eitaa logo
جریان شناسی فکری، فرهنگی، سیاسی
3.2هزار دنبال‌کننده
844 عکس
1.2هزار ویدیو
1 فایل
این کانال بمنظور آشنایی و تبیین جریانات فکری، فرهنگی، سیاسی ویژه کادرهای فعالین دانشگاه و مربیان مساجد راه اندازی گردیده است. ارتباط با ادمین : https://eitaa.com/Srfm50
مشاهده در ایتا
دانلود
جریان شناسی فکری، فرهنگی، سیاسی
🔰عدو شود سبب خیر، گر خدا خواهد... ✍🏼چند سال پیش در اوج جریانات دوم خرداد و قدرت اصلاح طلبان، در یکی
باسمه تعالی 📚 سیر روشنفکری در غرب و ایران ✍🏼 قسمت اول 🔰 دیباچه: مطلع مبحث روشنفکری را بر اساس سخنان گهربار رهبر فرزانه انقلاب در سالهای گذشته آغاز می کنیم، چرا که ایشان به شکلی کارشناسی و تخصصی در این مبحث ورود کرده و مطالب ارزشمندی را فرمایش نموده اند. لذا ترجیح می دهیم بجای مقدمه، سخنان ایشان را در مبحث روشنفکری، برای اعضای محترم ارائه نماییم تا کلیت، چارچوب و جهت گیری این بحث روشن شود. 🔻 روشنفکری در نگاه مقام معظّم رهبری یکی از مباحث مهمی که آیت‌الله خامنه‌ای، توجّه ویژه‌ای بدان داشته است، بحث روشنفکر و روشنفکری است و با توجّه به ضرورت تبیین روشنفکری و آگاهی خوانندگان از مؤلفه‌ها و ویژگی‌های آن، گزارشی از دیدگاه حضرت آقا را به شرح زیر عینا بیان می‌داریم: 🔹دیدگاه تفصیلی مقام معظّم رهبری: «این بحث، بحثی درباره مقوله روشنفکری و روشنفکران در کشور ماست که به نظر من مقوله مهمّی است». «همیشه و در همه عصرها و دوران‌ها، روشنفکران بوده‌اند؛ مردمانی که جلوتر از زمان خود را می‌دیدند و بر همین اساس می‌اندیشیدند و حرکت می‌کردند.». «روشنفکری، عبارت است از آن حرکت، شغل، کار و وضعی که با فعالیت فکر سر و کار دارد و روشنفکر، کسی است که بیشتر با مغز خودش کار می‌کند، تا با بازویش؛ با اعصاب خودش کار می‌کند، تا با عضلاتش؛ این روشنفکر است.»، «روشنفکری، اساساً ضدّ ارتجاع است و مقوله‌ای است که حرکت رو به جلو دارد و به آینده نگاه می‌کند. مجموعه‌ای که دچار تحجّر مذهبی، سیاسی و... باشد، دیگر روشنفکر نیست؛ چون روشنفکری لازمه‌اش حق‌طلبی، چشم‌باز و تکیه به منطق و استدلال است.»، 🔸«روشنفکری واقعی آن است که در آن، فکر علمی، نگاه به آینده، فرزانگی، هوشمندی و احساس درد در مسائل اجتماعی (به‌خصوص در آنچه که مربوط به فرهنگ است) مستتر است، امّا روشنفکری در ایران، بیمار متولّد شد؛ چون کسانی که روشنفکران اوّل تاریخ ما هستند، آدم‌هایی ناسالمند.»، «روشنفکری ما در همان فضای روشنفکری غربی فکر کرده، تأمّل کرده، حرف زده و قضاوت نموده است! اینکه می‌گویم روشنفکری در ایران بیمار متولّد شد، معنایش همین است.» ادامه دارد... 🆔 @Jarianshenasi
💥آغاز مباحث سیر روشنفکری در غرب و ایران👆🏻👆🏻
📚 مطالعات اسلامی در غرب ✍🏼 قسمت نهم 🔰با پیدایش انگیزه های جدید سیاسی و تجاری برای شناخت شرق و کنار رفتن تدریجی کلیسا و کشیشان از صحنه سیاست، بخشهایی جدید برای آموزش زبانهای شرقی و مطالعات شرقی در بسیاری از دانشگاههای اروپایی گشوده شد که زبان عربی و مطالعات اسلامی در آن جایگاهی ویژه داشت. وبدین ترتیب مطالعات اسلامی در غرب به تدریج رنگ و بوی یکسره دینی و کلیسایی خود را از دست داد و صبغه ی دانشگاهی به خود گرفت، هرچند روح حاکم و انگیزه این مرحله ی نو از مطالعات اسلامی نیز شناخت شرق اسلامی برای یافتن راه بهره بردن از امکانات و منابع آن و در نهایت سیطره بر آن بود. 🔻روح حاکم بر این نوع جدید از مطالعات اسلامی، تغییر نگرش از دین به جوامع مسلمان و از اسلام به مسلمانان بود؛ یعنی به جای تلاش برای شناخت اسلام، تلاش می شد وضعیت حال کشورهای اسلامی و احوال مسلمانان شناخته شود و این امر به معنای توقف مطالعات اسلامی به مفهوم خاص نبود. در مطالعات اسلامی روح تخاصم و ضدیت با اسلام با وجود قدمهایی که برای واقع گرایی و تحقیق علمی به دور از حب و بغض برداشته شده بود، همچنان حاکم بود. برای مثال «ادوارد پوکوک» انگلیسی (۱۶۹۱-۱۶۰۴ م) که مطالعات او درباره اسلام به قصد رد کردن آن بود، این اعتقاد را داشت که برای شناخت اسلام باید مستقیما به منابع مورد قبول خود مسلمانان مراجعه و از بسنده کردن به گفته های این و آن پرهیز کرد و خود نیز کوشید که در کتابی به نام «المختار من تاریخ العرب» برهمین مبنا عمل کند. همچنین در مقدمه اولین ترجمه ی قرآنی که به قلم «الکساندر راس» در سال(۱۶۴۹ م) در لندن چاپ شد، آمده است: «فکر کردم خوب است که این کتاب را همانگونه که واقع هست بنمایانم تا بتوانید دشمنانتان را کاملا بشناسید، زیرا باید هرچه بهتر برای مقابله با... قران آماده شوید». 🔸از قرن هجدهم گام دیگری در مسیر تعدیل روح عناد نسبت به مسلمانان برداشته شد و آن پذیرش هویت غیر قابل انکار اسلام و مسلمانان بود. غربیها باور کردند که امکان از بین بردن مسلمانها یا مسیحی کردن آنان وجود ندارد و باید به شکلی با آنان کنار آمد و از این رو، حرکت علمی شناخت اسلام که شاید برای نخستین بار از اواسط قرن هفدهم میلادی آغاز شده بود در قرن هجدهم با وسعت بیشتری ادامه یافت و برای نخستین بار متونی در بیان و معرفی صادقانه اسلام و حیات پیامبر(ص) پدید آمد. دو عامل در این رویکرد تازه موثر بود: کاسته شدن خطر عثمانیها و گسترش خردگرایی در این قرن؛ به گونه ای که قرن هجدهم قرن روشنگری اروپا خوانده شده است. البته تاثیر رفت و آمد مستمر غربیها به شرق را که از قرن هفدهم آغاز شده بود نیز نباید از نظر دور داشت. ادامه دارد... 🆔 @Jarianshenasi
