#بهانه_بودن صفحه 96

🔍 #منبریستا گزیده‌ای از بیانات رهبر انقلاب اسلامی درباره ویژگی‌های جامعه‌ مهدوی: 👈 حاکمیتِ جهانی عدالت و معنویت 🔻 «آن چیزی که مهدویت مبشر آن هست، همان چیزی است که همه‌ی انبیاء، همه‌ی بعثتها برای خاطر آن آمدند و آن ایجاد یک جهان توحیدی و ساخته و پرداخته‌ی بر اساس عدالت و با استفاده‌ی از همه‌ی ظرفیتهائی است که خدای متعال در انسان به وجود آورده» این جملات حضرت آیت‌الله خامنه‌ای نشان‌دهنده‌ی نوع نگاه ایشان به مسئله‌ی مهدویت و دوران ظهور حضرت مهدى (سلام الله علیه) است. دورانی که حاکمیت جهانی عدالت و معنویت با رهبری امام معصوم شکل می‌گیرد و در پرتو آن زمینه‌ی بهره‌برداری از برکات طبیعی بدون خسارت و شکوفایی حداکثری استعدادهای بشری به وجود می‌آید. #عشق‌یعنے‌ایستادگے #تأمل 🔍 @ISTA_ISTA

#داستان_دنباله_دار_نسل_سوخته🔻 #قسمتــــ_بیستــــ و سوم ۲۳ 👈این داستان⇦ ‌《 رفیق من می شوی؟...》 ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ♨️هر روز که می گذشت ... فاصله بین من و بچه های هم سن و سال خودم بیشتر می شد ... همه مون بزرگ تر می شدیم ... حرف های اونها کم کم شکل و بوی دیگه ای به خودش می گرفت✨ ... و حس و حال من طور دیگه ای می شد ... یه حسی می گفت ... تو این رفتارها و حرف ها وارد نشو ...❌ می نشستم به نگاه کردن رفتارها ... و باز هم با همون عقل بچگی ... دنبال علت می گشتم و تحلیل می کردم🌀 ... فکر من دیگه هم سن خودم نبود ... و این چیزی بود که اولین بار... توی حرف بقیه متوجهش شدم ...😊 - مهران ... 10، 15 سال از هم سن و سال های خودش جلوتره ... عقلش ... رفتارش ... و ...👌👏 رفته بودم کلید اتاق زیراکس🗝 رو بدم ... که اینها رو بین حرف معلم ها شنیدم👂 ... نمی دونستم خوبه یا بد ... اما شنیدنش حس تنهایی وجودم رو بیشتر کرد ...😔 بزرگ ترها به من به چشم👀 یه بچه 11 ساله نگاه می کردن .. . و همیشه فقط شنونده حرف هاشون بودم ... و بچه های هم سن و سال خودمم هم ...❤️ توی یه گروه ... سنم فاصله بود ... توی گروه دیگه ...😳 حتی نسبت به خواهر و برادرم👫 ... حس بزرگ تری رو داشتم که باید ازشون مراقبت می کردم ... علی الخصوص در برابر تنش ها و مشکلات توی خونه ...👨 حس یه سپر🛡... که باید سد راه مشکلات اونها می شد❣ ... دلم نمی خواست درد و سختی ای رو که من توی خونه تحمل می کردم ... اونها هم تجربه کنن ...😔 حس تنهایی ... بدون همدم بودن ... زیر بار اون همه فشار ... در وجودم شکل گرفته بود ... و روز به روز بیشتر می شد ...😞 برنامه اولین شب قدر🏴 رو از تلوزیون📺 دیدم ... حس قشنگی داشت❣ ... شب قدر بعدی ... منم با مادرم رفتم ...😐 تنها ... سمت آقایون ... یه گوشه پیدا کردم و نشستم ... همه اش به کنار⚡️ ... دعاها و حرف های قشنگ اون شب، یه طرف ... جوشن کبیر☘، یه طرف ... اولین جوشن خوانی زندگی من بود ...❤️😍 - یا رفیق من لا رفیق له ... یا انیس من لا انیس له ... یا عماد من لا عماد له ...🍃 بغضم ترکید ...😭😭 - خدایا ... من خیلی تنها و بی پناهم ... رفیق من میشی...❓ #ادامــــــہ_داردـ ـ ـ ✨🍃✨ #ادمین_نوشتـــــ

