نظام سیاسی در اسلام
مقالهٔ اصلی: سیاست در اسلام
تاسیس حکومت مستقل در شهر مدینه توسط محمد و تسلط او در دوره حیاتش بر قلمرویی از شبه جزیره عربستان، به معنای وجود جنبه سیاسی و حکومتی در دین اسلام است.[۲۰۳] امروزه با فراهم آمدن شرایط سیاسی، در کشورهایی چون ایران، افغانستان و سودان؛ جمهوریهای اسلامی بر سر قدرت آمدهاند.[۲۰۴]
جانشینی محمد
مقالهٔ اصلی: جانشینی محمد
از جمله مسائل سیاسی مورد اختلاف در تاریخ اسلام، مشخص کردن امام و رهبر جامعه اسلامی پس از محمد بود. تمام فرقههای اسلامی بر این مطلب که پس از محمد نیازمند یک امام و رهبر برای جامعه احساس میشود، اتفاق نظر دارند اما در کیفیت انتخاب او، دچار اختلافاند. در دیدگاه اسلام سنی، امام یا خلیفه ممکن است با تعیین خلیفه پیشین یا انتخاب شورایی تعیین گردد. بر همین دیدگاه خلفای راشدین، پس از آن خلفای بنیامیه، سپس خلفای بنیعباس و کمی بعد خلفای عثمانی خود را میراثدار این اعتقاد دانستند. در مقابل اسلام شیعی منصب امامت و رهبری را حق علی بن ابیطالب میداند و به خلافت سه خلیفه راشدین نخستین، اعتقادی ندارد. شیعیان زیدی هر عالم فاطمی نسب را که قیام به شمشیر کند و دعوت به بیعت نماید را امام میشمارند و حتی به امامت دو امام در یک زمان معتقدند در مقابل شیعه امامیه، امامت را به نص و تعیین خدا میداند و معتقد است پس از محمد، علی و یازده فرزندش امامان دوازدهگانه هستند و از این رو به شیعه دوازدهامامی شهرت یافتند.[۲۰۵]
اهل سنت با وجود اعتقاد به اینکه خلیفه خود محکوم به رعایت احکام شرعی است، تلاش کردهاند تا اعمال حاکمیت خلیفه را در چهارچوب احکام شرعی قرار دهند. در پی همین تلاشها آثاری با عنوان الاحکام السلطانیه در قرن پنجم به نگارش درآمد که اساسیترین مسائل خلافت را به صورت نظاممند تدوین کرد. اما در شیعه به جهت آنکه حکومت همواره متعلق به غیر بودهاست، مسائل حکومتی کمتر مورد توجه عالمان شیعی قرار گرفتهاست و با این حال اندک رسالههایی در عصر آل بویه نوشته شدهاند.[۲۰۶]
جهاد
مقالهٔ اصلی: جهاد
جهاد به عنوان یکی از رفتارهای اجتماعی سیاسی در اسلام قلمداد میشود که به هر نوع کوشش نظامی و غیرنظامی در جهت دعوت به اسلام صورت بگیرد، اطلاق میشود. در فرهنگ اسلامی، به هر جنگی عنوان جهاد داده نشدهاست و هدف از جهاد غیر از کشتار مخالفان، فتح سرزمینها و کسب غنائم بلکه دفاع از عقاید و ارزشهای توحیدی و انسانی عنوان شدهاند. مسلمانان در طول جهادها از قوانین چون ممنوعیت کشتن سالخوردگان، زنان، کودکان، قطع درختان، نابودی جانوران و… تبعیت میکنند. کشته شدگان از سپاه مسلمانان در جهادها، لقب شهید میگیرند که مقامی بالا در اسلام محسوب میشود.[۲۰۷]
اسلامگرایی
مقالهٔ اصلی: اسلامگرایی
اسلامگرایی، جنبشی در جوامع اسلامی است که با توجه به اصول خود همچون بیداری اسلامی، به دنبال اهداف سیاسی هستند. اسلامگرایان از روشهای صلحجویانه و ستیزهجویانه برای رسیدن به اهداف خود استفاده میکنند. جیلیان شودلر گزارش میکند که اسلامگرایی یک اندیشه واحد نیست. او بر این باور است که این جنبش در واکنش به پدیدههای تاریخی همچون استعمار، مهاجرت، پیدایش دولتهای ملی، سرکوب کارگران، سلطههای سیاسی و اقتصادی غرب شکل گرفتهاست. او اسلامگرایان را به دو دسته تند و میانهرو تقسیم میکند که گروه اول به دنبال انقلابی اسلامی برای به سر کار آوردن دولتی اسلامی هستند و گروه دوم خواهان آن هستند که در چارچوب دولت موجود، اهداف سیاسیشان برآورده شود.[۲۰۸] به عقیده گیلز کپل، اسلامگرایی از اواسط قرن ۲۰ تا اواخر آن شکل گرفتهاست و سه دسته، روشنفکران خواهان حکومت دینی، متخصصان متدین طبقه متوسط و جوانان معترض به رژیمهای سکولار به شکلگیری آن کمک کردند.[۲۰۹]
بیداری اسلامی
اولین جنبشی که با عنوان بیداری اسلامی شکل گرفت، مربوط به قرن نوزدهم بود که در مقابل مبارزه با استعمار اروپاییها بر حکومتهای مسلمان شکل گرفت. عالمان دینی از این بیداری دینی استفاده میکردند تا بسیج عمومی علیه استعمارستیزی ایجاد کنند.[۲۱۰]
گروههای اسلامگرا
اخوان المسلمین از گروههای اسلامگرای مصری هستند که توسط حسن البنا در سال ۱۹۲۸ میلادی تأسیس شد. شعار این گروه، چنین عنوان شدهاست: «طبیعت اسلام آن است که حاکم باشد، نه اینکه زیر سلطه باشد، تا احکام آن در همه ملل به اجرا درآید و قدرت آن در سراسر زمین گسترش یابد.» این گروه به عنوان یک حزب سیاسی در سال ۱۹۵۴ در مصر ممنوع اعلام شد و رهبران آن دستگیر شدند. این گروه هرگونه فعالیت با گروههای تروریستی و اقدامات ترورسیم را رد میکند. اقدامات این گروه موجب شکلگیری حماس و جهاد اسلامی شد. طالبان دیگر گروه اسلامگراست که مدتی بر افغانستان حاکم شد و توسط برخی کشورهای اسلامی به رسمیت شناخته شد.
تصوف
مقالهٔ اصلی: تصوف
تصوف در لغت به معنای پوشیدن صوف - به معنای پشمینه - و کنایه از زهد و اعراض از دنیاست. صوفیان غالباً علی بن ابیطالب را مرشد و پیشوای خود میدانند و او را آدم اولیاء میدانند. بر همین اساس بسیاری از رهبران فرقههای صوفی، طریقتهایی که به علی بن ابیطالب نمیرسند را رسمی نمیشمارند و آنها را قابل پیروی نمیدانند. ارتباط صوفیان بزرگی چون بایزید بسطامی، شقیق بلخی، معروف کرخی و حسن بصری با امامان شیعه سبب نزدیکی تصوف به فرقه تشیع شد. با وجود آنک نمیتوان از تأثیر تشیع بر تصوف چشم پوشاند، اما بزرگان شیعه همواره هرگونه ارتباط تصوف با امامان و ارتباط عالمان شیعه با طریق تصوف را منکر هستند.[۱۵۵]
برای تاریخچه تصوف، سه مرحله تدوین شدهاست؛ مرحله ابتدایی که سعی شدهاست در آن تصوف به عنوان یک فرقه جایگاه خود را در میان فرقههای اسلامی پیدا کند. مرحله دوم که سعی شد تا با تلفیق بین تصوف و شریعت، سوءظنهای علیه تصوف از جمله مفارقت آن با اسلام را از بین ببرد و در مرحله سوم که در آن به ایجاد خانقاهها و سلسلهها و آثار تعلیمی و تمثیلی پرداخته شد و باعث شکوفایی در این عصر شد. اولین گزارشها در خصوص زهد در میان صحابه مطرح شدهاست. با کثرت فتوحات و غنائم ناشی از آن، عدهای از صحابه و تابعین نسبت به تجملگرایی اعتراضهایی مطرح کردند. محققان غربی بیشتر عامل ایجاد تصوف در اسلام را یک امر خارج از اسلام میداند اما زرینکوب بر این باور است که این عقیده ناشی از مساعد ندانستن اسلام برای زمینهچینی تصوف و زهد میباشد که صحیح به نظر نمیرسد. به عقیده زرینکوب، این عقیده که تصوف از مرتضان هندی، زهاد نصاری یا صدیقان مانوی به اسلام رسوخ کردهاست، برپایه احتمالات و وهم بنا شدهاست. به عقید نخستین گروه از صوفیان، عشق بر عقل برتری داشت. عرفان نیز یکی از مراتب نهایی در سلوک صوفیانه است که به همین جهت امروزه غالباً از عرفان در ترادف با تصوف یاد میشود.[۱۵۶]
تا قرنها مشایخ صوفیه، از راه طریقت به طالبان سلوک صوفیانه آموزشهایی را در قالب وعظ و خطابه در مساجد منتقل میکردند. قرنها طول کشید تا تعداد سلسلهها و مذاهب صوفیه زیاد شوند و طبقات صوفیه همچون طبقات محدثان جایگاه خود را پیدا کند. نخستین طبقه از صوفیان را ابوهاشم صوفی، فضیل بن عیاض، ابراهیم ادهم، ذوالنون مصری، بشر حافی، حارث محاسبی، بایزید بسطامی، ابوسلیمان دارانی، ابوحفص حداد، احمد بن خضرویه، حمدون قصّار و معروف کرخی تشکیل دادهاند. از سلسله و طبقه ششم به بعد بود که سلسلههای صوفیه منشعب شدند و هر کدام خانقاه جداگانهای داشتند. از سه واقعه محاکمه و قتل حلاج، ظهور محییالدین ابن عربی و پیدایش مثنوی معنوی توسط مولوی به عنوان وقایع اثرگذار بر سیر تاریخی تصوف یاد شدهاست. این فرقه در میان فرقههای اسلامی و خصوصاً تشیع، مورد انتقاد قرار گرفتند. به گزارش زرینکوب در دایرةالمعارف بزرگ اسلامی، تصوف امروزه رو به انحطاط گذاشتهاست و جاذبه خودش را از دست دادهاست.[۱۵۷]
