دستورالعمل برای فرزند آوری صالح 🔸 آیت الله مجتبی تهرانی 🍏 بعد از هر نماز فریضه یومیه، ابتدا صلوات بفرستید بعد یکبار استغفار کنید و بعد دوباره صلوات بفرستید بعد از آن به فارسی این دعا را بکنید. 🍏 بگویید: «خداوندا اولاد من را سالم، صالح، خوش روزی، خوش قدم و عاقبت به خیر قرار بده» و بعد دوباره صلوات بفرستید. حاج آقا می گفتند: من برای همه فرزندانم این کار را انجام داده ام. در واقع چیزی را به دیگران توصیه می فرمودند که خود مقید بودند. #فرزند_آوری 🇮🇷💚🦋💚🇮🇷 @dahenavadiyazd

✅ قابل توجه پدر و مادرهای عزیز👌 امسال چهارشنبه سوری در منزل بمانید 👆👆👆👆

❇️انتشار برای اولین بار / برنامه ناجوانمردانه پدر و دانش آموز برای رهاسازی گاز در مدارس و تهیه فیلم! 🔸این فرد که از کارکنان بیمارستان لارستان است با رهاسازی گاز در مدارس لارستان برای شبکه سعودی فارسی زبان فیلم تهیه می کرد. 🔆بصیرت یزد 🆔 @basirat_yazd

@Iran_Asil سلام دوستان.لطفا این لینک رو برای هر کسی که دوستش دارید و براتون ارزشمنده،ارسال کنید و یا در انتشار مطالب و کلیپهای کانال به عزیزانتون سهیم باشید.🙏💐🙏💐🙏

#نقد_جریان_مثبت_اندیشی ( نقد هفتم ) لازمه این ادبیات شرک است متوسل شدن به کائنات شرک است کائنات با شکوه است همه چیز در کائنات هست به جای محدود کردن خودت، همه خواسته هایت را به کائنات بگو آرزوهایت را به کائنات بگو کائنات می تواند، قدرتمند است می تواند حوائجت را برآورده کند راستی کائنات کجاست ؟ یقینا منظورشون خدا و فرشتگان نیست مرادشان از کائنات همان آسمانها، کهکشانها و مجموعه راه شیری است بهشون بگید: 1- این ادبیات ما را به وادی شرک می کشونه 2- ما خدا را خالق همه چیز میدونیم اما در مثبت اندیشی کائنات خلقت می‌کنند این یعنی شرک در خالقیت خدا 3- ما خدا را مدبر و رب عالم میدونیم اما در مثبت اندیشی، کائنات هستند که مربی و مدبر و تامین کننده اند این یعنی شرک در ربوبیت 4- چه اشکال داره که خداوند اینها را به کائنات داده باشه اولا : خداوند چنین تفویضی نکرده و دلیلی نداریم ثانیا : اتفاقاً دستش تو هستی هست خلق فسوی ، یعنی دستش در هدایت ادامه داره ثالثا : در مجموعه نظام عالم جایی برای کائنات نیست مجموعه نظام عالم اینگونه است اول : خدای قادر متعال دوم: اسماء و صفات الهی سوم : انسان کامل ( امام عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف ) چهار: ملائکه پنجم: اسباب و علل در مجموعه نظام عالم، کائنات هیچ جایگاهی ندارند. حرف آخر: کائنات یعنی دروغ بزرگ، شرک در خالقیت، شرک در ربوبیت یاعلی خدا نگهدار ═══✼🍃🌹🍃✼═══ موسسه شاخص https://eitaa.com/shakhes

•°¡🌼 چه خوشبختند خواهرانی که راه رفتنشان عبادت است #زن_عفت_افتخار #کانال_حجاب_و_عفاف🧕 𝐣𝐨𝐢𝐧↠https://eitaa.com/hejab_va_efaf313 ═✧❁🌷یازهرا🌷❁✧┄

🔰 پویش "من زینبم" 🔰 I am Zainab 📣 جایگاه حقیقی "زن" به تبع سرور زنان عالم، سیده النساء العالمین(س) و همچون زینب کبری(س) باید متجلی شود لتعجیل الفرج ان شاءالله 🤲 📣 The true position of "woman" according to the Head of the Ladies of the World, Seyyedah An-Nisa Al-Alamin, Hazrat Fatema (AS) and like Zainab Kubra (S) must be manifested in order to hasten Faraj, inshaAllah 🤲 https://eitaa.com/joinchat/900005928Cb3b2116930 #نشر_حداکثری_لتعجیل_الفرج_ان_شاءالله #Maximum_Share_For_Faraj_InshaÀllah #اللّهمَّ‌عَجِّلْ‌لِوَلِیِّڪَ‌الفَرَج ☫🌷☫🌷☫🌷☫🌷☫🌷☫ @banovanezeinabi

