eitaa logo
کانال ایران‌ قوی 🇮🇷(گروه بدر)
4.9هزار دنبال‌کننده
11.7هزار عکس
8.6هزار ویدیو
102 فایل
🔺وابسته به گروه بدر 🇮🇷 (لینک گروه: https://eitaa.com/joinchat/3400138763C0746bded0b) 🔻سایر کانال و گروه های وابسته: 🔘کانال ترفند و آموزش | موبایل و کامپیوتر: @moboTGM 🔘گروه ختم صلوات: https://eitaa.com/joinchat/2781085947C68b2e48895
مشاهده در ایتا
دانلود
دعبل وقتی برگشت به شهرش...
دیدن این عبا یه عبای معمولی نیست ...
شفا بود کور نابینا را شفا میداد .....
خلاصه تا سالیان سال شعرهای زیادی در وصف اهل بیت علیهم السلام‌ سرودند....
در حال احتضار بودند که پسرش بالای سرش بود...
دیدند چهرش سیاه شد و پسرش خیلی ناراحت شد پیش خودش گفت پدرم آدم خوبی بود چرا اینطوری جان داد....
سه شب بعد پدرش را در خواب دید....
که در باغی نور در نور و عجب جایی ....
از پدرش پرسید نه به اینجا و نه به موقعه جان دادنتون.... پدرش گفت بله من در دوران جوانی طبع شعر داشتم و برای رقاصه ها شعر میگفتم و شرب خمر میکرد.....
تا اینکه یک شب در یک باغی بودم در حین برگشت دلم گرفته بود گفتم من که الان پای آواز بودم پس چرا این حالم ....
که یکی در بین راه بهم گفت تو چرا اینجا بودی مگه نمیدونی محرم دعبل که گفت من دین نداشتم و برام مهم نبود اما عجیب ناراحت شدم و از اون حرفش خجالت کشیدم ....
شب در خواب دیدم یه آقایی روی منبر نشستند و گفتن پیامبر ص هستند و بهم گفتن دعبل تو انگار ذوق شعر داری چرا برای ما شعر نمیگی سرم را انداختم پایین و سکوت کردم ....