مرجعیت دینی
مرجعیت دینی، متشکل از علمای مسلمان، روحانیون و محققان فرقههای مختلف شکل گرفتهاست. مرجعیت دینی از منازعات داخلی در اسلام بهشمار میآید.[۱۵۸]
مدارس علمیه
مدارس علمیه که حوزههای علمی در جغرافیای اسلام را شکل میدهند، از ارگانهای علمی اسلامی هستند. اولین مدرسههای اسلامی را فاطمیان در مصر شکل دادند. مدارس علمی شیعه به حوزه علمیه شناخته میشود و مدارس علمی سنی، عنوان دارالعلوم یا مدرسه علوم دینی شناخته شدههستند.[نیازمند منبع]
مدارس اسلامی در اسلام، ابتدا توسط اهل سنت برای مقابله با ترویج و گسترش تشیع ساخته شد؛ اما کمی بعد، شیعیان خود مدارس مستقل برای خود تأسیس کردند.[۱۵۹]
مدرسهای که فاطمیان در مصر بنا کردند بعدها به الازهر تغییر یافت و قدیمیترین دانشگاه مدیترانه مبدل شد.[۱۶۰]
جنبشهای عقیدتی
سنتگرایی
در قرن نوزدهم، جنبشی در عربستان به راه افتاد که به جای مقابله با استعمار علیه جوامع مسلمان، به احیاء اسلام متمایل بود. این جنبش، فرقهای را با عنوان وهابیت تأسیس کردند که از نام و آموزههای یک اصلاحطلب دینی در قرن هجدم، محمد بن عبدالوهاب، اقتباس شده بود. این فرقه، بسیاری از نوآوریهای مدرن را محکوم میکردند. آنان به اسلامی که در قرن هفتم عمل میشد معتقد بودند. آموزههای محمد بن عبدالوهاب، خشکترین برداشتها از آموزههای حنبلیها بود. بخشی از سنتگرایان هند که امروزه به وهابیت گرایش پیدا کردهاند، در دارالعلوم دیوبند قرار دارند که نسبت به وهابیت عقیدههای متفاوتی دارند.[۱۶۱]
نظام علمی در اسلام
عالمان مسلمان از دوره حیات محمد و عصر صحابه برای آموزشهای اعتقادی و نصوص قرآن و احادیث نبوی، تلاش میکردند و از همین امر به استحکام بخشیدن به مذهب کلامی خود، کوشا بودند. این تلاش بعضاً با برداشتهای عقلی یا گرایشهای دینی هر کدام از عالمان دینی همراه بود که بعضاً حاصل فرهنگی ریشهدار و تعقلی پرسابقه بود که به یک جامعه و فرهنگ دیرینه تعلق داشت. ایجاد فضایی پذیرنده در صدر اسلام که با آشنایی مسلمانان با فرهنگ دینی یهودیان، مسیحیان و ایرانیان صورت گرفت، سبب شد تا تاثیرپذیریهایی از آموزشهای دیگر ادیان در کلام اسلامی صورت گیرد. تحلیل میشود که بخشی از دانش کلام صدر اسلام، حاصل گفتگوها و مناظرات اعتقادی اصحاب محمد با سران دیگر ادیان بوده باشد. قدیمیترین متون کلامی اسلام، مربوط به خطبههای باقی مانده از علی بن ابیطالب است. مباحثی چون قضا و قدر الهی، امامت و منزلت فاسق از مباحث کلامی در سده اول هجری گزارش شدهاست.[۱۶۵]
در سدههای دوم و سوم هجری قمری، در تاریخ اندیشههای اسلامی و معارف اسلامی، تحول و شکلگیری مکاتب گوناگون فکری گزارش شدهاست. در این دو سده، اصلیترین مکاتب کلامی یا شکلگرفتهاند یا دچار ثبات شدند و در مقابل مکاتب ناسازگار با شرایط اجتماعی، از میان کنارگذاشته شدند. در این دو سده، مباحث پیچیده و کاملاً نظری در زمینههای کلامی مطرح شدند و میتوان ارتباط نزدیک عالمان مسلمان با هم، حرکت به سوی ترجمه آثار یونانی و نهضت ترجمه و ارتباط عالمان مسلمانان با دیگر عالمان دیگر ادیان را در این امر مؤثر دانست.[۱۶۶]
از میان فرقههای اهل سنت، حنبلیان به شدت با مخالفان خود برخورد میکردند و معتقد بودند که آنچه در قران آمدهاست، باید بدون چون و چرا در معنای ظاهری ان مورد پذیرش قرار گیرد. این گروه تمام آنچه متکلمان در تعقل و مجادله در اصول دین انجام میدادند را بدعت میدانستند و معتقد بودند تا با بدعتها باید مبارزه شوند و از همین جهت دوره کلامستیزی اصحاب حدیث در سدههای چهارم به بعد، به این صورت شکل گرفت.[۱۶۷]
علم فقه
مقالهٔ اصلی: فقه
فقه علم به احکام شریعت و برگرفته از منابع اسلامی است.[۱۶۸] فقه اسلامی در سدههای نخستین، مرحلههای آغازین و نامدون خود را طی میکرد و در آن زمان به عنوان یک علم و مجموعهای از تعالیم نظام یافته اسلامی محسوب نمی٬شد. هرگونه بحث از مسائل مربوط به آداب و احکام عبادات و احکامی از میان معاملات و سیاسات که از سده نخست هجری باقی ماندهاست، به عنوان تعالیم فقهی آن دوره یاد شدهاست. با درگذشت محمد و بسته شدن راه مستقیم به سنت نبوی برای مسلمانان، دوره آموزش فقه، افتاء و قضا بر پایه درک عالمان مسلمان از قرآن و روایات نبوی شروع شد. تا اواسط سده نخست هجری، صحابه و بزرگانی چون علی بن ابیطالب، ابن مسعود، ابی بن کعب و معاذ بن جبل و پس از آنها ابنعباس و ابن عمر به عنوان فقیهان زمان شناخته میشدند. در این دوره نیز از اختلافهای فقهی بین فقیهان مسلمان یاد شدهاست. از چالشهای این دوره، وقوع مسائل جدیده بود که حکم شرعی آنها از طریق قرآن و سنت نبوی قابل برداشت نبود. از این رو شیوه رسیدن به حکم شرعی آنها محل نزاع فقهی قرار گرفت. برخی از صحابه خود را مجاز میشمردند که برای رفع این اختلافها در مقام داوری، بر پایه شناخت عمومی خودشان از کلیات احکام اسلام، رای شخصی خود را به عنوان حکم شرعی اعلان کنند. در این میان گویا خلفای راشدین جایگاه ویژهای داشتهاند. در همین خصوص، در دوره خلفای راشدین وضع احکام در حوزه تصمیمات حکومتی و سیاسی و حتی عبادی و خصوصی نیز گزارش شدهاست که در دوره خلیفه دوم عمر بن خطاب نمود بیشتری داشت. از جمله آنها ممنوعیت بیع امهات اولاد، سنت نماز تراویح، طلاق ثلاث و ممنوعیت متعه را میتوان یاد کرد در برخی موارد، تغییر سنت سابق را نیز در پی داشتهاست.[۱۶۹]
در دوره تابعان، نظرات و آراء صحابه و خلفا به عنوان منبعی قابل اعتماد برای استخراج احکام فقهی اسلام، مورد توجه فقها قرار گرفت. در این دوره، اختلافهای فقهی بسیاری را در میان فقهای عصر گزارش کردهاند که بیشتر ناشی از اختلاف در روایات مورد استناد آنان بودهاست. در همین راستا، دو مکتب فقهی حجازی و عراقی شکل گرفت که بعدها شامی نیز به آنها اضافه شد. مکتب فقهی عراقی که به اختصار فقه عراقی خوانده میشود، با شتابی افزون، از فقه آغازین به فقه تقدیری و پس از آن فقه مدون گذراند و باقی مکاتب نیز با سرعتی کمتر به این مراحل تن دادند. در این میان در مدینه، مکتب فقهی اهل بیت رواج داشت که آموزههای فقهی خود را به صورت زنجیرهای از امامان شیعه و سپس علی بن ابیطالب میگرفتند. در کنار این مکتب، وجود فقیهان نیز از لوازم آن بود که در دوره نخست آنها هفت تن از عالمان را شامل میشد که به فقیهان سبعه شهرت یافتند.[۱۷۰]
با فتح قسطنطنیه در سال ۱۴۳۳ میلادی به دست عثمانیها، پایههای امپراتوری عثمانی شکل گرفت و این حاکمان، مقتدرترین حاکمان غرب اسلامی شدند. عثمانیها در قرن پانزدهم و شانزدهم، مناطق دیگری را نیز به تصرف دراوردند. همزمان دو امپراتوری دیگر، یکی صفویان در ایران و دیگری مغولها در هند ظهور کردند. با عقد قراردادهایی موسوم به کاپیتولاسیون از جانب عثمانیها با قدرتهای اروپایی، اروپاییها بر مناطقی از اراضی مسلمانان مسلط شدند و مقدمات سلطه نظامی و سیاسی اروپاییان بر مسلمانان شکل گرفت. از همین رو امپراتوری عثمانی رو به زوال گذاشت و تا اوایل قرن بیستم، بریتانیا، فرانسه، روسیه و هلند، تقریباً تمام جوامع مسلمان را به استثنای ایران، افغانستان و بخش کوچکی که هنوز در سیطره عثمانی بود، به سلطه خویش گرفتند.[۱۳۰]
ترکان سلجوقی در نیمه دوم قرن سیزدهم به سرعت از هم پاشیدند. در قرون سیزدهم و چهاردهم امپراتوری عثمانی (به نام عثمان اول) با رشتهای از فتوحات که شامل بالکان، بخشهایی از یونان و غرب آناتولی بود، تأسیس شد.[نیازمند منبع]
