eitaa logo
هولوکاست ایرانی
62 دنبال‌کننده
131 عکس
19 ویدیو
2 فایل
کاری از اندیشه‌جویان @hasanabbasi_students کانال هولوکاست ایرانی در تلگرام: t.me/Iranian_Holocaust
مشاهده در ایتا
دانلود
تلاش برای گرفتن وام از آمریکا دولت ایران محروم از درآمد، حتی به این فکر افتاد که جواهرات سلطنتی را بفروشد: «دولت ایران دارای مجموعه بزرگی از سنگ های باارزش، بیش از همه مروارید و البته الماس، یاقوت، یاقوت کبود و زمرد است که ارزش آنها بالغ بر ۳۰,۰۰۰,۰۰۰ دلار تخمین زده می شود. ایرانی ها امیدوارند که این جواهرات را در ایالات متحده به فروش برسانند. سخن از مالیات بر درآمد و نیز مالیات جنگی بر بسیاری از کالاها نیز هست.» قرار شد قضیه جواهرات یک سال بعد پی گیری شود. دولت ایران برای گریز از اوضاع مالی وخیم و کنترل روس و انگلیس تلاش کرد در ازای به وثیقه گذاردن جواهرات، وام بگیرد. در ۱۰ سپتامبر ۱۹۱۵، کالدول این گونه تلگراف می کند: «محرمانه- دولت ایران امید دارد یک وام ده تا بیست میلیون دلاری فوری به دست آورد. گفته می شود، شماری از قدرتهای اروپایی درگیر جنگ تمایل خود را برای اعطای وام اعلام داشته اند. لکن دولت ایران ترجیح می دهد که این پول را از ایالات متحده آمریکا تهیه کند. دولت ایران دارای جواهراتی چون مروارید، الماس، زمرد و غیره است. صورت اخیر نشان می دهد که ارزش اقلام مشابه آنها سی و پنج میلیون [دلار] است. [دولت ایران] مایل است [این جواهرات را] به عنوان وثیقه بگذارد و یا در صورت لزوم بفروشد. موضوع، شایسته توجه جدی است و باید بی سر و صدا و محرمانه پی گیری شود. کتاب قحطی بزرگ - صفحه ۱۶۹
ضبط درآمدهای نفتی محاصره مالی ایران با ضبط درآمدهای نفتی از سوی دولت انگلیس کامل شد. طبق قرارداد دارسی در ۱۹۰۱، شرکت نفت انگلیس و ایران متعهد بود ۱۶٪ از کل سود خود را به ایران پرداخت کند؛ به علاوه دولت ایران مالکیت ۱۰٪ شرکت را در اختیار داشت. بنابراین دولت ایران در مجموع می بایست یک چهارم سود شرکت را دریافت می کرد. از ۱۹۱۳ تولید نفت به سرعت افزایش یافت و به سود شرکت نفت انگلیس و ایران حتی با سرعتی بیشتر افزوده شد. ارقام ذکر شده در گزارش های مالی شرکت نفت انگلیس و ایران نشان دهنده میزان سود سرشار شرکت است. گزارش بانک جهانی درباره شرکت نفت انگلیس و ایران در ۱۹۵۲ موارد افشاکننده زیر را دربر دارد: علیرغم ارسال سوخت ارزان نفتی به نیروی دریایی و سودهای سرازیر شده به سوی شرکت های فرعی، حساب های شرکت سود قابل توجهی را در بر دارند. این موارد در گزارش رئیس هیأت مدیره، سر چارلز گرین وی مشهود است: ۱) مازاد دارایی ما در پایان ۳۱ مارس ۱۹۱۹ نزدیک به ۶,۰۰۰,۰۰۰ پوند است. ۲) در سال های مالی ۲۳-۹۲۱ شرکت نفت انگلیس و ایران برای تأسیسات زیربنایی ۳۲,۰۰۰,۰۰۰ پوند هزینه کرده است. ۳) بین سال های مالی ۱۹۲۴-۱۹۲۳ از محل درآمدها ۱۹,۰۰۰,۰۰۰ پوند صرف هزینه های کلان و ۹,۵۰۰,۰۰۰ پوند هم صرف پرداخت سود سهام و منافع شده