هدایت شده از رفاقت تا شهادت...🌱
ماجرای مادری که فرزند شهیدش را غسل داد
آنچه که در تصاویر دیده مي شود ، خانم آفاق بصیری؛
مادر دانشجوی شهید «سیدمحمد محمدنژاد»
از لشگر ۲۵ کربلا در استان مازندران است
شهید محمد نژاد در ادامه عملیات بیتالمقدس در وسط معرکه جنگ شهر خرمشهر بر اثر اصابت گلوله کاتیوشا به پشت سرش به شهادت رسید.
وقتی به مادر شهید گفتند که پسر شما غسل نمیخواهد
گفت: درست است که فرزند من نیاز به غسل و کفن ندارد،
ولی من او را غسل میدهم و کفن میپوشم،
تا به دشمنان بگویم ما از مرگ و شهادت هیچ ترس و واهمهای نداریم
و به مردم بگویم که افتخارم این است
که پسرم فدای اسلام،
انقلاب و نظام وحضرت امام شده است.
این مادر شهید خودش وارد قبر شد
و از احساس او پرسیدند
گفت: خیلی نوازشش دادم و با او درددل کردم و بعد از آن نیز خودم وارد قبر شدم
و تلقینش را خواندم.
لبانم را جلوی گوشش گرفتم و به او گفتم: پسرم! سلام مرا به مادرت حضرت زهرا (س) برسان و به او بگو: من یک مادر پیری دارم و از او بخواه که در روز قیامت از من شفاعت کند🌷
بندگان خدا این نظام به این آسانی بدست نیامد است مواظب رفتارمان باشیم
رفاقت تا شهادت
┄┅─✵🕊✵─┅┄
https://eitaa.com/joinchat/3741843547C517158791b
هدایت شده از رفاقت تا شهادت...🌱
#شهید_محمد_فایده🌹
🔹یک روز که آمدم خانه چشم هایش سرخ شده بود. نگاه کردم دیدم کتاب گناهان کبیره شهید دستغیب را در دستهایش گرفته است.
بهش گفتم: گریه کردی؟
🔹یک نگاهی به من کرد و گفت: راستی اگه خدا اینطوری که توی این کتاب نوشته با ما معامله کنه عاقبت ما چی می شه؟
🔹مدتی بعد برای گروه خودشان یک صندوق ساخته بود و به دوستهایش گفته بود:هرکی غیبت کنه باید پنجاه تومن بندازه توی صندوق باید جریمه بدیم تا دیگه تکرار نشه.
#به_روایت_همسر
#قرار_بندگی
#غیبت⛔️
#سیره_شهدا
رفاقت تا شهادت
┄┅─✵🕊✵─┅┄
https://eitaa.com/joinchat/3741843547C517158791b
هدایت شده از رفاقت تا شهادت...🌱
روزتون شیک🍃🌷
همراه با موفقیت
خیر و برکت در کارتون
لبخند رو لباتون
شادی تو دلاتون🍃🌷
خداوند همراه لحظه هاتون
آخرین شنبه مرداد ماهتون
پر از شادی و آرامش 🍃🌷
هدایت شده از رفاقت تا شهادت...🌱
معرفی کتاب حوله خیس 🌱
بریده هایی از کتاب:
۱-پرسید: چرا حوله اش خیسه؟ ـ قبل از عملیات غسل شهادت کرده. حوله را بغل کرد، بوسید، بوی عطر میداد. پدرش هم حوله را بوسید. دست چپش به خاطر بیماری قلبی گاهی از کار می افتاد. حوله را کشید روی دستش و گفت: خدایا به حق خون تمام شهدا و خون شهید بی پیکرم مرا شفا بده ... ۱۰ سال بعد از شهادت حسن پدرش فوت کرد اما دیگرحتی یک بار هم دستش مشکل پیدا نکرد.
۲-پرسید: حالا کی برمیگردی؟ مثل همیشه خندید و گفت: شاید هیچ وقت. نوزدهم اسفند وقتی می یاید مغازه دم مسجد یه حجله میبینید، جلوتر که میرید عکس منو میبینید...
#معرفی_کتاب_شهدا 🕊🌱
#شهید_حسن_حجاریان 🕊🌱
رفاقت تا شهادت
┄┅─✵🕊✵─┅┄
https://eitaa.com/joinchat/3741843547C517158791b
هدایت شده از رفاقت تا شهادت...🌱
در سرت داری اگر سودای عشق و عاشقی ..
عشق شیرین است اگر معشوقِ تو باشد حسین
رفاقت تا شهادت
┄┅─✵🕊✵─┅┄
https://eitaa.com/joinchat/3741843547C517158791b
هدایت شده از رفاقت تا شهادت...🌱
•🖤🔦•
#تلنگر
برای توبه
امـروز و فـردا نڪن
از کـجا مـعلوم
این نَفَسے که الان میکشے
جزء نَفَسهاۍ آخـر نباشه⁉️
خـیلـیا بـیخـیال بـودن و
یـهو غافـلگیر شـدن...
#زندگیتوامامزمانۍڪن
رفاقت تا شهادت
┄┅─✵🕊✵─┅┄
https://eitaa.com/joinchat/3741843547C517158791b
هدایت شده از رفاقت تا شهادت...🌱
#سیره_شهدا
سقا صدايش میکردند. به مادر گفته بود ،
میخوام اونجا سقا باشم.
