eitaa logo
امام رضا علیه‌السلام
9.6هزار دنبال‌کننده
5.3هزار عکس
7.7هزار ویدیو
10 فایل
السّلامُ علیک یا شَمس الشّموس السّلامُ علیک یا أنیسَ النّفوس السّلامُ علیک أیّها المَدفون بِأرضِ طوس السّلامُ علیک وَ علی آبائک الطّیِبینَ الطّاهرین تبلیغات با قیمت مناسب 🤩👇 https://eitaa.com/joinchat/4031513195Cc2c5e9c9df
مشاهده در ایتا
دانلود
💠مورچه و سليمان نبی(ع)💠 🐜روزي حضرت سليمان(ع) در كنار دريا نشسته بود، نگاهش به مورچه اي افتاد كه دانه گندمي را با خود به طرف دريا حمل مي كرد. سليمان همچنان به او نگاه مي كرد كه ديد او نزديك آب رسيد. در همان لحظه قورباغه اي سرش را ازآب بيرون آورد و دهانش را گشود. مورچه به داخل دهان او وارد شد و قورباغه درون آب رفت. سليمان مدتي در اين مورد به فكر فرو رفت و شگفت زده فكر مي كرد. ناگاه ديد آن قورباغه سرش را از آب بيرون آورد و دهانش را گشود. آن مورچه از دهان او بيرون آمد ولي دانه گندم را همراه خود نداشت. ✨سليمان(ع) آن مورچه را طلبيد و سرگذشت او را پرسيد. مورچه گفت: «اي پيامبر خدا! در قعر اين دريا سنگي تو خالي وجود دارد و كرمي درون آن زندگي مي كند. خداوند آن را در آنجا آفريد. او نمي تواند از آنجا خارج شود و من روزي او را حمل مي كنم. خداوند اين قورباغه را مأمور كرده مرا درون آب دريا به سوي آن كرم حمل كرده و ببرد. اين قورباغه مرا به كنار سوراخي كه در آن سنگ است، مي برد و دهانش را به درگاه آن سوراخ مي گذارد. من از دهان او بيرون آمده و خود را به آن كرم مي رسانم و دانه گندم را نزد او مي گذارم و سپس باز مي گردم و به دهان همان قورباغه كه در انتظار من است وارد مي شوم. او در ميان آب شنا كرده مرا به بيرون آب دريا مي آورد و دهانش را باز مي كند و من از دهان او خارج مي شوم. سليمان به مورچه گفت: وقتي كه دانه گندم را براي آن كرم مي بري آيا سخني از او شنيده اي؟ مورچه گفت: آري. او مي گويد: اي خدايي كه رزق و روزي مرا درون اين سنگ در قعر اين دريا فراموش نمي كني، رحمتت را نسبت به بندگان با ايمانت فراموش نكن.(۱) ✨« و چون انسان را نعمت بخشيم روي برتابد و خود را كنار كشد و چون آسيبي بدو رسد دست به دعاي فراوان بردارد.»(۲)✨ 📚(۱) داستان انبیاء 📚(۲) سوره فصلت، آيه۵۱
💟﷽ 🔸برای اینڪه زندگی را بهتر بفهمیم باید به سه مڪان برویم: ①✨ بیمــــــــارستـان ②✨ زنـــــــــــــــــدان ③✨ قبـــــــــــرستـان 🔹در بیمارستان می‌فهمید ڪه هیچ چیز زیباتر از تندرستی نیست. 🔹در زندان می‌بینید ڪه آزادی گرانبهاترین دارایی شماست. 🔹در قبرستان درمی‌یابید ڪه زندگی هیچ ارزشی ندارد. 🌸✨زمینی ڪه امروز روی آن قدم 🌸✨میزنیم فـردا سقف‌مان خواهد بود. 🌸✨پس بیایید برای همه چیــز فروتن 🌸✨ و سپــــاسگزار باشیـــم... ♡••✾•🍃🌸🍃•✾••♡