است. بنابراین طبق قرارداد دارسی، روشن است که ایران می بایست میلیون ها پوند از درآمدهای نفتی را در سال های ۱۹۱۹-۱۹۱۳ از آن خود می کرده است. به این شرح دقت کنید: «شرکت نفت انگلیس و ایران در ۱۹۱۹ «دارایی مازاد»ی بالغ بر ۶,۰۰۰,۰۰۰ پوند داشته است؛ پرداخت های کلان آن از محل «درآمدها» و نیز پرداخت سود سهام مبلغی بالغ بر ۲۸,۰۰۰,۰۰۰ پوند را شامل می شده است که در مجموع سود گزارش شده رقمی بالغ بر ۳۴,۰۰۰,۰۰۰ پوند را نشان می دهد. همان طور که این ارقام نشان می دهند و من در جای دیگر هم نشان داده ام، سهم عادلانه ایران، بدون در نظر گرفتن سود هنگفتی که به شرکتهای فرعی «سرازیر» شده و «سوخت ارزان نفتی» تأمین شده برای نیروی دریایی انگلستان، دست کم ۸,۰۰۰,۰۰۰ پوند بوده است. اما رقم واقعی پرداخت شده در سال های ۱۹۱۳ و ۱۹۱۴ تنها ۳۲۵,۰۰۰ پوند بود. کتاب قحطی بزرگ - صفحه ۱۸۳ و ۱۸۴
ساوثرد بهانه انگلیسی ها برای ضبط درآمدهای نفتی ایران را این گونه شرح می دهد: «در ۱۹۱۵، بنابر گزارش های رسیده از مأموران آلمانی و عثمانی، ایلات ایرانی عربستان [خوزستان] تحریک شده و با تهدید عثمانی ها به پیشروی به داخل ایران، جرأت یافته و موفق شدند چاه های شرکت و خطوط لوله انتقال نفت خام به پالایشگاه آبادان را تخریب کنند. شرکت خسارت خود را رقم درشت ۴۰۰/۰۰۰ پوند [۲/۰۰۰/۰۰۰ دلار] که برخی فراتر از واقع می دانستند، تخمین زده و دولت ایران را مسئول آن تلقی کرد. کتاب قحطی بزرگ - صفحه ۱۸۵
گزارش بانک جهانی در ۱۹۵۲ که در اینجا به آن می پردازیم، نشان می دهد که خسارت واقعی وارد شده به چاه ها و خطوط لوله حدود ۲۰/۰۰۰ پوند بوده که بخش ناچیزی از حق الامتیاز ایران را شامل می شد. علاوه براین، به هنگام توقف پرداخت ها به دولت ایران، شرکت نفت انگلیس و ایران در حال توسعه بود. کتاب قحطی بزرگ - صفحه ۱۸۵
درباره توقیف درآمدهای نفتی در سال های ۱۹۲۰- ۱۹۱۵، در گزارش سال ۱۹۵۲ بانک جهانی این گونه آمده است: «تا پیش از آغاز اعمال فشار شرکت برای اصلاح امتیاز دارسی، دولت انگلستان نقش چندانی ایفا نمی کرد. نخستین اقدام آن توقف پرداخت حق الامتیاز ایران بود. این اقدام بر این مبنا انجام گرفت که یکی از دولت های همسایه در خرابکاری در خطوط لوله نقش محرکی داشته است. با وجود آنکه خسارت واقعی به ۱۰۰/۰۰۰ دلار نرسید، شرکت به بهانه این حوادث، پرداخت حق الامتیاز را به مدت پنج سال متوقف کرد و حتی مدعی ۲/۰۰۰/۰۰۰ دلار برای جبران خسارت شد. کتاب قحطی بزرگ - صفحه ۱۸۶
کنترل شرکت نفت انگلیس و ایران به دست دولت انگلستان ساوثرد به رابطه میان دولت انگلستان و شرکت نفت انگلیس و ایران اشاره می کند و باید روشن باشد که این دو، یکی بودند. شرکت نفت انگلیس و ایران بازوی دولت انگلستان بود که دو سوم سهام «شرکت» را در دست داشت. شرکت نفت انگلیس و ایران، در ۲ دسامبر ۱۹۱۹، در اجرای بخشی از توسعه خود، اعلام افزایش سرمایه کرده و توجه پذیره نویسان را به سهام ممتاز