eitaa logo
امام شناسی
369 دنبال‌کننده
532 عکس
187 ویدیو
2 فایل
ارتباط با ادمین @BehnazEmam نشانی صفحه اینستاگرام https://www.instagram.com/imamology.info/
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌴 #صلوات بر على بن محمد الهادی عليه السّلام 🌴 🌻 اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى عَلِيِّ بْنِ مُحَمَّدٍ وَصِيِّ الْأَوْصِيَاءِ وَ إِمَامِ الْأَتْقِيَاءِ وَ خَلَفِ أَئِمَّةِ الدِّينِ وَ الْحُجَّةِ عَلَى الْخَلائِقِ أَجْمَعِينَ. 🌻 اللَّهُمَّ كَمَا جَعَلْتَهُ نُوراً يَسْتَضِي ءُ بِهِ الْمُؤْمِنُونَ فَبَشَّرَ بِالْجَزِيلِ مِنْ ثَوَابِكَ وَ أَنْذَرَ بِالْأَلِيمِ مِنْ عِقَابِكَ وَ حَذَّرَ بَأْسَكَ وَ ذَكَّرَ بِآيَاتِكَ وَ أَحَلَّ حَلالَكَ وَ حَرَّمَ حَرَامَكَ وَ بَيَّنَ شَرَائِعَكَ وَ فَرَائِضَكَ وَ حَضَّ عَلَى عِبَادَتِكَ وَ أَمَرَ بِطَاعَتِكَ وَ نَهَى عَنْ مَعْصِيَتِكَ فَصَلِّ عَلَيْهِ أَفْضَلَ مَا صَلَّيْتَ عَلَى أَحَدٍ مِنْ أَوْلِيَائِكَ وَ ذُرِّيَّةِ أَنْبِيَائِكَ يَا إِلَهَ الْعَالَمِينَ. 🌻 خدایا درود فرست بر على بن محمد، جانشین اوصیا، و پیشواى پرهیزکاران، و یادگار امامان دین، و حجّت بر همه آفریدگان. 🌻 خدایا چنان که او را نورى قرار دادى، که مؤمنان به وسیله او روشنى جویند، پس به پاداش شایانت مژده داد، و به کیفر دردناکت بیم داد، و از صولتت برحذر داشت، و آیاتت را به یاد مردم انداخت، و حلالت را حلال و حرامت را حرام کرد، و قوانین و واجباتت را بیان فرمود، و مردم را به بندگى ات ترغیب نمود و به طاعتت فرمان داد، و از نافرمانى ات بازداشت، پس بر او درود فرست، برترین درودى که بر یکى از اولیایت، و نسل پیامبرانت فرستادى، اى معبود جهانیان. 🌿 @Imamology
🌷 مشهور ترین روایات در ولادت آن حضرت آن است كه در سنه دويست و دوازده در حوالى مدينه در موضعى كه آن را «صريا» گويند، آن بزرگوار دنيا را به نور خود روشن فرمود. 🌷 والده معظمه جليله اش سمانه مغربيه است ومعروف است به سيده . 🌷 على بن مهزيار روايت كرده اند از حضرت عليه السلام كه فرمود: مادرم عارفه است به حق من و او از اهل بهشت است نزديك نمى شود به او شيطان سركش و نمى رسد به او مكر جبار عنيد و خداوند او را نگهبان و حافظ است و تخلف نمى كند از امهات صديقين و صالحين. 🌷 مشهورترين القاب آن حضرت و هادى است . 🌷 و چون آن جناب و فرزندش امام حسن عليه السلام در سامره سكنى فرمودند در محله اى كه «عسكر» نام داشت از اين جهت اين هر دو بزرگوار را نسبت به آن مكان داده و مى گفتند، 🌷 و در شمايل آن حضرت گفته اند كه آن جناب متوسط القامة و مرطوبى بود و روى سرخ و سفيد و گونه هاى اندك برآمده و چشم هاى فراخ و ابرو هاى گشاده و چهره دلگشا داشت. علیه السلام بر صاحب عصر والزمان حضرت مهدی (عج) و تمام شیعیان مبارک باد. 📚 منتهی الآمال / ج2 / ص465
