#کتابدا🪴
#قسمتدویستهشتم🪴
🌿﷽🌿
جا خوردم. مگر من چه کار کردم که این حرف را زد. احساس
خیلی بدی بهم دست داد درباره نوید: این چه کاری بود؟
با مظلومیت گفتم: مگه من چی کار کردم؟
گفت: هیچی میخواهی گلوله رو بفرستی اون طرف یا سرت رو
بفرستی برا عراقی ها؟ این طور که سرت رو گرفته بودی جلو
قفه به محض شلیک سرت می برید
حسابی خجالت کشیدم. ستوان و یکی، دوتای دیگر که سرشان گرم
بی سیم بوده هراسان نگاه می کردند ببینند بین ما چه می گذرد.
گلوله را به طرف خدمه گرفتم و گفتم: بفرمایید بگیرید
ستوان گفت: نه خواهر من طبیعیه. شما تجربه نداشتند. تقصیر
ماست. ما باید بیشتر وقت می کردیم. حالا شلیک کنید. ان شاء لله
انتقام پدرت و شهدا را از بعثی ها می گیریم
خدمة قبضه هم که برخورد مستورات را دید، گفت: من رو بخشید.
یه دفعه سرم را بالا آوردم، دیدم الانه که سرت از تنت جدا بشه
با این حرف ها کمی آرام شدم. آخر خیلی از دست خودم عصبانی
بودم. خدمه دوباره برایم توضیح داد، گلوله را که داخل فبقه می
اندازم سرم را نزدیک نبرم، فقط دستانم را به طرف لوله دراز
کنم. بعد با صدای بلند گفت: برای سلامتی امام و شادی روح شهدا
صلوات..
ارتشیها و چند تا مردی که ایستاده بودند، بلند صلوات فرستادند.
طبق توضیحی که شنیده بودم، شلیک کردم. دوباره همه لله اکبر
گفتند. صدای شلیک به قدری زیاد بود که گوش هایم کیپ شد. با
این حال از پرتاب خمپاره احساس عجیبی داشتم. تجربه تازه ایی
برایم بود. دلم می خواست بدانم گلوله به کجا اصابت می کند.
مسیری که گلوله می رفت را در آسمان دنبال کردم، شنیدم که
سروان می گوید: می خواهید دوباره شلیک کنید؟
با اینکه دلم می خواست ولی چون حس کردم دیگر آنجا کاری
ندارم، ترجیح دادم تشکر کنم و بگویم: نه
خداحافظی کردم و به طرف زینب آمدم. از دور می دیدم بعد از
چند شلیکی که از آن نقطه انجام دادند، قبضه را جابه جا کردند و
کمی آن طرف تر بردند. هنوز نماز عصرم را نخوانده بودم. رفتم
توی اتاق و مشغول نماز خواندن شدم. آخرهای نماز صدای همهمه
چند نفر را از بیرون اتاق شنیدم. سلام نماز را دادم. رفتم ببینم چه
خبر شده است. سه تا مرد به همراه دو زن جلوی دفتر ایستاده
بودند و با زینب و بقیه حرف می زدند. تا چشم زینب به من افتاد،
مرا به آنها نشان داد و گفت: ایناها خودش اومد، برید از خودش
بپرسید
آنها به طرف من برگشتند. معلوم بود خیلی گریه کرده اند. چهره
هایشان از شدت گریه سرخ شده بود. گفتم: چی شده؟
دوره ام کردند و هرکدام چیزی گفتند. بالاخره مردی که بزرگتر از
مردهای دیگر بوده گفت: میگن برادر مون شهید شده جنازه اش
رو بردن بیمارستان، رفتیم اونجا تحویل مون نمیدان، میگن؛ هر
کی آورده همون باید بیاد تحویلش بگیره. کلی این در اون در زدیم.
رفتیم
مسجد جامع گفتن بچه های جنت آباد شهدا و مجروح ها رو جابه
جا میکنن. همکارٹون هم میگن شما میبری و میاری
گفتم: آره. ولی چطور شده بیمارستان تحویل نداده؟ عجب ها
توی بیمارستان موقع تحویل گرفتن جنازه مشخصات را در دفتری
ثبت می کردند و هرکسی که با دادن مشخصات سران شهیدش را
می گرفت، تحویل می دادند. حالا برایم عجیب بود که چرا به این
ها این طور گفته اند. من که مکث کردم زنی که از همه بزرگ تر
به نظر می رسیده با صدای کلفت و لهجه عربی گفت: بیا بریم.
