eitaa logo
نظم نوین|جلال الدین فنائی
252 دنبال‌کننده
20 عکس
1 ویدیو
0 فایل
نظم نوین | جلال الدین فنایی ارتباط با من👇🏻 @Jalaleddin1
مشاهده در ایتا
دانلود
| به کی رای بدیم؟ با اینکه بنا نداشتم که در مورد مسائل داخلی کشور در این کانال که مخصوص تحولات کلان بین‌المللی است سخن بگویم، اما با عدم کناره‌گیری هیچ‌یک از دو نامزد انقلابی به نفع دیگری، بر آن شدم که درک خود از اوضاع را بیان کنم. من جلیلی را برتر از سایر نامزدهای محترم تشخیص می‌دهم. به نظرم برای اینکه رئیس جمهوری حائز صلاحیت باشد باید صاحب نظر و اهل تشخیص در امور کلان مملکتی باشد. مثلا برای مسئله آموزش حرف برای گفتن داشته باشد (آموزش عمومی، آموزش عالی، آموزش و پرورش، رویکرد آموزشی، محتوای آموزش، شیوه آموزش)؛ در فرهنگ حرف برای گفتن داشته باشد (فرهنگ عمومی، جهت‌گیری فرهنگی، بسط فرهنگ، اصلاح فرهنگ، تبلیغ فرهنگ، صادرات فرهنگ، مبانی فرهنگ)؛ جامعه و مشکلاتش و آرمان‌هایش و شیوه‌های دستیابی به آن را بشناسد؛ آشنایی با بازار و اقتصاد (ظرفیت‌های اقتصادی کشور، مبانی و رویکرد اقتصادی، ظرفیت‌های بین‌المللی اقتصادی، محدودیت‌های اقتصادی ایران، موانع و چالش‌های اقتصادی کشور، راه‌حل ارتقا اقتصاد ملی) و مسایل کلان عرصه بین‌الملل داشته باشد. نقطه ضعف قالیباف، نداشتن این مولفه‌های یاد شده است. البته ایشان نقاط قوت فراوانی دارند، از جمله در مدیریت خرد، که ممتاز هستند(مدیریت پروژه‌های بزرگ عمرانی، مدیریت سازمانی، مانند عملکرد مطلوبشان در نیروی انتظامی). از ولایتمداری و صداقتش هم میان انقلابیون اطمینان وجود دارد. اما برای مدیریت کلان کشور معظمی مثل ایران کاستی‌هایی در او دیده می‌شود. از نقاط ضعف دیگر آقای قالیباف حواشی اوست. در بزنگاه‌های حساس و در لبه های پرتگاه، که نیاز مبرم به اظهارنظر برای دفاع از نظام بود، ایشان آنطور که انتظار می رفت عمل نکرد. فتنه ۸۸، دی ۹۶، آبان ۹۸ و آخرین‌شان (ززا) موضع‌گیری‌هایی داشتند که دلسوزان کشور را متعجب می‌کرد. نفس داشتن حواشی زیاد چه خود نامزد، چه اطرافیان، برای ریاست جمهوری ایران نقطه ضعف است و این حواشی ممکن است منجر به باج دادن و تعامل بیش‌ از حد مجاز با اصحاب قدرت شود. همه اینها در حالی است که نقاط ضعفی که نام بردم در جلیلی نیست. او در امور کلان مملکتی اهل تشخیص است. این ویژگی را یکروزه به‌دست نیاورده است. نشست و برخواست‌های سطح بالای جهانی بدون گم کردن دست و پا، مواجهه و هم‌آوردی با دستگاه‌های امنیتی اطلاعاتی‌‌ بزرگ جهان، انجام کارویژه‌های سخت و نفس‌گیر (مانند اداره کشور در زمان قهر کردن احمدی‌نژاد و وزرا و تصمیم‌گیری های مرتبط با فتنه ۸۸)، تصمیم‌گیری در حساس‌ترین موقعیت ها (مانند به زمین نشاندن هواپیمای ریگی) باعث شده که بسیاری به جسارت، تجربه و مهارت او اعتراف کنند. جلیلی بیش از ده سال در موضوعات فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی کار جدی کرده و بواسطه نگاه کلانش، دقیقا به جاگیری مسائل در عرصه ملی احاطه