📚 سیر روشنفکری در غرب و ایران ✍🏼 قسمت دوم 🔰 ادامه سخنان مقام معظم رهبری: آل احمد در کتاب «خدمت وخیانت روشنفکران در مشخصات روشنفکر می‌گوید: یک مشخّصات، مشخّصات عوامانه روشنفکر است. معنای «عوامانه» این نیست که عوام، روشنفکر را این‌گونه تصوّر می‌کنند؛ بلکه خود روشنفکر هم گاهی همین‌طور فکر می‌‌کند. این خصوصیات سه‌تاست: اوّل، مخالفت با مذهب و دین؛ یعنی روشنفکر لزوماً بایستی با دین مخالف باشد! دوم، علاقه‌مندی به سنن غربی و اروپارفتگی و این‌طور چیزها؛ سوم هم درس‌خواندگی. این دیگر برداشت‌های عامیانه از روشنفکری است؛ ممیّزات روشنفکر این است؛ یعنی اگر کسی متدیّن شد، چنانچه علّامه دهر باشد، اوّل هنرمند باشد، بزرگ‌ترین فیلسوف باشد؛ روشنفکر نیست! 🔻بعد می‌گوید این سه خصوصیتی که برداشت عامیانه و خصوصیات عامیانه روشنفکری است، در حقیقت، ساده شده دو خصوصیت دیگری است که با زبان عالمانه یا زبان روشنفکری می‌شود آنها را بیان کرد. یکی از آن دو خصوصیت، عبارت است از بی‌اعتنایی به سنّت‌های بومی و فرهنگ خود ـ که این دیگر بحث عوامانه نیست؛ این حتمی است ـ دیگری، اعتقاد به جهان‌بینی علمی، رابطه علمی، دانش و قضا و قدری نبودن اینها؛ مثال‌هایی هم می‌زند. این در حالی است که در معنای روشنفکری ساخته و پرداخته فرنگ ـ که اینها آن را از فرنگ گرفتند و آوردند ـ به هیچ‌وجه این مفهوم و این خط و جهت و این معنا نیست! 🔸یعنی چرا باید یک روشنفکر حتماً به سنّت‌های بومیش بی‌اعتنا باشد؛ علّت چیست؟، چرا باید کسی که با تفکّر خودش کار می‌کند، لزوماً به سنّت‌های زادگاه و کشور و میهن و تاریخ خودش بیگانه باشد، حتی با آنها دشمن باشد، یا بایستی با مذهب مخالف باشد؟ پاسخ این سؤال در خلال حرف‌های خود این مرحوم یا بعضی حرف‌های دیگری که در این زمینه‌ها زده شده، به‌دست می‌آید. 🔹علّت این است که آن روزی که مقوله روشنفکری ـ مقوله «انتلکتوئل» ـ اوّل‌بار در فرانسه به‌وجود آمد، اوقاتی بود که ملّت فرانسه و اروپا از قرون وسطی خارج شده بودند؛ مذهب کلیسایی سیاه خشن خرافی، مسیحیّت را پشت سرانداخته و طرد کرده بودند. دانشمند را می‌کشد، مکتشف و مخترع را محاکمه می‌کند، تبعید می‌کند، نابود می‌کند، کتاب علمی را از بین می‌برد. این بدیهی است که یک عده انسان‌های فرزانه پیدا شوند و آن مذهبی که این خصوصیت را داشت و از خرافات و حرف‌هایی که هیچ انسان خردپسندی آن را قبول نمی‌کند، پر بود، به کناری بیندازند و به کارهای جدید روبیاورند و دائره المعارف جدید فرانسه را بنویسند و کارهای بزرگ علمی را شروع کنند. بدیهی است که اینها طبیعت کارشان پشت‌کردن به آن مذهب بود. ادامه دارد... 🆔 @Jarianshenasi
📚 مطالعات اسلامی در غرب ✍🏼 قسمت دهم 🔰 شاید جنجال برانگیزترین نویسنده قرن هجدهم که آثار او درباره اسلام مورد توجه قرار گرفته است، «فرانسوا ماری ولتر» (۱۷۷۸-۱۶۹۴ م) باشد. آثار ولتر و سیر تحول نگرش او درباره اسلام وحرکت از نقطه ی حمله به اسلام و رسیدن تدریجی به نقطه ی مدح و ستایش اسلام را می توان نشانه خوبی برای این تحول در مطالعات اسلامی در اروپای قرن هجدهم به شمار آورد. در حالیکه عده ای به دلیل مدح ولتر از اسلام و نگاه واقع بینانه او به تاریخ اسلام، او را در زمره ی شخصیتهایی دانسته اند که نگاه منصفانه و واقع بینانه درباره اسلام را رواج داد. برخی نیز مواضع ولتر را یکسره خصمانه می دانند وقائل به کم شدن شکاف میان مسلمانان و مسیحیان به وسیله آثار او نیستند؛ ولی تحقیقات موشکافانه دیگری نشان دهنده ی تحول تدریجی او در نگرش به اسلام است. وی که در آغاز، نگاهی سخت منتقدانه نسبت به پیامبر(ص) و اسلام داشت، در اواسط زندگی علمی و فرهنگی خود به موضعی متعادلتر رسید و سرانجام در اواخر عمر خود تحولی عمیق در افکار او رخ داد؛ به گونه ای که دیگر پیامبر(ص) را جاعل و دروغزن نمی دانست، بلکه او را پدیدآورنده ی بزرگترین انقلاب روی زمین و دین او را برترین دین روی زمین معرفی کرد و حتی اندکی پیش از مرگش در جزوه ای که به منزله وصیتنامه دینی و ادبی اوست گفته است که: «من در حق محمد بسیار بد کردم». این سخن که ستایش او از اسلام برای نکوهش و تکذیب مسیحیت و مسیحیان بوده، برفرض صحت، از ارزش کار او نمی کاهد و او واقعا به آنچه می نوشت اعتقاد داشت. 🔻تاسیس کتابخانه های شرقی در اروپا که دربر دارنده ی دست نوشته های مسلمانان و آثار گردآوری شده از شرق بود، گامی دیگر برای تقویت فضای بررسی واقع بینانه و متتبعانه غربیها- به ویژه کسانی که امکان سفر به شرق را نداشتند- نسبت به اسلام بود. 🔸وابستگان و دانش آموختگان دانشگاه ها و موسسات علمی وفرهنگی که به سرزمینهای اسلامی می رفتند به گردآوری مخطوطات و انتقال آنها به مراکز خود می کردندو کتابخانه ها و مراکز علمی بزرگی را تاسیس و ایجاد می کردند که به کعبه آمال عربی خوانها در قرن هفدهم و هجدهم تبدیل شده بودند. کتابخانه دانشگاه لیدن هلند، کتابخانه بادلیان وابسته به دانشگاه آکسفورد، کتابخانه واتیکان، کتابخانه ملی پاریس، کتابخانه موزه بریتانیا، کتابخانه اسکوریال اسپانیا، از جمله کتابخانه هایی بودند که کتابها و منابع آنها از طریق سفر استادان به سرزمینهای شرقی یا وقف کتابخانه های شخصی یا خرید این گونه مجموعه ها فراهم می آمد. ادامه دارد... 🆔 @Jarianshenasi
