ــ خانم رحمانی...
صدایش خش دار شده بود. چرا اینطور شده؟
یک لحظه به چشم هایش نگاه کردم.
درسفیدی چشم هایش رگه های قرمز ایجادشده بود که تلفیقی از عصبانیت و غیرت رانشان می داد.
نگاهی به گوشی دستم انداخت.
–میشه بپرسم کی بود؟
انگار صدای گوشی ام بلند بوده و صدای آقای معصومی را شنیده است. نمی خواستم جوابش را بدهم ولی حالش طوری بود که دلم برایش سوخت. بی معطلی گفتم:
– من پرستاره دخترشم.
با چشم های متعجب پرسید:
–کاری که گفتید این بود؟
ــ بله، البته ماجرا داره من براش کار نمی کنم، فقط الان عجله دارم باید برم.
انگار خیالش راحت شد نفسش رو با صدا بیرون داد.
–خودم می رسونمتون، و بعدسریع ماشین را روشن کرد و حرکت کرد.
– من یه تاکسی دربست می گیرم می رم.
ــ فکر کنید من تاکسی هستم دیگه، فقط بگید کجا برم.
اخم هایش در هم بود و با سرعت می راند.
به طورناگهانی روی ترمز زد زد. هینی کشیدم و پرسیدم:
– چی شد؟
ــ مگه دارو نمی خواستید؟
اینجا داروخانه هست ، الان بر می گردم.
اصلا اجازه نداد من حرفی بزنم پیاده شد و رفت. رفتنش را نگاه کردم، شلوار کتان کرم با بلوز هم رنگش چقدر برازنده اش بود.خوش تیپ و خوش هیکل بود.
و من چقدر باید جلو دلم را می گرفتم تا نگاهش نکنم.
به چند دقیقه نرسید برگشت. نگاهش نکردم دیگر زیاده روی بود سرم راپایین انداختم و ازاین چشم چرانی خودم راسرزنش کردم. همین که پشت فرمان نشست دارو تب بُر را روی پایم گذاشت. دوباره تپش قلب گرفتم.
زیر لبی گفتم:
– چرا زحمت کشیدید خودم می رفتم. "چقدر دقیق به حرفهای من وآقای معصومی گوش کرده بود."
اخمهایش کمی باز شد.
–اصلا زحمتی نبود.
مسیر زیاد دور نبود.
وقتی رسید سر کوچه گفتم:
– لطفا همین جا نگه دارید.
ــ اجازه بدید برم داخل کوچه، مگه عجله ندارید؟
ــ نه آقا آرش تاکسی که تو کوچه نمیاد.
لبخندی زدو گفت:
–باشه پس کرایه ی تاکسی هم میشه یه قرار ملاقات تو یه کافی شاپ.
تا خواستم مخالفت کنم، دستش را به نشانه خداحافظی بلند کردو رفت.
نمی دانستم باید چه کار کنم دلیلی نداردبه کافی شاپ برویم تصمیم گرفتم دفعه ی بعد که دیدمش مخالفتم را اعلام کنم.
👇🔔 این داستان ادامه دارد 🔔👇
⏰ ادامه رمان ، هر شب ساعت ۲۱:۰۰
✍نویسنده : لیلا فتحی پور
@Jameeyemahdavi313
🌺قرار آسمانی ها🌺
طرح قرآن یک دقیقهای
شده یه وقتایی یه اتفاقی بیفته که مسیر زندگیت عوض بشه؟
حوادث را تصادف نپنداريم؛ همه اسباب آزمايش ماست. خودش در آیه ۲ سوره عنکبوت فرمود:
«أَحَسِبَ النَّاسُ أَنْ يُتْرَكُوا أَنْ يَقُولُوا آمَنَّا وَهُمْ لَا يُفْتَنُونَ
آيا مردم پنداشتند كه تا گفتند ايمان آورديم، رها مىشوند و مورد آزمايش قرار نمىگيرند؟»
پس ايمان، فقط به زبان و شعار نيست، بلكه همراه با آزمايش است.
َ ادّعا كافى نيست، بايد عملكرد را ديد و قضاوت كرد.
سعديا گرچه سخندان و نصحيتگويى
ز عمل كار برآيد به سخندانى نيست
روز چهلم قرار قرآنی
سه شنبه ۲۳ دی
#سـلام_مـولا_جـانم ♥️
⚪️ اے ناب ترین صبح خداوند بیا
✨ اے نوردریچه هاے پیوند بیا
⚪️ آن آینه هاے صاف را یادت هست؟
✨ آن آینه ها خاڪ ڪَرفتند بیا
💚الّلهُـمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَـــ الْفَـــرَج💚
#صبحتون_مهدوی 🌤
#التماس_دعای_فـرج 🤲
@Jameeyemahdavi313
باهم بخوانیم 😇
برای سلامتی امام زمان (عج)♥️
#قرآن 358❤️
@Jameeyemahdavi313
📖 تقویم شیعه
☀️ امروز:
شمسی: چهارشنبه - ۲۴ دی ۱۳۹۹
میلادی: Wednesday - 13 January 2021
قمری: الأربعاء، 29 جماد أول 1442
🌹 امروز متعلق است به:
🔸امام موسي بن جعفر حضرت كاظم عليه السّلام
🔸السلطان ابالحسن حضرت علي بن موسي الرضا عليهما السّلام
🔸جواد الائمه حضرت محمد بن علي التقي عليهما السّلام
🔸امام هادي حضرت علي بن محمد النقي عليهما السّلام
💠 اذکار روز:
- یا حَیُّ یا قَیّوم (100 مرتبه)
- حسبی الله و نعم الوکیل (1000 مرتبه)
- یا متعال (541 مرتبه) برای عزت در دو دنیا
❇️ وقایع مهم شیعه:
🔹امروز مناسبتی نداریم
📆 روزشمار:
▪️4 روز تا شهادت حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها (روایت 95روز)
▪️14 روز تا وفات حضرت ام البنین سلام الله علیها
▪️21 روز تا ولادت حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها
▪️30 روز تا وفات حضرت ام کلثوم علیها السلام
▪️31 روز تا ولادت امام باقر علیه السلام
✅ @Jameeyemahdavi313
💚 حدیث روزانه :
✨ امام صادق(ع) ✨
نزدیکترین حالت بنده به خدا،
سجده است...🌻
🍃 ثواب الاعمال 🍂
@Jameeyemahdavi313
recording-20210109-173109.mp3
1.14M
✅ حمایت از تصمیم رهبر انقلاب وظیفه همه ماست
⭕️ عزیزان انقلابی باید بخش بزرگی از وقت خودشون رو برای تبیین تصمیمات امام جامعه قرار بدن تا رهبر انقلاب در برابر گرگ های رسانه ای تنها نمونه...
حاج آقا حسینی
@Jameeyemahdavi313
💞نماز تنها عبادتی است که میان
ثروتمند و فقیر , وزیر و وکیل
پیر و جوان هیچ تفاوتی
قائل نمی شود...
بشتاب درآغوش پروردگار🌸
@Jameeyemahdavi313