دارد. به سبب این تسلط، قدرت مدیریت و به خط کردن متخصصین و قرار دادن آنها در ریلی که او قبلا آن را طراحی کرده برای او هموارتر از هر شخص دیگری است. او سال‌‌ها در شورای عالی امنیت ملی بوده و بواسطه آن دائما با بیت رهبری، رؤسای جمهور، رؤسای سایر قوا، نیروی‌های مسلح و کابینه‌ها و در یک کلام با مسئولین ارشد مستقیم در تعامل و ارتباط بوده و آنها را خوب می‌شناسد و با نقاط ضعف و قوت کلان کشور به خوبی آشنا است. با این حال اهل باندبازی و سفله پروری نیست و در این زمینه بسیار قاطع است. ما به چنین مدیری وچنین تجربه‌ای سخت نیاز داریم. @JalaleddinFanaei
|دو راهی بین محور مقاومت و اسرائیل جنگی چند لایه برقرار است. اسرائیل اگر با فلسطینی‌ها پیمان آتش‌بس ببندد، به معنای شکست اسرائیل خواهد بود؛ به معنای تشویق و جایزه دادن به فلسطینی ها بابت حمله 15 مهر (هفت اکتبر) محسوب خواهد شد؛ و به معنای نشان دادن چراغ سبز به دیگران برای حمله به اسرائیل و به تبع زمینه سازی برای تشکیل دولت فلسطینی و تجزیه اسرائیل و در نهایت نابودی اسرائیل خواهد بود. بنابراین اسرائیل چاره‌ای جز شکست مقاومت در غزه ندارد و هرگز آتش‌بس را امضا نخواهد کرد. اسرائیل با به شهادت رساندن مسئول سیاسی حماس (اسماعیل هنیه)، این پیغام مستقیم را رساند که با شرایط فلسطینی، آتش‌بس نخواهد کرد.  پس از حل مسئله غزه، اسرائیل ناگزیر باید با حزب‌الله تسویه حساب کند و این تهدید دائمی را از پیش رو بردارد. پس از شکست فلسطینی ها و لبنانی‌ها، موجودیت اسرائیل در منطقه تثبیت می‌شود و فرآیند عادی‌سازی (normalization) اسرائیل در منطقه به صورت کامل شکل می‌گیرد. فردای آن روز، ایرانی که عمق راهبردی خود را از دست داده، به منزوی‌ترین حالت ممکن می‌رسد. در نتیجهٔ آسیب پذیرتر شدن، جنگ به داخل مرزهای ایران کشیده می‌شود و طی یک جنگ یا چند جنگ با همسایگان یا قدرت‌های جهانی، مستهلک، فرسوده، تضعیف و در آخر نابود می‌شود.  این اصل مطلب است.    این مصاف فقط یک طرف پیروز دارد. ایران و محور مقاومت یا همه چیز را از دست می‌دهد یا پیروز می‌شود. اسرائیل نیز همچنین، یا همه چیز را از دست می‌دهد یا پیروز می‌شود. هر دو نمی توانند پیروز باشند. تا امروز عقلانیت ایجاب می‌کرد که ایران به گونه‌ای عمل کند که توازن بین شرق و غرب ایجاد کند، چون از این راه امنیت و منافع ملی‌اش تأمین می‌شد. امروز چالش ایران این است که باید تصمیم بگیرد که آیا می‌خواهد قدرت منطقه‌ای بماند و نفوذش گسترده‌تر شود یا از نقش رهبری خود در محور مقاومت بکاهد و به تدریج پروژه مقاومت را منحل کند، به امید کمرنگ شدن خصومت غربی‌ها با ایران. این دوراهی سرنوشت‌سازی است که در برابر ایران قرار دارد. فرار و اجتناب از این دوراهی، در سال‌های پیش ممکن بود، اما در این دوره، که پنجره تغییر نظم در نظام بین‌المللی باز شده، چاره‌ای جز انتخاب‌ نیست. امروز چهرهٔ سخت دورۀ گذار را تجربه می‌کنیم. انتخاب امروز ایران، وزن و نقش ایران در عرصه بین‌المللی و سهمش از قدرت را مشخص می‌کند.    