📚 سیر روشنفکری در غرب و ایران ✍🏼 قسمت سوم 🔰 ادامه سخنان مقام معظم رهبری: آن‌وقت روشنفکر مقلّد ایرانی در دوره قاجار که اوّل‌بار مقوله «انتلکتوئل» را وارد کشور کرد و اسم منوّرالفکر به آن داد و بعد به «روشنفکر» ـ با همان خصوصیت ضدّ مذهبیش ـ تبدیل شد، آن را در مقابل اسلام آورد؛ اسلامی که منطقی‌ترین تفکّرات، روشن‌ترین معارف، محکم‌ترین استدلال‌ها و شفاف‌ترین اخلاقیات را داشت؛ اسلامی که همان‌وقت در ایران همان‌کاری را می‌کرد که روشنفکران غربی می‌خواستند در غرب انجام دهند! یعنی برهه‌ای از دوران استعمار، روشنفکران غربی، با مردم مناطق استعمارزده غرب، هم‌صدا شدند؛ مثلاً اگر کشور اسپانیا، کوبا را استعمار کرده بود و ثروت آنجا (شکر کوبا) را در اختیار گرفته بود، «ژان پل سارتر» فرانسوی از مردم کوبا و از «فیدل کاسترو» و از «چه‌گوارا» علیه دولت استعماری فرانسه دفاع می‌کرد و کتاب می‌نوشت: «جنگ شکر در کوبا» «به عبارت دیگر، روشنفکر غربی در برهه‌ای از زمان، با دولت و با نظام حاکم بر خودش، به نفع ملّت‌های ضعیف مبارزه می‌کرد. 🔻این کار در ایران به‌ وسیله چه کسی انجام می‌گرفت؟ به‌وسیله میرزای شیرازی؛ به‌ وسیله میرزای آشتیانی در تهران؛ به‌ وسیله سیّدعبدالحسین لاری در فارس. اینها با نفوذ استعمار مبارزه می‌کردند، امّا چه کسی به انعقاد قرارداد‌های استعماری و دخالت استعمار کمک می‌کرد؟ میرزا ملکم‌خان و امثال او و بسیاری از رجال قاجار که جزو روشنفکران بودند؛ یعنی درست مواضع، جا‌به‌جا شده بود، امّا در عین حال، مبارزه با دین خرافی مسیحیت در روشنفکری ایران، جای خودش را به مبارزه با اسلام داد! بنابراین، یکی از خصوصیات روشنفکر این شد که با اسلام، دشمن و مخالف باشد.» 🔸«البته به نظر ما در روشنفکری به‌معنای حقیقی کلمه، نه ضدّیت با مذهب هست و نه ضدّیت با تعبّد. یک انسان می‌تواند هم روشنفکر باشد؛ به همان معنایی که همه روشنفکر را تعریف کرده‌اند ـ کسی که به آینده نگاه می‌کند، کارفکری می‌کند، رو به پیشرفت دارد ـ و هم می‌تواند مذهبی باشد، می‌تواند متعبّد باشد، می‌تواند مرحوم دکتر بهشتی باشد، می‌تواند شهید مطهری باشد، می‌تواند بسیاری از شخصیت‌های روشنفکر مذهبی کاملاً مؤمن ما باشد که ما دیده‌ایم. هیچ لزومی ندارد که مخالف مذهب باشد.» «جالب‌ اینجاست که وقتی قید عدم تعبّد را جزو قیود حتمی و اصلی روشنفکری ذکر می‌کنند، نتیجه این می‌شود که علامه طباطبایی، بزرگ‌ترین فیلسوف زمان ما که از فرانسه، فلاسفه و شخصیت‌های برجسته‌ای مثل «هانری کربن» به اینجا می‌آیند و چند سال می‌مانند تا از او استفاده کنند، روشنفکر نیست، امّا مثلاً فلان جوجه‌شاعری که به مبانی مذهب و مبانی سنّت و مبانی ایرانی‌گری اعتقادی ندارد و چند صباحی هم در اروپا یا آمریکا گذرانده، روشنفکر است؛ و هرچه در اروپا بیشتر مانده باشد، روشنفکرتر است! ببینید چه تعریف غلط و چه جریان زشت و نامناسبی به نام روشنفکر در ایران ایجاد شده بود!» ادامه دارد... 🆔 @Jarianshenasi
📚 مطالعات اسلامی در غرب ✍🏼 قسمت یازدهم 🔰 از مهمترین مراکز و کرسیهای آموزش زبان عربی در این دوره، نخست باید از تاسیس کرسی زبان عربی در سال (۱۶۳۶ م) در دانشگاه آکسفورد نام برد. در هلند علاوه بر دانشگاه لیدن در سال (۱۶۱۴ م). در دانشگاه گروننجین ودر سال(۱۶۳۲ م) در دانشگاه شهری آمستردام و در (۱۶۳۳ م) در دانشگاه اوترشت فعالیتهایی برای آموزش زبان عربی آغاز شد. گرچه آلمانیها در قرنهای ۱۷ و ۱۸ عموما برای فراگیری عربی و دیگر زبانهای شرقی به هلند می رفتند، از اواخر قرن ۱۸ به بعد رفته رفته در دانشگاههای آلمان هم فعالیتهای مستقلی در این زمینه آغاز شد. در وین، پایتخت اتریش نیز در سال(۱۷۵۳ م) مدرسه زبانهای شرقی برای آموزش سفیران و سرکنسول ها و بازرگانان و دانشمندانی که با شرق مراوده داشتند، تاسیس شد که بعدها بعضی از استادان مسلمان عرب زبان هم در آن به تدریس مشغول شدند. 🔻همچنین مدرسه ملی زبانهای زنده شرقی پاریس در سال(۱۷۹۵ م) برای آموزش سفیران، سرکنسولها و بازرگانان عازم کشورهای شرقی تاسیس و با تصدی کرسی زبانهای عربی و فارسی از سوی دوساسی (۱۸۳۸-۱۷۵۸ م) این مدرسه به کعبه طالبان علم تبدیل شد که از آلمان و ایتالیا و انگلستان و سوئد و اسپانیا و فنلاند و غیره بدان روی می آوردند و گفته می شود هیچ مدرسه شرق شناسی در غرب شکوفایی این مدرسه را نیافت. 🔸تاسیس انجمن ها و نهادهای ویژه مطالعات شرقی– که طبعا در بردارنده مطالعات اسلامی نیز بود-- در خارج از مرزهای کشورهای اروپایی از اواخر قرن هجدهم آغاز شد. این انجمن ها که در قرن نوزدهم رونق بیشتری یافت تحت هدایت و حمایت و نظارت اروپائیان فعالیت می کرد. انجمن سلطنتی آسیایی بنگال که در سال (۱۷۸۴ م) از سوی انگلیسی ها در کلکته تاسیس شد، از نمونه های مهم این مراکز است. در نتیجه این فعالیتها، حجم کتابها و آثار اروپائیان درباره شرق رشدی چشمگیر یافت. 🔹در آخرین سالهای قرن هجدهم در سال(۱۷۹۸ م) ناپلئون بناپارت به مصر لشکر کشید و بدین ترتیب، صفحه ای نو در تاریخ روابط شرق و غرب ورق خورد. این حادثه نیز تاثیر مهمی در مطالعات اسلامی در غرب داشت که در مطالب قرن نوزدهم به آن خواهیم پرداخت. ادامه دارد... 🆔 @Jarianshenasi