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌼 من بشارت مولای خود می باشم 🌼 ✍🏻 قطب راوندى روايت كرده از هبة اللّه بن ابى منصور موصلى كه گفت : ❔در ديار ربيعه كاتبى بود نصرانى از اهل كفرتوثا نام او يوسف بن يعقوب بود و ما بين او و پدرم صداقت و دوستى بود پس وقتى وارد شد بر پدرم ، پدرم از او پرسيد كه براى چه در اين وقت آمدى؟ ❕گفت : مرا متوكل طلبيده و نمى دانم مرا براى چه خواسته الا آنكه من سلامتى خود را از خود خريدم به صد اشرفى و آن پول را با خود برداشته ام كه به حضرت على بن محمّد بن رضا عليه السلام بدهم ، پدرم به وى گفت كه موفق شدى در اين قصدى كه كردى. ❕پس آن نصرانى بيرون رفت به سوى متوكل و بعد از چند روز كمى برگشت به سوى ما خوشحال و شادان ، پدرم به وى گفت كه خبر خود را براى ما نقل كن. ❗️گفت: رفتم به سرّ من راءى و من هرگز به سرّ من راءى نرفته بودم و در خانه اى فرود آمدم و با خود گفتم خوب است كه اين صد اشرفى را برسانم به ابن الرضا عليه السلام پيش از رفتن خود به نزد متوكل و پيش از آنكه كسى بشناسد مرا و بفهمد آمدن مرا و معلوم شد مرا كه متوكل منع كرده ابن الرضا عليه السلام را از سوار شدن و ملازم خانه مى باشد. ❗️پس با خود گفتم چه كنم من مردى هستم نصرانى اگر سوال كنم از خانه ابن الرضا عليه السلام ايمن نيستم از آنكه اين خبر زودتر به متوكل برسد و اين باعث شود زيادتى آنچه را كه من از آن مى ترسيدم پس فكر كردم ساعتى در امر آن پس در دلم افتاد كه سوار شوم خر خود را و بگردم در بلد و بگذارم خر را به حال خود هر كجا خواهد برود شايد در بين مطلع شوم بر خانه آن حضرت بدون آنكه از احدى سوال كنم ، پس پول ها را در كاغذى كردم و در كيسه خود گذاشتم و سوار خر خود شدم پس آن حيوان به ميل خود مى رفت تا آنكه از كوچه و بازار گذشت تا رسيد به در خانه اى ايستاد پس كوشش كردم كه برود از جاى خود حركت نكرد. ❓گفتم به غلام خود كه بپرس اين خانه كيست ؟ گفتند: اين خانه ابن الرضا است ! گفتم : اللّه اكبر، به خدا قسم اين دليل است كافى ، ناگاه خادم سياهى بيرون آمد از خانه وگفت : تويى يوسف پسر يعقوب ؟ ❗️گفتم : بلى! ❗️فرمود: فرود آى ، فرود آمدم پس ‍ نشانيد مرا در دهليز و خود داخل خانه شد، من در دل خود گفتم اين هم دليلى ديگر بود از كجا اين خادم اسم من را دانست و حال آنكه در اين بلد نيست كسى كه مرا بشناسد و من هرگز داخل اين بلند نشده ام. پس خادم بيرون آمد وگفت : صد اشرفى كه در كاغذ كرده اى و در كيسه گذاشته اى بيار، من آن پول را به او دادم و گفتم اين سه. پس برگشت آن خادم و گفت داخل شو، پس وارد شدم بر آن حضرت در حالى كه تنها در مجلس خود نشسته بود. 🌿 فرمود: اى يوسف ! آيا نرسيد وقت و هنگام هدايت تو؟ گفتم : اى مولاى من ! ظاهر شد براى من از برهان آن قدرى كه در آن كفايت است. ⏳فرمود: هيهات ! تو اسلام نخواهى آورد ولكن اسلام مى آورد پسر تو فلان و او از شيعه ما است ، اى يوسف ! همانا گروهى گمان كرده اند كه و سرپرستى و دوستى ما نفع نمى بخشد امثال شما را گفتند، واللّه ! همانا نفع مى بخشد امثال تو را، برو به سوى آنچه كه براى آن آمده اى پس به درستى كه خواهى ديد آنچه را كه دوست مى دارى . ❗️يوسف گفت : پس رفتم به سوى متوكل و رسيدم به آنچه اراده داشتم پس ‍ برگشتم . 🌻 هبة اللّه راوى گفت : من ملاقات كردم پسر او را بعد از موت پدرش و به خدا قسم كه او مسلمان و خوبى بود، پس مرا خبر داد كه پدرش بر حال نصرانيت مرد و او اسلام آورد و بعد از مردن پدرش مى گفت كه من بشارت مولاى خود مى باشم. علیه السلام 📚 منتهی الآمال / ج2 / ص477-478