جدیدالانتشار خود جلب می کند. کنسول آمریکا «رابرت اسکینر» (۲)ضمن ارسال یک نسخه از این آگهی به وزارت خارجه می نویسد: «این اعلامیه رسماً اعلام می کند که شرکت از ۱۹۰۹ به منظور اخذ امتیاز اعطایی از سوی پادشاه ایران فعال شده است. بر طبق این امتیاز تمام حقوق مربوط به اکتشاف و استخراج، حمل و فروش نفت، گاز طبیعی، قیر و موم معدنی در سراسر پادشاهی ایران (به جز پنج استان شمالی مجاور دریای خزر) به مدت شصت سال از ۲۸ می ۱۹۰۱ به این شرکت واگذار شده است.» اسکینر در پایان چنین می آورد: «علاوه بر این، در آگهی آمده است در سال ۱۹۱۴، ۲/۰۰۰/۰۰۰ سهام عادی به ارزش اسمی هر سهم ۱ پوند، هزار سهام ممتاز به ارزش هر سهم ۱ پوند و ۱۹۹/۰۰۰ پوند نیز اوراق قرضه منتشر شده و بدین وسیله سود و منافع شرکت تضمین شده است. بنابراین روشن می شود که شرکت نفت انگلیس و ایران با مسئولیت محدود، عملاً همان دولت انگلستان است.» کتاب قحطی بزرگ - صفحه ۱۸۷ و ۱۸۸
در ۱۱ دسامبر ۱۹۱۹، مجلس عوام انگلستان لایحه استفاده از منابع عمومی برای خرید سهام شرکت نفت انگلیس و ایران را تصویب کرد. کتاب قحطی بزرگ - صفحه ۱۸۹
اوضاع اقتصادی در پاییز ۱۹۱۷؛ تورم وحشتناک در ۲۴ سپتامبر ۱۹۱۷، کالدول به وزارت خارجه نوشته است که دیگر قادر نبوده با حقوق خود در تهران زندگی کند. دو دلیل وجود داشت: نخست افزایش هنگفت قیمت ها از زمان آغاز جنگ؛ و دوم افزایش ارزش برابری قران به نزدیک ۱۹ سنت، در شرایطی که وزارت خارجه همچنان از همان نرخ ۸/۷۵ سنت پیش از جنگ استفاده می کرد. از آنجا که کالدول حقوق خود را به دلار دریافت می کرد؛ اما مبلغ دریافتی او به قران به کمتر از نصف کاهش می یافت. کتاب قحطی بزرگ - صفحه ۱۹۲
اوضاع اقتصادی در پاییز ۱۹۱۷؛ تورم وحشتناک کالدول در گزارشی به تاریخ ۸ نوامبر ۱۹۱۷، درباره هزینه بالای زندگی و تورم و افزایش روز به روز قیمتها، می نویسد: «هزینه زندگی در اینجا هر روز به شکلی باورنکردنی افزایش می یابد. از آغاز جنگ و خصوصاً دو سال گذشته که طی آن عملاً تمام واردات متوقف شده است، وضع به این منوال بوده است.» او می افزاید: «قیمتها هم اکنون به شش تا ده برابر قیمتهای پیش از جنگ رسیده است.» کتاب قحطی بزرگ - صفحه ۱۹۳
یهودیان ایران؛ قحطی و کمک امدادی آمریکایی ها در ۷ می ۱۹۱۸، آلبرت لوکاس، دبیر کمیته مشترک توزیع کمک های امریکایی ها برای صدمه دیدگان یهودی جنگ، برای وزارت خارجه نامه ای نوشته و در آن از دو تلگرام دریافت شده از ایران نقل می کند. در تلگرام نخست از تهران آمده است: «از پنجاه هزار یهودی ایرانی، پانزده هزار نفر گرسنه اند، لطفاً کمک کنید» و در دیگری از همدان آمده است: «قحطی وحشتناک. به جامعه ما رحم کنید. لطفاً به ده هزار اسرائیلی بی نان کمک کنید.» لوکاس درباره وضعیت یهودیان ایران از وزارت خارجه استعلام کرده بود. (۲)کالدول در واکنش به دستور وزارت خارجه در دهم می، در سیزدهم می پاسخ می دهد: «شمار یهودیان نیازمند در ایران را سی تا