پس از جنگ جهانی اول بود که خلافت به عنوان یکی از شیوههای حکومت اسلامی از میان رفت و آخرین کشوری که از خلافت بهره میبرد، با تلاشهای مصطفی کمال آتاترک، به یک کشور با تشکیلات ریاستجمهوری مبدل شد. در این دوره، در عربستان نیز وهابیان توانستند با همراه کردن چهار استان این کشور، با رهبری عبدالعزیز بن سعود، پادشاهی سعودی را شکل دهند. ایران نیز در این عصر، با انقلاب مشروطه همراه بود و انتقال قدرت از قاجار به پهلوی صورت میگرفت. به دین ترتیب، جامعه اسلامی به عصر مدرن خود رسید.[۱۳۱]
نظام دینی در اسلام
مذاهب اسلامی
مذاهب اسلامی در یک نگاه
مقالههای اصلی: مذاهب اسلامی و فهرست فرق و مذاهب اعتقادی اسلام
به پیروان این دین، مسلمان یا مسلم گفته میشود[۱۳۲] و معیار اسلامی بودن هر فرقه و مذهبی، پذیرش اسلام به عنوان دین است.[۱۳۳] شهرستانی در بیان اختلافهای امت اسلامی، مهمترین اختلاف میان امت اسلامی را در مسئله امامت و خلافت پس از پیامبر اسلام میداند.[۱۳۴] فرقهها در اسلام، به جهت اختلافات فقهی یا اعتقادی و کلامی تشکیل میشوند.[۱۳۵]
تعداد فرقهها یا مذاهب اسلامی همواره مورد اختلاف منابع قرار گرفتهاست. با این حال بدوی معتقد است که این فرقهها یا مذاهب منحصر به تعدادی محدود نیست و تلاش گروهی از نویسندگان در انحصار مذاهب اسلامی، ناتمام بودهاست. بدوی با نقدی بر روایت فرقه ناجیه در منابع اهل سنت، تلاش برخی از مورخان را که سعی در ذکر ۷۳ فرقه یا توجیه تعداد زیاد فرق اسلامی توسط آنان را اشتباه دانستهاست و گوشزد مینماید که تعداد فرقههای اسلامی پس از نگارش کتب مورخان و گذران عصر آنان، همچنان رو به افزایش بودهاست.[۱۳۶] بنابر آنچه منابع روایی شیعه و سنی نقل کردهاند، پس از پیامبر اسلام، ملت مسلمان به هفتاد و سه فرقه منشعب خواهند شد. در برخی از این روایات از نجات و بر حق بودن یکی از فرقههای هفتاد و سهگانهٔ اسلام یاد شدهاست که به آن روایت «فرقه ناجیه» گفته میشود. با توجه به اینکه تعداد فرقههای اسلامی، بدون احتساب مذاهب فرعی، از عدد مذکور در روایت کمتر، و با احتساب مذاهب فرعی از عدد هفتاد و سه بالاتر خواهند بود، نویسندگان ملل و نحل به توجیه روایت دست زدهاند.[۱۳۷] ضمن آنکه برخی منابع به نقد این روایت پرداخته و با ضعیف یا جعلی دانستن این روایت؛ تعداد کثیری از فرقههای موجود در کتب ملل و نحل را ساختگی، سیاسی یا با اغراض شخصی دانستهاند.[۱۳۸] از این رو، کتب ملل و نحل به فرقه سازی متهم شدهاند.[۱۳۹] کتب ملل و نحل، از فرقههای بسیاری یاد کردهاند و در موارد بسیاری نیز تنها به ذکر نام فرقه اکتفا نمودهاند.[۱۴۰]
مسلمانان به دو مذهب عمده شیعه و سنی بخش میشوند. هر یک از این دو فرقه انشعاباتی دارند.[۱۴۱]
اهل سنت
مقالهٔ اصلی: سنی
اهل سنت بر این باورند که محمد، پس از خود جانشینی تعیین نکرد و امر انتخاب جانشین را به امت محول کرد. بر همین اساس پس از درگذشت محمد، مسلمانان بر اساس شورایی که به سقیفه مشهور شد، ابوبکر را به جانشینی محمد برگزیدند. با وجود اینکه شیوه انتخاب خلیفه اول شورا بود، اما بعدها اهل سنت شیوههای دیگری برای انتخاب خلیفه یا انعقاد امامت برگزیدند. از این میان میتوان به استیلاء (یعنی سیطره یافتن فرد بر جامعه مسلمان ولو فاسق باشد) اشاره کرد. بیشتر اهل سنت بر این باورند که اجتماع گروهی برای انعقاد امامت کفایت میکند و با بیعت جمعی از مسلمانان که به اهل حل و عقد مشهور هستند، امامت ثابت میشود. در اینکه تعداد افراد حل و عقد باید چه مقدار باشد که امامت را ثابت کند، در میان فرقههای اهل سنت، اختلاف است.[۱۴۲]
از جمله عوامل ماندگاری خانواده در اسلام، تدین و محبت عنوان شدهاست.[۱۸۴] مانند بسیاری از جوامع دیگر، خانواده در کشورهای دارای اکثریت مسلمان فقط به مدل هستهای متشکل از والدین و فرزندان محدود نمیشود، بلکه در عوض معمولاً از یک شبکه بزرگتر شامل پدربزرگ، مادربزرگ، عمه، خاله، دایی، عمو و فرزندان آنان تشکیل شدهاست.[۱۸۵] امروزه مسلمانان در خانوادههای بزرگتری نسبت به سایر ادیان زندگی میکنند و بر اساس تحقیقی در سال ۲۰۱۹، نرخ متوسط اعضاء خانواده یک مسلمان در جهان، ۶٫۴ نفر است.[۱۸۶]
بر اساس تعالیم اسلامی، تفاوتهای روحی در دو جنس مختلف زن و مرد و نیاز روحی این دو به یکدیگر، باید مورد توجه قرار گرفته شود. قرآن به تصریح زنان را مایه آرامش مردان خطاب میکند و مردان را مسئول زنان دانستهاست و این دو را لباس یکدیگر توصیف کردهاست. نظام خانواده در اسلام بر اساس ازدواج شکل میگیرد. قرآن از هرگونه رابطه بین زن و مرد خارج از رابطه زناشویی منع کردهاست و زنا را جرمی بزرگ توصیف میکند و برای ان مجازات تعیین کردهاست. در اسلام چندهمسری به جهت رواج آن پیش از اسلام در اجتماع اعراب جاهلی، تجویز شدهاست اما محدودیت نهایتاً ۴ همسر و رعایت عدالت بین آنها شرط این ازدواجهای متعدد قرار گرفتهاست. از لحاظ حقوقی و اخلاقی، دستوراتی از جانب اسلام در نظام خانواده وجود دارد که بر اساس آن وظایفی بر عهده مرد و وظایفی بر عهده زن خانواده قرار گرفتهاست. همچنین حقوق متقابل والدین و فرزندان نیز از جمله حقوق سفارش شده در اسلام است.[۱۸۷]
اسلام و زنان
مقالهٔ اصلی: زن در اسلام
عکسی از دو زن مالزیایی با حجاب اسلامی
بر اساس گزارش منابعی چون ماوردی در الحاوی الکبیر، زنان در عصر جاهلیت عربستان، از اولین حقوق انسانی محروم بودند.[۱۸۸] در میان اعراب جاهلی، زن در کنار خانه و مرکب از شومها توصیف میشد. در این عصر، زنان فاقد عقل و رای بهشمار میرفتند.[۱۸۹] منزلت زنان در جامعه جاهلی آن موقع، داشتن فرزند پسر یا نسب فامیلی بود.[۱۹۰] قرآن با انتقاد به اعراب جاهلی، گزارش میکند که با اطلاع از صاحب فرزند دختر شدن، از شدت ناراحتی چهره آنان سیاه میشد.[۱۹۱] منابع اسلامی، حقوق زن را پس از ظهور اسلام، امری تضمین شده دانستهاند. پذیرش این ادعا از جانب غربیها و به ویژه فمینیستها دشوار توصیف شدهاست. اندیشمندان مسلمان، با مقایسه بین زنان قبل از اسلام و زنان بعد از اسلام، از پیشرفت حقوق زنان نسبت به قبل گزارشهایی را دادهاند و تأکید میکنند که همچنان زنان بسیاری از این حقوق تضمینشده از جانب اسلام، محرومند.[۱۹۲] قرآن در ۱۹۶ آیه مستقیماً دربارهٔ زنان سخن گفتهاست. این آیات در موضوعات احکام شرعی، آفرینش زنان، زنان بهشتی، زنان اهل کتاب، رابطه زن و مرد، همسرداری، زنان مستضعف، زنان محمد و سایر زنان پیامبران گزارش شدهاند.[۱۹۳] در متن قرآن، خلقت اولین زن، همچون و همزمان خلقت اولین مرد توصیف شدهاست.[۱۹۴] در بیشتر قرآن زنان و مردان با هم برابر تلقی شدهاند و دارای وظایف دینی مشترکی هستند. قرآن زن و شوهر را لباس، یاور و جفت یکدیگر لقب دادهاست. همچنین از زنان به عنوان خلق شده برای شوهرانشان یاد شدهاست.[۱۹۵]
احکام مربوط به حقوق زنان، در ابواب مختلف کتب فقهی عالمان مسلمان قرار گرفتهاست. دستهای از این احکام که ناظر بر حقوق زن در خانواده میباشد، در ابوابی چون حضانت، مهریه و نفقه مطرح شدهاست و آن دسته از حقوق که ناظر بر زندگی فردی زن میباشد، در ابوابی چون ارث و مالکیت مطرح شدهاست. در میان این احکام، برخی احکام اسلامی بین زنان و مردان متفاوت وضع شدهاند. متفکران اسلامی، دلیل عمومی این تفاوتها در حقوق را به سبب تفاوتهای غریزی و طبیعی اعم از مسائل روانی و جسمی میان زن و مرد میدانند.[۱۹۶] بر اساس قوانین ارث در شریعت اسلام زنان مشمول بردن ارث قرار گرفتهاند اما معمولاً با درجه خویشاوندی برابر با مردان، نیمی از سهم یک مرد را ارث میبرند.[۱۹۷] زنان مسلمان به رعایت حجاب الزام شدهاند و استثناءهایی همچون زنان سالخورده برای این حکم در نظر گرفته شدهاست.[۱۹۸] از میان احکام شرعی، زنان برخلاف مردان، از برخی احکام شرعی معاف شدهاند.[۱۹۹] محمد در طول زندگی خود کوشید تا با رعایت حقوق زنان در زندگی شخصی، موقعیت زنان در خانواده و جامعه را بهبود بخشد. رفتار عادلانه او با همسرانش، تکریم عملی زنان، مذمت رفتارهای عرب جاهلی و توصیه مردان به رعایت حقوق زنان، از اقدامات او برای تحقق این هدف بود.[۲۰۰] مطابق قرآن، زن و مرد هر دو از موقعیت اقتصادی مستقل برخوردارند و مالک تمام درآمد خود هستند.[۲۰۱][۲۰۲]
