خطبه حضرت زینب (س) در دروازه کوفه : 📣
☝️ستایش از آن خداست و درود بر پدرم محمد و خاندان پاک و نیکوکارش.
😢اما بعد، ای مردم کوفه،ای مردمان حیله گر و خیانت کار! گریه میکنید؟ اشک چشمانتان خشک نشود و ناله هایتان آرام نگیرد. همانا که کار شما مانند آن زنی است که رشتۀ خود را پس از محکم یافتن، یکی یکی از هم میگسست، شما نیز سوگندهای خود را در میان خویش، وسیلۀ فریب و تقلب ساخته اید.
🗣 آیا در میان شما جز وقاحت و رسوایی، سینههای آکنده از کینه، دو رویی و تملق، همچون زبان پردازی کنیزکان و ذلت و حقارت در برابر دشمنان چیز دیگری نیز یافت میشود؟ یا همچون سبزههایی هستید که ریشه در فضولات حیوانی داشته یا همچون جنازۀ دفن شدهای که روی قبرش را با نقره تزیین نموده باشند؟ چه بد توشهای برای آخرت فرستاده اید؛ توشهای که همان خشم و سخط خدا است و در عذاب جاویدان خواهید بود.
😰 گریه میکنید؟ زار میزنید؟ آری به خدا سوگند که باید گریه کنید، پس بسیار بگریید و کمتر بخندید. چرا که دامان خود را به ننگ و عار جنایتی آلوده اید که ننگ و پلیدی آن را از دامان خود تا ابد نتوانید شست. و چگونه میتوانید ننگ حاصل از کشتن فرزند رسول خدا(ص)، خاتم پیامبران، معدن رسالت، و سرور جوانان اهل بهشت را از دامان خود بزدایید؟ کسی که پناه مومنان شما، فریادرس در بلایای شما، مشعل فروزان استدلال شما بر حق و حقیقت و یاور شما در هنگام قحطی و خشکسالی بود. چه بار سنگین و بدی بر دوش خود نهادید، پس رحمت خدایی از شما دور و دورتر باد. که تلاشتان بیهوده، دستانتان بریده، معامله تان قرین زیان گردیده است، خود را به خشم خدا گرفتار نموده و بدین ترتیب خواری و درماندگی بر شما لازم آمده است.
◼️ وای بر شماای مردم کوفه!
آیا میدانید چه جگری از رسول خدا دریدهاید؟ چه زنان و دختران با عفت و وقاری را از خاندان او به کوچه و بازار کشاندهاید؟! چه خونی از آن حضرت بر زمین ریختهاید؟! و چه حرمتی از او شکستهاید؟! شما این جنایت فجیع را بیپرده و آشکار به انجام رسانید؛ جنایتی که سر آغاز جنایات دیگری در تاریخ گشته، سیاه، تاریک و جبران ناپذیر بوده، تمام سطح زمین و وسعت آسمان را پر کرده است.
🌪 آیا از اینکه آسمان خون باریده تعجب میکنید؟ در حالی که عذاب آخرت در مقایسه با این امر، بسیار شدیدتر و خوار کنندهتر است و در آن روز کسی به یاری شما نخواهد آمد. پس مهلتهایی که خدای متعال به شما میدهد موجب خوشی شما نگردد، چرا که خدا در عذاب کردن بندگان خود شتاب نمیکند، چون ترسی از پایمال شدن خون و ازدست رفتن زمان انتقام ندارد و همانا که خدای شما همیشه در کمین است.
😭 زينب كبرى(س) پس از اين خطابه جانسوز، روى از آنان برگرداند. در اين حال، مردم را ديدم كه حيرتزدهاند و از اندوه و پشيمانى، دست به دندان مى گزند. حِذْيَم مى افزايد: به كنارم نگريستم، پيرمردى را ديدم كه اشك مىريزد و محاسنش با قطرات اشكش تر شده بود. در همان حال دستان خود را به آسمان بلند كرد و گفت: پدر و مادرم فداى شما باد! پيرانتان بهترين پيران، زنانتان بهترين زنان و جوانانتان بهترين جواناناند. دودمان شما كريم و بزرگوار و فضل و منزلت شما بزرگ و عظيم است. آنگاه اين بيت را خواند: پيران شما بهترين پيران و دودمان شما نيز بهترين دودمانند و در ميان همه تبارها و نسلها، هرگز تبار شما نابود و بى اعتبار نخواهند شد.
▪️امام زين العابدين(ع) رو به عمه اش كرد و فرمود: «عمه جان آرام بگير، سرگذشت گذشتگان براى آنان كه ماندهاند مايه عبرت است. خداى را سپاس كه تو عالمه تعليم نديده و خردمندِ خرد نياموزيدهاى. گريه و زارى، آنان را كه رفتهاند به ما باز نمى گرداند» با اين سخنِ امام چهارم(ع)، زينب(س) آرام گرفت و حرفی نزد.