📚 سیر روشنفکری در غرب و ایران ✍🏼 قسمت چهارم 🔰 ادامه سخنان مقام معظم رهبری: بعد از پیروزی انقلاب، روشنفکری در ایران برنیفتاد ـ روشنفکری وجود داشت ـ امّا در واقع، یک روشنفکری نوین به‌وجود آمد. در دوره انقلاب، شاعر، نویسنده، منتقد، محقّق، کارگردان، سینماگر، نمایشنامه‌نویس و نقّاش، از دو قشر پدید آمد: یکی عناصری که انقلاب اینها را به‌وجود آورده بود و دوم عناصری که از دوره قبل بودند و انقلاب اینها را به کلّی قلب ماهیت کرده بود. 🔻برای اوّلین‌بار بعد از گذشت تقریباً صد سال از آغاز تحرّک روشنفکری در ایران، روشنفکری بومی شد. آن کسانی که در مقوله‌های روشنفکری فعال‌ترند و در مرکز دایره روشنفکری قرار دارند (یعنی نویسندگان و شعرا) تا برسد به قشرهای گوناگون، مثل هنرمندان، نقاشان و... اینها برای اوّلین‌بار در این کشور مثل یک ایرانی فکر کردند، مثل یک مسلمان حرف زدند، محصول روشنفکری و هنری و ادبی تولید کردند؛ این شد یک دوران جدید. البته مقاومت‌هایی بود، لیکن حرکت عظیم انقلابی، که همه چیز مقدمه چنین حرکتی است ـ این را شما بدانید که هر فکری، هر قلم‌زدنی، هر کار کردنی، مقدمه چنین حرکتی است؛ مثل حرکتی که در انقلاب برای کشور پدید آمد ـ بزرگ‌ترین برکات را برای کشور دارد؛ لذا موج حرکت خودی و اسلامی و بومی روشنفکری، با شعبه‌های گوناگونش در کشور، همه چیز را تحت‌الشّعاع قرار داد. از آهنگ‌ساز گرفته تا موسیقیدان، تا هنرمند، تا ادیب، تا شاعر، اسلامی فکر کردند، اسلامی کار کردند؛ لااقل تلاش کردند که این‌گونه باشند. این، پدیده بسیار نو و مبارکی بود و ادامه پیدا کرد. 🔸از بعد از جنگ تلاش‌هایی جدّی شروع شده برای اینکه روشنفکری ایران را به همان حالت بیماری قبل از انقلاب برگردانند.(برگشت به عقب، ارتجاع) یعنی باز قهرکردن با مذهب، قهرکردن با بنیان‌های بومی، روکردن به غرب، دلبستگی و وابستگی بی‌قید و شرط به غرب، پذیرفتن هرچه که از غرب (اروپا و امریکا) می‌آید، بزرگ‌شمردن هر آنچه که متعلّق به بیگانه است و حقیر شمردن هر آنچه که مربوط به خودی است؛ که در باطن خودش، تحقیر ملّت ایران و تحقیر بنیان‌هایش را همراه دارد. من این را مشاهده می‌کنم. 🔹اینها چه کسانی هستند؟ البته می‌شود حدس زد. من اینجا دیگر خبر یقینی نمی‌توانم بگویم. یک عدّه کسانی هستند که -لم یؤمنوا بالله طرفه عین. اینها هرگز نه به اسلام و نه به ایران، ایمانی نیاورده‌اند. آن چند سالی هم که این جریانات روشنفکری الهی، اسلامی، مذهبی، حقیقی، ایرانی ـ هرچه می‌خواهید اسمش را بگذارید ـ در ایران وجود داشت، اینها حاضر نشدند حتی سربلند کنند! به گوشه‌ای رفتند یا به خارج از کشور سفر کردند و معبود خودشان، قبله خودشان، معشوق خودشان را آنجا یافتند. ادامه دارد... 🆔 @Jarianshenasi
📚 مطالعات اسلامی در غرب ✍🏼 قسمت دوازدهم 🔰عصر استعمار و رمانتیسم: قرن نوزدهم تا پایان نیمه اول قرن بیستم تحول مطالعات اسلامی در قرن نوزدهم و بیستم را باید در دو مرحله بررسی کرد: * مرحله اول از آغاز قرن نوزدهم تا جنگ جهانی دوم * مرحله دوم از جنگ جهانی دوم تاکنون نخستین نکته قابل تامل در مرحله اول مطالعات اسلامی در این دو قرن، حمله نظامی اروپائیان به سرزمینهای اسلامی و اشغال این سرزمین هاست. این حملات که رقم زننده ی عصر استعمار در تاریخ روابط شرق و غرب است در پی شکوفایی صنعتی غرب و رونق بازرگانی آن و با انگیزه به دست آوردن مواد خام ارزان قیمت، صورت گرفت. 🔻اولین و شاید مهمترین این هجوم ها حمله ناپلئون بناپارت در سال (۱۷۹۸ م) به مصر و اشغال آن بود که تقریبا یک دهه پس از انقلاب فرانسه (۱۷۸۹ م) صورت پذیرفت و به دنبال آن بسیاری از کشورهای اسلامی از سوی دول اروپایی اشغال شد. استیلای برخی دول غربی بر بخشهایی از سرزمین اسلامی، نوعی حس سیادت و برتری به آنها بخشید و با نگاهی تحقیرآمیز به سرزمینهای شرقی گویی در پی جبران ناتوانی و ناکامی چند قرن گذشته خود در برابر مسلمانان برآمدند و این روحیه در آثار آن دسته از نویسندگان اسلام شناس که تحت حمایت دولتها بودند، منعکس بود واگر هم این روحیه خصمانه تا اندازه ای نسبت به قرنهای پیش تعدیل یافته بود، به این سبب بود که غربیها احساس خطر کمتری از ناحیه شرق استعمار شده می کردند و آن را چون دشمنی در حال مرگ در چنگال خود اسیر می دیدند. 🔸اروپائیان به طور طبیعی برای بهره برداری هرچه بیشتر و بهتر از آسیا و افریقا نیازمند اطلاعاتی درست و کافی از خصوصیات این دو قاره بودند و این ماموریت را خاورشناسان قرنهای نوزدهم و بیستم به انجام رساندند. البته این دسته از خاورشناسان مرتبط با انگیزه های استعماری را یکسره دانشمندان و استادان دانشگاه ها تشکیل نمی دادند؛ بلکه بازرگانان، درجه داران ارتش و سیاستمدارانی را که با شرق اسلامی مراوده داشتند، باید در زمره همین خاورشناسان به شمار آورد. 🔹شاید تعجب برانگیز باشد که تعداد دانشمندان در «کنگره اول شرق شناسی» که در سال (۱۸۷۳ م) در پاریس تشکیل شد، نسبت به سایر شرکت کنندگان، یعنی اشراف، دیپلماتها، نظامیان عالیرتبه، کارشناسان استعماری، تاجران بزرگ کالاهای شرقی و حتی عتیقه فروشان کمتر بود. تفاوت عمده بین نگاه ناهمسازگرایانه ای که در این آثار منعکس بود با آثار قرون گذشته، کنار رفتن انگیزه دینی در شرق ستیزی و اسلام ستیزی و جایگزینی آن با انگیزه های سیاسی و اقتصادی بود. ادامه دارد... 🆔 @Jarianshenasi