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💢 آیا میدانید کدام واجب است که تعطیلی ندارد؟ ♦️رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم میفرمایند:جبرییل نزد من آمد و گفت: ای محمد, خداوند به تو سلام می رساند و میفرماید: نماز را واجب کردم ولی این تکلیف را از معذور و مجنون و طفل برداشتم و روزه را واجب کردم ولی آن را برای مسافر الزامی نکردم و حج را واجب کردم ولی آن را از بیمار نخواستم و زکات را واجب کردم ولی آن را از گردن نیازمند ساقط کردم. ♦️اما دوست داشتن علی بن ابی طالب علیه السلام را واجب کردم و محبتش را بر تمام اهل آسمان و زمین الزام نمودم, بدون آنکه رخصتی در آن باشد. 📚منبع : بحارالانوار/جلد۴۰/صفحه۴۷
امام شناسی
💢 آیا میدانید کدام واجب است که تعطیلی ندارد؟ ♦️رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم میفرمایند:جبری
💢 ... هَبَطَ عَلَیَّ جَبْرَئِیلُ علیه السلام وَ قَالَ یَا مُحَمَّدُ اللَّهُ یُقْرِئُکَ السَّلَامَ وَ یَقُولُ لَکَ: ♦️ قدْ فَرَضْتُ الصَّلَاهَ وَ وَضَعْتُهَا عَنِ الْمُعْتَلِّ وَ الْمَجْنُونِ وَ الصَّبِیِّ ♦️ و فَرَضْتُ الصَّوْمَ وَ وَضَعْتُهُ عَنِ الْمُسَافِرِ ♦️ و فَرَضْتُ الْحَجَّ وَ وَضَعْتُهُ عَنِ الْمُعْتَلِّ ♦️ و فَرَضْتُ الزَّکَاهَ وَ وَضَعْتُهَا عَنِ الْمُعْدِمِ 🌹 و فَرَضْتُ حُبَّ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ فَفَرَضْتُ مَحَبَّتَهُ عَلَی أَهْلِ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ فَلَمْ أُعْطِ أَحَداً رُخْصَتَهُ... 📚 بحارالانوار / ج40 / ص47
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🕋 این سنگ زیان و سود می رساند! 🕋 ✍🏻 از امام باقر و امام صادق علیهما السلام روایت شده است كه فرمودند: ⭕️ عمر در سال حج، در هنگام خلافت خویش را برگزار كرد. سپس مهاجرین و عبدالله بن جعفر و انصار حج را برگزار كردند و علی علیه السلام درآن سال با حسن و حسین علیهما السلام و به همراه عبدالله بن جعفر حج را انجام دادند. هنگامی كه عبدالله شد، ازار و ردای مُمَشَّقین را پوشیده بود (یعنی رنگ‌آمیزی شده به گِل سرخ). 🔥 عمر به او نگاه می كرد، در حالی كه لبیك می‌گفت و بر تنش ازار و ردا بود و همراه با علی علیه السلام راه می ‌رفت. عمر پشت سر آنان گفت: این چه بدعتی است كه در انجام می ‌دهید؟ 🌳 علی علیه السلام به او رو كردند و به وی فرمودند: ای عمر! شایسته نیست كه كسی را به ما بیاموزد. ⭕️ عمر گفت: راست گفته ‌ای ای ابو الحسن! به خدا قسم من نمی ‌‌دانستم كه شما هستید. 