📚 بحارالانوار / ج 45 / ص 108
🏴به هنگام رحلت رسول خدا صلی الله و علیه و آله ، علی علیه السلام و فاطمه زهرا سلام الله و علیها هر دو خوابی دیدند که دلیل بر فوت رسول خدا بود ، از این رو شروع به گریه و زاری کردند.
💤زینب سلام الله علیها نزد رسول خدا صلی الله و علیه و آله آمده گفت: «ای جد بزرگوار! دیشب در خواب دیدم که بادی سیاه وزیدن گرفت و دنیا را تیره و تار ساخت ، تاریکی همه جا را فراگرفت و مرا از سویی به سوی دیگر می برد. درخت تنومندی را دیدم و از شدت وزش باد به آن درخت چسبیدم. آن باد درخت را از جای کند و بر زمین انداخت. بعد به شاخه بزرگی از شاخه آن درخت آویختم ، آن را نیز کند. به شاخه ای دیگر چسبیدم ، آن نیز شکست. به یکی از دو شاخه فرعی آن چسبیدم ، آن نیز شکست. در این حال از خواب بیدار شدم». 🌌
🌳رسول خدا صلی الله و علیه و آله در حالی که می گریست ، خطاب به زینب فرمود: «آن درخت جد تو است و شاخه نخستین مادرت فاطمه است ، دومی پدرت علی و آن دو شاخه دیگر ، برادرانت ، حسنین می باشند که دنیا با فقدان آنان سیاه می گردد ، تو در ماتم آنان سیاه به تن خواهی کرد».
📚 فضائل و خصائص زینب کبری (س) / عباس عزیزی/ ص 28
اَلسَّلامُ عَلَيْكِ يا بِنْتَ رَسُولِ اللهِ، اَلسَّلامُ عَلَيْكِ يا بِنْتَ فاطِمَةَ وَخَديجَةَ، اَلسَّلامُ عَلَيْكِ يا بِنْتَ اَميرِ الْمُؤْمِنينَ، اَلسَّلامُ عَلَيْكِ يا اُخْتَ الْحَسَنِ وَالْحُسَيْنِ، اَلسَّلامُ عَلَيْكِ يا بِنْتَ وَلِيِّ اللهِ، اَلسَّلامُ عَلَيْكِ يا اُخْتَ وَلِيِّ اللهِ، اَلسَّلامُ عَلَيْكِ يا عَمَّةَ وَلِيِّ اللهِ وَرَحْمَةُ اللهِ وَبَرَكاتُهُ.
سلام بر تو اى دخت رسول خدا. سلام بر تو اى دخت فاطمه و خديجه. سلام بر تو اى دختر امير مؤمنان. سلام بر تو اى خواهر حسن و حسين. سلام بر تو اى دختر ولىّ خدا. سلام بر تو اى خواهر ولىّ خدا. سلام بر تو اى عمه ولى خدا و رحمت خدا و بركاتش بر تو باد.
▪️زمانی که اهل بیت علیهم السلام را با آن وضع ناراحت کننده و بدون و پوشش مناسب ، سوار شتران برهنه وارد شام نمودند و مردم به آنها می نگریستند و برخی آنان را مورد اذیت و آزار قرار می دادند ، یکی از شیعیان از دیدن این منظره بسیار نارحت شد و تصمیم گرفت خود را به امام سجاد علیه السلام برساند ، ولی موفق نشد.
▪️خود را خدمت حضرت زینب سلام الله علیها رسانید و عرض کرد: ای پاره تن زهرا ! شما از کسانی هستید که جهان به خاطر و وجود شما آفریده شد ، متحیرم که چرا شما را به ان صورت می بینم.
▪️ حضرت زینب سلام الله علیها با دست مبارک اشاره به آسمان نمود و فرمود: آنجا را بنگر تا عظمت ما را درک نمایی. آن شخص نگاه می کند ، ناگاه لشکریان زیادی را میان زمین و آسمان مشاهده می نماید که از کثرت به شماره نمی آید و همچنین مشاهده می کند که جلو اهل بیت علیهم السلام کسی ندا می دهد که چشمهای خود را از اهل بیتی که ملائکه به آنها نامحرم هستند ، بپوشانید.
📚 ریاحین الشریعه / ج3 / ص160
قال علی بن ابی طالب علیه السلام :
✨ أَلَا إِنَّ مَثَلَ آلِ مُحَمَّدٍ (ص) کَمَثَلِ نُجُومِ السَّمَاءِ إِذَا خَوَی نَجْمٌ طَلَعَ نَجْمٌ فَکَأَنَّکُمْ قَدْ تَکَامَلَتْ مِنَ اللَّهِ فِیکُمُ الصَّنَائِعُ وَ أَرَاکُمْ مَا کُنْتُمْ تَأْمُلُونَ.
