بینِ دوتا برونگرای هی رفیق پیدا کن گیر افتادم که هی از هم طرفداری میکنن. خدایا شکرت.
هدایت شده از کرگدنوحشی
به سکوتِ آغوشِ امنت قسم که نخواهم کسی جز تو حتی اگر از پریان،با موهایی که میانشان طلا است باشد.این روزها کم برایت مینویسم.ببخش مرا.درگیر آوارها هستم تا بتوانم از زیرشان،جسدِ مدفون شده ام را پیدا کنم،سرپایش کنم،یاد بدهم به او زندگی کردن بدون نیمه ی دیگر جسم را.کسی که بدون یه نیمه نمرده؛مرده؟.این روزها کمی،فقط کمی نگرانم.نگرانم قطار رفته باشد و نتوانسته باشد معشوقه اش را برای اخرین بار ببوسد.نگرانم که در شروعِ داستان،دفتر تمام شده باشد و ما در"بسمه تعالی"اولِ متن مانده باشیم.اما خیالی نیست.ما عادت داریم به گذراندن ۳۶۵ روزهایی مملو از نگرانی.شما آرام باشید،مارا بس.
-کرگدن وحشی
از لحاظ روحی نیاز دارم این وقت شب دختر دوسالهم لج کنه با یه کف دست موی نداشتهش، موهاشو گوجهای ببندم.
6.9M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
یا وقتی داداششو میبینه اینجوری ذوق کنه. =)
از خوابایی که از یه سری چیزا میترسونتت و وحشت به دلت میندازه و کوفت و درد بدم میاد.
آدمیزاد است دیگر؛
بنده هرچقدر از زیباییِ بودنِ شما بگویم، باز هم صلاح بر این است نباشید، فلذا زیاده عرضی نیست، از معشوقهی ممنوعهمان مراقبت کنید، بوسه به پیوست است.