هدایت شده از عجم علوی | مهدی مولایی
از اولین اللّهاکبر عالم که پیش از خلقت بشر، علی در بام عرش گفت و بعد ملائکه آموختند که چگونه تکبیر بگویند، تا اللّهاکبرهای سپاه اسلام بعد از هر فرود ذوالفقار بر پیکر کفر و هر اللّهاکبر حسین بعد از خونآلود شدن یارانش در کربلا؛ از نخستین فریاد اللّهاکبر سید روحاللّه بر منبر فیضیه قم در سال ۴۲ تا تکبیرهای واپسین روزهای بهمنماه ۵۷ و تا هر اللّهاکبر رزمندگان فکه و شلمچه تا حلب و دمشق؛ از اللهاکبر یحیی وقتی که آن ردای خاکآلود را میان آوارها به سر کشیده بود و گام برمیداشت و تا آخرین اللهاکبر سیدحسن در آن گودال عمیق ضاحیه و هر الله اکبر سیدعلی خامنهای در نماز جمعه نصر زیر تهدید موشکباران تهران. تا فریاد اللّهاکبر حضرت موعود(عج)، میان رکن و مقام کعبه به هنگامهی ظهورش؛ همیشه خدای جبهه حق بزرگتر از مکر جبهه کفر بوده. همیشه فریاد اللّهاکبر گویان مستضعف، قویتر از ستونهای کاخ سلاطین و جابران بوده. و همیشه ارادهی خداوند بر این بوده که ندای اقتدار اللّهاکبرش بر صدای وسوسهآلود و دلفریب ابلیسها غالب باشد؛ وَ لَو کَرِهَ المُشرِکون. پس به امتداد حنجرهی علی؛ اللّهاکبر، اللّهاکبر، اللّهاکبر!
هدایت شده از BKH
تا دیروز پزشکیان هیچ چیزی از رهبری نمی گفت، الان که دلار کشیده بالا: ما با توصیه های رهبری پیش میرویم ملت هم خر هستند باور می کنند خدانگهدار
هدایت شده از « منِفیالحال »
تولدت مبارک، آقایی که حتی وقتایی که خودمون هم خودمونو دوست نداشتیم، تو بجای همه ی آدمهای دنیا دوسمون داشتی .. 💙
- والقلم -
تولدت مبارک، آقایی که حتی وقتایی که خودمون هم خودمونو دوست نداشتیم، تو بجای همه ی آدمهای دنیا دوسمو
تولدت مبارک، آقایی که با وجود تموم گناهامون بازم هوای دلامون رو داشتی ..💚
هدایت شده از - ژیپسوفیلا '
تو را قسم به قلوب تمام مردم غزه
بیا که تاب تحمل نمانده بیش از این ..
- والقلم -
*
پرتقالِ خونی؛
از بچگیام پرتقالِ خونی برام یه افسانه ی پنهونی داشت
داستانِ غول های تبعید شده به جنگل هایِ پرتقال..
غولای بزرگی که به جرم متفاوت بودن به جنگلای پرتقال تبعید شدن و با طنابای قطور بسته شدن و کم کم خون از زخمای دستشون نفوذ کرده توی ریشه ی درختا و پرتقالا خون رو قرن ها توی رگه هاشون حفظ کردن و بجایِ فریاد غول ها خون به جا مونده از اونا رو به ما انسان ها یادآوری میکنن.
هنوزم که هنوزه پرتقال خونی منو به یاد چیزهایی میندازه که بخاطر تفاوتشون اونها رو غول کردم و تبعیدشون کردم به جنگلای پرتقال ذهنم..
پرتقالای خونی، تفاوت ها، تبیدگاه ها و در آخر؟
آزاد کردن غول های متفاوت از درخت های پرتقال..