#داستان_دنباله_دار_نسل_سوخته🔻 #قسمتــــ_بیستــــ و دوم ۲۲ 👈این داستان⇦ ‌《زمانی برای مرد شدن》 ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 🌀از روزه گرفتن منع شده بودم ❌... اما به معنای عقب نشینی نبود ... صبح از جا بلند می شدم ... بدون خوردن صبحانه ... فقط یه لیوان آب ... همین قدر که دیگه روزه نباشم ... و تا افطار لب به چیزی نمی زدم ... خوراکی هایی🍞🌭 رو هم که مادرم می داد بین بچه ها تقسیم می کردم ... یک ماه ... غذام فقط یک وعده غذایی بود ...😔 برای من ... اینم تمرین بود ... تمرین نه گفتن ... تمرین محکم شدن ... تمرین کنترل خودم ...👌 🔻بعد از زنگ ورزش🏃 ... تشنگی به شدت بهم فشار آورد ... همون جا ولو شدم روی زمین سرد ...😱 معلم ورزش مون اومد بالای سرم ... - خوب پاشو برو آب بخور ...💧 دوباره نگام👀 کرد ... حس تکان دادن لب هام رو نداشتم ...😬 - چرا روزه گرفتی❓ ... اگر روزه گرفتن برای سن تو بود ... خدا از 10 سالگی واجبش می کرد ... 🔻یه حسی بهم می گفت ... الانه که به خاطر ضعف و وضع من ... به حریم و حرمت روزه گرفتن و رمضان ... خدشه وارد بشه⚡️ ... نمی خواستم سستی و مشکل من ... در نفی رمضان قدم برداره ... سریع از روی زمین بلند شدم ...🚶 - آقا اجازه ... ما قوی تریم یا دخترها❓... خنده اش گرفت 😁... - آقا ... پس چرا خدا به اونها میگه 9 سالگی روزه بگیرید ... اما ما باید 15 سالگی روزه بگیریم؟ ... ما که قوی تریم ...💪 خنده اش کور شد😐 ... من استاد پرسیدن سوال هایی بودم که همیشه بی جواب می موند ... این بار خودم لبخند زدم😌 ... - ما مرد شدیم آقا🕵 ... - همچین میگه مرد شدیم آقا ... که انگار رستم دستانه ... بزار پشت لبت سبز بشه بعد بگو مرد شدم ...😄 - نه آقا ... ما مرد شدیم ... روحانی مسجدمون میگه ... اگر مردی به هیکل و یال کوپال و ... مو و سیبیل بود ... شمر هیچی از مردانگی کم نداشت👌 ... ما مرد بی ریش و سیبیلم آقا ... فقط بهم نگاه کرد🤓 ... همون حس بهم می گفت ... دیگه ادامه نده ... - آقا با اجازه تون ... تا زنگ🔔 نخورده بریم لباس مون رو عوض کنیم ... #ادامــــــہ_دارد✨🍃✨ #ادمین_نوشتـــــ @ISTA_ISTA

#داستان_دنباله_دار_نسل_سوخته🔻 #قسمتــــ_بیستــــ و سوم ۲۳ 👈این داستان⇦ ‌《 رفیق من می شوی؟...》 ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ♨️هر روز که می گذشت ... فاصله بین من و بچه های هم سن و سال خودم بیشتر می شد ... همه مون بزرگ تر می شدیم ... حرف های اونها کم کم شکل و بوی دیگه ای به خودش می گرفت✨ ... و حس و حال من طور دیگه ای می شد ... یه حسی می گفت ... تو این رفتارها و حرف ها وارد نشو ...❌ می نشستم به نگاه کردن رفتارها ... و باز هم با همون عقل بچگی ... دنبال علت می گشتم و تحلیل می کردم🌀 ... فکر من دیگه هم سن خودم نبود ... و این چیزی بود که اولین بار... توی حرف بقیه متوجهش شدم ...😊 - مهران ... 10، 15 سال از هم سن و سال های خودش جلوتره ... عقلش ... رفتارش ... و ...👌👏 رفته بودم کلید اتاق زیراکس🗝 رو بدم ... که اینها رو بین حرف معلم ها شنیدم👂 ... نمی دونستم خوبه یا بد ... اما شنیدنش حس تنهایی وجودم رو بیشتر کرد ...😔 بزرگ ترها به من به چشم👀 یه بچه 11 ساله نگاه می کردن .. . و همیشه فقط شنونده حرف هاشون بودم ... و بچه های هم سن و سال خودمم هم ...❤️ توی یه گروه ... سنم فاصله بود ... توی گروه دیگه ...😳 حتی نسبت به خواهر و برادرم👫 ... حس بزرگ تری رو داشتم که باید ازشون مراقبت می کردم ... علی الخصوص در برابر تنش ها و مشکلات توی خونه ...👨 حس یه سپر🛡... که باید سد راه مشکلات اونها می شد❣ ... دلم نمی خواست درد و سختی ای رو که من توی خونه تحمل می کردم ... اونها هم تجربه کنن ...😔 حس تنهایی ... بدون همدم بودن ... زیر بار اون همه فشار ... در وجودم شکل گرفته بود ... و روز به روز بیشتر می شد ...😞 برنامه اولین شب قدر🏴 رو از تلوزیون📺 دیدم ... حس قشنگی داشت❣ ... شب قدر بعدی ... منم با مادرم رفتم ...😐 تنها ... سمت آقایون ... یه گوشه پیدا کردم و نشستم ... همه اش به کنار⚡️ ... دعاها و حرف های قشنگ اون شب، یه طرف ... جوشن کبیر☘، یه طرف ... اولین جوشن خوانی زندگی من بود ...❤️😍 - یا رفیق من لا رفیق له ... یا انیس من لا انیس له ... یا عماد من لا عماد له ...🍃 بغضم ترکید ...😭😭 - خدایا ... من خیلی تنها و بی پناهم ... رفیق من میشی...❓ #ادامــــــہ_داردـ ـ ـ ✨🍃✨ #ادمین_نوشتـــــ @ISTA_ISTA

