یکی از دبیرامون اصفهانیه، امروز شروع کرد به اصفهانی حرف زدن و تک به تک اسمارو با لهجه میگفت، وارد کلاس میشدی اکلیل بود که میپاشید از صورت بچهها؛ یه جوری همه ذوق کرده بودیم از طرز حرف زدنش که اصلا خدایا شکرت واقعا. =)
هدایت شده از پیام های ِ ذخیره شده !
پیام های ِ ذخیره شدهEhaam - Gharib E Ashena.mp3
زمان:
حجم:
9.1M
جدیداً خیلی آدمِ گریالویی شدم، هرکی هرچی بهم میگه یکی هی تو ذهنم میگه، گریه کن. گریه کننننن. تو الآن باید گریه کنی. همین الآن. و اصلا بهم فرصت نمیده ببینم کجام. فرتی اشکام مثل رود جاری میشه.
لطفاً آبان که تموم شد من رو پرت کنید تو عید،
من کششِ تحمل غمِ آذر تا اسفند رو ندارم.
واقعاً توانِ نشستن و گوش دادن به حرفهارو از دست دادم، وقتی یکی حرف میزنه باهام انگار داره جونمو میگیره.