هدایت شده از 'متحول'!
خیلیا هم میگن بابا شهادت کجا بود
ما دختریم
الان پسراشم شهید نمیشه چه برسه به دختر
میدونید
در باغ شهادت بازه!
به قول حاجی اگه شهید باشیم و شهید زندگی کنیم شهید میشیم!
تا فرد شهید نباشه شهید نمیشه
مشکل اینه که ماها شهید زندگی نمیکنیم..فقط دنبال شهیدانه مردنیم
هدایت شده از 'متحول'!
دقت کردین که چندین ساله دیگه مسائل شهید و شهادت تو اخبار و... مثل مرگ یه سلبریتی اونقدر بازتاب نداره؟!
هدایت شده از 'متحول'!
چرا هر شعر آبکی و هر جمله چرت و پرتی رو مینويسن یسریا برای اینکه ویو بره بالا😐
واقعا اگه طرف مشتاق باشه میاد میخونه دیگه این کارا چیه😐
هدایت شده از 'متحول'!
اگه کسی شهید باشه اصلا مهم نیست جنسیتش...سنش...
شهید میشه
هدایت شده از قاصدک
🔴 فقط سه تا...
🍃سه تا "خ" را فراموش نکنيم:
🌺خدا ... خوبی ... خنده ...
🍃از سه تا "ج" همیشه بترسيم:
🌺جنگ ... جهل ... جفا ...
🍃برای سه تا "و" ارزش قائل باشيم:
🌺وقت ... وفاداری ... وجدان ...
🍃تو زندگی عاشق سه تا "ص" باشيم:
🌺صداقت ... صلح ... صمیمیت ...
🍃سه تا " الف " را در زندگی از دست ندهيم:
🌺امید ... اصالت ... ادب ...
🍃سه تا "ش" تو زندگی خیلی تأثیرداره:
🌺شکر خدا ... شجاعت ... شهامت ...
🍃آرزوی من برای شما اعضای خوب گروه سه تا "س":
🌺سعادت ... سلامتی ... سربلندی
@ghaseedak
هدایت شده از قاصدک
بخون قشنگه👌
پسربچه اي پرنده زيبايي داشت. او به آن پرنده بسيار دلبسته بود.
حتي شبها هنگام خواب، قفس آن پرنده را كنار رختخوابش مي گذاشت و مي خوابيد.
اطرافيانش كه از اين همه عشق و وابستگي او به پرنده باخبر شدند، از پسرك حسابي كار مي كشيدند.
هر وقت پسرك از كار خسته مي شد و نميخواست كاري را انجام دهد، او را تهديد مي كردند كه الان پرنده اش را از قفس آزاد خواهند كرد و پسرك با التماس مي گفت: نه، كاري به پرنده ام نداشته باشيد. هر كاري گفتيد انجام مي دهم.
تا اينكه يك روز صبح برادرش او را صدا زد كه برود از چشمه آب بياورد و او با سختي و كسالت گفت، خسته ام و خوابم مياد، برادرش گفت: الان پرنده ات را از قفس رها مي كنم، كه پسرك آرام و محكم گفت: خودم ديشب آزادش كردم رفت، حالا برو بذار راحت بخوابم.
كه با آزادي او خودم هم آزاد شدم.
👈اين حكايت همه ما است.
تنها فرق ما، در نوع پرنده اي است كه به آن دلبسته ايم.
پرنده بسياري پولشان، بعضي قدرتشان، برخي موقعيتشان، پاره اي زيبايي و جمالشان، عده اي مدرك و عنوان آكادميك و خلاصه شيطان و نفس، هر كسي را به چيزي بسته اند و ترس از رها شدن از آن، سبب شده تا ديگران و گاهي نفس خودمان از ما بيگاري كشيده و ما را رها نكنند.
پرنده ات را آزاد کن
@ghaseedak
هدایت شده از قاصدک
زن ذلیل کیه؟!
گفت: «فلانی خیلی زن ذلیله!»
گفتم: «از کجا فهمیدی؟!»
گفت: «خانومش به خانوم من گفته که فلانی توی کارهای خونه کمک میکنه!»
گفتم: «چه اشکالی داره؟!»
گفت: «مرد خلق شده واسه اینکه آچار بگیره دستش بره زیر تریلی نه اینکه توی خونه ظرف بشوره و سبزی پاک کنه!»
گفتم: «این چیزی که تو میگی نشونه مرد بودن نیست و اون کارهایی ام که فلانی توی خونه انجام میده نشونه زن ذلیل بودن نیست!»