☘بسیار زیبـــــا و خواندنـــــی ☘ 💎دیدار سید کریم پینه دوز با امام زمـــــان(عج) 💠در تهران مرد پینه دوزی بود به نام آقا سید کریم که اکثر علمای اهل معنا معتقد بودند گاهی حضرت " بقیة الله الاعظم علیه السلام " به مغازه محقر او تشریف می برند و با او می نشینند و هم صحبت می شوند ! نام و شهرت ایشان «آقا سید کریم محمودی» بود و در گوشه ای از بازار تهران به پینه دوزی و پاره دوزی مشغول بود ... به همین جهت مشهور به«آقا سیدکریم پینه دوز»بود . آقا سیدکریم با وجود آن مقامات ولایی و توحیدی، تا حدودی گمنام بود و در زمان حیاتش فقط خواص و علمای اهل معنای تهران از حالات و مقاماتش باخبر بودند . ایشان ارادت ویژه ای به "حضرت سیدالشهداء(ع)" داشتند . ✨جلوه ای ازتشرفات آقا سید کریم✨ 🔹دریکی از تشرفات سیدکریم ، امام زمان( عج) به او می فرمایند : اگر هفته ای بر تو بگذرد و ما را نبینی چه کنی؟ سید در پاسخ مے گوید: آقـــــاجان ! به خدا می میرم! و امام زمان (ع) می فرمایند : اگراین طور نبود ، هفته ای یک ما را نمی دیدی ! در یکی دیگر از تشرفات ، امام زمان(ع) خطاب به سید ڪریم مے فرماید : آیا کفش ما را نیز مے دوزی؟ و سید بلافاصله می گوید: بله آقاجان ! اما سه نفر جلوتر از شما کفششان را آورده اند ... امام زمان (عج) دقایقی بعد ، بار دیگر میفرمایند: سید ! کفش ما را نمی دوزی؟ وسید می گوید : چرا آقـــــا جان ! بعداز این سه کفش می دوزم ... دقایقی می گذرد و امام زمان (عج) برای بار سوم می پرسند : سید ! آیا کفش مارا نمی دوزی ؟ در این هنگام ، سید طاقت ازکف می دهد و بر می خیزد و امام زمانش را در آغوش می گیرد و می گوید : " سید و آقـــــای من " ! این قدر مرا امتحان نفرمایید ! اگر یک مرتبه دیگر بفرمایید ، فریاد می زنم و همه را خبر دار می کنم که " یوســـــف فـــــاطمه " در آغوش من است 🌱🌷🌱
✨شیخ رجبعلی خیاط میفرمود✨ بطری وقتی پر است و می‌خواهی خالی اش کنی ، خمش می‌کنی ... هر چه خم شود خالی تر می‌شود ؛ اگر کاملا رو به زمین گرفته شود سریع تر خالی می‌شود ... دل آدم هم همین طور است ؛ گاهی وقت‌ها پر می‌شود از غم ، غصه ، از حرف‌ها و طعنه‌های دیگران ... قرآن می‌گوید : "هر گاه دلت پر شد از غم و غصه ها ؛ خم شو و به خاک بیفت ؛ " این نسخه‌ای است که خداوند برای پیامبرش پیچیده است : "ما قطعا می‌دانیم و اطلاع داریم، دلت می‌گیرد، به خاطر حرف‌هایی که می‌زنند." "سر به سجده بگذار و خدا را تسبیح کن" " سوره حجر آیه ۹۸ "
