عادت کرده بودم هر روز تو مسیرم ، میومدم چایخانه امام هادی (ع) یک چای میخوردم ، الان اومدم دیدم جمع شده .
به همین زودی میگذره ایام...
طارق ؛
بگو چه دیده ای ای چاه ، در کنارِ علی ؛ بگو تو مخزن اسرار و رازدارِ علی .
این شبا امام علی (ع) غریبه 💔 .
طارق ؛
دست اسلام را چرا بستید؟! فاتح بدر و خیبر است،این مرد.
یکم تغییرش دادم و استوریش کردم .