گفت: «علّامه دهر! تو بگو به کی میگن زن ذلیل؟!»
گفتم: «زن ذلیل به کسی میگن که زنش رو خوار و ذلیل کنه.»
گفت: «اِ...نه بابا! ما تا دیروز فکر میکردیم زن ذلیل به آدم بدبختی میگن که ذلیلِ زنش باشه!»
گفتم: «کسی که توی کارهای خونه به زنش کمک میکنه، کسی که به زنش محبت میکنه، کسی که به زنش احترام میذاره، ذلیلِ زنش نیست، زنش و زندگیش براش عزیزه»
رسول خدا (ص) فرمود : هر چه ایمان انسان کامل تر باشد به همسرش بیشتر اظهار محبت می نماید.
@ghaseedak
هدایت شده از قاصدک
🌷🌷🌷
داستان کوتاه
بلدرچینی در مزرعۀ گندم لانه ساخته بود.
او همیشه نگران این بود که مبادا صاحب مزرعه محصولاتش را درو کند.
هر روز از بچه هایش می خواست که خوب به صحبت آدمهایی که از آنجا عبور می کنند، گوش دهند و شب به او بگویند که چه شنیده اند.
یک روز که بلدرچین به لانه برگشت، جوجه ها به او گفتند: اتفاق خیلی بدی افتاده است. امروز صاحب مزرعه و پسرش به اینجا آمدند و گفتند: همۀ گندمهای مزرعه رسیده است. دیگر وقت درو کردن است. پیش همسایه ها و دوستان برویم و از آن ها بخواهیم که در درو کردن محصول کمک کنند. مادر، ما را از اینجا ببر چون آنها می خواهند مزرعه را درو کنند... بلدرچین گفت: نترسید فردا کسی این مزرعه را درو نخواهد کرد.
روز بعد بلدرچین از لانه بیرون رفت و شب که آمد، جوجه ها به مادرشان گفتند: صاحب مزرعه باز هم به اینجا آمده بود. او مدت زیادی منتظر ماند. ولی هیچکس نیامد. بعد به پسرش گفت: برو به عموها و دایی ها و پسر خاله هایت بگو پدرم گفته است فردا حتما به اینجا بیایید و در درو کردن مزرعه به ما کمک کنید... بلدرچین گفت: نترسید فردا هم این مزرعه را کسی درو نمی کند.
روز سوم وقتی بلدرچین به لانه برگشت، دوباره بچه ها گفتند: صاحب مزرعه امروز به اینجا آمد، اما هرچه منتظر ماند هیچ کس نیامد. بعد به پسرش گفت: انگار کسی در درو کردن مزرعه به ما کمک نمی کند. پسرم، گندم ها رسیده اند. نمی توان بیش از این منتظر ماند. برو داس هایمان را بیاور تا برای فردا آماده شان کنیم. فردا خودمان می آییم و گندم ها را درو می کنیم... بلدرچین گفت: بچه ها، دیگر باید از اینجا برویم.
چون وقتی انسان، بدون منتظر ماندن برای کمک، تصمیم بگیرد کاری را انجام دهد، حتما آن کار را انجام می دهد...
مطالب زیبا👈@ghaseedak
🌷🌷🌷
هدایت شده از قاصدک
تعریف زیبایی از "زمان"🍃
زمان کند "میگذره وقتی منتظری".🌺
زمان "تند میگذره وقتی دیرت شده".
زمان "کشنده ست وقتی غمگینی".
زمان "کوتاهه وقتی خیلی شادی".
زمان "بی پایانه وقتی دردی داری".
توجه کن "زمان" با توجه
به اتفاقات "درون تو میگذره"..
نه عقربه های ساعت
پس سعی کن ...
"خوش بگذرونی لحظه هات رو"..
@ghaseedak ♡
هدایت شده از قاصدک
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اَلسَّلامُ عَلَیْکَٔ یاٰاَباٰعَبْدِاللّٰهِ
@ghaseedak
هدایت شده از رفاقت تا شهادت..🥀")
یهسلامبدیمبهآقامونصاحبالزمان !'
السَّلامُ علیڪَ یا بقیَّةَ اللهِ
یا اباصالحَ المَهدي یا خلیفةَالرَّحمن
و یا شریڪَ القران
ایُّها الاِمامَ الاِنسُ و الجّانّ سیِّدے
و مَولاے الاَمان الاَمان🖤