سری به نیزه بلند است‌ در برابرِ زینب خداکند که نباشد سر برادرِ زینب .

من‌به‌چشم‌خویشتن‌دیدم‌که‌جانم‌میرود .

چهل روز دیگه ایران نباشیم صلوات .

باشد که نباشیم ؛ که بدانند نماندن بلدیم .

دل من تنگ تو شد کاش که پیدا بشوی که بیایی و در این تنگی دل جا بشوی .

عقل بیهوده سرِ طرح معما دارد بازی عشق مگر شاید اما دارد؟

می‌روی و گریه می‌آید مرا ؛ ساعتی بنشین که باران بگذرد(:

در حسرتیم دم به دم عمر خویش را مارا فراق یار به این وضعیت کشید .

- دلتنگِ کسی باش که دلتنگ تو باشد . این جمله صحیح است ؛ ولی دل چه بِفَهمد؟ :)

عشق‌ و منطق‌ هر دو سهمی‌ برده‌ اند از جان‌ من روزها را شیخم‌ وشب‌ شاعر چشمان‌ دوست :)'

مرا به سفیدیِ عمامه‌ی آن طلبه‌ای که از صبح تا شب، به تبلیغ دین و حب می‌پردازد(اشاره به حدیث امام صادق: الدین هو الحب والحب هو الدین) و در انتها تنها چیزی که نصیبش می‌شود، ناسزا و توهین است، ببخش.

:))))))))))))))))))))))