پاسخ ندادن به اسرائیل، به امید احیای رابطه با غرب، چندان واقع‌گرایانه نیست. تلاش برای نزدیک شدن به غرب در دهه نود، با اینکه شرایط جهان نیز برای آن نسبت به امروز بسیار مهیاتر بود، برای ایران نتیجه‌ای در بر نداشت. امروز اگر برای نزدیک شدن به غرب تقلا کنیم و کارویژه جمهوری اسلامی که رهبری جهان اسلام است را پیگیری نکنیم، نقش خود را به عنوان بازیگر مقاوم و ضد استعماری از دست می‌دهیم (نقشی که بسیار برای آن هزینه داده‌ایم) و از ملت‌ها و گروه‌هایی که دل در گرو آرمان‌های مقاومت دارند فاصله می‌گیریم و همچنین متحدینی همچون روسیه و چین را نیز از دست می‌دهیم و عملا به یک کشور منزوی، منفور، حاشیه‌ای و دسته چندم تبدیل خواهیم شد؛ شاید چیزی مثل لیبی. تمام این مطالب بدین معناست که کم کم وقت آن رسیده است که با واقعیت‌های جدید مواجه شویم. جنگ ایران با محور استکبار، طولانی بوده و طولانی خواهد بود و هیچ سیاستمدار بصیری چنین انتظاری ندارد که بدون برنامه‌ریزی و تامین شرایط، با این محور شیطانی جنگ مستقیم داشته باشیم. اما از آنجا که ضربۀ اسرائیل به محور مقاومت (شهادت هنیه در تهران) جنبه حیثیتی و شرافتی دارد، ایران ناگزیر به پاسخ است. پاسخ قاطع ندادن به اسرائیل، ضمن آنکه شرافت مهمان‌نوازی ایرانی را لکه‌دار می‌کند، موجب رشد تبلیغات منفی علیه ایران در جهان اسلام خواهد شد. طبعا پاسخ شتابزده و ضعیف نمی‌تواند کارساز باشد. این پاسخ وقتی مؤثر است که قوی تر از و یا دستکم هم‌وزن با جنایت اسرائیل باشد. ضمنا ایران باید برای پر کردن حفره های امنیتی اش کاری کند. تداوم ترورهای اسرائیل در ایران نیز آینده‌ای نگران کننده را ترسیم می کند.  @JalaleddinFanaei
|چند حقیقت پیرامون پاسخ ایران به اسرائیل 🔸پاسخ ایران به جنایت اسرائیل در تهران، در واقع تعیین نرخ ضربه زدن به تهران را برای دیگر بازیگران اعلام می‌کند. توپ در زمین ایران است، می‌تواند قیمت هدف قرار دادن پایتختش را بسیار گران یا هم قیمت با شهرهای سوریه و لبنان نرخ‌گذاری کند. 🔸پاسخ ایران ضمن آنکه باید نرخ امنیت ایران را تعیین کند، باید بتواند ادامه حیات حماس‌ را تضمین کند. بنابراین باید به گونه‌ای باشد که اسرائیل را وادار به پذیرش شروط حماس برای آتش بس دائمی کند. 🔸پاسخ ایران باید به گونه‌ای باشد که طرح صلح ابراهیم (عادی سازی روابط دولت‌های عربی با اسرائیل) را برهم زند. بنابراین باید پاسخ به گونه‌ای باشد که به تضعیف اسرائیل بیانجامد، و کشورهای عربی در محاسبه سود و زیان‌شان، برقراری رابطه عادی با اسرائیل را چندان به نفع خود ارزیابی نکنند. 🔸پاسخ ایران باید به گونه‌ای باشد که روحیه و انسجام صهیونیست‌ها را تضعیف کند، تا در جنگ فرسایشی‌اش به صورت تصاعدی متضرر شود. بنابراین پاسخ باید به گونه‌ای باشد که جبرانش برای اسرائیل در کوتاه مدت ممکن نباشد؛ مانند انهدام هر سه نیروگاه تولید برق اسرائیل در فرآیند انتقام. 