eitaa logo
تنهامسیرآرامش 💞
258.1هزار دنبال‌کننده
9.4هزار عکس
6هزار ویدیو
117 فایل
🌹 مشاوره: @MoshaverTM فروشگاه: @TMAOrganic بهداشتی: @LavazemTma تجربه ها: @tagrobe_t_masiri تبلیغ و تبادل نداریم
مشاهده در ایتا
دانلود
داستان زندگی خانوادگی علامه طباطبایی 🔹 بخش اول ❇️ علامه محمد حسین طباطبایی از بزرگترین علمای صدسال اخیر هستند و کتاب های زیادی در مسائل فقهی و کلامی و فلسفی و تفسیر نوشتن. ایشون در سال 1302 شمسی با دختر یکی علمای بزرگ تبریز ازدواج میکنند. 🌷 نام این خانم قمر السادات هست که یک زن بسیار مومن و فهمیده و حکیم بوده و پدرش از ثروتمندان تبریز محسوب میشده. بعد از دو سال خداوند یه پسری به علامه میده به نام محمد و زندگی این زوج جوان با اومدن این پسر شیرین میشه 🌹 🔸 بعد از اون علامه برای ادامه تحصیل میره نجف و در یک خونه بسیار محقر و این خانم با تمام سختی های اون زندگی میسازه و هیچ گله و شکایتی از علامه نداشته ✅@IslamLifeStyles
بخش دوم خود علامه داستان ورودش به شهر نجف رو اینطوری بیان میکنه: 🔸 هنگامی که از تبریز به قصد ادامه تحصیل علوم اسلامی به سوی نجف اشرف حرکت کردم، از وضع نجف بی‏اطلاع بودم، نمی‏دانستم کجا بروم و چه بکنم. در بین راه همواره به فکر بودم که چه درسی بخوانم، پیش چه استادی تلمّذ کنم و چه راه و روشی را انتخاب کنم که مرضیّ خدا باشد، وقتی که به نجف اشرف رسیدم، رو کردم به قبله و بارگاه امیرالمؤمنین(ع) و عرض کردم: یا علی(ع)! من برای ادامه تحصیل به محضر شما شرفیاب شده‏ام ولی نمی‏دانم چه روشی را پیش گیرم و چه برنامه‏ای را انتخاب کنم، از شما می‏خواهم که در آنچه صلاح است مرا راهنمایی کنید. ☢️ منزلی اجاره کردم و در آن ساکن شدم. در همان روزهای اول، قبل از اینکه در جلسه درسی شرکت کرده باشم در خانه نشسته بودم و به مشکلات و آینده خود فکر می‏کردم؛ ناگاه درب خانه را زدند، درب را باز کردم ـ دیدم یکی از علمای بزرگ است.... 🌷 سلام کرد و داخل منزل شد. در اطاق نشست و خیرمقدم گفت. 🌺 چهره‏ ای داشت بسیار جذاب و نورانی. با کمال صفا و صمیمیت به گفتگو نشست و با من انس گرفت و سخنانی بدین مضمون گفت: ✅ کسی که به قصد تحصیل به نجف می‏آید خوب است علاوه بر تحصیل "به فکر تهذیب و تکمیل نفس خویش" باشد و از نفس خود غافل نشود.... 🔶 این را فرمود و حرکت کرد. من در آن مجلس شیفته اخلاق او شدم. سخنان کوتاه و بانفوذ آن عالم ربّانی چنان در دلم اثر کرد که برنامه آینده‏ام را شناختم و تا مدتی که در نجف بودم محضر آن عالم باتقوا را رها نکردم و از محضرش استفاده نمودم. 💥 آن دانشمند بزرگ آیت‏ اللّه‏ العظمی حاج سیدعلی قاضی طباطبایی بود.... ✅@IslamLifeStyles
