14.78M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥آقای جمهوری اسلامی حواست هست ؟!!!!!
آقای دولت
آقای مجلس
آقای عدلیه
آقای نهاد فرهنگی
آقای شهردار
آقای پلیس
آقای نهاد امنیتی
آقای شورای عالی امنیت ملی
آقای فضای مجازی
آقای....
عبور از کشف حجاب و ورود به برهنگی است....
هدایت شده از قول سدید
14.81M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✍️ در این کلیپ حدود سه دقیقه ای ببینیم:
◀️هدف از انتشار آثار تحریف آمیز همچون "الف لام خمینی" و "رضانام تا رضاخان" و معرفی این آثار در برنامه جهان آرا چیست؟
🔸ماجرای تجلیل مقام معظم رهبری از حجتالاسلام والمسلمین سیدحمید روحانی برای نقد خاطرات پرتحریف آقای حسینعلی منتظری
http://eitaa.com/sokhanesadeed
هدایت شده از یا صاحب الزمان مهدی جانم
﷽یاد خاطرات عاشقان خدا﷽
جای خالی بعضینبودن ها با هیچ بودنی پر نمیشود...
یک نفر مثل کوه
یک نفر شبیه پدر
یک نفر به نام شهید
#حاج_قاسم ❤️
🥀الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ🥀
🦋
هدایت شده از جعفر حسینی
30.76M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
࿐᪥•💞﷽💞•᪥࿐
@SiaSiAjtma
🇮🇷کنار رود مشغول وضو گرفتن شدم که ناگهان .....
بعدها اشتباهی پیکرم رو به جای خرم آباد بردن مشهد .....
(عجب سرنوشتی شد ،حتما ببینید 👆)
@shohadac
┄┅═✧❁🌼❁✧═┅┄
تقدیمی اندیشکده علوم «اجتماعی، سیاسی و دفاعی» وابسته به «دانشگاه ملی مجازی»
هدایت شده از جعفر حسینی
#سیرهشهدا
🌱عاشق ماه رجب بود و از ماه رجب عاشق اعتکاف...
🍃یک بار دوستانش به او گیر دادند كه حاج عبدالله، فکر نمیکنی اگه این سه روز سر کار بمانی و به مردم خدمت کنی، مفیدتر است و ثوابش بیشتر...؟!
🌷گفته بود شما دو هفته مرخصی میگیرید و به شمال و تفریح و استراحت میروید، من هم سه روز مرخصی میگیرم با خدای خودم تنها باشم؛ در حقیقت من میروم تا انرژی بگیرم و وقتی برگشتم بهتر و بیشتر به مردم خدمت كنم...
📚به نقل از همسر شهید #عبدالله_اسكندری
#یادشهداصلوات
نشرمعارفشهدادرپیامرسانایتا🇮🇷👇
••••••••••♡♡♡♡•••••••••••
🆔@loveshohada28
http://eitaa.com/joinchat/2517565440Cbc3f1bfcb6
••••••••••♡♡♡♡•••••••••••
22.89M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
ماجرای هتک حرمت به بانوی بوشهری
شیرزنان با غیرت بوشهری👏
#حجاب
#هویت_اسلامی_را_به_ایران_برگردانیم
#آتش_به_اختیار
#امر_به_معروف
#نهی_از_منکر
#وزات_ارشاد
#وزارت_کشور
#قالیباف
#زاکانی
#ضرغامی
10.73M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📽 #ببینید | تورم چیست و امکان مهار آن وجود دارد؟
⁉️ چرا دولت برای کمک به مردم پول چاپ نمیکند؟
🔴 #همین_یک_سال برای کاهش اینهمه مشکلات چه اقداماتی صورت گرفته است؟
♨️ نقش دولتها در #فرار_مالیاتی!
💢 ارزش پولی و عوامل تاثیر گذار بر آن!
⁉️ آیا با کاهش #نقدینگی، جیب ما پُرپولتر میشود؟!
💢 راهکار کاهش و مهار تورم!
♨️ چگونگی کاهش #تورم توسط دولت!
💢 ریشه کاهش ارزش پول و راه تقویت آن!
♨️ عواقب چاپ پول بر اقتصاد کشور!!
⁉️ چرا طلا پشتوانه پول است؟!
🔸 تولید شده در رویداد رسانهای جهت
✅ برگرفته از محتوای پژوهشی اندیشکده راهبردی سعداء
💠 اندیشکده راهبردی #سعداء
39.6M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔥 منشا این همه #خشونت از کجاست؟!
چه شد که بخشی از جامعه، به چنان قساوت و بیرحمی رسید که در #اغتشاشات ۴۰۱ به تکه تکه کردن و آتش زدن هموطن و حافظان امنیت خود رسید؟!