🔹عیوبــــ ﻫﻤﺴﺮ ﺧﻮد را ﺑﺮاے هیچ ڪﺲ ﺣتے والدین ﺧﻮد یا ﻫﻤﺴﺮﺗﺎن بیان نڪنید 🔹آیه ﻗﺮآن مے ﻓﺮﻣﺎید : ✨ﻫﻦ ﻟـــﺒﺎس لڪم✨ 👌یعنے زﻧﻬﺎ ﺑﺎﯾﺴتے ﭘﻮﺷﺶ ﻣﻨﺎﺳﺐ ﺑﺮاے ﻋﯿﻮب ﻣﺮدان باشد ... 🔺اگر از عیوبــ همسر خود بگویید در این صورتــ ﻫﻤﻪ ﺑﻪ زﻧﺪگے ﺷﻤﺎ اﯾﺮاد ﮔﺮﻓﺘﻪ و زﯾﺒﺎئے بیرونے زﻧﺪگے ﺷﻤﺎ تهدید میشود ...❗️ 🔻آﻧﻘﺪر بایستے در ﭘﻮﺷﺶ ﻋﯿﻮب همسر دقیق و ﺣﺴﺎس ﺑﺎشید ڪﻪ ﺣتے اﮔﺮ ڪسے ﻗﺴﻢ ﺧﻮرد ڪﻪ ﺷﻮﻫﺮ ﺷﻤﺎ ﻓﻼن عیب را دارد ﺷﻤﺎ ﻫﻢ ﻗﺴﻢ ﺑﺨﻮرید ڪﻪ خـــــیر ؛ شوهر من از این عیوبـــ دوراﺳﺖ و اﯾﻨﻄﻮر نیست ♦️آﺑﺮودارے از ﯾڪ ﻣﺴﻠﻤﺎن دروغ ﻣﺤﺴﻮب ﻧمےﺷﻮد✌️ 💎ﺑﻨﺎبراین : ☝️اوﻻ اﯾﺮاداتـــ ﻫﻤﺴﺮ ﺧﻮﯾﺶ را ﺑﻪ ڪسے ﻧﮕﻮیید ✌️ﺛﺎنیا اﮔﺮ خواستید ﻫﻢ ﺑﮕﻮیید ﻓﻘﻂ ﺑﻪ ﻫﻤﺴﺮ ﺧﻮدﺗﺎن آن ﻫﻢ در ﻣﺤﯿطے آرام ، ﺗﻨﻬﺎو ﺑﺎ ﻋﻄﻮﻓﺖ ﻣﻄﺮح ﻧﻤﺎئید ‼️اﻟﺒﺘﻪ ﺑﻌضے از ﺧﺎﻧﻤﻬﺎ ﻋﺎدتــ دارﻧﺪ در ﻫﻨﮕﺎم ﺻﺤﺒﺖ ﻫﺎے زﻧﺎﻧﻪ ﺑﻌضے از این ﺻﺤﺒﺖ ﻫﺎ را دوﺳﺘﺎﻧﻪ ﻣﻄﺮح ﻧﻤﺎیند ولڪن ﻏﺎﻓﻞ از آﻧﻨﺪ ڪﻪ آﺑﺮوے ﺷﻮﻫﺮ ﺧﻮﯾﺶ را ﻣﻘﺎﺑﻞ دوﺳﺖ ﺧﻮد ﺑﺮده اﻧﺪ و ﻣﺤﺒﻮبیت قبلے او را ڪﻢ ڪﺮده اﻧﺪ ... 👈ﭘﺲ ﻓﺮاﻣﻮش نڪنید زیبایے زﻧﺪگے ﺑﻪ ﭼﺸﻢ ﭘﻮشے و ڪﺘﻤﺎن ﻋﯿﻮبــــ و ﻋﺪم اﻇﻬﺎر ﺑﻪ غریبہ مے ﺑﺎﺷﺪ ...
اول بعد بزن روی ببین کجا دعوت شدی❣ 🖤🕌 🕌🖤 🖤🕌🕌 🕌🕌🖤 🖤🕌🕌🕌🕌🕌🕌🖤 🖤🕌🕌🕋🕌🕌🖤 🖤🕌🕌🕌🖤 🖤🕌🖤 🖤 اونایی ارادت دارن بزنن رو گنبد😍☝️
🍃🌷🍃 💠روزی شخصی خدمت حضرت علی(ع) میرود و میگوید یا امیر بنده به علت مشغله زیاد نمیتوانم همه دعاها را بخوانم،چه کنم؟ 🔸حضرت علی(ع) فرمودند:↯ خلاصه تمام ادعیه را به تو میگویم ، هر صبح که بخوانی گویی تمام دعاها را خواندی ❶ (الحمدلله علی کل نعمه) خدایا شکرت برای هر نعمتی که به من دادی ❷ (و اسئل لله من کل خیر) و از خداوند میخواهم هر خیر و خوبی را ❸ (و استغفر الله من کل ذنب) خدایا مرا ببخش برای تمام گناهانم ❹ (واعوذ بالله من کل شر) خدایا به تو پناه می برم از همه بدی ها 📚بحار الانوار ، ج۹۱
داستان کوتاه ‌مادر نابینا کنار تخت پسرش در شفاخانه نشسته بود و می گریست... فرشته ی فرود آمد و رو به طرف مادر گفت: ای مادر من از جانب خدا آمده ام. رحمت خدا بر آن است که فقط یکی از آرزو های ترا براورده سازد، بگو از خدا چه می خواهـی؟ مادر رو به فرشته کرد و گفت: از خدا می خواهم تا پسرم را شِفا دهد. فرشته گفت: پشیمان نمی شوی؟ مادر پاسخ داد: نه! فرشته گفت: اینک پسرت شِفا یافت ولی تو می توانستی بینایی چشمان خود را از خدا بخواهی... مادر لبخند زد و گفت تو درک نمی کنی! سال ها گذشت و پسر بزرگ شد و آدم موفقی شده بود و مادر موفقیت های فرزندش را با عشق جشن می گرفت. پسرش ازدواج کرد و همسرش را خیلی دوست داشت... پسر روزی رو به مادرش کرد و گفت: مادر نمی توانم چطور برایت بگویم ولی مشکل اینجاست که خانمم نمی تواند با تو یکجا زندگی کند. می خواهم تا خانه ی برایت بگیرم و تو آنجا زندگی کنی. مادر رو به پسرش کرد و گفت: نه پسرم من می روم و در خانه ی سالمندان با هم سن و سالهایم زندگی می کنم و راحت خواهم بود... مادر از خانه بیرون آمد، گوشه ی نشست و مشغول گریستن شد. فرشته بار دیگر فرود آمد و گفت: ای مادر دیدی که پسرت با تو چه کرد؟ حال پشیمان شده یی؟ می خواهی او را نفرین کنی؟ مادر گفت: نه پشیمانم و نه نفرینش می کنم آخر تو چه می دانی؟ فرشته گفت: ولی باز هم رحمت خدا شامل حال تو شده و می توانی آرزوی بکنی. حال بگو میدانم که بینایی چشمانت را از خدا می خواهی، درست است؟ مادر با اطمینان پاسخ داد نه! فرشته با تعجب بسیار پرسید: پس چه؟ مادر جواب داد: از خدا می خواهم عروسم زن خوب باشد و مادر مهربان باشد و بتواند پسرم را خوشبخت کند، آخر من دیگر نیستم تا مراقب پسرم باشم. اشک از چشمان فرشته سرازیر شد و اشک هایش دو قطره در چشمان مادر ریخت و مادر بینا شد... هنگامی که زن اشک های فرشته را دید از او پرسید: مگر فرشته ها هم گریه می کنند؟ فرشته گفت: بلی! ولی تنها زمانی اشک می ریزیم که خدا گریه می کند. مادر پرسید: مگر خدا هم گریه می کند؟! فرشته پاسخ داد: خدا اینک از شوق آفرینش موجودی به نام مادر در حال گریستن است... هیچ کس و هیچ چیز را نمی توان با مادر مقایسه کرد. ❤️ تقدیم به همه مادرا ❤️
اول بعد بزن روی ببین کجا دعوت شدی❣ 🖤🕌 🕌🖤 🖤🕌🕌 🕌🕌🖤 🖤🕌🕌🕌🕌🕌🕌🖤 🖤🕌🕌🕋🕌🕌🖤 🖤🕌🕌🕌🖤 🖤🕌🖤 🖤 اونایی ارادت دارن بزنن رو گنبد😍☝️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
.‌❀ ﴾﷽﴿ ❀ صبح است و هوای باده تقدیم تو باد این خانه ی رو به جاده تقدیم تو باد بگذار برایت بنویسم با عشق: یک صبح بخیر ساده تقدیم تو باد سلام صبح تون بخیر (ص) اَلْجَليسُ الصّالِحُ خَيرٌ مِنَ الوَحْدَةِ وَ الْوَحْدَةُ خَيرٌ مِنْ جَليسِ السُّوءِ وَ اِمْلاءُ الْخَيْرِ خَيْرٌ مِنَ السُّكُوتِ وَ السُّكُوتُ خيرٌ مِنْ اِمْلاءِ الشَّرِّ . همنشين شايسته و خوب، بهتر از تنهايى است و تنـهايـى بهـتر از همنـشين بـد اسـت. يـاد دادن نيـكى بهـتر از سـكوت است و سكوت، بهتر از ياد دادن بدى است 🗓 پنج شنبه       ۶       مهر       ۱۴۰۲      ۱۲  ربیع الاول  ۱۴۴۵      ۲۸    سپتامبر  ۲۰۲۳  ‌