eitaa logo
💖یاران مهدی عجل الله 💖
249 دنبال‌کننده
5.9هزار عکس
1.4هزار ویدیو
85 فایل
ماییم و سینه اے کہ ماجراے عشق توست😍یامهدے❤ • • 👤|ارتباط با ادمین جهت انتقاد وپیشنهاد در راستای کیفیت و ارتقاء کانال| : 👇👇 @Mehrsa9081
مشاهده در ایتا
دانلود
هرگاه به هر امامی سلام دهید، خود آن امام جواب سلام تان را می دهد. ولی اگر بگویید ❤️السلام علیک یا فاطمه الزهرا❤️ همه امامان جواب می دهند. می گویند چه شده که این فرد نام مادرمان را برده است!؟ @Jameeyemahdavi313
🔴 دومینوی زندگی 💠 در بازی دومینو وقتی یکی از مهره‌ها به مهره‌ی بعدی برخورد می‌کند یکی یکی مهره‌ها سقوط کرده و خراب می‌شوند. یعنی عامل ریزش صدها مهره فقط افتادن یک مهره است. 💠 زن و مرد در زندگی مشترک نباید به کوچکی رفتار بد خود نگاه کنند، اگر یک بی‌احترامی به همسر یا بددهنی و حرمت‌شکنیِ به ظاهر کوچک اتفاق بیفتد زمینه‌ای برای بی‌احترامی و حرمت‌شکنی بعدی‌ شما می‌شود. 💠 حتی بهانه‌ای برای مقابله به مثل کردن همسرتان و در نتیجه پیشروی تخریب دومینوی زندگی می‌گردد. 💠 توصیه جدی مشاورین این است هرگاه یک_خطا، بدخلقی، یا بی‌حرمتی اتفاق افتاد به سرعت جلوی ریزشِ بقیه‌ی مهره‌های زندگی را با عذرخواهی، محبّت و صمیمیّت، خوش زبانی، احترام و خدمت به همسر بگیرید چرا که این موارد، عامل بزرگی در محبوب شدن شما می‌شود و همین محبوبیت در اصلاحِ سریع روابط زن و مرد، موثر است. @Jameeyemahdavi313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
شب جمعه شب زیارتی ارباب هر شب جمعه دلم سوخت از آن روزی که سوی شش گوشه ی دلبر نظرم افتاده تربت کرب و بلا با دل من کاری کرد باده ی ناب هم آخر ز سرم افتاده محمد جواد شیرازی
💖یاران مهدی عجل الله 💖
#رمان_مذهبی_ازجهنم_تابهشت #پارت_پنجم بعد از اینکه درد و دلم با کسی که نمیدونم کی بود تموم شد از ا
این سه روز مثله برق و باد گذشت و من و امیرعلی بیشتر اوقات حرم بودیم. نمیدونم چرا ولی یه حس خاصی داشتم. انگار الان یه دوست صمیمی پیدا کرده بودم. یه احساس آرامشی داشتم که وقتی با حرفای عمو مقایسه میکردم در تناقص کامل بود. راستش به حرفاش شک کرده بودم چون احساسم یه چیز دیگه میگفت و حرفای عمو چیز دیگه ای...... حالا لحظه خداحافظی بود. یه غم خاصی تو دلم بود مثله وقتی که از یه دوست جدا میشی نمیدونم چه حسی بود ؟ برای چی بود ؟ ولی یه حس غریبی نمیذاشت برم. هه منی که تو این چند ساله اصلا امام رضا رو فراموش کردم و هر شناختی داشتم برای 10 ،11 سال پیش بود حالا برام شده بود یه دوست که درد و دل باهاش برام سراسر آرامش بود اما حالا داشتم از این دوست صمیمی که دوستیش از جنس عشق بود جدا میشدم. رو به روی ضریح وایسادم و گفتم امام رضا ممنون بابت همه چی ، بابت اینکه بهترین دوستم شدی ، بابت گوش دادن به درد و دلام ، و و و و..... کاش خیلی زود بازم بیام. یه بار دیگه چشم و دوختم به اون ضریح نورانی که تا قبل از اینکه بیام اینجا برام یه جای بی اهمیت و معمولی بود ولی حالا شده بود مرحم دردام. زیر لب خداحافظ گفتم و رفتم بیرون. با مامان اینا دم سقاخونه قرار گذاشته بودیم . رفتم همه اومده بودن و منتظر من بودن. امیرعلی چشماش