ولادت حضرت رقیه ( سلام الله علیها ) مبارک باد.🌹🌹🌹

🔴مولفه های قدرت ایران رفتار سعودی را عوض کرد 🔸️ جمهوری اسلامی در این ۷ سال رفتارش را عوض نکرد اما با استفاده از مولفه های قدرتش شامل توان اتمی ، موشکی ، پهپادی و مهمتر از همه حمایت مردمی سعودی را مجبور به تغییر مواضع کرد 🔹️ دولت نتانیاهو بازنده اصلی توافق ایران و عربستان بود 🔸️ سعودی ها به این درک رسیدند که قدرت آینده منطقه ایران است 👤علیرضا تقوی نیا 🔴 #بیداری_ملت 👇 @bidariymelat

کتاب حیدر داستان هایی کوتاه از زندگی حضرت علی ع و فاطمه س نویسنده : آزاده اسکندری از انتشارات کتابستان

از جنگ بدر که برگشتیم، بقیه دهه دوم ماه را در مسجد معتکف شدیم. غوغایی در دلم به پا بود. دوست داشتم فاطمه، خانم خانه‌ام باشد و من سایه سرش. همیشه حتی در سخت‌ترین دقایق جنگ هم با ترس بیگانه بودم؛ اما آن روزها چه‌چیزی جسارت را در من ذوب کرده بود، نمی‌دانم؟ هرچه با خودم کلنجار می‌رفتم، نمی‌توانستم پا پیش بگذارم. باز مرور کردم آن روزی را که پیامبر پرسیدند: «نمی‌خواهی ازدواج کنی؟» از لحنشان معلوم بود که یعنی خوب است یکی از دختران قریش را برایت بگیرم. سکوت کردم. نمی‌خواستم فاطمه را از دست بدهم.۹ فاطمه به سن ازدواج رسیده بود. خواستگارهایش مال‌ومنال داشتند و اسم‌ورسم. ابوبکر دخترش عایشه را تازه به عقد پیامبر درآورده بود. انتظار شنیدن جواب رد نداشت؛ اما شنید، همچنین عمر و عبدالرحمن‌بن‌عوف. وضع مالی عبدالرحمن و عثمان‌بن‌عفان، نسبت به بقیه بهتر بود. چنان مهریه را بالا گرفته بودند که همه می‌گفتند: پیامبر فاطمه را به یکی از آن دو می‌دهند.۱۰ من در مقایسه با آن‌ها وضعیت مالی خوبی نداشتم. از روزی که به مدینه آمده بودیم در مزرعه مردی یهودی کار می‌کردم تا دستم جلوی انصار دراز نباشد. روزها با تنها شترم برای نخلستان‌ها آب می‌بردم، دست‌هایم تاول می‌زد و پینه می‌بست؛ اما می‌ارزید. زیر لباس‌های ارزان‌قیمتم که اغلب پشمی، پوستی یا از لیف خرما بودند، زیرپوش زبر چهاردرهمی تن می‌کردم و در آن گرما بیل می‌زدم. تنها آرزویم در تمام عمر این بود که بتوانم نفسم را رام کنم. از لابه‌لای نخل‌ها، زیر نور خورشید، آب‌ها آرام و رام حرکت می‌کردند. کفش‌هایم از لیف خرما بود، درمی‌آوردم تا خراب نشوند. از پابرهنه راه‌رفتن توی آن آب‌وگِل لذت می‌بردم و زیرِلب قرآن می‌خواندم. گاهی هم خورشید مصاحبم می‌شد. با نخلستان مأنوس بودم. گاهی همان جا سر زمین، غذا می‌خوردم. خوراکم نان سبوس‌دار جو بود. گاهی هم گندم. زیاد اهل گوشت‌خواری نبودم. معتقدم نباید معده را قبرستان کرد. سرکه یا نمک، خورشت‌هایی بودند که اغلب با نان می‌خوردم. هیچ‌وقت دو خورشت را باهم نمی‌خوردم. استدلالم این بود که باید نفس را به قناعت عادت داد، و الّا کار به‌جایی می‌رسد که چیزی بیشتر از نیازش را طلب می‌کند. برای تنوع، گاه گیاهان دارویی را هم به سفره‌ام اضافه می‌کردم. بعضی وقت‌ها شیر شتر و خرمای عجوه می‌خوردم یا حلوای خرمایی که مادرم برایم می‌گذاشت. هیچ‌وقت یک دل سیر غذا نخوردم، بیشتر پول روزمزدی که در می‌آوردم را به نیازمندها می‌بخشیدم و از گرسنگی به شکمم سنگ می‌بستم. لباس‌هایم اگر پاره می‌شد، با تکه پوستی یا لیف خرمایی وصله‌شان می‌زدم تا مجبور نباشم در آن شرایط لباس جدیدی بخرم. با همه این‌ها، مصمم شدم پا پیش بگذارم. کهنه عبایم را تن کردم و رفتم خواستگاری. آن روزها تنها دارایی‌ام از مال دنیا شمشیر و زره و همان یک شتر بود.