📪 پیام جدید https://eitaa.com/Inactif/13314 دوستان بیاین همنشینی داشته باشیم #دایگو

بفرمایید گپ به قول ربکا (کبابی ها)

📪 پیام جدید https://eitaa.com/Inactif/13316 سلام حضور دارم اونجا #دایگو

اسپایدرمن مکزیکی باشه.

📪 پیام جدید آفیسوردگی #دایگو

📪 پیام جدید خوابای من خلاصه میشه به خفگی تشنگی و همه چیز باهم سعی کن چیزای آروم گوش کنی روی آرامشت کار کن استرستو کم کن از چیزای ترسناک پرهیز کن درست میشه #دایگو

تلاشم رو میکنم متشکرم 👍❤️

📪 پیام جدید برای مشکل خوابت پیشنهاد میکنم تا یه مدت اهنگ گوش ندی #شیکا

ممنون شیکا جان ولی من جدا به موزیک معتادم نمیتونم سعی میکنم موزیک های بهتری گوش بدم

برای این جناب. نام: جیمز گرین‌گراس. شغل: مغازه دار؟ بیخیال! هیچ چیز بهتر از فارغ التحصیلی نیست، هیچ چیز بهتر از حس رهایی از حبس شدن و بازخواست شدن به خاطر چند نمره نیست... مگر اینکه در راه خانه یکهو یک نفر یقه‌ات را بگیرد و تورا برای تلف نکردن تابستان و زندگی‌ات در مغازه‌اش سرکار بگذارد. این پدر جیمز بود که دستی به ته ریش هایش می کشید و او را می پائید که کنسرو لوبیاهارا نیندازد و به شیرینی ها ناخنک نزند. "میوه ها رو ننداز کلی پولشونه!!" جیمز جارو را انداخت و کوله اش را قاپید و با قدم های بلند از در مغازه خارج شد. "وایسا ببینم جیمز، کدوم گوری می ری؟! می خوای بری دوباره بیکاری و ولگردی آخرش هم معتاد بشی؟" جیمز وسط راهش روی پنجه اش چرخید و همانطور که زیر آفتاب عرق کرده بود دستانش را باز کرد:"می رم دانشگاه هنر گریت‌وال¹ اسم بنویسم! می دونی، امروز آخرین روز ثبت نامه!" "می خوای بری یه مثلا هنرمند بیکار بشی؟ که آخرش هم نتونی یه زن و زندگی خوب پیدا کنی؟!" جیمز لبخند زد :"من قرار نیست ازدواج کنم، ولی خب می دونم انگشتام توی طراحی بهتر از کنسرو چیدنه!" دو انگشتش را به شقیقه‌اش زد و فاصله داد و بلند گفت:"فعلا!" ¹: Great Whale، اسم خیالی.