قرمز شده بود و معلوم بود حسابی گریه کرده. اما هنوز هم لبخند رو لبش بود. با دیدن من لبخندش پررنگ تر شد و گفت: قبول باشه آبجی خانم. یه لبخند محو تحویلش دادم خب حوصله نداشتم اصلا. دلم نمیخواست برگردم. امیرعلی یه پارچه سبز گرفت طرفم. امیرعلی_ اینو یادگاری از اینجا نگه دار تبرک شدس. _ امیر میدونی که من به تبرک و این چیزا اعتقاد ندارم. امیرعلی_ خواهری خوب منم گفتم یادگاری نگفتم برای تبرک که. یه لبخند زدم و گفتم: ممنون. بابا_ خوب دیگه بریم. دوباره برگشتم و با غم به گنبد طلا نگاه کردم . دیگه باید بریم.... هی . . . . . با صدای امیرعلی چشامو باز کردم. امیرعلی_ خواهری پاشو گوشیت داره زنگ میزنه. _ کیه؟ امیرعلی_ نمیدونم. با دیدن اسم عمو ناخوداگاه لبخند زدم اما با یاد آوری اینکه اگه الان از حس خوبم براش بگم مسخره میکنه لبخندم محو شد. _ جونم؟ عمو_ سلام تانیا خانم. چه خبر؟ نرفتی اونجا چادری بشی برگردی که ؟ هههههه _ عمو نفس بکش. نخیر چادری نشدم . شما چه خبر؟ زن عمو خوبه ؟ عمو_ طلاق گرفتیم. با صدای بلند که بیشتر به داد شبیه بود گفتم _ چییییییییی؟ یه دفعه مامان و امیرعلی و بابا با ترس برگشتن سمتم و اگه بابا زود به خودش نیمده بود صددرصد تصادف کرده بودیم. عمو_ عههه. کر شدم. خوب طلاق گرفتیم دیگه. کلا تو این 2. 3 سال آخر دلمو زده بود به جور تحملش میکردم ...... 🧕حانیه سادات کاظمی @Jameeyemahdavi313
--•--•--☘🌸🌸☘--•--•-- ♥️وَ بِعَظَمَتِكَ الَّتى مَلاَتْ كُلَّ شَىْءٍ وَ بِسُلْطانِكَ الَّذى عَلا كُلَّشَىْءٍ  ♥️ و به بزرگى‌ات كه همه‌چيز را پر كرده و به پادشاهى‌ات‌ كه برتر از همه‌چيز قرار گرفته #دعای_کمیل♥️ 🌻 @Jameeyemahdavi313🌻
❤️بسم رب الشهدا و الصدیقین❤️ #شهدایی غواصی که از بی کسی برای آب نامه مینوشت همرزم شهید: هر روز می دیدم یوسف گوشه ای نشسته و نامه می نویسد. با خودم می گفتم یوسف که کسی را ندارد! برای چه کسی نامه می نویسد؟ آن هم هر روز! یک روز گفتم: یوسف نامه ات را پست نمی کنی؟ دست مرا گرفت و قدم زنان کنار ساحل اروند برد. نامه را از جیبش در آورد، ریز ریز کرد و توی آب ریخت. چشمانش پر از اشک شد و آرام گفت: من برای آب نامه می نویسم، کسی را ندارم که... چنددقیقه قبل ازعملیات یکی ازخبرنگارهااز او پرسید: آقا یوسف غواص یعنی چیو یوسف جواب داد: "غواص یعنی مرغابـی_امام_زمان" شهیدیوسف_قربانی🌷 شهید_عملیات_کربلای۵ شادی روحش صلوات 🍃🌹🍃🌹🕊🌹🕊🌹🕊 @Jameeyemahdavi313
✍سوال کاربر , روایت داریم حضرت مهدی عج در زمان ظهور نیز راه زهد را ادامه می دهند و جامه های سخت بر تن میکنند از جامه های لطیف دوری می گزینند چرا؟؟ 👌 پاسخ استاد عبادی ازاساتید مهدویت کشور 🔺🔹🔺🔹🔺 ============ @Jameeyemahdavi313 =============
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌺 بِسْمِ رَبِ المَهدی 🌺 🗓 امروز آدینه: 27 دی ماه 1398 21 جمادی الاولی 1441 17 ژانویه 2019 🌼🌸🌼🌸🌷🌹🌷🌹🌺💐🌺💐 @Jameeyemahdavi313
🌸🍀🌷🌸🍀🌷 آموخته ام که وقتی نا امید میشوم خداوند با تمام عظمتش ناراحت میشود و عاشقانه انتظار میکشد که به رحمتش امیدوار شوم دلم خوش است وقتی مسکنم تویی خدا #السلام_علیک_یااباصالح_المهدی(عج)🌸
#صفحه ۵۰ #ال_عمران