eitaa logo
امام شناسی
372 دنبال‌کننده
532 عکس
187 ویدیو
2 فایل
ارتباط با ادمین @BehnazEmam نشانی صفحه اینستاگرام https://www.instagram.com/imamology.info/
مشاهده در ایتا
دانلود
☀️ «وَ فِي الْأَرْضِ آيَاتٌ لِّلْمُوقِنِينَ ؛ وَفِي أَنفُسِكُمْ ۚ أَفَلَا تُبْصِرُونَ» (الذاریات/20-21) ☀️ ☀️ و در روی زمین برای اهل نشانه هایی است ؛ و هم در نفوس خود شما مردم، آیا نمی ‌نگرید؟ 🔸🔷🔸🔷 🌼 🔶🔹🔶🔹 🔰 احمد بن محسن میثمی، از امام جعفر صادق علیه السلام نقل كرده است كه: ❓پس از گفتاری از ایشان در باره استدلال بر وجود خالق و پس از سوالی كه ابن ابی العوجاء در باره وجود خالق از ایشان پرسیده بود و ایشان هم دلیل وجود را با استدلال بیان كرده بود، به حضرت گفتم: اگر موضوع اینگونه است كه شما می ‌فرمایید، چه اشكالی داشت كه خداوند، خودش را برای خلق خود آشكار می ‌ساخت و آنان را به پرستش خود دعوت می‌ كرد، تا حتی دو نفر با هم اختلاف نكنند. چرا خود را از آنها مخفی كرده است و پیامبران را فرستاده است؟ اگر خودش مستقیما به این كار اقدام می ‌كرد، احتمال آوردن مردمان به او بیشتر بود. ❗️حضرت در جواب فرمود: وای بر تو. چگونه می ‌توانی بگویی كه او خود را پنهان كرده است در حالی كه قدرت خود را در وجودت به تو نشان داده است؛ ▫️ در تو، در حالی كه تو نبودی؛ ▫️ در بزرگ شدنت پس از خردسالیت، ▫️ در نیرومندیت پس از ضعف جسمانی ‌ات، ▫️ در ضعف جسمانی ‌ات پس از نیرومندیت، ▫️ در بیماری ات پس از سلامتی ‌ات، ▫️ و در سلامتی تو پس از مریضی ‌ات، ▫️ در رضایت تو پس از خشم و غضبت ▫️ و در و غضب تو پس از رضایت ‌مندی ‌ات، ▫️ در اندوه تو پس از شادمانی تو ▫️ و در شادی تو پس از ناراحتی ‌ات ▫️ و در دوست داشتن تو پس از كینه و دشمنی ‌ات ▫️ و در كینه و دشمنی تو پس از دوست داشتنت، ▫️ و در عزم و اراده تو پس از آه و ناله ‌ات، ▫️ و در آه و ناله‌ ات پس از عزم و اراده ‌ات، ▫️ در رغبت و علاقه ‌ات پس از بیزاری ‌ات، ▫️ و در بیزاری ‌ات پس از رغبت و علاقه ‌ات، ▫️ و در تمایل تو پس از ترست ، ▫️ و در تو پس از تمایل تو، ▫️ و در امید تو پس از یأس و ناامیدی ‌ات، ▫️ و در یأس و ناامیدی تو پس از امیدواری ‌‌ات، ▫️ و در به یاد آوردن تو آن چیزهایی را كه در وهم و تو نمی ‌گنجید ▫️ و در از بین بردن آن چیزهایی كه در تو وجود داشت و تو به آنها اعتقاد داشتی... 🌾 و حضرت، پیوسته قدرت خداوند را برای من می ‌شمرد، قدرتی كه در وجود من است و من آن را نمی ‌شناسم، تا آن جا كه گمان كردم خداوند به زودی بین من و او آشكار خواهد شد. 📚 اصوال الکافی / ج1 / ص59 / ح2
🌪 چهره ی معاویه به روایت 🌪 (جنگ در یوم الهریر) 🔥🌪🔥🌪🔥🌪🔥🌪🔥 ⚔️ سپس دو لشکر با یکدیگر درگیر شدند و بین آنان امر عظیمی در گرفت ، و با هفتاد هزار کشته از بزرگان از یکدیگر جدا شدند. ⚔️ جنگ در روز پنجشنبه از وقتی که آفتاب بالا آمده بود تا هنگامی که ثلث اول گذشت ادامه داشت. در آن دو لشکر حتی یک به جا آورده نشد تا آنکه زمان چهار نماز ظهر و عصر و مغرب و عشا گذشت. ❇️ ❇️ توضیح: یعنی نماز به جا آوردند که به حالت ایستاده و بدون رکوع و سجود خوانده می شود ، چنانکه از امام باقر علیه السلام در این زمینه نقل شده است: « مردم در آن روز جز تکبیر در هنگام نماز چیز دیگری نبود». ▫️◾️▫️🔅▫️🔳▫️🔅▫️◾️▫️ 