همیشه قبل از خودش به رزمنده ها تعارف میکرد.
سر سفره ناهار و شام هم دنبال پارچ های آب میدوید و وقت و بی وقت به آن ها آب تعارف میکرد ، میگفت ،
آب نطلبیده مراد است!
حتی آب قمقمه اش را هم می بخشید.
تشنه شهید شد ؛ همان طور که آرزو داشت....
#شهیدزکریا_صفرخانی
📕 شب امتحان ، ص66
🌹 اللهم عجل لولیک الفرج...
رفاقت تا شهادت
┄┅─✵🕊✵─┅┄
https://eitaa.com/joinchat/3741843547C517158791b
هدایت شده از رفاقت تا شهادت...🌱
سالگرد شهادت شهیده صدیقه رودباری 🌱
آرزوی شهادت داشت.
مادرش در تب و تاب خرید جهیزیه برای او بود، اما او در فکر و اندیشه دیگری بود.
آخرین باری که تلفنی با خانواده صحبت کرد برایشان از شهادت گفت.
مرور دفترچه و دستنوشتههایش او را مشتاق شهادت نشان میداد.
در بانه او را به عنوان مربی آموزش اسلحه برای خواهران انتخاب کردند.
چون استعداد و علاقه ویژهای به مسائل نظامی داشت.
صدیقه آنقدر فعالیت مذهبی و فرهنگی داشت که خار چشم منافقین شده بود تا جایی که منافقین او را تهدید به مرگ کردند و گفتند: «اگر چه رفتار تو با ما خوب است، اما اگر تو به دست ما بیفتی، پوست بدنت را کنده و آن را با کاه پُر خواهیم کرد.»
تاریخ شهادت: ۵۹/۵/۲۸ 🥀
رفاقت تا شهادت
┄┅─✵🕊✵─┅┄
https://eitaa.com/joinchat/3741843547C517158791b
هدایت شده از رفاقت تا شهادت...🌱
🌸#خاکريز_خاطرات🌸
💐💐خواب شهيد پلارک ديد و ازش تقاضاي 🤲شفاعت کرد.شهيد پلارک بهش گفت :من نمي تونم شما رو شفاعت کنم.فقط وقتي ميتونم شفاعت کنم که دو کار کني!!!
1-نماز بخوني 🤲 🤲 و بهش عنايت و توجه داشته باشي
2-همچنين زبانت🗣 رو نگه داري
درغير اين صورت هيچ کاري ازمن برنمياد.🤷♂🤷♂💐💐
رفاقت تا شهادت
┄┅─✵🕊✵─┅┄
https://eitaa.com/joinchat/3741843547C517158791b
هدایت شده از رفاقت تا شهادت...🌱
#شهیدۍکہنمازنمیخواند
{ شهیدۍ ڪہ نماز نمیخواند🤔
تو گردان شایعہ شد
نماز نمی خونہ
گفتن ..
تو ڪہ رفیق اونۍ..بهش تذڪر بده..
باور نڪردم و گفتم ..
لابد می خواد ریا نشہ..
پنهانۍ می خونہ.☺️
وقتۍ دو نفرۍ توی
ۍ سنگر ڪمین جزیره ۍ مجنون.. بیست و چهار ساعٺ نگهبان شدیم
با چشم خودم دیدم ڪہ نماز نمۍ خواند! 😳توۍ سنگر ڪمین.. در ڪمینش بودم
تا سرحرف را باز ڪنم ..
گفتم بهش ڪ..
ـ تو ڪہ براۍ خدا می جنگۍ.. حیف نیس نماز نخونۍ…😁
لبخندۍ زد و گفٺ ..
یادم می دۍ نماز خوندن رو☺️
ـ بلد نیستۍ ؟😳
ـ نہ..تا حالا نخوندم😢
همان وقٺ داخل سنگر ڪمین.. زیر آتش خمپاره ۍ شصٺ دشمن..تا جایۍ
ڪہ خستگۍ اجازه داد.. نماز خواندن را یادش دادم
توۍ تاریڪ روشناۍ صبح.. اولین نمازش را با من خواند. دو نفر نگهبان بعد با قایق پارویۍ ڪہ آمدند و جاۍ ما را گرفتند. سوار قایق شدیم تا برگردیم. پارو زدیم و هور را شڪافتیم
هنوز مسافتۍ دور نشده بودیم ڪہ خمپاره شصٺ توۍ آب هور خورد و پارو از دستش افتاد آرام ڪہ ڪف قایق خواباندمش.. لبخند ڪم رنگۍ زد.😔
با انگشٺ روۍ سینہ اش صلیب کشید و چشمش بہ آسمان یکۍ شد . . .
و با لبخند بہ شهادٺ رسید.😔🌹
ارۍ.. مسیحۍ بود ڪہ مسلمان شد و بعد از اولین نمازش بہ شهادٺ رسید...😓
بہ یاد وهب شهید مسیحۍ ڪربلا...😔 }
رفاقت تا شهادت
┄┅─✵🕊✵─┅┄
https://eitaa.com/joinchat/3741843547C517158791b