📚 سیر روشنفکری در غرب و ایران ✍🏼 قسمت پنجم 🔰 ادامه سخنان مقام معظم رهبری: میدان روشنفکری، میدان مشت و امثال اینها نیست. میدان روشنفکری، میدان همان فرهنگ است؛ ابزارهایش، ابزارهای فرهنگی است. با همه قوا باید موجودی فعلی را حفظ کرد. نباید اجازه دهند که یک عده افرادی که سال‌های متمادی در این کشور با ابزارهای روشنفکری و با ابزارهای فرهنگی، هیچ خدمتی به این مردم نتوانستند بکنند (حداقلش این است) در هیچ مشکل و مسئله مهمی نتوانستند با این مردم همراه باشند و به پای مردم برسند؛ حتی نتوانستند پابه‌پای مردم برسند، چه برسد بخواهند جلودار و پیشرو و رهبر مردم باشند ـ همیشه عقب ماندند، همیشه در انزوا ماندند ـ اینها مجدداً به این کشور بیایند و سایه فکر و فرهنگ خودشان را حاکم کنند. 🔻اینکه می‌بینیم در بعضی از مطبوعات و مجلّات و منشورات فرهنگی، چیزهایی نشان داده می‌شود، دنبال رجعت به گذشته‌اند؛ دنبال برگشتن به حالت بیماری روشنفکریند. این مقوله روز است. این مقوله بسیار اساسی و مهمی است. البته روشنفکرجماعت وقتی بخواهند در این زمینه‌ها حرف بزنند، می‌توانند بنشینند ببافند، حرف بزنند؛ که آقا نمی‌شود، روشنفکری با دین نمی‌سازد؛ دین اگر به کشوری آمد، همه چیز را تحت‌الشّعاع قرار می‌دهد؛ کما اینکه متأسّفانه در یک پاورقی، مرحوم آل احمد هم یک جمله این‌طوری دارد که خطای تاریخی است. به نظر من، ایشان در اینجا دچار خطای تاریخی شده است. 🔸البته دینی که روشنفکری اروپا با آن مخالفت کرد، لایق زندگی بشری نبود؛ دینی پر از خرافات بود؛ همان دینی که گالیله را به اعدام محکوم می‌کند و یکی دیگر را زیر شکنجه می‌کشد؛ به خاطر اینکه یک کشف علمی کرده! دین مسیحیت تحریف‌شده، نه مسیحیت واقعی. ایرادی به جداشدن از آن دین نیست؛ ایراد به جداکردن معنویت و اخلاق از علم و سیاست و نظام زندگی و روابط فردی و اجتماعی است. علم و عقل را مطلق کردند وگفتند دین کنار برود و علم و عقل بیاید. روشنفکری جدید، اصلاً این‌طوری متولّد شد؛ شد ضدّدین و مخالف با دین و عازم بر قلع‌ و قمع دین. روشنفکری کشور ما هم که از ابتدا بی‌دین متولّد شده است. 🔹من به شما بگویم، امروز مهم‌ترین نیاز دنیای اسلام این است که آن جوهر اسلام ناب و گوهر تابناک ـ با شکلی که تهمت بی‌سوادی، تحجّر، مقدّس‌مآبی و از زمان عقب‌ماندن و عقب‌مانده‌بودن دیگر به آن وارد نیاید ـ بتواند به اهداف خودش برسد؛ ما در دنیای اسلام و امّت اسلامی این را نیاز داریم. حوزه علمیه قم، به‌عنوان قلّه حوزه‌های علمیه و به‌دنبال آن، حوزه‌های دیگر علمیه، باید کاری کنند که دین خدا در بین مردم، مورد رغبت و شوق قرار گیرد. دین را آن‌چنان که خدا خواسته است، باید به مردم ارائه دهند. این هم احتیاج به تحقیق، به نوآوری، به روشنفکری، به آگاهی از دنیا و به خالی‌بودن از هواها و هوس‌های دنیایی دارد. ادامه دارد... 🆔 @Jarianshenasi
📚 مطالعات اسلامی در غرب ✍🏼 قسمت سیزدهم 🔰عصر استعمار و رمانتیسم: قرن نوزدهم تا پایان نیمه اول قرن بیستم ادامه.... رشد شاخه های مختلف علوم انسانی در دانشگاههای اروپا در مطالعات شرقی به صورت عام و مطالعات اسلامی به صورت خاص اثر گذاشت وتقویت رویکرد علمی و محققانه در مطالعات اسلامی از جمله نتایج آن بود. 🔻جدا شدن تدریجی این دسته از مطالعات از انگیزه های استعماری، بویژه از نیمه های قرن نوزدهم به بعد، هم در این رویکرد موثر بود و موسساتی که تنها انگیزه های علمی داشتند بر رونق این مطالعات افزودند؛ به گونه ای که از همان اواسط قرن نوزدهم یا حداکثر در ربع قرن اول بیستم دست کم در برخی از کشورها مطالعات اسلامی به یک علم مستقل و به بیان دیگر به علمی در میان علوم انسانی تبدیل شده بود. حجم آثار پدید آمده با این ویژگی علمی در قرن بیستم رشدی چشمگیر و بی سابقه یافت و بر این پایه، عده ای این قرن را مهمترین دوره اسلام شناسی در غرب دانسته اند. نگاه منصفانه و بیطرفانه به تاریخ و تمدن اسلامی به متون درسی دانشگاهی غرب نیز راه یافت. 🔸«فورستر» را نخستین متکلم مسیحی دانسته اند که با چاپ کتاب «کشف حجاب از دیانت محمدی» در سال (۱۸۲۹ م) نگاهی علمی و محققانه به اسلام را پایه گذاری کرد. «واشنگتن اروینگ» امریکایی(۱۸۵۹-۱۷۸۳ م) نیز در همان سال کتابی با نام «عذر تقصیر به درگاه محمد» گوی سبقت را از دیگر مسیحیانی که بعدها به صداقت پیامبر(ص) اعتراف کرده بودند، ربود. در قرن نوزدهم معمولا تمامی ترجمه های قرآن مستقیما از زبان عربی صورت می گرفت. آوازه ی «کارلایل» (۱۸۰۴ م) که پیشتاز کنار زدن سنت چند صدساله ی بدگویی از اسلام و مسلمانان بود، بیش از پیشینیان خود است. او فصلی از کتاب«قهرمانان» (۱۸۴۱ م) خود را به زندگی پیامبر(ص) اختصاص داد و در آن، صمیمیت و صدق عقیده را امتیاز اصلی قرآن شمرد. این اقدام او تاثیری بسزا در تغییر عقیده اسلام شناسان اروپایی درباره اسلام و پیامبر(ص) داشت. ادامه دارد... 🆔 @Jarianshenasi
