eitaa logo
معارف اسلامی
580 دنبال‌کننده
2.3هزار عکس
2.3هزار ویدیو
239 فایل
@drhosseins برای ارتباط با مدیر کانال از این آی دی استفاده کنید.
مشاهده در ایتا
دانلود
سلام بر حسین 🏴 ⬅️ سؤال از : ↙️ می خواهم بدانم در به چه صورتی هستم. آیا این امر ممکن است؟ 🌸⬅️ پاسخ : بله ⏪ هر انسانی می تواند باطن برزخی خویش را تشخیص دهد و بفهمد در باطن به چه صورتی می باشد. 1⃣ اگر آدمى می خورد و می خوابد و شهوت به كار می برد (چهار پایان غیر درنده) است. 2⃣ و اگر علاوه بر اين سه امر، ضرر و آسيب و آزار به خلق خدا دارد (حیوانات شرور و درنده) است. 3⃣ و اگر می خورد و می خوابد و شهوت به كار می برد و حيله و مكر و تزوير و خلاف و دروغ و از اين گونه امور با بندگان خدا دارد است. 4⃣ و اگر می خورد و می خوابد و شهوت به كار می برد ولى صفات سبعى و شيطانى ندارد يعنى مردم و خلق خدا از او آسوده‏ اند، "ملَك" ( ) است. 5⃣ و اگر علاوه بر مقام ملَكى بسوى معارف و ادراك حقايق عوالم وجود و سير در آنها و سير و سلوک الى اللّه و في اللّه گرايش دارد، است. ↩️ خلاصه اینکه بشر به پنج گونه تقسیم می شود : بهيمه، سبع، شيطان، فرشته و انسان‏ . ⬅️ حال هر کسی با مطالعه این جملات می تواند بفهمد که در باطن به چه صورت است. ↙️ نیازی نیست انسان به نزد کسی برود که چشم برزخی دارد و از وی بخواهد باطن او را بگوید ...! تقدیم به روح نورانی ایشان، صلواتی هدیه کنیم. ⬛
AUD-20210929-WA0049.mp3
14.9M
⚫️ مراسم سوگواره مرحوم علامه (ره) 🎙 سخنران : استاد حفظه الله 🕌 حسینیه چندر محله 📅 6 مهر 1400
به نام خدا از حضرت آیت الله رحمة الله علیه شنیدم که فرمود: روزی حضرت علیه السلام از جایی عبور می کرد، جوانی شروع کرد به دادن به آن حضرت. امام به آن جوان فرمود: (این - بی احترامی تو به امام معصوم - ناشی از است!) جوان که هوش بالایی داشت، فوراً حدسی زد. برگشت منزل چاقوی تیزی برداشت و رفت سراغ مادرش، چاقو را زیر گلوی او گذاشت و گفت: قصه ی زیر درخت چیه؟! او با تعجب و ترس و لرز، انکار کرد و طفره رفت. جوان گفت: گریزی نیست، یا تعریف می کنی یا گلوی تو را می برم. مادرش به ناچار با من و من شروع به بیان حکایت کرد و گفت: در یک روز خیلی گرم از صحرا رد می شدم، به شدّت تشنه بودم، نزدیک بود از تشنگی بمیرم. ناگاه به چوپانی برخوردم، از او آب خواستم، وقتی اضطرار مرا دید، در برابر آب و رفع تشنگی، از من تقاضایی کرد. من ابتدا امتناع و مقاومت کردم. اما شدت تشنگی مرا به تسلیم وادار کرد و چوپان در زیر درختی به خواسته اش رسید و تو از آن جا شکل گرفتی! حسین صفره