ایتا - - والقلم ‌-

مگر لایق ِتکیه‌ دادن‌ نبودم ؟
تو با حسرت‌ ِشانه‌ی ِمن‌ چه‌ کردی ؟ ( :

196 مشاهده12:07

شانه کمتر زن که ترسم تار زلفت بشکند ، 
تار زلف توست اما رشتهٔ جان من است ..

199 مشاهده12:15

من طبیبا ! زتو به خویش خبردار ترم ..
که مرا سوز فراق است و تو گویی که تب است

206 مشاهده12:17

من اگر دل به تو دادم تو خودت دل بردی ..
گر گناه است محبت ، تو گناهکار تری :)

210 مشاهده12:17

لحظه‌ی تشییع من از دور بویت می‌رسید ،
تا دوساعت بعد مرگم همچنان جان داشتم : )

202 مشاهده18:02

باشه وای داداش چندماهم چند ساعته که از ترس صدای ترقه بیدار شده و یکسره داره گریه میکنه ؛

231 مشاهده18:21

195 مشاهده08:40

چشم سبز و لب ِقرمز تنِ تو رنگ سفید ،
تو خودت پرچمِ جمهوری اسلامی ایران منی = )

212 مشاهده18:30

من که جای خوردن افطار، می‌بوسم تو را
مانده‌ام فطریه‌ام گندم بُوَد یا نیشکر ؟

207 مشاهده19:18

خیالی نیست؛ دیگر دردهایم را نمی‌گویم
به روی دردهای کهنه‌ام تشدید بگذارید...

214 مشاهده21:07

جمع می‌کنم بساطِ شاعریم را، تمام شد!
دیروز با کسی وسط شهر دیدمش ..

1 مشاهده19:18

و من هرشب برایِ دیدن او ، شعر میخوانم ..

1 مشاهده19:34

مطالب بعدی