خیلی وقته به این پی بردم من آدمِ فراموش کردن نیستم، حتی فراموش کردنِ چیزای پیشِپا افتاده و ساده.
امروز مامانم با حقیقت رو به روم کرد و طبق بیانیهای فرمود: یعنی واقعاً تو با این اخلاقت میخوای معلم بشی؟ دلم سوخت که، بچهها رو میخوریشون.
داداش داشتن فقط اونجاییش که داری با ویس یه چیزی رو توضیح میدی و یهو با آواز وارد اتاق میشه=)))
امروز دخترای کلاس اولیِ ریزه میزه دیدم و تا ساعتها محو کوچولو بودن و گوگولی بودنشون بودم.
آخه چجوری میشه انقدر گوگولی بود؟
هرکدومشون یکسومِ من بودن با اون کیفای بزرگ. :')
مثل اینکه منبعد روزای فرد قراره همچین فرشتههایی رو ببینم و وای خدایا من دگه نمتانم.💘
میفرماد که؛
ما پناهگاهِ کسی هستیم که به ما پناه آورد..
- امام حسن عسکریع.
همیشه اولین نگاهها قشنگترین لحظههارو ثبت میکنن، مثلِ اولین نگاهت به گنبد و ضریح..