🔸از آنجا که پیروزی ترامپ در انتخابات بسیار محتمل است، احتمالا خسارت های اقتصادی اسرائیل را سریع‌تر از کاملا هریس جبران می کند. بنابراین مطلوب آن است که پاسخ ایران، خسارت جبران ناپذیری بر ‌اسرائیل وارد کند، همچون حمله زمینی و آزادسازی بلندی‌های جولان (اگر چنین چیزی به لحاظ نظامی ممکن باشد). 🔸پاسخ ایران همراه است با ظرفیت قدرت نرم. اگر پاسخ ایران ویران کننده باشد، این قابلیت را دارد- علی رغم سال‌ها تخریب رسانه‌ای- تا ایده انقلاب اسلامی را به جهان اسلام صادر کند و جریان هایی را در جوامع اسلامی راه بیاندازد که نتیجه آن خروج ایران از انزوا در میان ملت‌های اسلامی باشد. بنابراین پاسخ ایران نباید به گونه‌ای باشد که خساراتش برای اسرائیل قابل کتمان باشد. 🔸اگر پاسخ ایران کمتر و خفیف‌تر از آنچه که دشمنان ایران انتظارش را داشته‌اند باشد، یعنی حمله به پایتخت ایران را ارزان قیمت‌گذاری کنیم، ضمن اینکه ایران بازدارندگی خود را از دست خواهد داد، تهدید فوری و ترکیبی نیروی دریایی آمریکا و ائتلاف غربی و عربی، بیشتر از تمام ادوار روی ایران خواهد بود و احتمال آسیب دیدن تاسیسات نفتی ایران در جنوب کشور بسیار بالا خواهد رفت. امروزه نزدیک به یک سوم از کل استعداد نیروی دریایی آمریکا در نزدیکی سواحل ایران جمع شده‌ است. چنین لشگرکشی بزرگی در نزدیکی مرزهای ایران، تهدیدی خطرناک برای ایران و زیرساخت‌های اقتصادی‌اش است. بهانه برای حمله به ایران نیز همیشه وجود دارد (تهدیدهای فزاینده ایران برای بی‌ثباتی در منطقه مثلا). 🔸به نظر می‌رسد، منصرف شدن ایران از پاسخ به اسرائیل، خطرناک‌ترین سناریو برای امنیت ایران باشد. @JalaleddinFanaei
| عملیات وعده صادق 2 ما بنا را بر این گذاشته‌ و می‌گذاریم که ضرورت پاسخ ایران به اسراییل را قوه عاقله نظام به خوبی و بهتر از هر کسی درک می کند و حتما حاکمیت منتظر بود تا در بهترین زمان ممکن، زمانی که اسرائیل انتظارش را ندارد، حمله خود را آغاز کند؛ شاید هم معذوریت های نظامی و امنیتی باعث تعلل ایران برای پاسخ بوده است؛ شاید تحلیل‌های غلط یا ناهماهنگی‌ها عامل آن بوده‌اند. امیدواریم که این تعلل سازنده بوده و برای پاکسازی امنیتی و پیدا کردن جاسوس‌ها در سازمان‌های نظامی، سیاسی و امنیتی بوده باشد. ما اینجا به برخی ضرر های تعلل بیش از حد در پاسخ به اسرائیل می‌پردازیم. بسیاری از این ضررها با عملیات با شکوه عملیات وعده صادق 2 خنثی شده، اما نه همه. 🔸در حالی که از منظر جهانی دنیا پاسخ ایران را مشروع می دانست، عدم واکنش ایران به حمله نظامی به تهران و ترور اسماعیل هنیه، موجب تنزل جایگاه ایران در عرصه سیاست جهانی و بالتبع نفوذ ایران در منطقه را تهدید کرد. 🔸با اینکه اصول غافلگیری و پیشبینی ناپذیری مولفه‌های مهمی هستند، اما تعلل های طولانی موجب شکست های تاکتیکی پیاپی برای ایران شده است. انباشت شکست های تاکتیکی موجب رسیدن به شکست‌های استراتژیک خواهد شد. 