✨آگاه باشید، مثل آل محمد (ص) چونان ستارگان آسمان است، اگر ستاره ای غروب کند، ستاره دیگری طلوع خواهد کرد (تا ظهور صاحب الزمان (ع)). گویا می بینم در پرتو خاندان پیامبر (ع) نعمتهای خدا بر شما تمام شده و شما به آنچه آرزو دارید رسیده اید.
📚 نهج البلاغه / خطبه۱۰۰
🏴 کاروان از کوفه ، راهی شام شد . مشکلات اسارت و دوری پدر ، همچنان رقیه را می سوزاند. در بین راه صفحه که سختی بر دختر امام حسین (ع ) فشار آورده بود. شروع به گریه و ناله کرد. و به یاد عزت و مقام زمان پدر ، اشک ها ریخت .گویا نزدیک بود روحش پرواز کند و در آن بیابان به بابا بپیوندد. یکی از دشمنان چون آن فریاد ضجه را شنید ، به رقیه گفت :« اسکتی یا جاریه ! فقد آذیتنی ببکائک » ؛ ای کنیز ! ساکت باش ، زیرا من با گریه تو ناراحت می شوم. آن ناز دانه بیشتر اشک ریخت. و دیگر بار آن موکل گفت : « اسکتی یا بنت الخارجی» ؛ ای دختر خارجی ! ساکت باش. حرفهای زجر دهنده آن مزدور ، قلب دختر امام را شکست. رو به سر پدر نمود و گفت : « یا ابتاه قتلوک ظلما و عدوانا و سموک بالخارجی» ؛ ای پدر ! تو را از روی ستم و دشمنی کشتند و نام خارجی را هم بر تو گذاردند . پس از این جمله ها ، موکل غضب کرد و با عصبانیت ، رقیه را از روی شتر گرفت و از بالا بر روی زمین انداخت. تاریکی شب بر همه محیط سایه افکنده بود. رقیه از ترس ، شروع کرد به دویدن در آن تاریکی. سختی و خار و خاشاک زمین ، پاهای کوچولوی او را مجروح نمود. و او با همه خستگی باز می دوید.
🕯شدم سه ساله و رفت سایه پدرم
🕯کسی که داغ پدر زود دید من بودم
🕯به نیمه شبی زپی کاروان به دامن دشت
🕯کسی که پای برهنه دوید من بودم
▪️همان زمان ، قافله متوجه نیزه ای شد که سر امام حسین (ع) بر بالای آن بود. نیزه به زمین فرو رفته بود. دشمن هر چه کردکه آن را در آورد ، نتوانست. رئیس قافله نزد امام سجاد (ع) آمد و سبب این ماجرا و حکایت را پرسید. امام فرمود : یکی از بچه ها گم شده است تا او پیدا نشود ، نیزه حرکت نخواهد کرد !
🐫 حضرت زینب (س) با شنیدن این سخن ، خود را از بالای شتر به روی زمین انداخت. ناله کنان به عقب برگشت تا گمشده را پیدا کند. زینب (س) به هر سو می دوید. ناگهان چشمش به یک سیاهی افتاد. جلو رفت تا به آن رسید در آنجا یک زن را دید که سر کودک گمشده را به دامن گرفته است رو به آن زن نمود و پرسید :شما کیستید؟! فرمود : « انا امک فاطمۀ الزهراء اظننت انی اغفل عن ایتام ولدی » ؛ من مادر تو ، فاطمه زهرا هستم . گمان می کنی من از یتیم های فرزندم غافلم! زینب (س) رقیه را گرفت و به کاروان رساند و قافله به راه افتاد.
📚 ناسخ التواريخ (حياة الإمام سيد الشهداء الحسين عليهالسلام) / ج6 دفتر دوم / ص531
🗞 پدرم رحمة اللَّه عليه، از سعد بن عبد اللَّه، از محمّد بن عبد الجبّار، از عبد الرحمن بن ابى نجران، از جعفر بن محمّد بن حكيم، از عبد السّمين بطور مرفوعه از حضرت امير المؤمنين عليه السّلام نقل كرده:
🖊 جناب امير المؤمنين عليه السّلام براى مردم خطبه خوانده و سپس فرمودند:
پيش از آنكه من را از دست دهيد از من سؤال كنيد، به خدا قسم از چيزى كه گذشته و چيزى كه خواهد آمد سؤال نمىكنيد مگر آنكه جوابتان را خواهم داد.
