202030_8725526.mp3
4.22M
باز امشب در هوای باران، دلتنگ خاطرات یارانم
(به مناسبت سوم خرداد و سالروز فتح خرمشهر)
🇮🇷کانال اخبار سپاه قدس🇮🇷
@IRGCQODS
┄┅═✧❀🔴❀✧═┅┄
4_5848262705592402224.mp3
141.7K
📄 متن راديويي تبريك فتح خرمشهر كه توسط گوينده راديو نوشته شد و دقايقي بعد تبديل به خاطره انگيز ترين اعلام راديو شد . 😍😍
🇮🇷کانال اخبار سپاه قدس🇮🇷
@IRGCQODS
┄┅═✧❀🔴❀✧═┅┄
سپاه سایبری قدس
📄 متن راديويي تبريك فتح خرمشهر كه توسط گوينده راديو نوشته شد و دقايقي بعد تبديل به خاطره انگيز ترين
امام خميني (قدس سره):
فتح خرمشهر فتح خاك نيست، فتح ارزشهاي اسلامي است. خرمشهر شهر لاله هاي خونين است. خرمشهر را خدا آزاد كرد.
سالروز آزادسازی خرمشهر مبارک
«شهناز حاجیشاه» نخستین زن شهیده خرمشهر است.او در سال1333 در خرمشهر به دنیا آمد. تحصیلاتش را تا دیپلم ادامه داد. با آغاز جنگ و اشغال خرمشهر، در کنار برادرانش، ناصر و محمد حسین، به دفاع از شهر پرداخت. او به قدری نسبت به تمام اعضای خانواده و پدر مادرمان احساس مسئولیت میکرد که فرزند بزرگ خانواده به نظر می رسید.جنگ که آغاز میشود خانواده او به اهواز میروند اما او به همراه برادرانش در شهر میمانند تا از خرمشهر دفاع کنند.
هشتم مهرماه سال 1359 از شیراز کامیونی میرسد که بار آورده بود و میخواست آنها را در مکتب خالی کند. دخترها منتظر آمدن مردها نمیشوند و خودشان دست به کار میشوند. مشغول کار بودند که دیدند سر فلکه گلفروشی، عراقیها خانه سمت چپ خیابان را با خمپاره زدند.شهناز و دوستش شهناز محمدی همراه بقیه به طرف خانه میدوند تا اگر زنی در آنجا هست،او را بیرون بیاورند که خمپارهای بین آن دو به زمین میخورد و منفجر میشود. ترکش مستقیما به قلب شهناز اصابت و او را همان جا شهید کرد.
مادرش این گونه روایت می کند که: پنج ساله بود که از دزفول به خرمشهر آمدیم. در شش سالگی هر روز با بلم از کوت شیخ به این طرف شهر میآمد و به مدرسه طیبه میرفت. همیشه دوست داشت چادرش را بپوشد و کنارم به نماز بایستد. هرچه از قرآن و دین بلد بودم، به او یاد میدادم. او علاقه زیادی داشت که سورههای کوچک قرآن را یاد بگیرد. تأثیر همین آموزههای دینی بود که در عمر کوتاهش تلاش مینمود با کسانی که تهیدست بودند، رابطه نزدیکتری برقرار کند. در هنگام عصبانیت و هنگامی که برایم مشکلی پیش میآمد، این شهناز بود که مرا آرام میکرد و میگفت: باید صبر داشته باشیم.
سپاه سایبری قدس
شاید آخرین عکس
شهناز و عدهای دیگر از دخترها در خرمشهر باقی ماندند و نزد خانم عابدینی قرآن میخواندند. محل کلاسشان در خیابان چهل متری خرمشهر بود. شب پیش از شهادت، خانم عابدینی، شهناز و گروهی از دخترها دور هم جمع بودند. شهناز، لباس سفیدی به تن داشته و جوراب سفید پوشیده و چادر سفیدی به سر انداخته بود. خانم عابدینی به شهناز میگوید: در این لباس خیلی قشنگ شدهای، ولی این لباس چه تناسبی با وضعیت جنگ و گریز فعلی ما دارد؟
شهناز جواب میدهد: وقتی انسان خیلی خوشحال است، بهترین لباسهایش را میپوشد. من چنین حالی دارم. بعد هم به بچهها میگوید: بیایید چند عکس یادگاری بگیریم، چون شاید این آخرین عکسها باشد.
لباس نماز
اوایل انقلاب، نماز اول وقت خواندن، چندان بین مردم متداول نبود؛ اما شهناز از همان روزها تأکید زیادی روی نماز اول وقت داشت. او برای نمازش لباس جداگانهای داشت و هر وقت از او میپرسیدم که چرا موقع نماز، لباست را عوض میکنی، میگفت: چطور موقعی که میخواهی به مهمانی بروی، لباس آراسته میپوشی؟ چه مهمانی و دعوتی بالاتر از گفتوگو با خدا؟ نماز مهمانی بزرگی است که خداوند بندگانش را در آن میپذیرد. پس بهترین وقت برای مرتب و پاکیزه و منظم بودن است.
راوی: خواهر شهید
مادر شهید: اولین نفری هم که از خانواده ما شهید شد، شهناز بود. او رفت و راه شهادت را برای دو برادر خودش، حسین و ناصر هم باز کرد.
تشییع مظلومانه
شهناز وقتی شهید شد، او را در گلزار شهدای خرمشهر، بیآنکه پدرش حضور داشته باشد، به خاک سپردیم.
به خاطر ناامن بودن شهر، پیکر او فقط توسط پنج نفر به طور بسیار مظلومانه تشییع شد.
راوی: مادر شهید
4_626234810469187589.mp3
2.34M
محفل عاشقانه؛
جمعی از جانبازان دفاع مقدس 🌹
ب یاد همرزم های شهیدشون
#بیت_شهید_بهروز_مستشرق
#معروف_به_رضا
#سوم_خرداد_سالروز_آزادی_خرمشهر
اعمال گروهی خلوت شب...
توفیق نماز شب
. تلاوت چند سطر از ایات نور
. استغفار
التماس دعا🌸🍃
📸 هیچ وقت مقابل این قاب آرام نگرفتم
🔹صادق فرامرزی درباره عکسی از آزادی خرمشهر نوشت: این قاب عجیب، مردانی بینشان که ایستاده بر شاهرگ شهر، پشت به قاب و در مسیر ابدیت میروند، هیچ نشانی از خود در عکس باقی نگذاشتند. ما صورت هیچکدام را هیچوقت نديديم، نمیبینیم.
🔹شاید سبکشان همین بود که به تخیل ما امکان دهند تا دست خیال را در زلف تاریخ ببریم. از هر کدامشان برای هر کداممان یک داستان بنویسیم، ثانیه آخر را ترسیم کنیم ترسشان از دقایق بعدی شهر و مرگی که باکشان نبود. من هیچ وقت مقابل این قاب آرام نگرفتم، میروند و "آن سفر کرده که صد قافله دل همره اوست، هر کجا هست خدایا به سلامت دارش ".
🇮🇷کانال اخبار سپاه قدس🇮🇷
@IRGCQODS
┄┅═✧❀🔴❀✧═┅┄