محمد در مدینه
مقالهٔ اصلی: محمد در مدینه
خروج محمد از مکه به سوی یثرب، نقطه عطفی در تاریخ اسلام بود و مسلمانان از این پس، دارای نظامی مستقل بودند و میتوانستند آزادانه تبلیغ اسلام کنند. از همین رو این هجرت مبدأ تاریخ مسلمانان قرار گرفت و پایه تاریخی هجری قمری را شکل داد. پس از رسیدن محمد به یثرب، احترام او نام شهر را به مدینة النبی تغییر دادند که بعدها به مدینه شهرت یافت.[۷۵] محمد در مدینه بنای مسجدی را پیریزی کرد که محل زندگی خود او بود و امروزه به مسجدالنبی شهرت دارد.[۷۶] علاوه بر محمد، گروههای مختلفی از مسلمانان مکه نیز به مدینه مهاجرت کردند که به مهاجرین شهرت یافتند. مسلمانان مدینه نیز به جهت کمکرسانی به محمد، به انصار شهرت یافتند. در همین سالها قبله از بیتالمقدس به سوی کعبه تغییر یافت که هویتی مستقل برای اسلام را به ارمغان آورد. تا سال دوم پس از هجرت، برخوردی جدی بین مسلمانان و قریشیان مکه صورت نگرفت. محمد در این دوران بیشتر به حفظ جامعه کوچک مسلمانان مدینه و گسترش نفوذ اسلام تمرکز داشت. در این دوره، مسلمانان توانستند با یهودیان نیز ارتباطی دوستانه برقرار کنند، هرچند کمی بعد، از در دشمنی درآمدند.[۷۷] یکی از نخستین کارهای محمد پس از هجرت که برای حل شکایتهای دراز مدت قبیلههای گوناگونِ مدینه صورت گرفت، مکتوبکردن سندی بود که به «میثاق مدینه» شهرت یافت. این موافقتنامه، «فرمی از اتحاد یا فدراسیون» را میان ۸ قبیله مدینه و مهاجران مسلمان از مکه برقرار میکرد که در آن حقوق و وظیفههای هر شهروند و چگونگی رابطههای میان گروههای گوناگون مشخص شده بود.[۷۸][۷۹]
از سال دوم هجری قمری، درگیریهای نظامی بین مسلمانان و مکیان شروع شد. اولین نبرد، بدر نام گرفت که با پیروزی مسلمانان همراه بود. غزوه بنیقینقاغ بین مسلمانان و یهودیان بنیقینقاع نبرد بعدی مسلمانان بود. احد نبردی بود که مکیان برای انتقام از بدر تدارک دیدند و در آن نبرد، مسلمانان شکست خوردند و حمزه، عموی محمد کشته شد. خود محمد نیز در این درگیری زخم برداشت.[۸۰] در ماه شوال ۶ ه.ق/۶۲۸ م، محمد به همراه ۱۴۰۰ تن از پیروانش جهت انجام حج عمره به سمت مکه رفتند.[۸۱] قریش با شنیدن نزدیکشدن مسلمانان به مکه، ۲۰۰ سوار را فرستاد که آنها را متوقف کنند. محمد با طی مسیر صعبالعبورتری، آنها را دور زد و به حدیبیه، در حومه شهر مکه رسید.[۸۲][۸۳] مذاکرات با مکه شروع شد و فرستادگانی بین دو طرف ردوبدل شد. در نهایت پیمان صلحی به مدت ۱۰ سال بین دو طرف منعقد شد که به «صلح حدیبیه» شهرت یافت.[۸۴][۸۵][۸۶][۸۷][۸۸] آورده این قرارداد برای مسلمانان، به رسمیت شناخته شدن از نظر سیاسی و مذهبی توسط مکیان بود.[۸۹][۹۰] این پیماننامه، محمد را در فتح آسانتر مکه نیز کمک کرد.[۹۱]
در سال هفتم محمد به خیبر که یکی از پیمانشکنان بودند نیز لشکرکشی کرد و آنجا را نیز تصرف کرد. در سال هشتم، قریشیان با حمله به طایفهای مسلمان، پیمان صلح را شکستند و همین امر سبب شد تا محمد با لشکری به مکه حمله کند. ابوسفیان بزرگ قریش به همراه عباس نزد محمد آمد و پس از اظهار اسلام، امان از محمد طلبید و محمد خانه او را محل امن قرار داد؛ بنابراین لشکر مسلمانان بدون درگیری وارد مکه شدند و محمد نیز بلافاصله فرمان عفو عمومی صادر کرد. او شخصاً به داخل کعبه رفت و بتهای کعبه را بیرون آورد و سپس عموم مردم مکه با او بیعت کردند. پس از آن در سال نهم به محمد خبر رسید که رومیان لشکری به قصد حمله به مدینه تدارک کردهاند. پیامبر اسلام نیز دستور تشکیل سپاه را صادر کرد و به سمت منطقه تبوک رهسپار شد. اما وقتی مسلمانان به منطقه تبوک رسیدند، لشکر رومیان از آنجا رفته بودند و به همین جهت سپاهیان مسلمان بدون درگیری، به مدینه بازگشتند. در سال دهم تمام قبایل اطراف به نزد محمد آمدند و با او بیعت کردند و به همین جهت آن سال را سنة الوفود نامیدند. در همین سال محمد به آخرین حج خود رفت.[۹۲] در راه بازگشت محمد و مسلمانان به مدینه و در بین راه، محمد به صورت ناگهانی به مدت سه روز در محلی به نام غدیر خم توقف کرد و با جمعکردن حجاج، خطبهای خواند و در آن جمله «هر که من مولای اویم، پس این علی مولای اوست» را با بلندکردن دست علی در برابر جمعیت گفت. واژهٔ «مولا» در عربی به دو معنای «دوست» و «رهبر» است.[۹۳] شیعیان بر این باورند که این عبارت، گواهی روشن بر اثبات امامت و جانشینی علی پس از محمد است؛ اما در مقابل، اهل سنت یا منکر این واقعه شدهاند یا آن را دلیلی بر امامت نمیدانند.[۹۴] اهل سنت معتقدند که عدهای از تقسیم غنایم در اردوکشی به یمن که توسط علی انجام شد، ناراضی بودند و محمد در پاسخ به آنها علی را دوست خویش معرفی کرد تا ناخشنودی آنان را فرونشاند.[۹۵]
ابوالعتائیه که با این اشعار مکتبی در ادبیات عرب ساخت، در اشعارش از آیات قران، تعالیم اسلامی و احادیث نبوی بسیار بهره میجست. شاعران دیگری چون سفیان ثوری، مالک بن دینار و سفیان بن عیینه اشعار زهد سرودند. در کنار آن اشعار پارسایی نیز پدید آمد که آن نیز سراسر از مفاهیم دینی و اسلامی شکل گرفته بود.[۲۶۷]
اسلام در زمینه ادبیات تأثیرات بسیاری را بر فرهنگهای مختلف گذاشتهاست. برای نمونه، ادبیات دری از همان ابتدای پیدایش در قرن سوم ه. ق، یک ادبیات اسلامی محسوب میشد. ورود برخی مفاهیم به ادبیات فارسی و استفاده از اصطلاحات اسلامی در اشعار سایر زبانها از تأثیرات اسلام بر ادبیات برشمرده شدهاست. احساسات دینی نیز به شدت بر ادبیات فارسی تأثیر گذاشت و حتی در مواردی، آثاری را به وجود آورد که نمونه آن در ادبیات عرب مشاهده نشده بود.[۲۶۸] از منظومهٔ قوتادغو بیلیگ به عنوان اولین آثار در زمینه ادبیات ترکی-اسلامی یاد میکنند که آغازگر فصلی جدید در ادبیات ترکی شد. علاوه بر محتوای دینی در ادبیان ترکی-اسلامی، باید به غالبهای ادبی مورد استفاده در این نوع ادبیات نیز اشاره کرد.[۲۶۹]
غیر از قرآن که مهمترین منبع اسلامی در ادبیات منثور است، آثار اندکی در این زمینه در قرن اول هجری گزارش شدهاست که شامل احادیث نبوی و حتی احادیث جعلی است. این نثرها بیشتر به صورت روان و بیپیرایه و به صورت زبان گفتاری است. دیگر آثار منثور، خطبهها هستند. مشهورترین آنها خطبههای علی بن ابیطالب است که دارای نثری فاخر و آهنگین و مسجع بودند. نامهها و پیماننامهها نیز دیگر آثار منثور هستند که به امور سیاسی و اجتماعی بیشتر متمایل هستند و جزئی از ادبیات اسلامی محسوب میشوند. تمام ادبیات اسلامی، به این موارد محدود میشوند. بعدها دین تأثیرات دیگری نیز بر ادبیات عرب گذاشت. برای مثال نویری در نهایة الارب در بیان «فنون کتابنویسی»، به «فن داستانها و روایتهای دینی» پرداختهاست.[۲۷۰]
هنر اسلامی
اتاق حلب، اتاقی است مملو از نمادهای هنر اسلامی متعلق به سال ۱۶۰۰ میلادی که اکنون در موزه پرگامون نگهداری میشود.[۲۷۱] این اثر یکی از صدها اثر سوری است که در موزههای معتبر جهان قرار دارد.