ببینید سینما چه بر سر مغزهای جوانان ما آورده👆
فقط به برخی از پرفروش ترین و معروفترین #فیلم_سینمایی های دهه اخیر نگاه کنید 👆
هدایت شده از خبرگزاری تسنیم
تبریزیها قیام قم را تبدیل کردند به قیام ملی
▪️پرچم آزادی ایران دست تبریزیهاست
رهبر انقلاب:
🔹در روز ۲۹ بهمن سال ۵۶ تاریخ ایران ورق خورد، یعنی یک مقطع تعیین کننده تاریخی بود. خب در ۱۹ دی همان سال در قم آن قیام اتفاق افتاده بود، شکی نیست قمیها کار بزرگی هم کردند، ابتکار عمل را به دست گرفتند ولی مثل نوزدهم دی قم در کشور باز هم اتفاق افتاده بود اما فراموش شده بود، پانزدهم خرداد سال ۴۲ با آن کشتار و با آن حرکت عظیمی که در تهران و قم و بعضی شهرهای دیگر انجام گرفت ملت قیام کردند، جان دادند، خون دادند، تعداد هم خیلی زیاد بود اما فراموش شد.
🔹تبریزیها قیام قم را تبدیل کردند به قیام ملی، تبدیل کردند به یک حادثه عمومی با اینکه سختگیری و شدت عمل در تبریز خیلی بیشتر بود.
🔹دستگاه آنقدر دستپاچه شد که تانک آورد در خیابان، کشتارکردند، مردم را کشتند. اما مردم تبریز عقبنشینی نکردند. جان دادند، خون دادند، ایستادگی کردند، شعار دادند، قضیه قیام را ملی کردند، صدای فداکاری آنها به همه کشور رسید لذا همهگیر شد، چهلم تبریز در چند جا گرفته شد این معنایش آن بود که فریاد تبریزیها همه ایران را فرا گرفت.
🔹کمتر از یکسال بعد هم بساط حکومت استبدادی سلطنتی واژگون شد؛ تاریخساز یعنی این.
🔹تبریز نگذاشت تجربههای گذشته تکرار بشود با ایستادگی با مقاومت با شجاعت. پرچم آزادی ایران دست تبریزیها است.
@TasnimNews
منظور از ماء معین چیست؟
---------------------------------------------------
✍ ماء معین؛ از القاب امام مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) است
از القاب حضرت مهدی (عج) و به معنای آب روان در زمین است.[1]
📖در قرآن آمده است :
«قل ارایتم ان اصبح ماؤکم غوراً، فمن یاتیکم بماء معین»؛ [2] بگو اگر آب های سرزمین شما فرو رفت، چه کسی برای شما آب روان می آورد؟
☀️از امام رضا (ع) درباره این آیه سئوال شد، حضرت فرمودند: «مأوکم یعنی ابوابکم» که مراد از آن امامان (ع) هستند که هر کدام ابواب الهی بین او و خلق اویند.[3]
اگر هر کدام از این درهای رحمت الهی بسته شود، سرچشمه حیات معنوی انسان بسته می شود.
☀️امام محمد باقر (ع) نیز در تأویل آیه محل بحث می فرماید: این آیه درباره امام قائم (ع) نازل شده است. می گوید: اگر امامتان از شما غایب گردد و ندانید کجاست چه کسی برای شما امام می فرستد که اخبار زمین و آسمان و حلال و حرام خدا را برای شما بیاورد. سپس فرمود: سوگند به خدا، تأویل این آیه نیامده و سرانجام خواهد آمد.[4]
☀️در روایتی است که عمار از پیامبر اکرم (ص) سئوال کرد که مهدی کیست؟ حضرت فرمودند: ای عمار! خداوند تبارک و تعالی با من پیمان بسته که از صلب حسین (ع)، نه امام بیرون آورد، و نهمین آن ها از مردم پنهان می شود. سپس همین آیه را تلاوت کردند و فرمودند: غیبتی طولانی دارد، به گونه ای که گروهی از عقیده شان بر می گردند و گروه دیگر ثابت قدم می مانند. پس وقتی آخرالزمان شود، خروج کند و دنیا را پر از قسط و عدل می کند، همان طور که از ظلم و جور پر شده است. بنابراین ظاهر آیه مربوط به آب جاری است که مایه حیات موجودات زنده است و باطن آیه مربوط به امام علم و عدالت جهان گستر اوست که آن نیز مایه حیات جامعه انسانی است.[5]
اما وجه تشبیه آب به امامان معصوم این است که همان طور که آب رحمت الهی و مایه حیات مادی انسان ها است و بدون آب نمی توان زندگی کرد، امامان معصوم (ع) نیز رحمت خداوند و وسیله ای برای وجود حیات روحانی انسان ها و سلامت جامعه اند.