چهل هزار نفر می توان برآورد کرد که احتمالاً بیست و پنج درصد آنها در گرسنگی حاد به سر می برند.» (۳)کالدول در گزارشی به تاریخ ۱۸ ژوئن ۱۹۱۸ و با عنوان «کمک آمریکایی ها برای یهودیان ایران» به توزیع ۱۵/۰۰۰ دلار ارسال شده از سوی یهودیان آمریکا برای کمک به یهودیان ایران اشاره می کند: «مفتخراً تأکید می کنم، تلگرام شماره ۶۰ وزارتخانه را به تاریخ بیست و نهم می درباره یک کمیته کمک رسانی یهود که پانزده هزار دلار (۱۵/۰۰۰ دلار) اختصاص داده و به این جانب برای هزینه آن اختیارات داده است، دریافت کرده ام. کتاب قحطی بزرگ - صفحه ۲۰۳
یهودیان ایران؛ قحطی و کمک امدادی آمریکایی ها سپس کالدول به نحوه استفاده از این مبلغ می پردازد: «در اجرای دستور تلگرافی یادشده کمیته پانزده نفره ای از یهودیان برجسته جوامع یهودی تهران تشکیل شد و کمیته کمک رسانی یهود سازمان یافت و این جانب مسئول آن شدم. در پنجم ژوئن کار تبدیل پانزده هزار دلار یاد شده طبق رسید پیوست، انجام گرفت و به «ب. خداداد» تحویل داده شد که یک صرّاف تهرانی است و طبق مقررات از سوی کمیته یادشده به عنوان خزانه دار انتخاب شده است. از این پول، مبلغ سی هزار (۳۰/۰۰۰) قران در تهران هزینه شده، و بقیه به نقاط نیازمندتر ایران ارسال گردیده است. از محل این سی هزار قران به چیزی در حدود ششصد خانواده نیازمند در تهران کمک شده است.» (۱)در گزارشی به تاریخ ۷ سپتامبر ۱۹۱۸، کالدول از انتقال ده هزار دلار دیگر، گزارش می کند: «مفتخراً به اطلاع می رساند، تلگرام شماره ۷۴ به تاریخ ۱۰ اوت ۱۹۱۸ دریافت شد. این تلگرام خبر از کمیته مشترک توزیع فیلادلفیا (که می دانم نام دیگرش کمیته کمک رسانی یهودیان آمریکاست) می دهد. این کمیته ۱۰/۰۰۰ دلار در اختیار وزارت [خارجه] قرار داده است تا به یهودیان نیازمند ایران با امضا و مسئولیت این جانب کمک شود. کتاب قحطی بزرگ - صفحه ۲۰۴
یهودیان ایران؛ قحطی و کمک امدادی آمریکایی ها در گزارشی به تاریخ ۲۵ نوامبر ۱۹۱۸، کالدول نحوه تبدیل و استفاده از این مبلغ را توضیح می دهد: «مایلم تلگرام شماره ۲۹ خود را به تاریخ ۳۱ اکتبر تأیید کنم که به وزارتخانه اطلاع می دهد، مبلغ ده هزار دلار فوق الذکر به حبیب الله اصفهانی فروخته شده است و به تقاضای وی وزارتخانه عین مبلغ را به حساب او در نشنال سیتی بنک (۲)نیویورک واریز نموده است... از این مبلغ، پنج هزار و ششصد و پنجاه تومان به کمیته محلی واگذار شد. این کمیته از یهودیان برجسته تهران تشکیل شده است و هم اکنون مشغول توزیع این مبلغ است، همان طور که پانزده هزار دلار اهدایی از سوی همین کمیته مشترک توزیع را در بهار گذشته توزیع کردند.» کالدول در پایان می نویسد: «یهودیان تهران مایلند مراتب بیشترین سپاس خود را به وزارت خارجه و نیز فرستندگان این وجوه به پاس لطف بزرگشان، ابراز دارند. بنده شخصاً می افزایم که این وجوه به خوبی توزیع شده و حجم قابل توجهی کالا را تأمین کرده است.» کتاب قحطی بزرگ - صفحه ۲۰۵