💇🏻♂️ راوى مىگويد: سعد بن ابى وقاص ايستاد و عرض كرد: يا امير المؤمنين به من خبر ده چند تار مو در سر و محاسن من مىباشد؟
🕸🐲حضرت فرمودند: به خدا قسم از مسألهاى سؤال كردى كه دوست من رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم قبلاً به من فرموده بود كه تو عنقريب از آن سؤال مىكنى، در سر و محاسن تو هيچ تار موئى نيست مگر آن كه در بيخ آن شيطانى نشسته و نيز در خانه تو بزغالهاى است كه حسين فرزندم را مىكشد.
🐐 راوى مىگويد: در آن روز عمر (يعنى عمر بن سعد) مقابل پدرش راه مىرفت. 🐐
📚 كامل الزيارات / ترجمه ذهنى تهرانى / ص 232
❓❓أحَسِبَ النَّاسُ أَن يُتْرَكُوا أَن يَقُولُوا آمَنَّا وَهُمْ لَا يُفْتَنُونَ (عنکبوت/2) ... ❓❓
▪️ امام صادق علیه السلام از پدر بزرگوارشان روایت نموده اند که فرمود: مومنین آزمایش می شوند ، سپس خداوند آنها را از هم تمییز می دهد. خداوند مومنین را از محنت و بلای دنیا مطمئن نمی گرداند ولی از کوردلی و شقاوت در آخرت ایمنی می بخشد.
سپس فرمود: حسین بن علی علیه السلام (در روز عاشورا) کشتگان خود را روی هم می نهاد و می فرمود: ما را همچون پیغمبران و اولاد آنها کشتند.
📚 مهدی موعود / ترجمه علی دوانی / ص911
💎 قال صادق علیه السلام:
☀️ « إِنَّ فَاطِمَةَ بِنْتَ مُحَمَّدٍ ص تَحْضُرُ لِزُوَّارِ قَبْرِ ابْنِهَا الْحُسَيْنِ ع فَتَسْتَغْفِرُ لَهُمْ ذُنُوبَهُمْ » ☀️
🌿 همانا فاطمه سلام الله علیها نزد زائران قبر فرزندش حاضر می شود و از خداوند برای گناهانشان طلب مغفرت میکند.
📚 کامل الزیارات / ص 118 / ح4
💎 بسم الله الرحمن الرحیم 💎
🌼 اللّهُمَّ صَلِّ عَلَى الصِّدّیقَةِ فاطِمَةَ الزَّکِیَّةِ حَبیبَةِ حَبیبِکَ وَنَبِیِّکَ وَاُمِّ اَحِبّآئِکَ وَاَصْفِیآئِکَ الَّتِى انْتَجَبْتَها وَفَضَّلْتَها وَاخْتَرْتَها عَلى نِسآءِ الْعالَمینَ اللّهُمَّ کُنِ الطّالِبَ لَها مِمَّنْ ظَلَمَها وَاسْتَخَفَّ بِحَقِّها وَکُنِ الثّائِرَ اَللّهُمَّ بِدَمِ اَوْلادِها اللّهُمَّ وَکَما جَعَلْتَها اُمَّ اَئِمَّةِ الْهُدى وَحَلیلَةَ صاحِبِ اللِّوآءِ وَالْکَریمَةَ عِنْدَ الْمَلاَءِ الاَْعْلى فَصَلِّ عَلَیْها وَعَلى اُمِّها صَلوةً تُکْرِمُ بِها وَجْهَ اَبیها مُحَمَّدٍ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَآلِهِ وَتُقِرُّ بِها اَعْیُنَ ذُرِّیَّتِها وَاَبْلِغْهُمْ عَنّى فى هذِهِ السّاعَةِ اَفْضَلَ التَّحِیَّةِ وَالسَّلامِ.
( اللَّهُمَ عَجِّلْ فَرَجَ وَلِيِّكَ وَ ابْنَ وَلِيِّكَ وَ اجْعَلْ فَرَجَنَا مَعَ فَرَجِهِمْ يَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِينَ )
🍃 خدایا درود بفرست بر بانوی صدیقه فاطمه ی پاکیزه صالحه که اوست حبیبه ی تو و پیامبرت و مادر اولیاء و برگزیدگان تو (امامان معصوم) آن بانویی که برگزیده ای و برتری داده ای و انتخاب کرده ای او را بر زنهای جهانیان خدایا تو داد او را از ستمگرانش بستان و از کسانی که حق او را سبک شمردند باز خواست نما و خونخواه خون فرزندان او باش خدایا همچنان که او را مادر امامان هدایت و همسر صاحب لواء (علی) و بزرگوار در نزد ملأ اعلی (ملائکه) مقرر داشتی پس درود بفرست بر او و آن درود و صلواتی که روشن گردانی چشمهای ذریه ی او را و برسان به آنان از طرف من در این وقت بهترین تحیت و سلام را.