☀️به همین جهت در حدیثی است که ابوحمزه از امام صادق (ع) سئوال کرد:
آیا زمین بدون امام باقی می ماند؟ حضرت فرمود:
اگر زمین بدون امام باشد، آن را فرو می برد. [6]
آب وسیله ای برای زدودن پلیدی های درونی و شرک و جهل و گناه اند. آب با فرو رفتن در زمین در آن ذخیره می شود تا با برنامه ریزی دقیق موجودات زنده از آن بهره مند شوند. حضرت مهدی (عج)، نیز با غیبت خود ذخیره ای برای جهانیان است تا با ظهور خود در موقع مناسب، دنیا با بهره گیری از وجودشان، راه تکامل و معنویت را پیش بگیرد و مردم به سعادت برسند.
البته باید توجه داشت که آب پنهان در زمین، بدون تلاش و تحمل رنج و زحمت به دست نمی آید. هر گاه انسان احساس تشنگی کند و در زمین، آبی برای آشامیدن نیابد، برای رسیدن به آب های زیرزمینی به حفر چاه و قنات می پردازد. ظهور حضرت مهدی (ع) نیز زمانی تحقق می یابد که مردم مشتاق عدالت شوند و با تلاش خود مقدمات آن را فراهم کنند. در این میان فقط مؤمنان واقعی هستند که فقدان وجود آن حضرت را احساس می کنند و تشنه وصال اویند.
☀️همچنان که امام رضا (ع) می فرماید:
چه بسیارند مؤمنان اندوهگین و بسیار تشنه که هنگام فقدان آن آب روان غمناک هستند.[7]
----------------------------------------------
✍️منبع :
📚[1]-نجم الثاقب؛ باب دوم
📚[2]-سوره ملک؛ 30
📚[3]-بحارالانوار؛ ج24، ص100
📚[4]-تفسیر نورالثقلین؛ ج5، ص387
📚[5]-تفسیر نمونه؛ ج 24، ص360
📚[6]-کافی؛ ج1؛ ص179
📚[7]-بحارالانوار؛ ج 52، ص289
نشر دهید ثواب ببرید
╭═━⊰ 🍃🌺🍃 ⊱━═╮
☫ 🇮🇷✌️الّلهُـمَّ عَجِّـلْ لِوَلِیِّکَـ الْفَـــرَج ☀️
https://eitaa.com/joinchat/3796107458C072d60cb55
در خیمه منتظران فرج از یاران باوفایش باشیم. یاعلی
╰═━⊰ 🍃🌺🍃 ⊱━═╯
هدایت شده از حافظه تاریخی ایرانی
25.33M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
برخلاف قسمتهای قبلی، دیدن این قسمت را به همه پیشنهاد نمیکنیم.
آشنایی با شخصیت درنده و ستمگری مثل پرویز ثابتی و جنایاتی که در زیر مجموعه او در ساواک انجام شده، اعصاب و روان میخواهد. پس اگر زیر ۱۴ سال هستید یا شرایط روحی مناسبی ندارید قسمت ۵۲ برنامه حافظه تاریخی ایرانی را نبینید!
+معرفی دو کتاب
🔻عضو کانال شوید و تمام قسمت های قبلی را هم ببینید👇
https://eitaa.com/joinchat/2551251115C119f214b32
هدایت شده از امیرحسین ثابتی
+۱۸
آنقدر مرا با شلاق زدند که ناخنهای پایم از جا پریدند و افتادند و ناخنهای دستم نیز کنده شدند. در همان حال که خونین و مالین روی زمین افتاده بودم، به زور آب به دهانم ریختند؛ من هم تف کردم توی صورتشان. دست بردار که نبودند. جریتر شدند و به زور کمی دانه برنج به دهانم ریختند تا به خیال خودشان روزه مرا باطل کنند. برای اینکه خوشحال نشوند گفتم؛ باز من روزهام، هرکاری کنید، حتی اگر در دهانم ادرار کنید، بازهم روزهام باطل نمیشود، چون به زور است.
...مرا بردند و بعد از کتک مفصلی از مچ، پاهایم را بستند و وارونه آویزان کردند. بعد از دقایقی آمدند و مرا به روی زمین انداختند. بعد مجبورم کردند که روی چهارپایهای بایستم و دستهایم را از طرفین به میخ طویلهای بر دیوار بستند و بعد چهارپایه را از زیر پاهایم کشیدند و مصلوبم کردند. تمام وزنم را کتف و مچ دستهایم تحمل میکرد. دستبند لحظه به لحظه بیشتر در مچ دستم فرو میرفت. خون به دستم نمیرسید. پنجههایم بیحس شده بودند. به همین اکتفا نکردند و شروع کردند به شلاق زدن به کف پا و روی پایم...