📢 سلیم گفت: سپس علیه السلام برای خطابه به پا خاست و فرمود: ◾️ ای مردم! کار شما به اینجایی که میبینید رسید و به دشمنان شما هم مثل آن رسید ، و جز نَفَس آخر باقی نمانده است. کارها وقتی پیش می آید آخر آن با اول آن سنجیده می شود. ◾️ این قوم در مقابل شما بدون آنکه دین داشته باشند کردند تا درباره ی شما به این جایی که می بینید رسیدند. و من انشاءالله صبح به سراغ آنان خواهم رفت و آنان را در پیشگاه الهی به محاکمه خواهم کشید. 📚 اسرار آل محمد علیهم السلام / خوئینی / ص282-283
🌪 چهره ی معاویه به روایت 🌪 (نامه ها) 🔥🌪🔥🌪🔥🌪🔥🌪🔥 ✉️ نامه ی معاویه ▫️ معاویه درستی نقشه ی را فهمید و گفت: راست گفتی ، ولی فکری به نظرم رسیده که با آن بر علی حیله کنم: «شام را به عنوان مصالحه از او بخواهم» ، و این اولین چیزی بود که مرا از آن محروم کرد. ❕عمروعاص خندید و گفت: ای معاویه ، تو را چه رسد به با علی؟! ولی اگر می خواهی بنویس! ▫️سلیم می گوید: معاویه به دست مردی از «سَکاسِک» به نام «عبدالل بن عقبه» این را برای علی علیه السلام فرستاد: 🔥 «اما بعد ، اگر تو میدانستی که کار ما و تو را به اینجا می کشاند و ما هم می دانستیم ، هیچکدام این جنایت را بر دیگری روا نمی داشتیم. و اگر عقل هایمان بر ما غالب باشد ، این مقدار از فرصت باقی مانده که گذشته را ترمیم و آینده را اصلاح کنیم. 🔥 من از تو را درخواست کرده بودم به شرط آنکه اطاعت و بیعتی را بر من لازم نکنی ، ولی تو قبول نکردی ؛ و خداوند آنچه منع کردی به من عطا فرمود. من امروز تو را دعوت می کنم به آنچه دیروز دعوت کردم. 🔥 تو هم از امید نداری مگر آنچه من امید دارم و از نمی ترسی مگر آنچنان که من می ترسم. به خدا قسم جگرها نازک شده و مردان از میان رفته اند. ما همگی فرزندان عبدمناف هستیم ، و بعضی از ما بر بعض دیگر فضیلتی ندارد که عزیزی به خاطر آن ذلیل شود یا ذلیلی به غلامی شود. والسلام». 📮📩📤📮📩📤📮 ✉️ جواب نامه ▫️ سلیم می گوید: وقتی علیه السلام نامه ی معاویه را خواند خندید و فرمود: «تعجب از معاویه و حیله ی او بر من است!» سپس حضرت ، نویسنده اش عبیدالله بن ابی رافع را صدا زد و فرمود: بنویس: 🌿 «اما بعد ، نامه ی تو به دستم رسید که در آن یادآور شده بودی «اگر تو و ما می دانستیم که جنگ نسبت به ما و تو به این حد می رسد ، هیچکدام این جنایت را بر دیگری روا نمی داشتیم» ، ای معاویه ما و تو در مرحله ی نهایی از جنگ هستیم که هنوز به آن نرسیده ایم. 🌿 اما اینکه شام را درخواست کردی ، من چیزی را که دیروز به تو ندادم امروز هم نمی دهم. اما اینکه «در و امید هر دو مساوی هستیم» ، تو در شک قوی تر از من در یقین نیستی ، و اهل شام هم بر دنیا از اهل نسبت به آخرت حریص تر نیستند. 🌿 اما اینکه گفتی «ما فرزندان عبدمناف هستیم و هیچکدام بر دیگری فضیلتی نداریم» ، ما هم چنین هستیم ، ✅ ولی «امیه» همچون هاشم نیست ، ✅ و «حرب» همچون عبدالمطلب ، ✅ و «ابوسفیان» همچون ابوطالب ، ✅ و آزاد شده همچون هجرت کننده ، ✅ و منافق همچون ، ✅ و مدعی باطل همچون مدعی نیست. 🌿 در دست ماست مقام نبوت پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم که با آن بر عرب حاکم شدیم و را تحت اختیار خود درآوردیم. والسلام». 📚 اسرار آل محمد علیهم السلام / خوئینی / ص284-285