#دلتنگ به وقت دلتنگی😍😭💔

سایه ات مستدام بر سر ما😍😍 تولدت مبارک آقاجان❤️😍😍❤️ #ایستائیسم #تولدیستا 😍😍 پ.ن. امروز به روایتی از خود آقا سالروز اصلی تولدشون هست🤩 #مدیر

از اتاق فرمان خبر دادن امروز روز ارتش هم هست😍 روزتون مبارک مردان همیشه در صحنه✌️ پ.ن. چند وقتی از تاسیس یک نقاهتگاه ۲۰۰۰ تخت خوابی توسط ارتش در ۴۸ ساعت نگذشته .. واین نشون میده که همت و تلاش ارتشیان ما تا چه حدی زیاده 👌 تنتون سلامت باشه ان شاء الله مدافعان کشور✌️💪😇 #مدیر #روز_ارتش

#موزیک_تایم بخت باز آید از آن در ..😍🤩❤️ که یکی چون تو درآید ..🌹 روی زیبای تو دیدن ..😇 دردولت بگشاید🎀 #دلارام #حامد_زمانی آقاجانمون❤️ تولدتون مبارک باشه😍 ❤️ @ista_ista ❤️

#ویدئو_تایم منم آن ریزه خور خوان کریمش .. که به کس کار ندارم .. به جز آن یار ندارم .. به کسی کار ندارم .. ثمنی غیر دلم بر سر بازار ندارم .. #حامد_زمانی #تولدیستا پ.ن. اللهم احفظ قائدنا الامام خامنه ای🤲❤️ @ISTA_ISTA

امروز چه روزیه😍😍😍 روز ارتش😍😍😍 برادر ارتشی! تو خورشید روز های خاکستری دفاع بودی و پرنده جانت شکستن قفس های وابستگی را به ما آموخت. آمدی تا کوچه های وارستگی و اقتدار را عابر باشیم و عشق به وطن راز همیشه بودنمان باشد... _____________ پ.ن. روز ارتش آن مردان همیشه در صحنه و باغیرت ایرانی مباااااااارک😍😍😍😍❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️😍😍😍😍😍😍😍😍❤️❤️❤️❤️❤️❤️

#اندکی_بصیرت {بخش هفتم} حالا از شما میخوام که اهدافتون رو اولویت بندی کنید ! یعنی تمام اهدافی که دارید رو ، روی یه کاغذ بنویسید ... همه ی همه‌ش رو ... حتی اون کوچیک ها ... مثال : معلم شدن ، تربیت کودکان میهن ، خدمت به کشور ، دیدار امام زمان ، بدست آوردن رضایت والدین .... و بعدش ببینید کدوم مهمتره براتون ؛ مثال: ۱. دیدار امام زمان ۲. بدست آوردن رضایت والدین ۳. خدمت به کشور ۴. تربیت کودکان میهن ۵. معلم شدن بعد که اولویت بندی کردین باید شروع به کار کنید ☝️🏻 هر طور که راحت تر هستین 👇🏻 ❗️از اهداف کوچک❗️شروع کنید یا ❗️از اهداف بزرگ❗️ به هرحال باید از یه جایی شروع کنید و طبق اولویت بندیتون حرکت کنید به سمت اولین هدف ...🛤 با پای پیاده ، زدم به جاده ...😉😄 و خلاصه باید دلتون رو به دریا بزنید ... 🌊🌊🌊🌊🌊 البته ناگفته نمونه ! وقتی تازه شروع میکنید ، شیطون احساس خطر میکنه و رو شما حساستر میشه 😮 وسوسه هاش بیشتر میشه و ... ممکنه شما هم یه جاهایی بلغزید 😣 ولی یادتون باشه باید استقامت کنید و شیطون رو شکست بدین ، شما اگه یه قدم به سمت خدا بردارید خدا ده قدم به سمتتون بر میداره 🚶_ _ _ _ اصلا قانون نزدیک شدن به خدا همینه ، باید اول امتحانت رو پس بدی بعد میرسی به خدا ... باید از تباهی و گناه بگذری تا لذت پاکی رو بچشی ... به یقین کسانی که گفتند پروردگار ما خداوند یگانه است ، سپس استقامت کردند فرشتگان برآنان نازل میشوند که :«نترسید و غمگین نباشید و بشارت باد بر شما آن بهشتی که وعده داده شده است » سوره مبارکه فصلت آیه ۳۰ خدا داره میگه تو راه درست رو انتخاب کن و فقط استقامت کن ! #استقامت 😌😌😌 #اندکی_بصیرت #شهادت @ista_ista