آن شب من لخت و عور بودم. شمعی روشن کردند. پارافین ذوب شده چکه چکه روی بدنم میریخت و میسوزاند و پوست را سوراخ میکرد. گاهی هم شعله آن را بین بیضهها میگرفتند و موها را آتش میزدند. با فندک روشن هم موهای بدنم و ریشم را میسوزاندند. از سوزش درد به خود میپیچیدم. با ناخن گیر یکی یکی موها را میکندند و هی تکرار میکردند: امشب، شب آخر است. یک کمدی تراژیک تمام به اجرا گذاشته بودند. پنبه آغشته به الکل را به دور انگشت شست پا میبستند و بعد آن را آتش میزدند. این پنبه شاید دو دقیقه دور انگشتم میسوخت. یا پنبه فتیله شده را درون نافم میگذاشتند و آتش میزدند. گاهی خاکستر سیگار را روی بدنم میریختند.
کاری از دستم برنمیآمد جز داد زدن. از اعماق وجود فریاد میزدم... مرا لخت آویزان میکردند و گاهی بر آلت تناسلیام شلاق میزدند که بر اثر همین ضربات باد کرده بود...
تا ساعت دو نیمه شب مرا به هرشکلی که میتوانستند اذیت و شکنجه کردند. وقتی دیدند جواب نمیگیرند به زیر آپولو بردند. همه بازجویان از اتاق خارج شدند. آپولو صندلی دسته داری بود که کف آن بیش از حد پهن بود. وقتی روی آن نشستم، پاهایم از ساق بیرون از صندلی میماند. دستها را از مچ با مچبند قالبی به روی دسته صندلی پیچ و مهره و سفت کردند. وقتی که پیچها را سفت میکردند قالبها بر مچ و ساق پاهایم فرو میرفت و به اعصاب فشار میآورد. فشار بر دست چنان بود که هر لحظه فکر میکردم خون از محل ناخنهای دستم بیرون خواهد جهید. درد این لحظات به واقع خیلی بدتر و شدیدتر از درد شلاق بود. دست بیشتر و بیشتر پرس میشد و تمام اعصابم از توک پا تا فرق سرم تیر میکشید. به دست راست کمتر فشار میآوردند، زیرا بعد از پرس دست باد میکرد و دیگر نمیشد با آن اعتراف نوشت.
بعد از مهار شدن دستها و پاها، کلاه کاسکت مخروطی شکل را که از بالا آویزان بود بر سرم گذاشتند که تا زیر گلو میآمد. آن گاه به کف پاهایم شلاق زدند. وقتی از شدت درد فریاد میکشیدم، صدا در کلاه کاسکت میپیچید و گوشم را کر میکرد، نه میشد فریاد کشید و نعره زد و نه میشد درد ناشی از شلاق را تحمل کرد. هیچ منفذ و راه در رویی برای خروج صدا از کلاه کاسکت نبود و صدا در همان کلاه دفن میشد. گاهی شلاق را به کلاه میزدند، دنگ و دنگ صدا میکرد و سرم دوران مییافت و دچار گیجی و سردرد میشدم. عذاب آپولو واقعی و خرد کننده بود. پیچها را دائم شل و سفت میکردند...
کار آن شب بازجویان خیلی طولانی شد. بعد از شلاق و آپولو مرا از اتاق حسینی بیرون بردند و دور دایره گرداندند تا پاهایم تاول نزند و باد نکند. بعد آویزانم کردند… مرا به اتاق شماره ۲۲ بردند. این اتاق شیب کمی داشت و کف آن خیس بود. مرا که لخت مادرزاد بودم کف اتاق نشاندند و گفتند بنویس. من دو زانو نشستم و با یک دستم ستر عورت میکردم و با دست دیگرم خودکار را گرفته بودم. از زور سرما دندانهایم به هم میسایید. از دماغ و دهانم بخار بلند میشد. دست و بدنم میلرزید. نمیتوانستم چیزی بنویسم. سرما در بدنم رسوخ کرده و به مغز استخوانم رسیده بود...
بخشی از کتاب خاطرات عزت شاهی (فصل شبهای کمیته مشترک یا همان موزه عبرت)
#پرویز_ثابتی
#زن_زندگی_آزادی
عضو کانال شوید 🔻
https://eitaa.com/joinchat/1844903939C0e8d01846b