بخش سوم: 🔹 زندگی علامه در شهر نجف خیلی سخت بود. بالاخره ایشون تمام عمرشون رو توی تبریز با اون آب و هوای سردش زندگی میکرده و تحمل هوای بسیار گرم نجف واقعا براشون سخت بوده. ⭕️ بعد از چند وقت پسرشون محمد بیمار میشه و چون پزشک مناسبی توی نجف نبوده اون بچه که چشم و چراغ خونه علامه بوده فوت میکنه... این مصیبت خیلی برای همسر علامه سخت میگذره اما ایشون تحمل میکنه و همیشه یار و یاوری همسرش بوده... ❇️ 🔸منزل علامه یه خونه بدون اتاق و فقط یک حال بوده که همون رو هم یه پرده وسطش زده بودند و علامه شاگردانش رو توی همون اتاق درس میداده و زن و بچش اون طرف پرده زندگی میکردن.... ✅@IslamLifeStyles
بخش چهارم: 🔺 بعد از فوت پسر اولشون خدا دوباره به این زوج جوان یه فرزند دیگه ای میده که اون هم بعد از یک سال از دنیا میره.. 💢 بعد دوباره بچه دار میشن و بچه سوم هم بعد از مدتی از دنیا میره و هر روز مصیبت های این زن بیشتر میشه. 🔸 فرزند چهارم رو که این بانوی بزرگوار باردار میشن یه روز که علامه قاضی منزل علامه طباطبایی دعوت بوده رو میکنه به خانم علامه و میفرماید: 🔹 دخترعمو! این فرزندت باقی خواهد ماند و پسر است و آسیبی به او نخواهد رسید. نامش را عبدالباقی بگذارید تا ان شاءاللّه‏ برایتان بماند... اتفاقا فرزند چهارم علامه باقی میمونه و بعدا منشأ خدمات زیادی میشه. ☢️ هزینه زندگی علامه از مقدار کمی اموال موروثی بوده که از تبریز برای ایشون میرسیده که بعد از روی کار اومدن رضاخان اون مبلغ هم تموم میشه و علامه برای گذران زندگی مجبور به فروختن اثاثیه منزلش میشه تا جایی که دیگه چیزی براشون نمیمونه... ✅@IslamLifeStyles
بخش پنجم: ❇️ بعد از مدتی علامه دوباره به تبریز برمیگرده و برای بهتر شدن اوضاع معیشتش به مدت 10 سال مشغول کشاورزی میشه. با اینکه ایشون کوله باری از علم بوده ولی آستین بالا میزنه و کشاورزی و دام پروری راه میندازه... در واقع ایشون میتونه الگویی باشه برای همه عزیزان طلاب که یه بخشی از وقتشون رو برای بهتر کردن معیشتون قرار بدن. 🔹 بعد از چند سال علامه برای ادامه تحصیل و نوشتن کتاب های جدید به قم هجرت میکنه و مجبور میشه در خونه های محقر و زیر زمینی و آب انبار های منازل مردم زندگی کنه. 🔶 در همه این سختی ها کسی که همیشه مراقب حال علامه بود همسر فداکارشون بوده که در مورد ایشون میفرماید: خانم به حدی به من کمک می‏کند که گاه اطلاع از چگونگی تهیه قبای خود ندارم... ✅@IslamLifeStyles