مقالهٔ اصلی: هنر اسلامی
خطاطی اسلامی
یکی از مهمترین هنرهای مرسوم در تمدن اسلامی، خطاطی است که به جهت آمیختگی با کتابت قرآن و متون دینی، با فرهنگ اسلامی پیوندی عمیق دارد. نویسندگی و خط در فرهنگ اسلامی مورد توجه قرار گرفتهاست تا جایی که اسم یکی از سورههای قرآن قلم و در این کتاب بارها به کتاب و نوشتهها قسم یاد شدهاست. احادیثی نیز در زمین خط و خطاطی از پیامبر اسلام گزارش شدهاست. از این میان بهشتی شدن کسی که بسم الله را به خط خوش بنویسد یا فضیلت بودن خط خوش برای افراد از این دست روایات منسوب است. حتی در مواردی به نوع نگارش و ادوات خطاطی در روایات اشاره شدهاست. در این خصوص روایتی از علی بن ابیطالب در شیوه نوشتن با قلم نقل شدهاست. از منابع تاریخی چنین برداشت میشود که تا پیش از ظهور اسلام، نوشتن در میان اعراب جایگاهی نداشت بیشتر سنت نقل شفاهی مرسوم بود. در دوره حیات محمد، دو خط یابس (یا مبسوط) و مقور (یا لین) مرسوم بود. بعدها خط کوفی شبیه به خط اول شکل گرفت و به خط دوم، خط نسخ حجازی گفته شد. از این دو خط، سه خط مایل، مشق و نسخ شکل گرفت. بعدها دو خط کوفی و بصری نیز همزمان با تأسیس این دو شهر در جامعه اسلامی شکل گرفتند. فتوحات مسلمانان سبب شد تا خطهای اسلامی به مناطق دوردست نیز منتقل شود و با ورود متون عربی بدون نقطه و اعراب به مناطق غیر عرب، لزوم نقطهگذاری و اعرابگذاری ضرورت یافت. در سال ۷۵ ه.ق زبان عربی توسط عبدالملک اموی به رسمیت شناخته شد و گامی نو در زیباسازی خط عربی فراهم شد. در آن دوران خطوطی که در بلاد اسلامی رواج داشت عبارت بودند از: مکی، مدنی، التئم (النیم)، مدور، مثلث، کوفی، بصری، مشق، تجاوید، سطواطی (سلواطی)، مصنوع، مایل، مراصف (راصف)، اصفهانی، سِجلّی، و فیرآموز (پیرآموز یا قیرآموز). شکوفایی خطاطی و ابداع و اصلاح مکرر خطوط تا پایان سده سوم همچنان ادامه داشت و خطهایی با هدفهای مشخص چون کتابت قرآن یا نامههای رسمی و … شکل گرفت.[۲۷۲]
نقد اسلام
اسلام و ذات آن ـ پرگار
مقالهٔ اصلی: نقد اسلام
نقد اسلام عموماً به نقد دین اسلام در باورها، اصول یا هر عقیده مرتبط با اسلام گفته میشود که از همان اولین مرحلههای شکلگیری آن وجود داشتهاست. اولین نقدهای نوشتاری توسط مسیحیان و یهودیان نوشته شده، یا همانند مسلمان سابق ابن راوندی. تا قبل از قرن نهم میلادی، برخی اسلام را بهعنوان شاخهای رادیکال از بدعتگذاری در مسیحیت میشناختند.[۲۷۳]
این گروه پس از حملات ۱۱ سپتامبر به عنوان یک گروه افراطی ترد شدند. نهضت العلما و گروه محمدیه از گروههای اسلامگرای اندونزی هستند که در مجموع ۶۰ تا ۸۰ میلیون عضو دارند. جنبشی که روحالله خمینی در ایران نیز به راهانداخت، از جنبشهای اسلامگرا بهشمار میآید که علاوه بر موفقیت در ایران، اقدام به صدور آن به دیگر کشورها نیز صورت گرفت. عربستان که از نشر الگوی شیعی در جوامع مسلمان، بیمناک بود، الگوی خویش یعنی وهابیت سکولار را در مقابل جنبش خمینی، به جهان اسلام ابلاغ کرد. این دو جریان اسلامگرا همواره در تقابل هم بودند و این تقابل خود دلیلی بر زنده ماندشان تا کنون شد.[۲۱۱]
تروریسم اسلامی
تروریسم اسلامی، یا تروریسم اسلامگرا، از تهدیدهای جهان بهشمار میآید. به عقیده کپل، این تندروها، سرانجام بدون حمایت مردم از بین خواهند رفت. تروریسم اسلامی، با استفاده از یک سلاح ایدئولوژیک، قصد دارد با توسل به زور و خشونت، به اهداف خود که «آزادی ملی» توصیف شدهاست استفاده میکند. از شیوههای عملیاتی این گروهها، میتوان به حملات انتحاری با نام «عملیات شهادتطلبانه» اشاره کرد.[۲۱۲]
نظام اقتصادی در اسلام
مقالهٔ اصلی: اقتصاد اسلامی
خمس و زکات
مقالههای اصلی: زکات و خمس
زکات به عنوان یکی از اصول اساسی اسلام تلقی میشود که مسلمانان موظف به پرداخت آن هستند. از محل ذخیره این اموال، برای کمک به فقرا، تشویق به اسلام آوردن، تأمین هزینههای اسیران جنگی، کمک به بدهکاران و کمک به در راه ماندگان استفاده میشود. میزان اعطای زکات، یک دهم از اموال مازاد زندگانی است. خمس نیز دیگر تکلیف مالی دینی است که تنها در مذهب تشیع پذیرفته شدهاست و شامل یک پنجم از مازاد زندگی است. خمس، تنها به درآمدهای مازاد زندگانی در طول یک سال تعلق میگیرد و بیشتر برای تأمین هزینههای مراکز آموزشی و حقوقی شیعیان استفاده میشود.[۲۱۳]
اسلام و جهان
گسترش اسلام
مقالهٔ اصلی: گسترش اسلام
پس از ظهور اسلام در منطقه شبهجزیره عربستان، گسترش اسلام با فرستادن مبلغانی از جانب محمد آغاز شد. مصعب بن عمیر اولین فرستاده محمد به یثرب بود تا آموزههای اسلامی را در آن منطقه نشر دهد. بازگشت دو تن از اهالی قبیله عبدالقیس به قبیله خود که در بحرین ساکن بودند، سبب مسلمان شدن این قبیله گردید. پس از هجرت به یثرب، اقدامات نظامی نیز به عنوان عاملی برای گسترش اسلام مورد تجویز قرار گرفت و زمینه جدیدی برای تبلیغ اسلام فراهم شد.[۲۱۴] نخستین جامعه اسلامی توسط محمد در همین شهر شکل گرفت.[۲۱۵] مسلمان شدن قبایل اطراف مدینه در بین سالهای پنجم تا دهم هجری گامی دیگر در گسترش اسلام در منطقه بود. یهودیان ساکن مدینه از سه تیره بنیقینقاع، بنینضیر و بنیقریظه، از اقدام علیه اسلام ابایی نداشتند و این اقدامات سبب درگیریهای مسلمانان با آنها و اخراجشان از منطقه شد. در سال هفتم ه. ق، نواحی شمالی مدینه نیز با صلح یا عنوه به تصرف مسلمانان درآمد. سال هشتم برای مسلمانان فتح مکه را در پی داشت که با پذیرش اسلام توسط ابوسفیان، پایان مقاومت مشرکان مکه در مقابل اسلام را رقم زد. پس از فتح مکه، مناطقی جنوبیتر همچون طائف نیز به تصرف مسلمانان درآمد. در سال نهم با لشکرکشی مسلمانان برای مقابله با حمله احتمالی قوای روم (بیزانس)، منجر به عقد پیماننامههایی شد که عملاً نواحی شمالی مدینه تا شام را در اختیار مسلمانان قرار داد. در سال دهم، سایر قبایل شبه جزیره عربستان و قبایل یمنی نیز با عقد پیامنامههایی به اسلام گرویدند.[۲۱۶]
طبق روایات تاریخی مسلمانان، محمد از سال ۶ و ۷ هجری نامههایی را برای سران حکومتهای همسایه شامل هراکلیتوس، امپراتور بیزانس، نجاشی شاه حبشه، خسرو پرویز شاهنشاه ساسانی و چند تن دیگر فرستاد و آنها را دعوت به دین اسلام کرد.[۲۱۷] همچنین گزارش شدهاست که محمد در سال هشتم نیز نامههایی به پادشاهان مناطق اطراف فرستاد. در پی این دعوتها، عمروعاص به سوی جیفر و عیاذ بن جلندی — پادشاهان عمان — گسیل و با پاسخ مثبت آنها مواجه شد. منذر بن ساوی، حاکم بحرین نیز در پاسخ به دعوتنامه محمد، پاسخ مثبت داد. پادشاه منطقه یمانه — واقع در غرب بحرین — نسبت به دعوتنامه محمد برخورد مساعدی نکرد و به فرستادن دو نماینده به مدینه اکتفا کرد. دو نماینده او مسلمان شدند اما اسلام آنان و بازگشتشان به یمانه، تأثیری بر گسترش اسلام بر این منطقه نداشت. مهمترین قبیله منطقه یمانه در سال دهم به اسلام گرویدند. در میان این مناطق پادشاهی، نجد از درون فروپاشید و قبایل آن به صورت تک تک به اسلام گرویدند و سرآخر تماماً به جهان اسلام پیوست.[۲۱۸] نامه دیگر محمد به خسروپرویز شاه ساسانی ایران بود که با عکسالعمل تند خسروپرویز مواجه شد و در فرمانی، باذان فرمانده یمن را به سمت مدینه گیسل کرد تا محمد را به ایران بفرستد.
