#انگیزشی ✅ #نوجوان 🌸🌿

ایران🇮🇷دخت قرانی 😍📖

#پویش_یه_نخود_تو_آش سلام سلام سلام🤚 قراره شنبه ۳ آذرماه برای هشتمین بار بند و بساط آش خوشمزه‌مون رو برداریم و دوباره بیاییم میدون ابوذر 📣📣📣📣📣 عزیزانی که دفعه پیش بهتون آش نرسید یا اونایی که پرسیدید شبای دیگه هم هستید؟ شنبه روز قرار ما با شماست👌 ✅ ما تصمیم گرفتیم به نیت #ظهور امام عزیزمون و برای رهایی مردم مظلوم #لبنان #جبهه_مقاومت #آش 🍲 بپزیم و ان شاءالله تمام عواید فروش‌مون جهت کمک به جبهه مقاومت جمع آوری میشه. 🔹راستی جایی که قراره با خرید یه‌ کاسه آش اسم‌مون رو تو قبولی‌های ظهور بنویسن اینجاست👇 🕠بیرجند #میدان_ابوذر شنبه ۳ آذرماه📣📣📣📣📣📣 حوالی اذان مغرب تا ۸شب 🔆 منتظر حضور گرمتون هستیم یادتون نره با فامیل و دوستاتون بیاین❗️ #ایران_هم_دل #لبنان #مقاومت #پویش_یه_نخود_تو_آش

🌱#نذر_پاکی_و_حیا🦋 ✨به نام خالق نور✨ ✨نذر جمعی و متفاوت.... ✨یک نذر اجتماعی، سیاسی، مذهبی و فرهنگی ... 💎برای بالا بردن کیفیت و کمیت برنامه های جریان سازی #پاکی_وحیا_وعفاف 💎برای لبیک به امر #جهاد_تبیین رهبرعزیزمون🇮🇷 اینجا ما برای این مهم،، #نذر_مالی ماهیانه؛به قدر نیت تا همت و در حدبضاعت شما،می پذیریم...🍃 🔹شماره کارت جهت واریز مبالغ اهدایی🌧 #بانک_سپه_ به نام #گروه_جهادی_ایراندخت با زدن روی شماره، کپی می شود.👇 #

۵۸۹۲۱۰۸۸۳۰۰۵۹۳۱۸

🔹 رسید مبالغ اهدایی را به شناسۀ زیر اطلاع دهید🔻 @m_tabyin_bir از کار برای #حجاب خسته نمی شویم...✌️ به یاری و همراهی شما نیاز داریم...🤝 https://eitaa.com/Iran_dokht_bir

📌 نسخه کامل سرود : نماهنگ «الجرح الابوی تجدد: داغ پدرم تازه شد» شبکه المنار لبنان - ترجمه فارسی 🔰 بسیار زیبا👌 #پیشنهاد دانلود #کلید_بنفش! 🆔 @Violet_Key

یادم دادی که شهیدانه زندگی کنم...

بسم الله الرحمن الرحیم اونروز یکی از مریضام که وارد اتاق شد آهی نامرئی و در سکوت کامل از نهادم بلند شد... قبلا چادری بود ولی اون روز با آرایش و بلوز شلوار و خیلی افشون و جلوه گرانه ... شروع کردم به ارائه خدمت با دقت و تمرکزی که به زور جمعش می کردم به حرفاش گوش کردم و با همه ی دردی که از عدم انطباق تصویر با وقار و پوشیده ی زمان چادری بودنش بر چهره ی متبرّج و بزک کرده و پوشش جلفش در روحم حس می کردم، سعی کردم ارتباط چشمی مهروزانه و طبیبانه ای باهش برقرار کنم‌ و در یک فراز ارتباطی موثر، دلواپسی عمیقم را بهش انتقال بدم... تا اینکه در فرصت مناسبی ‌گفتم: حیف شما، یه زمانی چادری بودین درسته؟ گفت : آره... ادامه دادم؛ آخرالزمانه شیطان برای جنود خودش یارگیری می کنه مراقب باشیم‌ از سمت امام زمان به سمتش نریم... نگاهش با سکوت به دهنم دوخته شده بود... ادامه دادم؛ یک لحظه تصور کنین امام زمانمون چطور مارو می پسندن اونجوری که قبلا بودین یا الان....؟ (گفتن این حرفا برای خودم راحت نبود ولی گاهی مجبوری برای خارج کردن یه جسم خارجی آلوده، بیستوری را به عمق بافت فرو کنی حتی اگه خودتم به خاطرش رنج بکشی) .. پس از سوالم سکوت کردم، زلال اشکی چشمهای آرایش کرده اش را می خواست که شستشو بده... به صفای باطنش قبطه خوردم‌ نام امام زمان قلبش را فشرده کرده بود دیگه ادامه ندادم سری به تایید حرفام نشون داد و برگشتم به ارائه ی خدمتم... برای خودم مخصوص، دعای عاقبت به خیری کردم. اللهم عجل لولیک الفرج #_یادداشتهای_طبیبانه_یک_مادر https://eitaa.com/Iran_dokht_bir