بخش ششم: ❇️ علامه طباطبایی در مورد همسرشون میفرماید: وقتی مشغول تحقیق و پژوهش و یا نگارش بودم با من سخن نمی‏گفت و سعی می‏کرد شرایط آرامی را پدید آورد تا رشته افکارم از هم گسسته نشود و برای اینکه خسته نگردم، رأس هر ساعت در اطاق مرا باز می‏کرد و چای می‏گذاشت و سراغ کار خود می‏رفت. همسر علامه به یکی از شاگردان علامه میفرماید: هنوز هم بین من و ایشان تعارفات مرسوم وجود دارد و حضرت علامه تاکنون با تعبیر سبکی نام مرا نبرده و هرگز اسم مرا به تنهایی نمی‏برد. 🔷 آقای سید عبدالباقی ـ فرزند علامه ـ نقل کرده است: 🌷 علامه در خانه، "مهربان و بدون دستور" بود و هر وقت به هر چیزی نیاز داشت خودش می‏رفت و می‏آورد و چه بسا هنگامی که عیال و یا یکی از اولادشان وارد اطاق می‏شد، ایشان در جلوی پای آنها تمام قامت برمی‏خاست.... بارها اظهار می‏داشت: عمده موفقیتهایش را مدیون‏ همسرش بوده است... ✅@IslamLifeStyles
بخش هفتم: دختر علامه میگه: 🔸 مادرم مشکلات را از پدرم پنهان می‌ کرد و معتقد بود حتی یک ساعت اشتغال ذهن پدرم به مسائل زندگی، برای مادر گناه محسوب خواهد شد و تمامی مشکلات زندگی را از پدر پنهان می‌ کردند تا ایشان با خیال آسوده به تحصیل و تدریس بپردازند. من در تمام عمرم عصبانیتی از پدرم ندیدم و این مسئله را مرهون آرامشی هستم که بین پدر و مادرم حکم‌فرما بود. ❇️ دختر علامه در صحبت دیگه ای میگه: خانواده‌ مان هرگز ما را به داشتن حجاب مجبور نکردند و "از روی رفتار پدر و مادرم آموختیم که باید پوشش مناسبی داشته باشیم و به نامحرم نگاه نکنیم". ⚫️ همسر علامه متاسفانه خیلی زودتر از خود ایشون فوت میکنند و علامه که در هیچ صورتی درس و تدریس رو قطع نمیکردند انقدر این اتفاق براشون تلخ بود که چند ماه درسشون رو تعطیل کردند و تا مدت ها از فقدان این بانوی بزرگوار با صدای بلند گریه میکردند... 🌹 ایشون در صحبتی میفرماید که تمام کارهایی که من کردم به خاطر زحمت های این بانو بود و نصف ثوابش برای ایشون خواهد بود... 🌷 برای شادی روح این بانوی با عظمت همگی فاتحه ای قرائت کنیم... ✅@IslamLifeStyles
🌺 این مطالبی که امشب تقدیم شد بخش کوچکی از فداکاری های ایشون بود. واقعا زندگی علامه و همسرشون میتونه به عنوان یک الگوی موفق برای همیشه تاریخ ثبت بشه و میلیون ها خانواده با استفاده از این الگو بتونن زندگی خودشون رو به بهترین شکل لذت بخش کنند. شبتون بخیر و خوشی ...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
💬 قرائت دعای "عهــــد" 🌹«روز بیست و دوم» 🗓شروع چله: ۱۴۰۰/۱۱/۳۰ 🌸@IslamLifeStyles
❇️ ما اگه بخوایم با نگاه هواپرستانه به این موضوع بپردازیم بله حتما برامون عجیب خواهد بود ولی اولیاء الهی علاوه بر اینکه مسئولیت اشتباهات خودشون رو میپذیرفتند، حتی مسئولیت اشتباهات دیگران رو هم میپذیرند...
🔶 و در درجه بالاتر، اولیاء الهی برخی کارهایی که از نظر مردم عادی کار چندان بدی هم نیست رو برای خودشون گناه حساب میکردند و اجازه نمیدادند ذره ای هوای نفسشون پر رو بشه!