ثواب داره. پسرم گم شده. میگن کشته شده، بیا ببین چطوریه. بچه
ام اونچاست؟ بعد زد زیر گریه و با مها صورتش را پوشاند
گفتم: آخه چرا تحویل ندادند، مگه مشخصاتش رو ندادید؟
مرد گفت: چرا مشخصات دادیم. میگن یه همچین کسی هست ولی
نمیدونم چرا به ما تحویل نمیدن. بیا بریم خدا خیرت بده
گفتم: حالا مشخصاتش چیه؟ گفت: یه پسر شانزده ساله، قد بلند و
لاغره
چون دائم در حال رفت و آمد بودم درست یادم نمی آمد. دقیتر
پرسپدم. با مشخصاتی که دادند یادم افتاد که همچون کسی را به
بیمارستان مصدق برده ایم.
🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷
🌸به نیت فرج امام زمانمون
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم🌸
☘
💖☘
💖💖☘
💖💖💖☘
💖💖💖💖☘
#اللهمْعَجِلْلِوَلِیِڪالفَـــࢪَج
این که گناه نیست 68.mp3
3.59M
#این_که_گناه_نیست 68
💢تو خیلی بزرگی؛ کوچیک زندگی نکن.
تو میتونی اونقدر بزرگ بشی؛
که روحت برای همه آدما جا داشته باشه.
نذار اشتباهِ خویشانت،ازشون دورِت کنه!
مهربانی شرط اول بزرگیه
💫 شاهراه ظهور،شهدا 💫
4⃣2⃣ 🌪تجربههای نزدیک به مرگ در آثار منتشر شده گروه شهید ابراهیم هادی 🔰 ادامه حساب
4⃣3⃣
🌪تجربههای نزدیک به مرگ در
آثار منتشر شده گروه شهید ابراهیم
هادی
🔰 ادامه حسابرسی
✍صدقه
در میان روزهایی که بررسی اعمال آنها
انجام شد یکی از روزها برای من خاطره
ساز شد چون در آن وضعیت ما به باطن
اعمال آگاه میشدیم.
یعنی ماهیت اتفاقات و علت برخی وقایع
را میفهمیدیم چیزی که امروزه به اسم
شانس بیان میشود، اصلاً آنجا مورد تأیید
نبود، بلکه تمام اتفاقات زندگی به واسطه
برخی علتها رخ میداد.
روزی در دوران جوانی با اعضای سپاه به
اردوی آموزشی رفتیم کلاسهای روزانه
تمام شد و برنامه اردو به شب رسید.
نمیدانید که چقدر بچههای هم دوره
را اذیت کردم !
بیشتر نیروها خسته بودند و داخل چادر
خوابیده بودند، من و یکی از رفقا میرفتیم
و با اذیت کردن آنها را از خواب بیدار
میکردیم!
برای همین یک چادر کوچک به من و
رفیقم دادند و ما را از بقیه جدا کردند.
شب دوم اردو بود که باز هم بقیه را اذیت
کردیم و سریع برگشتیم چادر خودمان که
بخوابیم. البته بگذریم از اینکه هرچه ثواب
و اعمال خیر داشتم به خاطر این کارها از
دست دادم!
وقتی در اواخر شب به چادر خودمان
برگشتیم دیدم یک نفر سر جای من
خوابیده!
من یک بالشت مخصوص برای خود خودم
آورده بودم و با دو عدد پتو،برای خودم یک
رختخواب قشنگ درست کرده بودم.
چادر ما چراغ نداشت و متوجه نشدم چه
کسی جای من خوابیده،فکر کردم یکی از
بچهها میخواهد من را اذیت کند . لذا
همینطور که پوتین پایم بود ،جلو آمدم
و یک لگد به شخص خواب زدم!.....
🔺ادامه ماجرا فردا انشاءالله
#تجربه_مرگ
#وعده_صادق
•✾•••┈┈✨🌸✨•✾•••┈┈
4⃣4⃣
🌪تجربههای نزدیک به مرگ در
آثار منتشر شده گروه شهید ابراهیم
هادی
🔰 ادامه حسابرسی
✍ادامه داستان صدقه
یکباره دیدم حاج آقا... که امام جماعت
اردوگاه بود از جا پرید و قلبش را گرفـته
و داد میزد: کی بود ؟چی شد؟
وحشت کردم سریــــــــع از چادر آمدم
بیرون بعدها فهمیدم که حاج آقا جـای
خواب نداشته و بچهها برای اینــکه مرا
اذیت کنند،به حاج آقا گفــــتند که این
جای حاضر و آماده برای شماست!
