eitaa logo
حجاب من ۲
118 دنبال‌کننده
26.1هزار عکس
11.9هزار ویدیو
586 فایل
بسم الله الرحمن الرحیم 🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷 حجاب من 🇮🇷🇮🇷 اللهم عجل لولیک الفرج 🇮🇷🇮🇷🇮🇷🤲🏻🤲🏻🤲🏻🤲🏻🤲🏻🤲🏻🤲🏻
مشاهده در ایتا
دانلود
‏هر قدر که هایت منظم و اول وقت باشد، امور زندگیت هم تنظیم خواهد شد، مگر نمی دانی که رستگاری و سعادت با نماز قرین شده است🌻🌱 آیت الله 🦋 🌱🌸
آن شب به خوبی گذشت و صبح بدی را به دنبال آورد. صبح با سرو صدای بلندی از خواب بیدار شد و با ترس در اتاقش را باز کرد. ناگهان صداها خوابید و صدایی از کسی در نیامد. حورا با ترس روسری اش را مرتب کرد و گفت: چ..چیشده؟ مهرزاد با عصبانیت گفت: چیزی نیست برو تو اتاقت. قلب حورا تند می زد و او را بی قرار کرده بود. سرو صدایشان آنقدر بلند بود که او را به وحشت انداخته بود. کاش بفهمد در آن خانه چه خبر است که او نباید بداند. با ترس حاضر شد تا به دانشگاه برود. در راه ماشین مهرزاد جلوی پایش ایستاد. _سوار شو کارت دارم. حورا خواست مخالفت کند که مهرزاد با تحکم گفت: میگم سوار شو کار مهمی دارم. حورا ترسید و سوار شد. چه استرسی به او وارد شده بود امروز. نشست و ماشین با سرعت بالا حرکت کرد. _ چه خبره؟ _حورا تو از خیلی چیزا بی خبری. منم بی خبر بودم اما امروز فهمیدم‌. _‌چیو؟؟میشه بگین لطفا؟ _ فقط قول بده.. قول بده که با من فرار کنی از خونه. _ چی؟ چی میگین اقا مهرزاد من همچین کاری نمیکنم. _ مطمئن باش با شنیدن این حرف حتما این کارو می کنی. _ چه حرفی خب بگین تروخدا قلبم از کار افتاد. سرعت بالای ماشین و استرس و تپش قلب مهرزاد باعث شد ماشین از مسیر منحرف شود. ماشین به درخت کوبیده شد و دنیا جلوی چشم هر دو مسافر تیره و تار شد. چقدر بد بود که هیچ‌کدام از پسر ها نتوانستند حرفشان را بزنند و حورا را از دلهره و استرس جدا کنند. "- باید عادت کنیم به مرگِ چندین باره یِ خودمان.. وقت هایِ دلتنگی، دلشوره، عاشق شدن هایِ یهویی، و رفتن هایِ وقت و بی وقت که دست کمی از مردن ندارند باید عادت کنیم به مرگ هایی که شاید روزی هزار بار اتفاق می افتد و کسی چه میفهمد شاید الآن هم ما جزوِ مردگان باشیم." یڪ صلوات به نیت فرج اقا امام زماݩ الزامیست"
حورا تا خانه با خودش کلنجار رفت و از هدی یادش رفت که در تریا منتظر اوست. همش نگران امیرمهدی بود. کاش با آن وضع و حال او را تنها نمی گذاشت. کاش لااقل تا درمانگاه با او می رفت. اما باخود گفت: نه زشته که باهاش می رفتی خوب شد که نرفتی. تصور این که چه می خواست به او بگوید دل حورا را می لرزاند. مطمئن بود که می خواست به او بگوید دوستش دارد اما نگفت.. نگفت و حورا را معطل و کنجکاو باقی گذاشت. به خانه که رسید با قیافه خشمگین مهرزاد روبرو شد. از ترس این که مریم خانم انها را ببیند با سلام کوچکی وارد خانه شد اما صدای مهرزاد او را متوقف کرد. _وایسا کارت دارم. بدون حرفی ایستاد و برنگشت. _وقتی من داشتم جلو چشمت اب میشدم تو داشتی یه امیر مهدی فکر می کردی. وقتی من گلومو با شراب پر می کردم تو به اون اهمیت می دادی. وقتی تو سیگار غرق می شدم چشمت فقط اونو می دید. چرا؟ چه بدی بهت کردم؟ آها یادم رفت من و تو از جنس هم نیستیم. تو فرشته آسمونی هستی و من شیطان رجیم. تو بنده خوب خدایی و من کثافت بی شعورم. یادم رفته بود که بهم علاقه ای نداری. یادم رفته بود منو به چشم برادر میبینی. یادم رفته بود چجوری منو پس زدی و گفتی دنیامون از هم جداست. یادم رفته بود که جلو پدرمادرم چجوری غرور منو خورد کردی وقتی من با همه وجودم ازت دفاع کرده بودم. حورا خانم من مهرزادم.. به اون امیر مهدی بی وجدان نامردم کار ندارم ولی.. ولی اگه دوباره دور و برت ببینمش پر پرش می کنم. هرچی باشم.. کثافت ترین آدم روی زمینم که باشم غیرت دارم. تو هم اگه عشق من نباشی و منو دوست نداشته باشی ناموس منی، دخترعمه منی. ازت تا جایی که بتونم مراقبت می کنم و به تو و هیچ کس دیگه هم هیچ ربطی نداره. حورا برگشت تا چیزی بگوید اما مهرزاد دستش را بالا اورد و گفت:میدونم میدونم.. نیازی به مراقبت نداری و خودت میتونی از خودت مواظبت کنی. هه اون پسره اونقدر رو دل تو مثل مار چمبره زده که حرفای منو حتی نمی فهمی. من یه آدم مستم که این چیزا حالیم نمیسه حورا خانم. پس لطف کن جوری رفتار کن که به اون پسره اسیبی نرسه. حالا هم نگران مامان نباش خونه نیست. برو تو استراحت کن به اتفاقای امروزم فکر نکن. حورا بدون حرفی رفت داخل و در اتاقش به اتفاقات امروز بیشتر از آن که مهرزاد بگوید فکر کرد تا اینکه بالاخره خوابش برد. با صدای مارال بیدار شد. _ حوراجونی پاشو دیگه از کی دارم صدات می زنم. حورا چشمانش را باز کرد و گفت:سلام عزیزم. ببخشید خسته بودم.حالا چیکار داری؟ _ فردا امتحان دارم میخوام باهام کار کنی ریاضی. _ باشه گلم برو اتاقت الان میام بانو یڪ صلوات به نیت فرج اقا امام زماݩ الزامیست"
کار بدی نیست که با وصیت‌نامه شهدا چادری بشیم یا سر به راه... کار بهتر اینه که با و تفکر و اعتقاد چادری بشیم و با وصیت‌نامه شهدا این عفاف رو کنیم! حجاب نه حجاب احساسی! ع‌ص .. !! 🌊
🌱 ۵ پارت رمان •| |• تقدیم نگاه هاتون👀☺🌹 دوستان نظرتون رو در رابطه با رمان حورا داخل این لینک برامون بگید. https://harfeto.timefriend.net/16161721925022 بمونید برامون😊🌱 التماس دعا🌹 یاعلی🌺
محبوب‌ترینِ‌شما‌درنزدِخدا؛خوش‌اخلاق‌‌ترینِ‌شماستـ♥️'! 🌼˘˘‌ مجمعُ‌البیان؛ج۱۰،ص۸۷🍃(:
"📿" اگرشمااهلݪِ‌شہآدت،باشید یقینا‌هرکجا‌کہ‌باشید وموعدش‌برسد شمارادرآغوش‌میگیرد (:" - پ.ن↯ چہ‌درجبهہ‌ ... چہ‌درسوریہ ... چہ‌درکوچہ‌پس‌کوچہ‌هاۍتہران💔
‏کوتاه ترین دعا برای بلند ترین آرزو:🙂 اللهم عجل لولیک الفرج 🌱
(ع):❤️ شیعیان ما به اندازه ی آب خوردنی ما را نمی خواهند! اگر ما را بخواهند، دعا می کنند و فرج ما می رسد ‌ 📚شیفتگان حضرت مهدی (عج)، ج۱، ص ۱۵۵ 〰➖〰➖〰➖〰➖〰 📜 ✍"در زمان غیبت امام زمان ( عج ) بهترین مردم کسانی اند که دیگران را به سمت امام زمان ( عج ) راهنمایی ( آشنا ) می کنند!" 💭 امام محمد باقر(ع)
[ کاری‌کنیم‌‌که‌ ارزششو‌ داره... که‌ نتیجه‌ش بشه یه‌ شخص، و اون شخص امام‌زمان‌علیه‌السلام باشه] 💚 💚
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 ▒▒▒▒▒▒█████▒▒▒▒▒▒ ▒▒▒▒▒▒▒▒▒██▒▒██▒▒ ▒▒▒▒▒▒▒▒▒██▒▒▒▒▒▒ ▒▒▒▒▒▒▒▒▒██▒▒██▒▒ ▒██████████▒▒▒▒▒▒ ▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒ ▒▒▒▒▒▒█████▒▒▒▒▒▒ ▒▒▒▒▒▒█▒▒██▒▒▒▒▒▒ ▒▒▒▒▒▒█▒▒██▒▒▒▒▒▒ ▒▒▒▒▒▒█████▒▒▒▒▒▒ ▒▒▒▒▒▒▒▒▒██▒▒▒▒▒▒ ▒▒▒▒▒▒▒████▒▒▒▒▒▒ ▒▒▒▒▒▒▒▒▒██▒▒▒▒▒▒ ▒██████████▒▒▒▒▒▒ ▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒ ▒▒▒▒▒██████▒▒▒▒▒▒ ▒▒▒▒▒██▒▒██▒▒▒▒▒▒ ▒▒▒▒▒███▒██▒▒▒▒▒▒ ▒▒▒▒▒▒▒▒▒██▒▒▒▒▒▒ ▒▒▒▒▒▒▒████▒▒▒▒▒▒ ▒▒▒▒▒▒▒▒▒██▒▒▒▒▒▒ ▒▒▒▒▒▒▒▒▒██▒▒██▒▒ ▒▒▒▒▒▒▒▒▒██▒▒▒▒▒▒ ▒▒▒▒▒▒▒████▒▒▒▒▒▒ ▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒ ▒████████████▒▒▒▒ ▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒ ▒████████████▒▒▒▒ ▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒██▒▒▒▒ ▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒██▒▒▒▒ ▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒██▒▒▒▒ ▒▒▒▒▒▒▒▒██▒██████ ▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒██ ▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒ ▒▒▒▒▒▒▒▒▒█████▒▒▒ ▒▒▒▒▒▒▒▒▒██▒██▒▒▒ ▒▒▒▒▒▒▒▒▒█████▒▒▒ ▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒██▒▒▒ ▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒██▒▒▒ ▒█████████████▒▒▒ ▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒ ▒▒▒▒▒▒▒███████▒▒▒ ▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒██▒▒▒ ▒▒▒▒▒▒██▒▒▒▒██▒▒▒ ▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒██▒▒▒ ▒▒▒▒▒▒▒███████▒▒▒ ▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒ ▒▒▒▒▒▒▒▒█▒▒█▒▒▒▒▒ ▒▒▒▒▒▒▒▒████▒▒▒▒▒ ▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒█▒▒▒▒▒ ▒▒▒▒▒▒▒▒████▒▒▒▒▒ ▒▒▒▒▒▒▒▒█▒▒█▒██▒▒ ▒▒▒▒▒▒▒▒██▒█▒▒▒▒█ ▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒██████ ▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒ 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
🌸̇ࡅࡅ࡙ߺܩߟ‌ܝܝ݅ܝࡏࡅߺ߲ߊ‌‌ࡍ߭‌ܩࡅߺ߲ߊ‌‌ܝ‌ܭ🌸 ᠀ܝ‌ࡐ‌ܝ‌̇‌ࡄܝ‌ࡅߺ߲ߊ‌‌ܝ‌̇ߊ‌‌̇ࡍ‌ࡏަܩ̇ࡅߊ‌‌ρߊ‌‌ܩߊ‌‌ρܝ‌̇ܩߊ‌‌ࡍ߭‌ܩࡅߺ߲ߊ‌‌ܝ‌ܭ🕊🔗