eitaa logo
‌↯ژولیت
572 دنبال‌کننده
1.4هزار عکس
111 ویدیو
3 فایل
تراوشاتِ مغزِ یک اورتینکرِ شیفتـهٔ شعر🧘🏻‍♀☕ -ISTP folklore🌳 پلی‌لیستم🎸: @Ef_playlist
مشاهده در ایتا
دانلود
از هال میام تو اتاق که درس بخونم بعد دوباره نیم ساعت رو تخت دراز میکشم خوابمم میاد همش
باز صد شکر که میخانهٔ آغوشِ تو هست
جمعه کلاس رفتن خدایی خیلی ظلمه
نمیدونم دیدید یا نه ولی وقتی سایهٔ ابرا میوفته رو کوها خیلی قشنگه😭😭😭
باران که آمد، من را خبر کن..
من امروز با اصرار بچه ها بالاخره راضی شدم که با مدرسه برم کاخ گلستان
و جدی خیلی خوشحالم که رفتم.
اولش که بچه ها اتوبوسو ترکونده بودن و منو مبینا که دوتا یُبسیم کنار هم این شکلی بودیم: 🙂
وقتی رفتیم رسیدیم اکیپی کل کاخو آباد کردیم و خدایی فکر نمیکردم اکیپی انقدر بهمون خوش بگذره.
همش یا داشتیم از خودمون عکس میگرفتیم یا بقیه
یه کاپل ترکی بودن که گفتن ازشون عکس بگیریم، خیلی به هم میومدن وای😭
یه تیم مترجمی بودیم قشنگ با ترکا ترکی استانبولی حرف میزدن بچه ها با توریستای دیگه انگلیسی😂
بعد اونجا گربه هاش هیچ ترسی از آدمیزاد نداشتن و کلاغاش با ارتفاع پایین پرواز میکردن.
مثلا میشستی یه چی بخوری میدیدی یه گربه زیر پاته و همزمان یهو یه کلاغ غول‌پیکر جوری از بالا سرت رد میشه که قشنگ نزدیک بودنشو حس میکنی😂
ما نشستیم ناهار بخوریم هی یه گربه میومد سمتمون و مبینا خیلی از گربه میترسه برای همین رفته بود بالای صندلی🤣🤣
بعد کلی گشتن قصد برگشتن کردیم
بچه های دیگه تا توریست میدیدن میرفتن باهاشون عکس میگرفتن ولی ما گفتیم این کار چیپه بیاید اصلا کاری به کار بنده های خدا نداشته باشیم و مزاحمشون نشیم.
ایتالیایی بودن و اسم هممونو پرسیدن بعد به اسم من که رسید یکیشون گفت اره این اسمو شنیدم[😔😂] خیلی بانمک بودن.