اما لگد خیلی بدی زده بودم بـنده خدا
یک دستش به قلــــــــبش بود و یک
دستش به پشتش!
حاج آقا آمد از چــــــــــادر بیرون و با
عـــــصبانیت گفت: الهی پات بشکنه
مگه من چه کـــــار کردم که اینجوری
لگد زدی؟
جلو رفتم و گفـــــــــتم حاج آقا غلط
کردم ببخشـــــــید.من با کسی دیگه
شما را اشتبـــاه گرفتم. اصلاً حواسم
نبود که پوتـــــین پایم کردم و ممکن
است ضربه شدید شود.
خلاصه اون شــــــــب خیلی معذرت
خواهی کردم بعد به حــاج آقا گفتم:
شرمنده شما بروید بخـــوابید من تو
ماشین میخوابم فقــــــــط با اجازه
بالشت خودم رو برمیدارم.
چـــــــراغ برداشتم و رفتم توی چادر
همین که بالش را برداشتـــــم دیدم
یک عقرب به بزرگی کف دســــت زیر
بالشت من قرار دارد!
حاج آقا هم داخل شـــد و هر طوری
بود عقرب رو کشتیم. حـــــــــــاجی
نگاهی به من کرد و گفــت: جان مرا
نجات دادی،اما بد لـــــگد زدی هنوز
درد دارم من هم رفـتــــــــــم داخل
ماشین خوابیدم روز بـــــــــعد اردو
تمام شد و برگشتیم.
👇👇👇👇
روز بعد مــــــــن در حین تمرین در
باشــــــــــگاه ورزشهای رزمی پایم
شـــــــــکست اما نکته جالب توجه
این بود که ماجـــــــــرای آن روز در
نامه عمل من کــــــــامل و با شرح
جزئیات نوشته شده بود...
🔺ادامه ماجرا فردا انشاءالله
#تجربه_مرگ
#وعده_صادق
•✾•••┈┈✨🌸✨•✾•••┈┈
چه غریبه کربلا 1.mp3
3.94M
چه غریبه کربلا...🌹🍃
کربلایی حسین ستوده
#شب_جمعه
#یـــازیــنــــبــــــ....🌹🍃
دلم به عشق تو زنده اس ابی عبدالله 1.mp3
4.71M
دلم به عشق تو زنده است
ابی عبدالله
نداره کوی تو بنبست
ابی عبدالله
کربلایی محمد اسداللهی
#شب_جمعه
#یـــازیــنــــبــــــ....🌹🍃
#تقویم نجومی اسلامی
✴️جمعه 👈7 دی / جدی 1403
👈25 جمادی الثانی 1446👈27 دسامبر 2024
🌙⭐️ احکام دینی و اسلامی.
📛آخر هفته و صدقه برای اموات و رفع نحوست مطلوب است.
🚘مسافرت : مسافرت اصلا خوب نیست و در صورت ضرورت همراه صدقه باشد.
👶مناسب زایمان و نوزاد دانا و عاقل و حاکم گردد.
🔭 احکام و اختیارات نجومی.
🌓 امروز قمر در برج عقرب و از نظر نجومی روز مناسبی برای امور زیر است:
✳️کندن چاه و جوی.
✳️درختکاری و جا به جا کردن آن.
✳️ازشیر گرفتن کودک.
✳️تحقیق و تفحص.
✳️بذر افشانی و کاشت.
✳️آبیاری.
✳️خرید زمین کشاورزی و باغ.
✳️جراحی چشم.
✳️کشیدن دندان.
✳️و خارج کردن زوائد بدن نیک است.
📛ولی امور اساسی و زیر بنایی.
📛سفر.
📛و امور ازدواجی خوب نیست.
🟣نگارش ادعیه و حرز و برای نماز حرز و بستن آن خوب نیست.
👩❤️👨 انعقاد نطفه و مباشرت.
مباشرت امشب شب شنبه: برای مباشرت احتیاط گردد.
💇💇♂ اصلاح سر و صورت.
طبق روایات، #اصلاح_مو (سر و صورت) در این روز از ماه قمری ،خوب است.
💉💉 حجامت.
فصد زالو انداختن یا #حجامت در این روز از ماه قمری ،باعث صفای خاطر است.
😴😴 تعبیر خواب امشب:
خواب و رویایی که شب شنبه دیده شود تعبیرش از آیه ی 26 سوره مبارکه "شعراء" است.
قال ربکم و رب ابایکم...
و از مفهوم و معنای آن استفاده می شود که فرد خوب و عاقلی در مقام نصیحت یا موعظه در آید تا خواب بیننده به جواب سوال خود برسد و بر خصم خود غالب گردد و شاد شود. و شما مطلب خود را بر آن قیاس کنید.
