eitaa logo
🎀پِرَنسِــ👑ــس🎀
430 دنبال‌کننده
4.1هزار عکس
638 ویدیو
35 فایل
رمان فعلے : # 💗 روزانه دو پارت درکانال قرار میگیره💌 کپے بدون ذکرلینک کانال و منبع حرام☺🌙 . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . #ترک_‌کانال 💕💛💙💜💚💕💛💙💜💚💕
مشاهده در ایتا
دانلود
.🍓💛. ! •چطوری دختر جذابی باشیم.🏳‍🌈💕. . ! °• یه‌ دختر‌ جذاب‌ با هر کسی‌ نمی‌پره🌸♥️ °• یه‌ دختر‌ جذاب‌ خوش‌رو‌،خوش‌خنده و خوش‌ برخورده💛🧚🏻‍♀️ °• یه دختر جذاب برای جلب توجه بیش از حد آرایش نمیکنه😇💕 °• یه دختر جذاب همیشه خوش پوشِ ولی لباسای جلف نمی پوشه 🍊💪🏻 °• یه دختر جذاب غرور داره ولی جوری رفتار نمیکنه که انگار از دماغ فیل افتاده 🌸🎒 °• یه دختر جذاب برای خودش ارزش قائلِ🧚🏻‍♀️🍓 °• یه‌ دختر جذاب‌ خجالتی‌ نیس‌ ولی‌ پر‌رو، وقیح‌ هم‌ نیست🍊💕 °• یه‌ دختر‌ جذاب‌‌ خودش‌ رو‌برتر‌از همه‌ نمیدونه‌ و دل‌ کسی‌ رو‌ نمیشکنه🐤🇦🇷
🍎 💠 ۳ متوجه پیاده شدن یکی از پسرا از روی موتور شدم.دیگه حس کردم آخر عمرم رسیده! اومد طرفم چشمامو بستم... گوشیم رو از روی زمین برداشت... زیر لب گفتم یا ضامن آهو...عکسام! یک دفعه صدای فریاد اومد سریع برگشتم و دیدم یکی از پسر ها روی زمین پرت شده و موتور هم یک طرف افتاده... اون یکی هم که گوشی من دستش بود گوشی رو پرت کرد روی زمین و برگشت طرف موتور... بیشتر که دقت کردم تا بتونم ببینم چه اتفاقی افتاده دیدم که علی گل آویز شده با اون پسرا!!!قلبم درد گرفت... گوشیمو برداشتم و از روی زمین بلند شدم و ازشون دور شدم و از دور علی رو نگاه میکردم و فقط بلند بلند گریه میکردم... از ترس پاهام میلرزید. بی اراده جیغ میکشیدم علی با هرمشتی که میزد دوتا مشت میخورد... اصلا حواسم به اطرافم نبود که کسی نیست و بلند فریاد میزدم کمک!! انقدر دعوا عمیق بود که لباس سفید علی قرمز شده بود... نفهمیدم چی شد!!!ولی بعد از چند ثانیه لنگ لنگ موتورو برداشتن و فرار کردن... صدای موتور توی گوشم پیچید... اونا رفتن و من قلبم از شدت تپش درد گرفته بود... چند دقیقه ای بین منو علی سکوت بود اون خیره به دستای خونیش و منم خیره به صورتش... کم کم برگشت و بهم نگاه کرد. چادرم افتاده بود کنار نیمکت.نگاهی انداخت بهش و بعد رفت تا برش داره.با همون دست های خونیش چادرمو برداشت.و یه قدم اون نزدیک میشد به من و یه قدم من نزدیک میشدم به اون.جز صدای قدم هامون صدای دیگه ای به گوش نمیرسید... به نیم متری هم رسیدیم یه نفس عمیق با لرزه کشیدم و چادرمو گرفت سمتم... منم سریع ازش گرفتم و سرم کردم... صدام میلرزید و بغض داشتم باهمون لحن بغض آلود گفتم: -ممنونم... نفس عمیق کشید و چشماشو بست بعد با عصبانیت گفت: -شما نباید این موقع ظهر می اومدید اینجا اونم تنها!!مگه نمی دونید این پارک پر از خلاف کار و معتاده اگر بلایی سرتون می اومد چی به فکر خودتون نیستین به فکر مادر بزرگتون باشین.... حرفشو قطع کردم و با جدیت تمام گفتم: -من اگر میدونستم اینجا پر از معتاده هیچ وقت نمی اومدم.من به فکر مادر بزرگ هستم شما نمی خواد به من امرو نهی کنید!!! یک دفعه انگار یکی زد تو سرم و یادم افتاد که اون بود منو نجات داد و با لحن آروم گفتم: -شرمنده... یک دفعه متوجه شدم علی افتاد روی زمین... بی اراده جیغ زدم گفتم چی شد؟؟؟ چشماشو روی هم فشار دادو گفت: -هیچی نیست جای چاقو درد میکنه! بی اراده فریاد زدم: -چاقو!!!! -سطحیه... -بیایید بریم بیمارستان! -گفتم که سطحیه... ... نویسنده این متن👆: 👉 💠 ‌╭┅═ঊঈ💌ঊঈ═┅╮ join : sapp.ir/roman_mazhabi ╰┅═ঊ 💌-کپی با ذکر لینک کانال مانعی ندارد..... @roman_mazhabi
ترفندهای روانشناسی که باید بدونیم!🎒🌿 ⬘ اگه میخواید کسی رو به خودتون جذب کنید: شنونده خوبی باشید و تشویقش کنید که بیشتر درمورد خودش و علایقش به شما بگه! ⬘ اگه میخوای باهوش و مودب بنظر برسی در جواب کسی که بهت نصیحت میکنه یا پیشنهادی داره بگو "درسته" بجای اینکه بگی "میدونم" ⬘ اگه باید بین دو گزینه یکی رو فقط انتخاب کنی و نمیتونی شیر یا خط بنداز،وقتی سکه تو هواست میفهمی واقعا دلت کدوم گزینه رو میخواد! ⬘ اگه دیدید کسی این کارا رو انجام میده یعنی معذبه و راحت نیست : پسرا به صورتشون دست میکشن و دخترا مدام لباسشون رو مرتب میکنن!
‌ 💕 𝑃𝑂𝑅𝑂𝐹 💕 ‌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شبی آروم✨ به امید تجلی روزی مملو از انوار الهی براتون آرزومندیم...✨🙏 ✨ ✨ -------------------