📚 سیر روشنفکری در غرب و ایران ✍🏼 قسمت ششم 🔰 ادامه سخنان مقام معظم رهبری: امروز روشنگری دینی مهم‌ترین زرهی است که جامعه اسلامی ما می‌تواند بر تن خودش بکند و در مقابل حملات دشمن بایستد. این همان نقشی است که مرحوم مطهری در جریان فکری و روشنفکری اسلامی کشور ایفا کرد؛ که باید تلاش شود این جریان تداوم پیدا کند و متوقّف نشود. درباره هویت فکری و روشنفکری شهید مطهری و نقشی که این مرد بزرگ در زمان خود ایفا کرد، به نظر من تاکنون تعریف جامعی ارائه نشده است. البته روی کتاب‌های ایشان کار شده ـ کارهای شایسته‌‌ای هم انجام گرفته ـ لیکن باید کاری را که مرحوم شهید مطهری در سال‌های دهه چهل و پنجاه در محیط فکری این کشور انجام داد، شناخت. 🔻ایشان با قوّت فکری و اندیشه قوی و صائب خود وارد میدان‌هایی شد که تا آن‌وقت هیچکس در زمینه مسائل اسلامی وارد این میدان‌ها نشده بود و با تفکّراتی که آن روز در کشور رایج شده بود ـ افکار وارداتی ترجمه‌‌ای غربی و شرقی ـ یا می‌رفت رایج شود، خود را وارد یک چالش علمی عمیق و وسیع و تمام‌نشدنی کرد. ایشان، هم در جبهه مقابله با مارکسیست‌ها به یک جهاد بسیار هوشمندانه دست زد و هم در جبهه مقابله با تفکّرات غربی و لیبرالیست‌ها وارد میدان شد. این نقش، بسیار مهم است؛ هم جرأت و اعتماد به نفس لازم می‌خواهد، هم قدرت فکری و اجتهاد در زمینه‌های گوناگون را لازم دارد، هم یقین و ایمان قاطع می‌خواهد؛ این مرد بزرگ، همه اینها را با هم داشت؛ هم عالم بود، هم بسیار مؤمن بود، هم به ایمان خود یقین داشت و هم اعتماد به نفس داشت؛ اینها لازم است. 🔸در سابقه تاریخی ما افکار وارداتی وجود دارد؛ منتها نه با این وسعت، با این شیوع و با این امکان تأثیرگذاری. تاریخ ما از این‌گونه رگه‌های فکری ناسالمی که وارد تفکّرات علمی ما شده ـ چه در فقه ما، چه در فلسفه ما، چه در کلام ما ـ پر است؛ لیکن در دوره جدید که ارتباطات گسترش پیدا کرد، حرف‌های نو‌به‌نو ـ با جاذبه‌هایی که به‌طور طبیعی دارد ـ مرتباً وارد فضای فکری جامعه شد و به یک مواجهه صحیح و علمی، ایجاد نیاز کرد. ادامه دارد... 🆔 @Jarianshenasi
📚 مطالعات اسلامی در غرب ✍🏼 قسمت چهاردهم: ادامه... 🔰 در این میان برخی از مستشرقان جذب تعالیم اسلامی شدند و رسما به این دین گرویدند یا به برخی از آئین ها و آداب مسلمانان عمل می کردند. تاسیس مراکز آموزش زبانهای شرقی اسلامی، مانند عربی، ترکی، و فارسی و معاهد و مراکز مطالعات اسلامی که طبعا صبغه علمی بیشتری داشتند در این دو قرن نیز ادامه داشت. در ده های اول قرن نوزدهم و در ایام ریاست دوساسی (۱۸۳۸ م) به شکوفایی کم نظیری رسید و محققانی از آلمان، ایتالیا، انگلستان، سوئد، اسپانیا، فنلاند و دیگر کشورهای اروپایی بدانجا شتافتند. دانشگاه ها و مراکز مطالعات مختلفی در همه این کشورها رونق گرفت. در آمریکا نیز به پیروی از کشورهای اروپایی، نخستین انجمن مطالعات شرقی(آسیایی) در سال (۱۸۴۲ م) تاسیس شد؛ ولی مطالعات اسلامی رسما در قرن بیستم و در دانشگاه «پرینستون» وبا کوشش «فیلیپ حتی» (۱۹۷۸-۱۸۸۶ م) آغاز شد. 🔻تاسیس موسسات تحقیقاتی و مراکز شرق شناسی و اسلام شناسی غربیها در کشورهای اسلامی که با تاسیس انجمن آسیایی بنگال در قرن هجدهم آغاز شده بود، در قرن نوزدهم هم ادامه یافت؛ برای مثال، دولت فرانسه مراکزی را در قاهره، چاد، تونس، الجزایر، مراکش، دمشق، تهران و بیروت تاسیس کرد. دولت انگلستان نیز در چندین شهر مستعمره ی بزرگ خود، هندوستان مرکز اسلام شناسی دایر کرد. چاپ مجله های تخصصی در حوزه مطالعات اسلامی را نیز باید از ویژگیهای قرنهای نوزدهم و بیستم برشمرد. 🔸اما یکی از مهمترین فعالیتهای اروپائیان در حوزه مطالعات اسلامی در قرنهای نوزدهم و بیستم چاپ «دائره المعارف اسلام» است. پیشنهاد و تدارک چنین دائره المعارفی در دهمین کنگره شرق شناسی که در سال (۱۸۹۴ م) در ژنو برگزار شده بود، مطرح و تصویب شد و بلافاصله اقدامات بعدی برای تحقق این مصوبه صورت پذیرفت وسرانجام با همکاری گروهی از اسلام شناسان چاپ اول ان از سال (۱۹۱۳ تا ۱۹۴۲ م) در چهار جلد و یک ضمیمه و به صورت همزمان به زبانهای انگلیسی، فرانسه و آلمانی به چاپ رسید و بعدها ترجمه ترکی وعربی آن هم منتشر شد. اهمیت چاپ این دائره المعارف خروج اسلام شناسان از مرزهای ملی خود و ارائه محصولی نتیجه یک تلاش فرا ملی در زمینه مطالعات اسلامی است که مهمترین دستاورد مطالعات غرب هم به شمار می آید. این اثر مورد توجه قرار گرفت و نسخ ان به فروش رفت. ادامه دارد... 🆔 @Jarianshenasi