✂️ ناخن گرفتن.
جمعه برای #گرفتن_ناخن، روز بسیار خوبیست و مستحب نیز هست روزی را زیاد ، فقر را برطرف ، عمر را زیاد و سلامتی آورد.
👕👚 دوخت و دوز.
جمعه برای بریدن و دوختن، #لباس_نو روز بسیار مبارکیست و باعث برکت در زندگی و طول عمر میشود...
✴️️ وقت استخاره.
در روز جمعه از اذان صبح تا طلوع آفتاب و بعد از زوال ظهر تا ساعت ۱۶ عصر خوب است.
❇️️ ذکر روز جمعه.
اللّهم صلّ علی محمّد وآل محمّد وعجّل فرجهم ۱۰۰ مرتبه
✳️️ ذکر بعد از نماز صبح ۲۵۶ مرتبه #یانور موجب عزیز شدن در چشم خلایق میگردد .
💠 ️روز جمعه طبق روایات متعلق است به #حجة_ابن_الحسن_عسکری_عج . سفارش شده تا اعمال نیک و خیر خود را در این روز به پیشگاه مقدس ایشان هدیه کنیم تا ثواب دوچندان نصیبمان گردد.
﷽❣#سلام_امام_زمانم❣﷽
🌸سلام بر مهدی(عج)
▫️ روزِ من... با نام شما شروع میشود.
مولای من …
اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا بابَ اللهِ وَدَيّانَ دينِهِ
سلام بر تو ای باب خدا و شریعتدار دینش
💞تجدید بیعت روزانه با امام زمان (عج)
💛 دعای عهد
🌸 بسم الله الرحمن الرحیم 🌸
✨اللّهُمَّ رَبَّ النُّورِالْعَظیمِ،وَ رَبَّ الْکُرْسِىِّ الرَّفیعِ،
وَ رَبَّ الْبَحْرِ الْمَسْجُورِ،وَ مُنْزِلَ التَّوْراةِ وَالْإِنْجیلِ وَالزَّبُورِ، وَ رَبَّ الظِّلِّ وَالْحَرُورِ، وَ مُنْزِلَ الْقُرْآنِ الْعَظیمِ، وَ رَبَّ الْمَلائِکَةِ الْمُقَرَّبینَ، وَالْأَنْبِیاءِ وَالْمُرْسَلینَ اَللّهُمَّ إِنّى أَسْأَلُکَ بوَجْهِکَ الْکَریمِ، وَ بِنُورِ وَجْهِکَ الْمُنیرِ، وَ مُلْکِکَ الْقَدیمِ، یا حَىُّ یا قَیُّومُ، أَسْأَلُکَ بِاسْمِکَ الَّذى أَشْرَقَتْ بِهِ السَّمواتُ وَالْأَرَضُونَ، وَ بِاسْمِکَ الَّذى یَصْلَحُ بِهِ الْأَوَّلُونَ وَالْآخِرُونَ،یا حَیّاً قَبْلَ کُلِّ حَىٍّ،وَ یا حَیّاً بَعْدَ کُلِّ حَىٍّ،وَ یا حَیّاً حینَ لا حَىَّ،یا مُحْیِىَ الْمَوْتى، وَ مُمیتَ الْأَحْیاءِ، یا حَىُّ لا إِلهَ إِلّا أَنْتَ.✨
✨اللّهُمَّ بَلِّغْ مَوْلانَا الْإِمامَ الْهادِىَ الْمَهْدِىَّ الْقائِمَ بِأَمْرِکَ، صَلَواتُ اللَّهِ عَلَیْهِ وَ عَلى آبائِهِ الطّاهِرینَ، عَنْ جَمیعِ الْمُؤْمِنینَ وَالْمُؤْمِناتِ فى مَشارِقِ الْأَرْضِ وَ مَغارِبِها، سَهْلِها وَ جَبَلِها، وَ بَرِّها وَ بَحْرِها، وَ عَنّى وَ عَنْ والِدَىَّ مِنَ الصَّلَواتِ زِنَةَ عَرْشِ اللَّهِ، وَ مِدادَ کَلِماتِهِ، وَ ما أَحْصاهُ عِلْمُهُ، وَ أَحاطَ بِهِ کِتابُهُ. أَللّهُمِّ إِنّى أُجَدِّدُ لَهُ فى صَبیحَةِ یَوْمى