•|آیہ گࢪافے...
هُوَ الَّذِے یُنَزِّلُ الْغَیْثَ مِنْ بَعْدِ ما قَنَطُوا
ڪسے است ڪھ باراݩ سودمند ࢪا پس از
آن ڪہ مأیوس شدند نازل مےڪند
۲۸شوࢪۍ
°💕👑💕°
eitaa.com/Im_PrInCesS
قسمت شصت و ششم
💢نزدیک نیمه شب بود که به حال اومدم. سرگیجه ام قطع شده بود. تبم هم خیلی پایین اومده بود.اما هنوز به شدت بی حس و جون بودم.
💮از جا بلند شدم تا برم طبقه پایین و برای خودم یه سوپ ساده درست کنم. بلند که شدم ،دیدم تلفنم روی زمین افتاده ...
باورم نمی شد، 10 تماس بی پاسخ از دکتر دایسون...
👌با همون بی حس و حالی ،رفتم سمت پریز و چراغ رو روشن کردم. تا چراغ رو روشن کردم صدای زنگ در بلند شد.
💞پتوی سبکی رو که روی شونه هام بود، مثل چادر کشیدم روی سرم و از پله ها رفتم پایین.
از حال گذشتم و تا به در ورودی رسیدم.
انگار نصف جونم پریده بود.در رو باز کردم.
باورم نمی شد ، یان دایسون پشت در بود...
😕در حالی که ناراحتی توی صورتش موج می زد ، با حالت خاصی بهم نگاه کرد.
اومد جلو و یه پلاستیک بزرگ رو گذاشت جلوی پام.
💕–با پدرت حرف زدم ،گفت از صبح چیزی نخوردی.مطمئن شو تا آخرش رو می خوری.
این رو گفت و بی معطلی رفت.
خم شدم از روی زمین برش داشتم و برگشتم داخل. توش رو که نگاه کردم،چند تا ظرف غذا بود با یه کاغذ.روش نوشته بود...
💠–از یه رستوران اسلامی گرفتم.کلی گشتم تا پیداش کردم. دیگه هیچ بهانه ای برای نخوردنش نداری.نشستم روی مبل.
ناخودآگاه خنده ام گرفت...
ـــــــــــ
#ادامه_دارد
شهید سید طاها ایمانی
╔═...💕💕...══════╗
sapp.ir/taranom_ehsas
╚══════...💕💕...═╝
💌-برای گروه ها و دوستان خود فوروارد کنید...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#آرامش_الهی
✨الهـی...
درهای لطف تـو بـاز است
زیر بـاران رحمتت
دستمان را بہ آسمـان بلند میکنیم
تا میوه های اجابت بچینیم
و میدانیم دست خالی
بر نخواهیم گشـت
ميگن: بـاران
اشک شوق فرشته هاست
الهـی با هر قطـره از بـاران
یکی از مشکلات زندگیتون بریزه
و بـارش این نعمـت الهـی
رحمـت، برڪت، شـادی
و سـرزنـدگی براتـون بیـاره....
🌙شبتـون بـا طـراوت 🌟
#السلام_ایها_غریب
#سلام_امام_زمانم
#مهدی_جانم ❤️
يوسف گمگشته
باز آيد، اگر ثابت شود
در فراقش مثل يعقوبيم و
حسرت ميخوريم...
أللَّھُـمَ ؏َـجِّـلْ لِوَلیِڪْ ألْـفَـرَج❤️
صبح ها ،خورشید بیدارم میکند ...
تا با هم ،دنبال تو بگردیم ...
در کدام مغرب آرمیدهای
که در هیچ مشرقی، طلوع نمی کنی ...؟
#حامد_نیازی
#صبحتون_عاشقانه ❤️✨❤️
°💕👑💕°
eitaa.com/Im_PrInCesS
چیزے ڪھ خودتـ
دربارھ یِ خودت فڪر میڪنے
مهم تر از چیزی ڪھ بقیہ
راجع بهت فڪࢪ میڪنن🌿🎻
°💕👑💕°
eitaa.com/Im_PrInCesS
❤ بسم رب الشهدا ❤
#داستان_عاشقانه_مذهبی
#قسمت شصت و هفتم
#احساست_رانشان_بده
💠برگشتم بیمارستان.باهام سرسنگین بود.
غیر از صحبت در مورد عمل و بیمار،حرف دیگه ای نمی زد.
هر کدوم از بچه ها که بهم می رسید، اولین چیزی که می پرسید این بود...
✳–با هم دعواتون شده؟ با هم قهر کردید؟
تا اینکه اون روز توی آسانسور با هم مواجه شدیم.چند بار زیرچشمی بهم نگاه کرد و بالاخره سکوت دو ماهه اش رو شکست...
🌟–واقعا از پزشکی با سطح توانایی شما بعیده اینقدر خرافاتی باشه.
–از شخصی مثل شما هم بعیده در یه جامعه مسیحی حتی به خدا ایمان نداشته باشه.
♨–من چیزی رو که نمی بینم قبول نمی کنم.
–پس چطور انتظار دارید من احساس شما رو قبول کنم؟منم احساس شما رو نمی بینم...
💫آسانسور ایستاد.این رو گفتم و رفتم بیرون.تمام روز از شدت عصبانیت، صورتش سرخ بود.چنان بهم ریخته و عصبانی که احدی جرات نمی کرد بهش نزدیک بشه...
💥سه روز هم اصلا بیمارستان نیومد.
تمام عمل هاش رو هم کنسل کرد.
گوشیم زنگ زد ... دکتر دایسون بود...
#ادامه_دارد
شهید سید طاها ایمانی
╔═...💕💕...══════╗
sapp.ir/taranom_ehsas
╚══════...💕💕...═╝
💌-برای گروه ها و دوستان خود فوروارد کنید...