📚 سیر روشنفکری در غرب و ایران ✍🏼 قسمت هفتم 🔰 ادامه سخنان مقام معظم رهبری: ما در میدان بودیم و می‌دیدیم؛ بعضی از مواجهه‌هایی که آن‌وقت صورت می‌گرفت، علمی نبود؛ مقابله متعصّبانه و از روی اعتقاد بود، امّا نخوانده و نفهمیده، حرفی را رد می‌کردند، نمی‌دانستند چیست؛ گوشه‌ای از یک حرف وسیع را می‌گرفتند و آنرا مشمول جنگ خودشان قرار می‌دادند و با آن در می‌افتادند و مقابله می‌کردند. این، تحجّر و توقّف و مقابله غیر علمی را تداعی می‌کرد. یک عدّه تحت تأثیر جاذبه‌های افکار نو و وارداتی، مجذوب اینها می‌شدند و سعی می‌کردند اسلام و فکر اسلامی و دین را با اینها تطبیق کنند؛ منّتی هم سر دین می‌گذاشتند که ما اسلام را جوان‌ پسند و مردمی و قابل قبول کرده‌ایم! گاهی اوقات کاسه از آش داغ‌ تر هم می‌شدند و چند قدم جلوتر از صاحبان این فکرها پیش‌ می‌رفتند، برای اینکه مبادا متّهم به مرتجع‌ بودن و این حرف‌ها شوند که این را هم ما در مواردی دیدیم. 🔻نبوّت و توحید و معاد و مباحث امامت و مباحث فقهی و مباحث اجتماعی و سیاسی اسلام را به سمت مشابهات خودش در مکاتب بیگانه از اسلام و احیاناً الحادی و به‌ کلّی بیگانه از دین کشاندند و منّت هم سر اسلام می‌گذاشتند که ما آمدیم اسلام را همه‌ کس‌فهم و همه‌ کس‌ پسند و در چشم‌ها شیرین کردیم! این هم یک انحراف دیگر بود؛ هر دوی اینها انحراف بود. 🔸هنر شهید مطهری در آن دوران این بود که با قدرت اجتهاد و با انصاف و ادب علمی ـ چه در زمینه علوم نقلی و چه در زمینه علوم عقلی ـ وسط میدان ایستاد و با این افکار گلاویز شد و آنچه را که تفکّر اسلامی بود، روشن، ناب و بی‌شائبه وسط گذاشت. علیه او خیلی هم حرف زدند و خیلی هم کار کردند، امّا ایشان اینکار را انجام داد. در جریان روشنفکری، این نقش بسیار مهمّی است و این شد پایه تفکّرات بعدی جامعه ما. بنده اعتقاد راسخ دارم و بارها هم گفته‌ام که جریان فکری اسلامی انقلاب و نظام اسلامی ما در بخش عمده‌ای متّکی به تفکّرات شهید مطهری است. 🔹به هر حال، مسئله ارتقای فکر دینی در دانشگاه‌ها را باید بسیار جدّی گرفت و مراقب باشید خلأ فکری برای دانشجوی ما و روشنفکر دانشگاهی ما به‌وجود نیاید. ما خیلی حرف داریم؛ حرف گفتنی و قانع‌ کردنی. باید تبلیغات را عمق داد؛ با حرف‌های نو و قوی و منطبق با معیارهای روشنفکری. من از اینکه گفته شود روشنفکری دینی آیا داریم، نداریم، از این بحث‌ها بنده بیگانه و بیزارم. نگاه نو، نگاه مبتکرانه به مسائل دینی و مسائل فکری اسلامی، همان نگاه روشنفکری است و معنایش بدعت‌گذاری نیست. همان مبانی را با ابعاد جدیدی که انسان به برکت گذشت زمان آن ابعاد را می‌شناسد، فهمیدن و بیان‌کردن. از این نبایستی ما غفلت کنیم. ادامه دارد... 🆔 @Jarianshenasi
📚 مطالعات اسلامی در غرب ✍🏼 قسمت پانزدهم: ادامه... 🔰 بدون تردید، تشکیل کنگره های بین المللی شرق شناسی از نمونه های مهم برجسته ی همکاری شرق شناسان کشورهای مختلف برای ارائه محصولی مشترک و فرا ملی و در سطح بین المللی در قرنهای نوزدهم و بیستم است. نخستین کنگره شرق شناسان در سال (۱۸۷۳ م) در پاریس تشکیل شد و پس از آن، هر دو، سه یا چهار سال یکبار – جز در ایام جنگ جهانی اول- این کنگره در یکی از کشورهای اروپایی- بجز کنگره چهاردهم که در الجزایر تشکیل شد- برگزار شده است. تعداد جلسات این کنگره تا پیش از جنگ جهانی دوم بیست کنگره بود. موضوع اصلی این کنگره ها شرق شناسی است و طبعا بخشی قابل توجه از ان به موضوعات اسلامی در حوزه لغت، ادبیات عرب، هنر، تاریخ و اندیشه اختصاص دارد. همانگونه که قبلا هم اشاره شد، تعداد دانشمندان شرکت کننده در نخستین کنگره از افرادی مانند دیپلماتها، نظامیان و حتی بازرگانان هم کمتر بود؛ ولی بتدریج این نسبت به هم خورد و بر تعداد دانشمندان افزوده شد. براساس گزارشی که از سوی یونسکو تهیه شده، در شانزده کنگره اول تا قبل از جنگ جهانی اول توجه شرق شناسان بیشتر به مسائل نژادی، باستانشناسی و زبانشناسی معطوف بود و در چهار کنگره ای که در فاصله دو جنگ جهانی تشکیل شد، تعبیر«ملت با مفهوم غربی» به جای طبقه بندی نژادی قبلی را گرفت و این تحول بازتاب تحول فکری اروپا بوده است. 🔻از دیگر ویژگیهای قرنهای نوزدهم و بیستم، استفاده گسترده از امکانات چاپ برای نشر ذخایر وآثار اسلامی است. انبوهی از کتابهای اسلامی در مراکز اسلام شناسی وابسته به دولتهای استعماری، مانند کلکته، بمبئی، حیدرآباد وقاهره به چاپ رسید. نکته دیگری که ذکر آن اهمیت زیادی دارد، نقش هیاتهای تبشیری در مطالعات اسلامی در قرنهای نوزدهم و بیستم است. مبلغان و روحانیان مسیحی که روزی هدایت مطالعات اسلامی و حتی نوع رابطه اروپا و جهان اسلام را در دست داشتند، در قرن نوزدهم ضربه زدن به مسلمانها و تلاش برای مسیحی کردن جوامع مسلمان شرق را در پرتو حمایتها و برنامه های دولتهای استعمارگر ادامه دادند، ولی این بارعملا به عنوان ابزار دست استعمارگران و زمینه ساز نفوذ و سیطره ی آنها. آخرین نکته ای که سزاوار است به ان اشاره شود، تاثیر پذیری هنر و ادبیات غرب از فرهنگ شرقی است. 