و یه نکته دیگه! شاید برخی بانوان با شنیدن و خوندن داستان همسر علامه این فکر به ذهنشون بیاد که شما یه شوهر مث علامه پیدا کن بعد ما هم میشیم مثل همسر علامه! ⭕️ این حرف رو دقیقا ابلیس بر ذهن و زبان انسان جاری میکنه. زندگی و خوب بودن انسان مومن واقعا ربطی به بد یا خوب بودن اطرافیانش نداره. اگه این بانو همسر یه آدم بد هم بود حتما به همین میزان رشد میکرد. 🔹 مثل همسر فرعون... که شوهرش بدترین و پلیدترین فرد تاریخ بوده ولی خودش یه زن فوق العاده... تنها شهیدی که خداوند مناجات قبل از شهادتش رو توی قرآن میاره و ازش صحبت میکنه همسر فرعون هست....🌷🌷🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔶 در مورد زندگی خود علامه چند تا کتاب هست ولی بنده هرچی که گشتم کتابی در مورد زندگینامه همسر علامه پیدا نکردم. اگه میشد از زندگی این خانم صدها رمان و فیلم و سریال ساخته بشه خیلی خوب بود. 🌺 ان شالله در آینده چند تا کارگردان متعهد به دنیا بیاد که بتونن این کار ارزشمند رو انجام بدن☺️
همسر علامه طباطبایی!. 🔸فرض کنید دختر یک خانواده ی ثروتمندی هستید در تبریز. با یک طلبه ساده، میکنید و بخاطر ادامه تحصیل همین طلبه ی ساده راهی نجف میشوید. گرما و غربت شهر نجف را در نظر بگیرید، خدا به شما فرزندی میدهد. بعد این فرزند می میرد! بعد دوباره فرزند میدهد، دوباره در همان بچگی می میرد! دوباره فرزند میدهد دوباره…!! 🔹این درحالی ست که فقر گریبان تان را گرفته. در حدی که یکی یکی، اسباب خانه را میفروشید. حتی رختخواب! اگر دختر ثروتمندی باشید و این فقر و نداری، روال زندگی مشترکتان شود چه بر سر اعتقاد و حوصله و صبوری و اخلاقتان می آید؟؟؟ اگر قرار باشد چیز بزرگتری در ازای صبر بر فقر بگیرید چه؟؟؟نقش و ... 🔸جایگاه همسر علامه طباطبایی همیشه مرا به فکر فرو میبرد.  علامه درباره ایشان گفته بودن: ” من نوشتن المیزان را مدیون ایشانم” !! یا “اگر صبر حیرت انگیز همسرم نبود من نمیتوانستم ادامه ی تحصیل بدم” 🔹صبر حیرت انگیز.. نوشتن المیزان… علامه نه تعارف داشته و نه اغراق میکند. علامه در جایی فرموده بودند “ایشان وقتی در قم رو به حضرت معصومه سلام میدادند من جواب خانوم را میشنیدم! و همچین هنگامی که زیارت عاشورا میخواندند من جواب سلام امام حسین(علیه‌السلام) را میشنیدم!” بازهم گفته بودند:"وقتی مشغول تحقیق و پژوهش بودم، با من سخن نمیگفت و سعی میکرد، شرایط آرامی برایم ایجاد کند، رشته افکارم گسسته نشود و هر ساعت در اطاق مرا باز میکرد و آرام چای را میگذاشت و میرفت. مرحوم علامه به همسر باوفایش عشق می ورزید و برایش احترام بسیاری قائل بود.  پس از مرگش تا مدتها مرحوم علامه هر روز بر سر قبرش حاضر میشد و در فقدان او ناباورانه اشک میریخت و این مهر دوسویه همگان را به تعجب وا داشته بود..." همیشه به جایگاه او حسرت میخورم!💞با خودم فکر میکنم وقتی که داشته خانه را جارو میزده، یا وقتی برای علامه چایی میریخته، میدانسته در آسمان ها انقدر معروف است؟ میدانسته در پرورش یک مرد بزرگ انقدر موثر است؟ کاش کتابی از زندگی نامه اش چاپ شده بود... کاش برای ما کلاس آموزشی میگذاشت، کلاس اخلاق اخلاص..کلاس مدیریت زندگی در شرایط بحرانی. کلاس چگونه از همسر خود علامه طباطبایی بسازیم؟!!! کلاس چگونه بدون قلم بدست گرفتن تفسیر المیزان بنویسیم؟ کلاس چگونه مهم باشیم اما مشهور نه!کلاس چگونه توانستم در اهداف والای همسرم او را در بدترین شرایط یاری دهم؟ کلاس زن بودن، زن خاص و خالص بودن...