🔸ترجیح و تمایل ایران این بوده است که جنگ تنها در مرزهای اسرائیل باشد و نیازی به ورود مستقیم ایران به میدان نباشد و اصطلاحا ایران نمیخواسته کت و شلوارش خاکی شود. اما با ترور فرماندهان مقاومت و سید مقاومت ورق کاملا برگشت و روند جنگ با تضعیف حماس و حزب الله به شدت به ضرر ایران شد. این امر نشان داد که دیگر ایران نمی‌تواند از بیرون از گود، گروه‌های همپیمان را حمایت کنند. 🔸با نمایش قدرت اسراییل با ترور بسیاری از فرماندهان رده بالا حزب‌الله این پیام به ملت‌های منطقه و جبهه مقاومت ارسال شد که ایران توانایی مقابله با جبهه استکبار و صهیونیسم را ندارد. با ترورهای هدفمند اسرائیل، قدرت کیفی نظامی جبهه مقاومت تضعیف می‌شود. از دست دادن فرماندهان رده‌ بالا و میدان دیده خسارت جبران ناپذیری برای هر سازمان رزمی است، و این امر به وضوح در عرصه جنگ‌ها، قبل از هرچیزی در طراحی ضعیف عملیات‌های آفندی و دفاعی خود را نشان می‌دهد. 🔸با عدم پاسخ به ترور اسماعیل هنیه، هزینه حمله‌های احتمالی بعدی ایران نیز افزایش پیدا کرد، چون هنوز حمله به صهیونیست‌ها عادی سازی نشده. 🔸 بلوک غرب که تهدیدهای خود برای عملی نکردن انتقام از هنیه را کارساز دیدند، برای موقعیت های بعدی نیز از ابزار کارآمد تهدید خود بیشتر استفاده خواهد کرد. عملا ایران به ابزار تهدید دشمن ارزش افزود. 🔸حسرت از دست دادن سید حسن و لبخندهایش، داغی است که التیام نمی‌یابد، اما واقعیت آن است که ما در جنگیم و در جنگ چنین خسارت هایی دور از انتظار نیست. اما از سوی دیگر سطح توقعات از ایران در منطقه بالا است و در صورتی که جبهه مقاومت پیروزی های عیان و چشمگیری را در این جنگ بدست نیاورد، ضربه جدی به نفوذ ایران و اساسا پروژه ایران وارد خواهد شد. 🔸علاوه بر آن ایران با تعلل در حمایت مستقیم از محور مقاومت، پیام ترس و ناتوانی را مخابره می‌کند و این خود سایه جنگ را بر سر مردم ایران میآورد. در چنین فضایی منطقه به وضعیتی نزدیک می‌شود که یا جای ایران است و یا جای اسرائیل. ایران نباید اجازه دهد که اسرائیل حرف آخر را بزند. 🔸خوشبختانه عملیات غرورآفرین وعده صادق 2 هر چند کمی دیر، بسیاری از دستاوردها و پیروزی‌های دشمن را نابود کرد. اما اگر ممکن بود این عملیات زودتر انجام گیرد شاید از برخی مصائب در لبنان پیشگیری می شد. با اینحال جنگ تمام نشده است و امیدواریم که این عملیات فتح بابی باشد برای کنشگری فعال‌تر ایران و عبور از راهبرد صبر استراتژیک تا این پیروزی مقطعی تبدیل به دستاورد شود. 🔸باید مانع از آن شد که این تلقی‌ در دشمن تثبیت شود که ایران پیشبینی پذیر است و مطمئن باشد که ایران هیچگاه بلافاصله و لحظه‌ای پاسخ نمی‌دهد و در مقیاس های چند برابر جواب نمی دهد. ایران برای امنیت و بقای خود در وسط این معرکه جهانی بزرگ، باید خود را مشتاق و حریص به جنگ نشان دهد و نه گریزان از جنگ‌. گرچه بیانیه ایران بعد از عملیات موشکی این ظرفیت را داشت که این پیام را القا کند که حمله بعدی ایران به این زودی ها نیست و آستانه تحمل ایران خیلی بالا است، ایرانی ها از خطوط قرمزشان کوتاه میایند و هزینه عبور از خطوط قرمز ایران چندان گران نیست. @JalaleddinFanaei