هذا،وَ ما عِشْتُ مِنْ أَیّامى عَهْداً وَ عَقْداً وَ بَیْعَةً لَهُ فى عُنُقى، لا أَحُولُ عَنْها، وَ لا أَزُولُ أَبَداً. اَللّهُمَّ اجْعَلْنى مِنْ أَنْصارِهِ وَ أَعَوانِهِ، وَالذّابّینَ عَنْهُ، وَالْمُسارِعینَ إِلَیْهِ فى قَضاءِ حَوائِجِهِ، وَالْمُمْتَثِلینَ لِأَوامِرِهِ، وَالْمُحامینَ عَنْهُ، وَالسّابِقینَ إِلى إِرادَتِهِ، وَالْمُسْتَشْهَدینَ بَیْنَ یَدَیْهِ.✨
✨اللّهُمَّ إِنْ حالَ بَیْنى وَ بَیْنَهُ الْمَوْتُ الَّذى جَعَلْتَهُ عَلى عِبادِکَ حَتْماً مَقْضِیّاً، فَأَخْرِجْنى مِنْ قَبْرى مُؤْتَزِراً کَفَنى، شاهِراً سَیْفى، مُجَرِّداً قَناتى، مُلَبِّیاً دَعْوَةَ الدّاعى فِى الْحاضِرِ وَالْبادى. اَللّهُمَّ أَرِنِى الطَّلْعَةَ الرَّشیدَةَ وَالْغُرَّةَ الْحَمیدَةَ، وَاکْحَُلْ ناظِرى بِنَظْرَةٍ مِنّى إِلَیْهِ، وَ عَجِّلْ فَرَجَهُ، وَ سَهِّلْ مَخْرَجَهُ، وَ أَوْسِعْ مَنْهَجَهُ، وَاسْلُکْ بى مَحَجَّتَهُ، وَ أَنْفِذْ أَمْرَهُ، وَاشْدُدْ أَزْرَهُ، وَاعْمُرِ اللّهُمَّ بِهِ بِلادَکَ ، وَ أَحْىِ بِهِ عِبادَکَ، فَإِنَّکَ قُلْتَ وَ قَوْلُکَ الْحَقُّ: ظَهَرَ الْفَسادُ فِى الْبَرِّ وَالْبَحْرِ بِما کَسَبَتْ أَیْدِى النّاسِ، فَأَظْهِرِ اللّهُمَّ لَنا وَلِیَّکَ وَابْنَ بِنْتِ نَبِیِّکَ الْمُسَمّى بِاسْمِ رَسُولِکَ✨
✨حتّى لا یَظْفَرَ بِشَىْءٍ مِنَ الْباطِلِ إِلّا مَزَّقَهُ، وَ یُحِقَّ الْحَقَّ وَ یُحَقِّقَهُ، وَاجْعَلْهُ اللّهُمَّ مَفْزَعاً لِمَظْلُومِ عِبادِکَ وَ ناصِراً لِمَنْ لا یَجِدُ لَهُ ناصِراً غَیْرَکَ، وَ مُجَدِّداً لِما عُطِّلَ مِنْ أَحْکامِ کِتابِکَ، وَ مُشَیِّداً لِما وَرَدَ مِنْ أَعْلامِ دینِکَ، وَ سُنَنِ نَبِیِّکَ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ، وَاجْعَلْهُ اللّهُمَّ مِمَّنْ حَصَّنْتَهُ مِنْ بَأْسِ الْمُعْتَدینَ، اَللّهُمَّ وَ سُرَّ نَبِیَّکَ مُحَمَّداً صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ بِرُؤْیَتِهِ، وَ مَنْ تَبِعَهُ عَلى دَعْوَتِهِ، وَارْحَمِ اسْتِکانَتَنا بَعْدَهُ ، اللّهُمَّ اکْشِفْ هذِهِ الْغُمَّةَ عَنْ هذِهِ الْأُمَّةِ بِحُضُورِهِ، وَ عَجِّلْ لَنا ظُهُورَهُ، إِنَّهُمْ یَرَوْنَهُ بَعیداً وَ نَراهُ قَریباً، بِرَحْمَتِکَ یا أَرْحَمَ الرّاحِمینَ.
🍃 الْعَجَلَ، اَلْعَجَلَ؛ یا مَولای یا صاحِبَ الزَّمانِ
🍃 الْعَجَلَ، اَلْعَجَلَ؛ یا مَولای یا صاحِبَ الزَّمانِ
🍃 الْعَجَلَ، اَلْعَجَلَ؛ یا مَولای یا صاحِبَ الزَّمانِ
#اللهم_عجل_لوليڪ_الفرج