زنی که میتواند عزیز دل باشد و عزیز دل بپروراند... کلاس عالِم بودن، بدون هیاهو، بدون تبلیغ، بدون ادعا، بدون منم منم! آه...همه ی این ها چند واحد میشود؟چقدر واحد پاس نکرده دارم! چقدر بعضی ها در گوشه ی خلوت و گمنامیشان، سر از آسمان و ملکوت درآورده اند! ☁️ چقدر میشود انسان بود و انسان سازی کرد! چقدر میشود ساده اما متفاوت زندگی کرد!کنج سجاده و کنج اتاقی، که تو در آن رخت و لباس علامه را رفو میکرده ای برایم آرزوست...🌺🌺 ••◇•🔷 سلام و درود خدا بر اولیاءالله 🔶 ✅@IslamLifeStyles
💥 ۶ روز مانده تا میلاد منجی دل ها 😊 🌺@IslamLifeStyles
💥🔸 فروش ویژه پرچم های نیمه شعبان با تخفیف ۲۰ درصد فقط تا امشب ساعت ۱۰ 🎁 قیمت پرچم ها: 75 هزار تومان 💥👈 قیمت با تخفیف: 60 هزار تومان 😊 ای دی سفارش:👇 @Adfarhangi
⭕️ بستن موی دُم اسبی برای دختران؛ به علّت تحریک جنسی پسران و مردان، در مدارس ژاپن ممنوع اعلام شد! 📑منبع: نیویورک پُست 🔹@IslamLifeStyles
💢 کشورهایی که سالها در بدترین وضع پوشش بودن به این نتیجه رسیدن که پوشش نامناسب موجب خراب شدن وضعیت درسی جوانان میشه اما خب متاسفانه در کشور ما، غربگرایان چهارنعل میخوان کشور رو به سمت بی حجابی ببرند و فکر میکنند برای پیشرفت کردن باید حجاب رو کنار گذاشت. ✅ این دیگه مثل یک معادله ریاضی خیلی ساده هست که پوشش موجب تمرکز دانش آموزان بر روی درس میشه و به دنبالش پیشرفت صورت میگیره
🌷 در این زمینه یه کتابی رو دوستان معرفی کردند با عنوان کهکشان نیستی. این کتاب در مورد زندگی آیت الله قاضی هست و انصافا مطالبش بسیار جذاب و خوندنیه. 🔸🔺 در مورد خود علامه طباطبایی هم کتاب های زیادی هست ولی در مورد همسر علامه کتابی رو پیدا نکردم. ان شالله تمام مطالبی که در مورد ایشون هست رو یه نفر جمع آوری کنه و تبدیل به یه کتاب کنه تا همه استفاده کنند
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
"زن زندگی" همسر علامه، همیشه به دخترش نجمه سادات می گفت: ❇️ «مردها تحمل شان کم است. اگر زن، زندگی را یک جوری اداره کند که مرد فکرش آزاد باشد، آن وقت می تواند پیشرفت کند. کارش را بهتر انجام بدهد.» 🔺 الان نور الدین مریض است، نافش چرک کرده، هیزمشان برای اجاق تمام شده، بچه ها لباس زمستانی ندارند، اما آقا جون هیچ کدام این ها را نمی داند. مادر نمی گذارد بفهمد. می گوید: «حاج آقا روحش لطیف است. با تلنگری به هم می ریزد». ✅@IslamLifeStyles
مخارج سفر 🔷🔸 قمر سادات می دید که شوهرش مثل روز های اول نیست. خوشحال نیست. حتی چند ماه بعد وقتی پسرشان دنیا آمد، باز هم محمد حسین خوشحال نبود. یعنی این طور نشان می داد که خوش و خوب است، اما قمر سادات می فهمید محمد حسین متأثر است. دلش می خواست برود نجف اما خرج راه نداشتند. 🌷 قمر سادات گفت: «شما چرا این قدر خودتان را ناراحت می کنید پول نمی دهند، خب ندهند. بالاخره مقداری اثاثیه داریم. می فروشیم، خرج سفر مان در می آید». ❇️ اثاثیه همان جهاز قمر سادات بود؛ چینی های خوشگل لب طلایی، طلاهای ریز و درشت بیست و چهار عیار و … ....حالا چند صد تومان پول داشتند که می توانستند بدهند خرج کاروان و خورد و خوراک تا برسند به نجف.... ✅@IslamLifeStyles
🔶🌷 شما رو نمیدونم ولی بنده هرچقدر خاطرات و داستان های این بانوی بزرگوار رو میخونم سیر نمیشم. واقعا این خانم کجاها داشته زندگی میکرده؟ به چی فکر میکرده؟ چه خودسازی ها و نماز شب هایی خونده که وقتی سلام میداده به امام حسین علیه السلام، آقا جوابش رو همون موقع میداده...