با فرار رومیان به قسطنطنیه، مسلمانان به سمت قدس در حرکت شدند و در سال ۱۶ تا ۱۸ موفق به فتح آن با صلح شدند. پس از این فتح بود که مسلمانان به سمت شرق به پیشروی ادامه دادند و مصر را نیز فتح کردند.[۲۲۵] پس فتح مصر، نظر فاتحان به سمت غرب معطوف شد و با پیشروی نیروهای تازه مسلمان، طرابلس نیز فتح شد. خلیفه با هجوم به افریقیه موافقت نکرد. با به خلافت رسیدن عثمان، خلیفه دستور فتح افریقیه را نیز صادر کرد. با وقوع جنگهای داخلی در عصر عثمان و علی بن ابیطالب، فتحها کمرنگتر شدند و فتح افریقیه تا زمان خلافت معاویه به تعویق افتاد. حکومت اموری موفق شد تا افریقیه را فتح کند و نظر فاتحان را به سمت اندلس جلب کرد.[۲۲۶] مسلمانان توانستند در بین سالهای ۹۱ تا ۹۵ ه.ق شبه جزیره ایبری که شامل پرتغال و اسپانیا بود را فتح کردند. پس از آن سلسلههای متعددی از مسلمانان از جمله امویان، موحدان، مرابطان و ملوک الطوایف بر این مناطق حکمرانی کردند. بعدها با تلاش مسیحیان کاستیل و آراگون و در طی سدههای دوم تا نهم ه.ق این مناطق از سیطره مسلمانان خارج شد.[۲۲۷] با فتح اندلس، در سال ۱۰۰ ه.ق مقدمات هجوم به جنوب فرانسه (سرزمین فرنگ) فراهم شد. دیری نپایید که تا اواخر ۱۱۴ ه.ق نیمی از مناطق جنوبی فرانسه به دست مسلمانان فتح شد. با شکست مسلمانان در جنگی که در شعبان ۱۱۴ ه.ق رخ داد، پیشروی مسلمانان در مناطق فرنگ به پایان رسید. به عقیده بسیاری از تاریخپژوهان غربی، شکست مسلمانان در این نبرد موجب رهایی اروپا و مسیحیت از سلطهٔ اسلام و عرب شد. به مرور بسیاری از این مناطق با اختلافات داخلی مسلمانان از دست آنان خارج شد.[۲۲۸] جزیره سیسیل نیز از مناطق تحت حکمرانی مسلمانان بود که در سال ۴۸۹ ه.ق از سیطره آنان خارج شد.[۲۲۹]
اسلام به سرزمینهایی با زبان و فرهنگ متفاوت پا گذاشت. مردمان این سرزمینها برای فهم بیشتر قرآن به فراگیری زبان عربی پرداختند. به این ترتیب، برای نخستینبار یک زبان بینالمللی در گسترهٔ وسیعی از جهان رایج شد که به گسترش دانش کمک زیادی کرد. زبان مشترک باعث شد که هیچ دانشمندی در سرزمینهای اسلامی، احساس غربت نکند و برای دانشاندوزی به شهرهای مختلف سفر کند. نگارش کتاب به زبان عربی باعث شد هر دانشمندی از دستاوردهای علمی دانشمندان دیگر آگاه شود و ارتباط علمی، که برای پیشرفت دانش اهمیت زیادی دارد، امکانپذیر شود. ترجمهٔ آثار علمی تمدنهای پیشین به عربی باعث شد که برای نخستین بار بخش عمدهای از دستاوردهای علمی و فرهنگی بشر تا آن زمان، کنار هم قرار گیرد.[۲۳۰]
جهان اسلام
مقالهٔ اصلی: جهان اسلام
عبارت «جهان اسلام» اولین بار در سال ۱۳۲۴ ه.ق در اثری از زویمر آمدهاست. در دایرةالمعارف اسلام اصطلاح «مردمان مسلمان» به کار رفته و عبارتهای «سرزمینهای اسلامی»، «امپراتوری اسلامی»، «مملکت اسلامی» و «نواحی اسلامی» را آداممتز بهکار بستهاست. پیش از این جغرافیدانان مسلمان از عبارت «مملکت اسلام» یا «بلاد اسلام» برای این مفهوم استفاده میکردند. جغرافیدانان فارسیزبان نیز از عبارت «ناحیت مسلمانی» با «حدود مسلمانی» استفاده میکردند.[۲۳۱]
رشد و پراکندگی جمعیت مسلمانان
از آنجا اسلام، جوانترین دین در میان مذاهب اصلی است، با توجه به پیروانش، دومین و سریعالرشدترین دین جهان است.[۲۳۲] بر اساس گزارش «اندیشکده تحقیقاتی پیو»، جمعیت مسلمانان در جهان در سال ۲۰۱۵ میلادی، ۱٫۸ میلیارد نفر بود.[۲۳۳] مؤسسه آمریکایی «بررسی جمعیت جهان» تعداد مسلمانان جهان در سال ۲۰۲۲ را ۱٫۹ میلیارد نفر عنوان کردهاست.[۲۳۴]
رشد جمعی مسلمانان در جهان در دورههای اخیر رشد چشمگیری داشتهاست؛ به طوری که در صد سال اخیر، جمعیت مسلمانان ۶ برابر شدهاست. در سال ۱۳۲۴ ه.ق جمعیت مسلمانان جهان ۲۳۳ میلیون نفر بود[۲۳۵] و حدود پنجاه سال بعد جمعیت به ۴۲۵ میلیون نفر رسید[۲۳۶][۲۳۷] که به گزارش دانشنامه اسلام در سال ۱۹۸۶ میلادی تا ۵۰۰ میلیون نفر نیز رسیدهاست.[۲۳۸] پراکندگی جمعیت در کشورها در سال ۱۳۳۷ چنین توصیف شدهاست: ۲۳۰ میلیون در کشورهای مستقل عمدتاً اسلامی، ۵۰ میلیون در چین، ۴۰ میلیون در هند، ۵۷٫۵ میلیون در سرزمینهای تحت نفوذ فرانسه و بریتانیا، ۲۰ میلیون در جماهیر شوروی، ۷٫۵ میلیون در کشورهای تحت سرپرستی سازمان ملل و ۲۰ میلیون در سایر کشورهای جهان. در همین سال ۹۰ درصد مسلمانان سنی و ۱۰ درصد شیعه توصیف شدهاند. سید حسین نصر جمعیت نسبی شیعی و سنی را به ترتیب ۱۳ و ۸۷ درصد میداند مؤسسه رند[یادداشت ۳] نیز درصد جمعیت این دو فرقه اسلامی را به ترتیب ۱۵ و ۸۵ درصد دانستهاست. بر اساس آماری که دانشنامه جهان اسلام گزارش میکند، این نسبت در سال ۱۳۸۳ به ترتیب به ۸٫۵ و ۹۱٫۵ رسیدهاست. تحلیلها دلیل کم شدن آمار شیعیان را به جهت نرخ رشد بالای اهل سنت دانستهاند.
علاوه بر نماز، اطعام و قربانی از جمله مراسمات این دو عید است.[۲۵۷] تبریک عید، هدیه دادن، برگزاری کاروانهای جشن، خوراک دادن و به دید و بازدید رفتن از دیگر رسومی است که در عیدها و جشنها صورت میگیرد.[۲۵۸]
اعتکاف
مقالهٔ اصلی: اعتکاف
اعتکاف از دیگر مناسک اسلامی است که بیشتر در باب روزه عنوان شدهاست. اعتکاف یعنی شخص با نیت تقرب مدتی را در مسجد اقامت کند و در این ایام که خود را معتکف مسجد کردهاست، روزها را روزه باشد و به آداب اسلامی بپردازد. این عبادت، برای آن است تا مکلف مدتی را به دور از مشاغل روزمره خود، با معبود خود خلوت کند. اصل این عمل، یک عمل مستحب است.[۲۵۹]
حج و زیارت
مقالههای اصلی: حج و زیارت
حج از واجبات اسلام است که بر هر فردی که مستطیع باشد، واجب میشود. این سفر تنها یک مرتبه بر هر فرد مسلمان واجب است. در مراسم حج، تمام حاجیان یک لباس متحدالشکل را میپوشند[۲۶۰][۲۶۱] و به دور از هرگونه اختلاف طبقاتی، در یک مکان اجتماع میکنند و مراسمات مربوط به مناسک حج را انجام میدهند. این مراسم پیش از ظهور اسلام با تفاوتهایی گزارش شدهاست. این مراسم دارای اعمال نسبتاً پیچیدهایست که تنها در جزئیات آن در میان فرقههای اسلامی اختلاف گزارش شدهاست. حاجیان در طول انجام اعمال مراسم، از برقراری رابطه جنسی، شکار، بستن سلاح، خون ریزی و حتی بریدن و کندن گیاهان منع شدهاند. این مراسم در ماه ذیالحجه برگزار میشود اما نوع دیگری از حج که مستحبی است با عنوان حج عمره، در هر زمانی برگزار خواهد شد.[۲۶۲]
زیارت قبور انبیاء و امامان و اولیاء الهی در میان مذاهب اسلامی بجز حنبلیان، بلامانع عنوان شدهاست. بهخصوص در منابع اهل سنت به زیارت روضه پیامبر اسلام در مدینه تأکید شدهاست. در مذهب شیعه دوازدهامامی، اما زیارت قبور بزرگان دین و علیالخصوص امامان شیعه، اهمیت ویژهای دارد و رسوم خاصی برای این مراسم در نظر گرفته شدهاست. در منابع شیعی برای برخی از اماکن زیارتگاهی، زیارتنامههایی نیز گزارش شدهاست.[۲۶۳]
اماکن اسلامی
مسجد
مقالهٔ اصلی: مسجد
مسجد از جمله نخستین مؤسسه و نهادهای اسلامی است که برای اولین بار در مدینه تأسیس شد. بنای اولین مسجد در اسلام به زمان هجرت محمد به مدینه بازمیگردد که در چند روز اتراق خارج از مدینه، در منطقه قبا، اقدام به تأسیس مسجدی به نام قبا کرد. هرچند مساجد برای اقامه نماز ساخته شدند اما اختصاص به این کار نداشتند و نخستین دانشگاههای اسلامی را شکل دادند. فقها و محدثین مسلمان در این مساجد اقدام به نشر معارف اسلامی میکردند. مساجد در پیشامدهایی که نیاز به اجتماع مسلمانان داشت، محل تجمع بود و وظایفی که امروزه با ابزارهای ارتباطی انجام میپذیرد، سابقاً بر عهده مسجد بود. مسجد محلی برای اطلاع مسلمانان از اوضاع یکدیگر بود و برخی امور اداری حکومتها در آنجا صورت میگرفت. همچنین مسجد به عنوان محل رسیدگی به شکایات و دعاوی مردم بود.[۲۶۴]
کعبه
کعبه از مقدسترین اماکن نزد مسلمانان محسوب میشود که بنای آن را به ابراهیم و پیش از آن به آدم نسبت دادهاند.[۲۶۵]
ادبیات و هنر اسلامی
تأثیر اسلام بر ادبیات
با ظهور اسلام و نخستین پیروزیهایش، اسلام در شعر عرب بازتاب یافت. با قدرت یافتن محمد، جمعی از شاعران عرب برای جلب توجه و کسب صله، به سوی او شتافتند. با این وجود اشعاری که از آن دوران گزارش شدهاند، لزوماً مربوط به آن دوران نبوده و احتمال جعل در آنها وجود دارد. کهنترین شعر در موضوع اسلام، مربوط به اعشی، شاعر دوران محمد است که در شعر او تنها به «محمد» و «نبی» اشاره شدهاست. شعر دیگری نیز از کعب بن زهیر در وصف اسلام گزارش شدهاست که او این شعر را پیش از مسلمان شدن سرودهاست. با ظهور شاعرانی چون عبدالله بن رواحه کعب بن مالک و حسان بن ثابت؛ کلمات قرانی به اشعار عربی راه یافت. تأثیر اسلام در ادبیات تا جایی بود که واژگان عامی چون صداقت، شجاعت، وفا و صبر بوی مسلمانی یافتهبودند. شعر عربی با ظهور اسلام، از آرایهها و الفاظ عرب جاهلی فاصله میگرفت و بعدها در دوره امویان، این فاصله بیشتر شد تا جایی که فرزدق و جریر، اشعاری با مضامین تماماً اسلامی میسرودند. تأثیر عمومی اسلام در موضوع شعر، در عواطف شاعران مسلمان و واژگان به کار بسته شده در اشعار نمایان است.[۲۶۶]
در روزگاران خلافت علی بن ابیطالب، اشعاری با مضامین دینی یا دینی-سیاسی شکل گرفت که عواطف اسلامی بسیاری بر آن بار بود. در کنار آن، اشعاری که از شاعران خوارجی منتشر میشد، بیشتر از جنگجویی و شهادت سخن میگفت. شعر خوارج در روزگار اموی افول کرد اما تعالی شعر شیعی تا دوره معاصر ادامه یافت. از این میان میتوان اشعار مدح علی بن ابیطالب در جنگ صفین یا قطعات ابواسود دوئلی را نخستین اشعار دینی-سیاسی شیعی دانست. رشته اشعار دیگری که در سده دوم و سوم ه.ق تعالی یافت، اشعار مشهور به زهدیات بود.
در اواخر سده سوم هجری، عموم مکتبهای فقهی اسلام بر اهمیت اجتهاد پافشاری داشتند اما در عمل جو تقلید بر جامعه اسلامی حاکم شد. در اواخر سده سوم و اوایل سده چهارم نیز مذاهب چهارگانه فقه اهل سنت شکل گرفتند که شامل شافعی، حنفی، مالکی و حنبلی بودند. هرچند منابع در فرقه چهارم آنها تردیدهایی را مطرح کردهاند. پس از آن در سدههای ۴ تا ۶ قمری، بررسیهای اصولی در فقه اسلامی رواج یافت. در کنار رواج اصول در مکتبهای اسلامی، مخالفانی به اصولستیزی مشغول شدند که اخبارگرا یا اخباری شهرت یافتند.[۱۷۱]
علم فلسفه
مقالهٔ اصلی: فلسفه اسلامی
راهیابی فلسفه به جهان اسلام، از ترجمه آثار یونانی متعلق به دوران هلنیستی توسط مترجمان عربزبان عموماً غیر مسلمان صورت پذیرفت. این ترجمهها که به نهضت ترجمه مشهور شدند، از دوران خلافت امویان آغاز شد و در دوره خلافت عباسیان به اوج خود رسید. با تأسیس بیتالحکمه توسط مأمون عباسی، ترجمه آثار فلسفی شتاب بیشتری گرفت. از اشکالاتی که به پژوهشها در تاریخ اسلامی از جانب عموماً خاورشناسان صورت میگیرد، خلط فلسفه اسلامی با فلسفه عرب بودهاست.[۱۷۲]
با مرگ ابن رشد، اندیشه فلسفی از باختر جهان اسلام به خاور اسلامی منتقل شد و ایران اسلامی، کانون شکوفایی فلسفی شد. در ایران، کمکم جهانبینی فلسفی-اسلامی سنی جای خود را به جهانبینی فلسفی-اسلامی شیعی میداد. تاریخ فلسفه اسلامی، مسیر پرفراز و نشیب را در میان مخالفتها و موافقتها گذراندهاست. با ورود فلسفه به جهان شرقی اسلام، فیلسوفان بزرگی چون فارابی و ابن سینا به پرورش آن همت گماردند. فلسفه اسلامی، یک جهانبینی به پاخواسته از درون مکتب اسلام بودهاست که در قالب آمیزههایی از عناصر مسلط یونانی مانند فلسفه ارسوطیی و نوافلاطونی شکل گرفتهاست. کمی بعد و با شکلگیری فلسفه اسلامی شیعی که بنیان نویی نسبت به فلسفه اسلامی سنی بود، این علم به اندلس راه یافت.[۱۷۳] تأثیر دانش و اندیشههای اسلامی را بیش از هر جا در حوزهٔ تفکر فلسفی میتوان یافت تا جایی که فلسفه اروپایی سده میانه را نمیتوان جدا از آموزههای فیلسوفان بزرگ اسلامی تصور کرد.[۱۷۴]
نظام اجتماعی در اسلام
روابط اجتماعی در اسلام
ادیان بزرگ جهان، به جهت پیروان پرشمارشان، از آثار اجتماعی برخوردارند. اسلام از جهت آنکه به اصلاح جامعه و تنظیم روابط اجتماعی اهمیت ویژهای قائل است، آن را یکی از اهداف اصلی خود قرار دادهاست به طوری که در قرآن به صراحت آمدهاست که هدف از ارسال پیامبران، قیام مردم به قسط و عدل بودهاست. در این میان، بخش گستردهای از احکام اسلامی به مباحث اجتماعی اختصاص داده شدهاست. بخشی از وظایف اجتماعی مسلمانان به صورت فردی همچون قوانین زکات و برخی دیگر به صورت وظایف اجتماعی از بعد سیاسی همچون جهاد است که به جهت آنکه چهره عبادی گرفتهاند، از عبادات بهشمار میروند. زکات و خمس از جمله وظایف اجتماعی فردی مسلمانان قلمداد میشود که به نوعی مالیات محسوب شدهاند. قانون زکات با هدف برقراری عدالت اجتماعی و برابری طبقاتی در جامعه اسلامی شکل گرفتهاست و در آن تقسیم ثروت صورت میگیرد.[۱۷۵]
تقویم اسلامی
بر پایهٔ روایتهای اسلامی، قریش از بیرون رفتن مسلمانان از مکه آگاه شد و برای کشتن محمد نقشهای را به اجرا گذاشت. محمد به کمک علی که در بستر وی خوابید، کسانی که نگهبانش بودند را گمراه کرد و پنهانی به همراه ابوبکر از شهر بیرون رفت.[۱۷۶][۱۷۷] به این ترتیب محمد در سال ۱ ه.ق/۶۲۲ م و سیزده سال پس از آغاز پیامبری خود در مکه، به مدینه که یک واحه کشاورزیِ بزرگ بود، هجرت کرد. همراهان وی که با او از مکه به مدینه مهاجرت کردند به «مهاجران» شهرت یافتند و مردم یثرب که پیامبر و مهاجران را یاری رسانده بودند، «انصار» نامیده شدند.[۱۷۸] بعدها این هجرت، مبدأی تاریخ مسلمانان شد. مدینه تا پیش از هجرت محمد «یثرب» نامیده میشد و پس از این هجرت «مدینة النبی» یا بهاختصار «مدینه» خوانده شد.[۱۷۹][۱۸۰] در اندیشه اسلامی، این هجرت، آغاز دوره اسلامی و پایان دوره جاهلیت در نظر گرفته میشود.[۱۸۱]
روابط مدنی و حقوقی در اسلام
مسئولیت مدنی از جمله مباحثی است که در منابع فقه اسلامی هنوز توسعه چندانی نیافتهاست اما در زمینههای این مبحث، احکام شریعت گزارش شدهاند.[۱۸۲]
اسلام و خانواده
با ظهور قرآن در عصر جاهلیت، «خانواده» جایگزین «قبیله» به عنوان واحد اساسی جامعه عربی شد و به عقیده اندیشمندان مسلمان، این یکی از بزرگترین نوآوریهای اسلام بود[۱۸۳] و امروزه خانواده هنوز نهاد اصلی سامانهٔ اجتماعی در جهان اسلام است. خانواده در اسلام از بنیادیترین نهادهای جامعه دانسته شدهاست و هر خانواده، سلولی از پیکره اجتماع توصیف میشود. الزام به محترم دانستن قراردادهای خانوادگی از سوی «زوجین»، «قانون» و «جامعه» از تاکیدات اسلام است.
Deconstructed (۲۰۱۹-۰۲-۱۴). «Deconstructed Podcast: The Truth About Islam and Democracy (With Anwar Ibrahim)». The Intercept (به انگلیسی). دریافتشده در ۲۰۲۰-۰۹-۳۰.
«In the Arab world, Islam means democracy and the West dictatorship». www.decolonialtranslation.com. دریافتشده در ۲۰۲۰-۰۹-۳۰.
"There is nothing inevitable about dictatorships in Muslim states | Opinion". Newsweek (به انگلیسی). 2019-01-08. Retrieved 2020-09-30.
"Military dictatorships in the Middle East: The real enemies of the Arab Spring - Qantara.de". Qantara.de - Dialogue with the Islamic World (به انگلیسی). Retrieved 2020-09-30.
"Dictators and civilizational thinking in Iran: From the Great Civilization to Islamic Civilization". Middle East Institute (به انگلیسی). Retrieved 2020-09-30.
NW، 1615 L. St؛ Suite 800Washington؛ Inquiries، DC 20036USA202-419-4300 | Main202-857-8562 | Fax202-419-4372 | Media (۲۰۱۲-۰۷-۱۰). «Most Muslims Want Democracy, Personal Freedoms, and Islam in Political Life». Pew Research Center's Global Attitudes Project (به انگلیسی). دریافتشده در ۲۰۲۰-۰۹-۰۱.
Deconstructed (۲۰۱۹-۰۲-۱۴). «Deconstructed Podcast: The Truth About Islam and Democracy (With Anwar Ibrahim)». The Intercept (به انگلیسی). دریافتشده در ۲۰۲۰-۰۹-۰۱.
Democracy in Muslim Societies (به انگلیسی). {{cite book}}: External link in |ref= (help)
NW، 1615 L. St؛ Suite 800Washington؛ Inquiries، DC 20036USA202-419-4300 | Main202-857-8562 | Fax202-419-4372 | Media. «6 facts about religious hostilities in the Middle East and North Africa». Pew Research Center (به انگلیسی). دریافتشده در ۲۰۲۰-۰۹-۰۱.
Esposito, The Oxford History of Islam, 6.
https://bora.uib.no/bora-xmlui/bitstream/handle/1956/12367/144806851.pdf?sequence=4&isAllowed=y
Meccan Trade And The Rise Of Islam, (Princeton, U.S.A: Princeton University Press, 1987
https://repository.upenn.edu/cgi/viewcontent.cgi?article=5006&context=edissertations
https://dergipark.org.tr/tr/download/article-file/592002
Dan Gibson: Qur'ānic geography: a survey and evaluation of the geographical references in the qurãn with suggested solutions for various problems and issues. Independent Scholars Press, Surrey (BC) 2011, ISBN 978-0-9733642-8-6
Serjeant, R. B.; Crone, Patricia (1990). "Meccan Trade and the Rise of Islam: Misconceptions and Flawed Polemics". Journal of the American Oriental Society (به انگلیسی). JSTOR. 110 (3). doi:10.2307/603188. ISSN 0003-0279. {{cite journal}}: Unknown parameter |ماه= ignored (help)
گریگوریان، اسلام، ۲۲–۲۳.
«Libya, 1951-1972». crwflags.com.
پاکتچی، «اندیشههای کلامی در سدهٔ نخست هجری»، دایرةالمعارف بزرگ اسلامی.
گرجی، «مناسبات و روابط اجتماعی در اسلام»، دایرةالمعارف بزرگ اسلامی.
خراسانی، «نفوذ فرهنگی اسلام در اروپا»، دایرةالمعارف بزرگ اسلامی.
آذرنوش، «تأثیر اسلام در ادبیات ملل مسلمان»، دایرةالمعارف بزرگ اسلامی.
زرینکوب، «عرفان و تصوف»، دایرةالمعارف بزرگ اسلامی.
گریگوریان، اسلام، ۳۰.
منابع
منابع دانشنامهای فارسی
آذرنوش، آذرتاش (۱۳۸۸). «تأثیر اسلام در ادبیات ملل مسلمان». دائرةالمعارف بزرگ اسلامی. تهران: مرکز دائرةالمعارف بزرگ اسلامی.
بستان، حسن (۱۳۸۳). «حقوق زنان». دانشنامه جهان اسلام. تهران: مرکز دائرةالمعارف بزرگ اسلامی.
بهرامیان، علی (۱۳۸۸). «اسلام». دائرةالمعارف بزرگ اسلامی. تهران: مرکز دائرةالمعارف بزرگ اسلامی.
پاکتچی، احمد (۱۳۸۸). «اندیشههای کلامی در سده نخستین هجری». دائرةالمعارف بزرگ اسلامی. تهران: مرکز دائرةالمعارف بزرگ اسلامی.
پاکتچی، احمد (۱۳۸۸). «اندیشههای کلامی در سدههای ۲ و۳ق». دائرةالمعارف بزرگ اسلامی. تهران: مرکز دائرةالمعارف بزرگ اسلامی.
پاکتچی، احمد (۱۳۸۸). «تأثیر اسلام در ادبیات ترکی». دائرةالمعارف بزرگ اسلامی. تهران: مرکز دائرةالمعارف بزرگ اسلامی.
پاکتچی، احمد (۱۳۸۸). «اسلام در ماوراءالنهر و ترکستان». دائرةالمعارف بزرگ اسلامی. تهران: مرکز دائرةالمعارف بزرگ اسلامی.
پاکتچی، احمد (۱۳۸۸). «حدیث». دائرةالمعارف بزرگ اسلامی. تهران: مرکز دائرةالمعارف بزرگ اسلامی.
پاکتچی، احمد (۱۳۸۸). «سیر اندیشههای فقهی در تاریخ اسلام». دائرةالمعارف بزرگ اسلامی. تهران: مرکز دائرةالمعارف بزرگ اسلامی.