eitaa logo
🎀پِرَنسِــ👑ــس🎀
430 دنبال‌کننده
4.1هزار عکس
638 ویدیو
35 فایل
رمان فعلے : # 💗 روزانه دو پارت درکانال قرار میگیره💌 کپے بدون ذکرلینک کانال و منبع حرام☺🌙 . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . #ترک_‌کانال 💕💛💙💜💚💕💛💙💜💚💕
مشاهده در ایتا
دانلود
⊰•🌲°🕊•⊱ . اولاً: أحبك!💕🦋 ثانیاً: مهما حدث بیننا لاتنس أولاً...🎈 اولاً:دوستت دارم!♥️🧿🔗 ثانیاً: «هر آن‌چه بینمان رخ داد، اولاً را از یاد نبر...»💫🌻 . ━━━━⪻✿⪼━━━━ ‌ ‌°💕👑💕° eitaa.com/Im_PrInCesS
با مژه‌های کوتاه چه‌کنیم؟! باید ریملی انتخاب کنیدکه رنگ تیره ای داشته باشد و بلند کننده مژه باشد یک بار ریمل بزنید صبر کنید تا ریمل خشک شود سپس یک لایه دیگر روی آن بزنید ‌ ‌°💕👑💕° eitaa.com/Im_PrInCesS
پرتقال رو به صورت چیپسی برش بزنید بعد روی بخاری یا داخل فر با حرارت کم خشکشون کنید. حالا میوه های خشک شده رو روی یک حلقه بجسبونید و به عنوان آویز از پشت در آویزونش کنید 👍😍 ‌ ‌°💕👑💕° eitaa.com/Im_PrInCesS
⊰•🌲°🕊•⊱ . {••بِذِڪرِڪَ عــآشَ قَـلبے!••} دلم به یادَت زنده میشود...♥️🦋 . ━━━━⪻✿⪼━━━━ ‌ ‌°💕👑💕° eitaa.com/Im_PrInCesS
. نہ ایڹ امڪاڹ نداره. باورم نمیشد.😣 زانو هام خم شد و نشستم رو زمیڹ و زل زدم بہ آسفالت داغ خیاباڹ... براے اولیڹ بار بہ ایڹ فڪر فرو رفتم... یعنے مڹ اینقدر آدم بدے هستم ڪه شہدا نمیپذیرنم؟!😢 . بازهم هموڹ رو دیدم... ڪه باتعجب بہ جاے خالے اتوبوس ها نگاه میڪرد...😲 . فرمانده بسیج دانشگاه روهم جا گذاشتڹ!😐 بابا ایول اینا دیگہ ڪے هستڹ!!!😅😏 . داشتم نگاهش میڪردم ڪہ داشت باموبایلش صحبت میڪرد. _ خداخیرت بده مؤمڹ!😏 فرمانده تونم جاگذاشتے؟!😑 نہ نہ نیازے نیست. برید ما باماشیڹ پشت سرتوڹ میایم... . و بعد بہ دوسہ نفرے ڪہ جامونده بودڹ گفت ڪہ باماشیڹ میریم... . _خانوم جلالی؟ سرمو آوردم بالا. یڪے از هموڹ جامونده ها بود... _بلہ؟😳 _آقاے صبوری گفتڹ ڪہ شماهم بیاید باما. فقط یہ چادر نماز از نمازخونہ برداریدو سرڪنید. و بعد سریع رفت. . !😍 باورم نمیشد!😊 . تا از ایڹ یڪی جانموندم سریع پاشدمو از نماز خونہ یہ چادر سفید برداشتم وسرم ڪردم. توآینہ بہ خودم نگاه ڪردم چقدر بهم میومد!😊 اومدم بیروڹ ڪه بازهم دیدمش...👀 یہ لحظہ مڪث ڪردو زل زد بهم... اما سریع بہ خودش اومدو زیر لب گفت: _لا الہ الا اللہ 😞😫 و سریع رفت. وااا ایڹ چِش شد؟😯 . سوار یہ جیپ شدیم و راه افتادیم. مڹ عقب نشستہ بودم و ساڪم روهم گذاشتہ بودم  بیڹ خودم و خودش. البته خودش خواسته بود...😒 وگرنہ براے مڹ چنداڹ هم مهم نبود...😏 چند ساعتے بود ڪه در راه بودیم... هیچ حرفے ردو بدل نمیشد... و فقط صداے مداح از ضبط صوت، سڪوت رو میشڪست... نزدیڪاے ظهر بود ڪہ رسیدیم بہ یہ مسجد. راننده گفت: _سید اینجا بمونیم برا نماز؟ . . . پس او بود... . . ⬅ ادامه دارد... باران صابری جهت عضویت 👇 ☕❤ eitaa.com/roman_mazhabi
"هذا يَومُ الجُمُـعةِ! وَهُوَ يَومُكَ المُتَوَقعُ فيهِ‌ ظُـهورُڪ" تا عشـق نیاید جمعہ ‌حالـش نگران است..🍃💓 ..
⊰•⏰°🖤• داریم‌به‌لحظاتےنزدیک‌میشیم‌که هےاین‌صداتو‌گوشمون‌اکو‌بشه، رقص اندر خون خود مردان کنند! آه‌حـاج‌قاسـم:)⛓️🖤 جهت شرکت در پویش صلوات از لینک زیر استفاده کنید. https://EitaaBot.ir/counter/9hprcy شماهم شریک باشید حتی با یک صلوات.💔 ❃━━••━━••❃━━••━━
💔 بے تو شـب شب است اما بخیر نیست...❗️ باز هم شب شد و دلتنگے ما روشن شـ😔ـد مهدے جـــ💔ــان مرا با خـیــ😞ــال تو تا صبح نجواستــ... ✨شبت بخیر واژه ے نجات✨ ┈┅━✿🌹🌼🌹✿━┅┈
❣ چه روزی شود روزی که صبحم را با سلامِ به شما خوشبو کنم هرگاه سلامتان می دهم بند بند وجودم لبخندتان را احساس می کند عليٰ آلِ يٰس ... 🌹تعجیل درفرج صلوات🌹
بِه «تُـــــــو» وَصـلهِ سر رشتِه «تَمـ ـامِ آرِزوهـایِ مَـ ـنِ» 🌸❣ ‌ ‌°💕👑💕° eitaa.com/Im_PrInCesS
♥️•° ! هنوز می‌شود از گوشه‌ی ، امیدی برداشت برای فردا …🥰🤤 . °💕👑💕° eitaa.com/Im_PrInCesS