یه مبحثی امروز سر کلاس شهید مطهری مطرح شد که اسمش "اِباحه گری" هست و چون خودم باهاش درگیرم شما هم بدونید خوبه براتون.
اباحه گری اینجوریه که طرف همه چیو مباح میدونه[مباح یعنی یه عملی یا چیزی نه حرامه نه حلال] بعد همش اینجوریه که: فلان کار اشکالی داره؟ این چی؟ اشکالی داره؟
نه اشکالی نداره ولی تو قرآن اومده که "به گناه نزدیک نشید" نگفته گناه نکن، گفته بهش حتی نزدیک نشو.
یه سری کارا هستن که چهارچوب انسان رو خراب میکنن و ما نباید همه مباحارو انجام بدیم و همه چیو مباح کنیم.
مثلا یه چیزی میبینی یا یه کاری میکنی که مباحه یعنی انجامش بدی نه گناه کردی نه ثواب
ولی همون کار کم کم قبح گناهو برات میریزه و به خودت میای میبینی از همون طریق گناهایی رو انجام دادی که قبلا برات خیلی قبیح بودن و حتی الان شاید حس نکنی اون حرکت گناهه
↯ژولیت
منو فاطمه قبل از تموم شدنِ کلاس: خب موقع برگشت بریم فلان حرکتو بزنیم یکم حوصلمون سر نره هیجان خونمون
من قبلش به مبینا گفتم حالا که میخوایم اینکارو کنیم عمرا اگه بتونیم بریم و همون شد(:
کلی خدا خدا کردم که فلان سوال تو امتحان بیاد چون آسونه بعد دقیقا همون سوالو تو امتحان یه قسمتشو کلا یادم رفت بنویسم(:
فشاری ترین آدم رو زمین بودم اون لحظه که فهمیدم.
بدیش اینجاست که بلدیش ولی اون بی دقتی سرتو به باد میده.
نمیدونم چرا متوجه این موضوع نیستی که تو زندهای فالِن و هر دفعه که به آینه نگاه میکنی حق نداری از چیزی که میبینی متنفر باشی.
[نهمین روز از ماه نوامبر- کالین هوور]