🔥 این یكی از برخوردها در آن سفرشان بود. هنگامی كه وارد شدند، دور خانه خدا به طواف پرداختند. عمر را بوسید و گفت: به خدا قسم، می‌دانم كه تو سنگی بیش نیستی و هیچگونه زیان و سودی نمی ‌رسانی و اگر رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم تو را نبوسیده بود، من نیز تو را نمی بوسیدم. 🌳 علی علیه السلام به وی فرمود: ای ابو حفص! چنین مكن؛ رسول خدا كه سلام و درود خدا بر او باد، اگر آن را می بوسید، چیزی را می دانست و اگر نمی دانست، آن را نمی بوسید. اگر را می ‌خواندی، تاویل آن را می ‌دانستی، آنچنان كه دیگران می ‌دانند و در می‌ یافتی كه این ، زیان و سود می ‌رساند و دارای چشم و لب و زبانی سخنگو می ‌‌باشد و برای كسی كه آن را زیارت می كند، به این گواهی می ‌دهد. ❓عمر گفت: به من بگو كجای كتاب خدا این حقیقت وجود دارد، ای ابو الحسن!؟ ❗️علی صلوات الله علیه فرمودند: این ‌فرموده خدای تبارك و تعالی: ☀️ «وَإِذْ أَخَذَ رَبُّكَ مِن بَنِی آدَمَ مِن ظُهُورِهِمْ ذُرِّیَّتَهُمْ وَأَشْهَدَهُمْ عَلَی أَنفُسِهِمْ أَلَسْتَ بِرَبِّكُمْ قَالُواْ بَلَی شَهِدْنَا» (الاعراف/172) ☀️ 🌳 هنگامی كه به ربوبیت و این كه آنان بندگان هستند اقرار كردند، خدا از آنان عهد زیارت خانه‌ اش را گرفت و سپس خدا ورقی نازكتر از آب آفرید و به قلم فرمود: زیارت آفریدگانم از خانه ‌ام را بنویس. قلم زیارت بنی آدم را در آن كاغذ نوشت. سپس به حجر گفته شد: دهانت را بازكن. پس آن را باز كرد و را در دهانش قرار داد. سپس به حجر گفت: این پیمان را حفظ كن و برای بندگانم به زیارت گواهی بده. حجر اطاعت كنان از خدا (از بهشت) فرود آمد. ❓ای عمر! مگر در هنگام بوسیدن نمی ‌گویی اكنون من امانتم را ادا كرده ‌ام و به پیمانم وفا كرده‌ ام تا به این زیارت برایم گواهی دهی؟ ❗️عمر گفت: خدا را گواه می گیرم كه بلی. 🌳 علی علیه السلام به وی فرمودند: از فایده های حجر، همین است. 📚 تفسیر عیاشی / ج2 / ص41 / ح105
#حدیث ❗️علی صلوات الله علیه فرمودند: این ‌فرموده خدای تبارك و تعالی: ☀️ «وَإِذْ أَخَذَ رَبُّكَ مِن بَنِی آدَمَ مِن ظُهُورِهِمْ ذُرِّیَّتَهُمْ وَأَشْهَدَهُمْ عَلَی أَنفُسِهِمْ أَلَسْتَ بِرَبِّكُمْ قَالُواْ بَلَی شَهِدْنَا» (الاعراف/172) ☀️ 🌳 هنگامی كه به ربوبیت و این كه آنان بندگان هستند اقرار كردند، خدا از آنان عهد زیارت خانه‌ اش را گرفت و سپس خدا ورقی نازكتر از آب آفرید و به قلم فرمود: زیارت آفریدگانم از خانه ‌ام را بنویس. قلم زیارت بنی آدم را در آن كاغذ نوشت. سپس به حجر گفته شد: دهانت را بازكن. پس آن را باز كرد و #کاغذ را در دهانش قرار داد. سپس به حجر گفت: این پیمان را حفظ كن و برای بندگانم به زیارت گواهی بده. حجر اطاعت كنان از خدا (از بهشت) فرود آمد. ❓ای عمر! مگر در هنگام بوسیدن #حجر نمی ‌گویی اكنون من امانتم را ادا كرده ‌ام و به پیمانم وفا كرده‌ ام تا به این زیارت برایم گواهی دهی؟ ❗️عمر گفت: خدا را گواه می گیرم كه بلی. 🌳 علی علیه السلام به وی فرمودند: از فایده های حجر، همین است. 📚 تفسیر عیاشی / ج2 / ص41 / ح105 🌿 @Imamology
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا