هدایت شده از ‹ دࢪتمناے ِ حُـسِین ›
-دلتنگ حرمتم به کی بگم دردامو به تو نگم به کی بگم ؟!🥺💔
.
.
+💔🥀
هدایت شده از ‹ دࢪتمناے ِ حُـسِین ›
-خیلی دوست دارم لحظه تحویل سال کربلا باشم پیش اربابم 🥹🤍 ان شاالله قسمت بشه برم اگرم نشد حداقل قسمت بشه تو محرم برم ❤️🩹
.
.
+انشاءالله قسمت همه🌱❤️
هدایت شده از ‹ دࢪتمناے ِ حُـسِین ›
-دلم میخواد برم امام زاده صالح😍🤤
.
.
+انشاءالله😍
هدایت شده از ‹ دࢪتمناے ِ حُـسِین ›
-سلام دوست دارم لحظه سال تحویل با خانوادم حــرم امام رضــــا (ع) باشم. 💔🥲
.
.
+انشاءالله🥺💔
هدایت شده از ‹ دࢪتمناے ِ حُـسِین ›
-انشاءالله مشهد،زیبا سنم
.
.
+انشاءالله😍🌱
May 11
هدایت شده از رفیقشهیدمآرمانعلیوردی
مزار شهید آرمان علیوردی 💔🥀
لحظه تحویل سال ۱۴۰۲
#عید_نوروز
#شهید_ارمان_علی_وردی
#رفیق_شهیدم
@armanaliverdy80
هدایت شده از رفیق شهیدم :: شهید گمنام 🌷🌷
شهید مرتضی عطایی با لقب جهادی ابوعلی، در ۴اسفند ۱۳۵۵در مشهد پا به دنیای فانی گذاشت
از کودکی عاشق کارهای نظامی بود و همراه برادر بزرگترش، مخفیانه در ماشین پدر مینشستند و همراه پدر و همکارانش به گشت (کمیته اول انقلاب) میرفتند.
از همان کودکی در مسجد و روضه بزرگ شد و خیلی زود به عضویت بسیج در آمد.
در گشت های بسیج نقش فعالی داشت و در فتنه ۷۸ و ۸۸ کمک نیروی انتظامی بود
در همان ایام نقش فعالی در جذب جوانان و نوجوانان به پایگاه بسیج داشت و سالها مسئول آموزش نیروها بود و به همین خاطر در شناخت انواع سلاح و انواع رزم متخصص شده بود
شغلش تاسیسات ساختمان بود و با نان کارگری اش، یک خانه ی ساده خریده بود
به شدت برای رفتن به سوریه تلاش کرد و وقتی فهمید نمیتواند به عنوان ایرانی عازم سوریه شود، با گذرنامه افغانستانی و در قالب تیپ فاطمیون اعزام شد
به شدت مخلص بود و کسی از آشنایان خبر نداشت که او جانشین گردان عمار در تیپ فاطمیون است
چندبار در این قالب اعزام شد، تا اینکه جلویش را گرفتند و گفتند دیگر نمیتواند در این قالب اعزام شود و مجبور شد با وساطت یکی از فرماندهان سپاه، این بار به عنوان نیروی ایرانی عازم شود
در چند دفعه ای که اعزام شده بود، چندین مرتبه مجروح و زخمی برگشته بود و حتی در یکی از این جراحت ها، از ناحیه ی کف دست دچار جراحت شدیدی میشود که در دستش میله میگذارند
موج های انفجار جبهه ی نبرد برایش یادگاری مانده بود و به همین خاطر تشنج میکرد
#شهید_مرتضی_عطایی
#قسمت_اول
#زندگینامه