🔸این گرایش به شرق که در دوره های پیش نیز وجود داشته است، از آغاز قرن نوزدهم به بعد و در پی گسترش روابط غرب با شرق، آن هم از موضعی برتر، ابعاد گسترده ای یافت و به عنوان جریانی مشخص وقوی در گرایشهای هنری و ادبی غرب و با عنوان «شرق زدگی رمانتیک» شناخته می شود. ویژگی اصلی این گرایش شرق شناسانه شیفتگی هنرمند غربی در برابر شرق و نوعی جادو شدن در برابر زیباییها و جاذبه های خیال انگیز آن است. شرق شناسی رمانتیک در کشورهای مختلف اروپایی به دلیل اختلاف شرایط تاریخی واجتماعی و سنتهای فرهنگی به شکلهای مختلف بروز کرد. در آلمان بیشتر در ادبیات و فلسفه و زیبایی شناسی و در انگلستان در قالب شعر ونقل تاریخی و در فرانسه با وجود بروز محدود در هنرهایی مانند معماری، کنده کاری، موسیقی، نمایشنامه نویسی و هنرهای تزیینی به صورت اساسی و گسترده در هنر نقاشی رنگ روغن تجلی کرد. نگاه رمانتیک به شرق که هنرمندان غربی مبتکر آن بودند، تصویری نو از شرق در برابر غربیها رسم کرد که در دگرگون ساختن ذهنیت غربیها از شرق موثر بود. ادامه دارد... 🆔 @Jarianshenasi
📚 سیر روشنفکری در غرب و ایران ✍🏼 قسمت هشتم: 🔰 مباحث روشنفکری را رهبر فرزانه انقلاب در چند مرحله ابتدا در سال ۷۱ در جمع وزیر، معاونین و روسای آموزش و پرورش کشور و در سال ۷۷ در جمع دانشجویان دانشگاه تهران و سپس در سال ۸۱ در جمع دانشجویان نمونه و ممتاز سراسر کشور مطرح نمودند. که در این دهه مباحث علوم اسلامی و روشنفکری در دوره اصلاحات شکل و قوت یافته بود و ایشان با احساس نیاز نخبگان در آموزش و پرورش و دانشگاه ها این مباحث ارزشمند را مطرح نمودند که ترجیح دادیم به عنوان مقدمه از این فرمایشات بهره ببریم. اینک با همین متد و تقسیم بندی بحث را ادامه داده و سخن را با تعریف لغوی و اصطلاحی واژه روشنفکری آغاز خواهیم نمود. 💢 معنای لغوی روشنفکر: واژه روشنفکر، ترجمه «Intellectual» است. در اینجا نخست به معنای لغوی فارسی و سپس به معنای اصطلاحی و غربی آن اشاره می‌کنیم. روشنفکر در زبان فارسی به معانی زیر است: 1. آنکه دارای اندیشه روشن است. 2. کسی که در امور، با نظر باز و متجدّدانه می‌نگرد. و در لغتنامه دهخدا به‌معنای «نوگرای، تجدّدپرست، تجدّدگرای، آنکه اعتقاد به رواج آئین و افکار نو و منسوخ‌ شدن آئین کهن دارد» آمده است.بنابراین در لغتنامه‌های فارسی، واژه روشنفکر را مترادف با شخص روشنفکر یا روشنفکران گرفته‌اند. 🔸واژه روشنفکر، امروزه معنای اصلی خود را از دست داده است و برخلاف وضع لغوی، بر اثر کثرت استعمال برای شخص بی‌احساس و عاری از هیجان نیز بکار می‌رود، درحالی‌که این واژه در اصل برای دلالت بر شخص باهوش و اندیشمند وضع شده است؛ بنابراین، با توجّه به معنای لغوی این واژه در فارسی و انگلیسی درمی‌یابیم که به لحاظ نکات ادبی، این «صفت مرکب» به کسی گفته می‌شود که فکر یا اندیشه روان دارد و در معنای لغوی این واژه، قشر گروه یا طبقه ویژه‌ای مورد نظر نبوده است. واژه روشنفکری از نظر دستور زبان فارسی، حاصل مصدر مرکب و به‌معنای عمل و حالت روشنفکر است. در لغتنامه دهخدا روشنفکری به‌معنای تجدّدخواهی و نوگرایی آمده است. 🔹معادل این واژه در زبان فرانسه «Intellectualite ، clairuoyance» و «Intellectualisme» است که به‌معنای روشنفکری، روشن‌بینی، قوّه‌ عقلانی، خردگرایی، عقل‌گرایی، اصالت اندیشه و اعتقاد به زاده تعقّل‌بودن دانش است. این واژه در زبان انگلیسی معادل «Intellectualism,Intellectualization»، به‌معنای روشنفکری و عقلانیت است. 🔻روشنفکری به لحاظ تاریخی و تئوریک و در معنای اصطلاحی، پدیده‌ای بالذّات غربی و محصول نتیجه و رویکرد جنبش اومانیستی بشر به عالم و آدم است. روشنفکری، فرزند مستقیم جهانگردی عصر روشنگری است و آرای فیلسوفانی همچون: بیکن، دکارت، جان‌لاک و منتسکیو است. به این مفهوم خاص، روشنفکری متعلّق به دوران و تمدّن جدید است، امّا می‌توان به مفهوم عام، آن را پدیده‌ای فراگیر دانست و در جست‌وجوی مفهوم روشنفکری به تاریخ گذشته خود مراجعه نمود. ادامه دارد... 🆔 @Jarianshenasi
📚 مطالعات اسلامی در غرب ✍🏼 قسمت شانزدهم: 🔰 تقویت انگیزه های حقیقت جویانه: نیمه دوم قرن بیستم تحولات اروپا پس از جنگ جهانی دوم در روند مطالعات اسلامی تاثیر گذاشت. بارزترین وجه این تاثیر، تثبیت جهت گیری جدیدی بود که ریشه های آن به عصر رنسانس بر می گردد و به تدریج طی قرنهای مختلف قوت یافت و در نیمه دوم قرن بیستم به منتها درجه خود رسید. این جهت گیری، کنار نهادن نگاه غیر بیطرفانه نسبت به اسلام و پذیرش ان به عنوان یک واقعیت بود که باید با آن کنار امد و ظاهرا نخستین بحث اصولی و جدی در این زمینه از سوی یکی از دانشمندان ایرانی در بیست و هفتمین کنگره شرق شناسی که در سال (۱۹۶۷ م) در میشیگان برگزار گردید، مطرح شد. وی با برداشتی فلسفی و اجتماعی ادعای عینیت علمی شرق شناسی را مورد تردید قرار داد و اثبات کرد که شرق شناسی به مفهوم متداول آن، امری ذاتا غربی است که نگاهی تحقیر آمیز نسبت به شرق را در دل خود نهفته دارد. 🔻این دیدگاه با استقبال اعضای کنگره از جمله مستشرقانی صاحب نام، چون «فن گرونبام» و «برنارد لوئیس» قرار گرفت؛ و در نتیجه، در بیست و نهمین کنگره که در سال (۱۹۷۳م) در پاریس برگزار شد، رسما جنازه شرق شناسی سنتی تشییع شد و دوره جدیدی آغاز شد که در آن دیگر حتی از نام شرق شناسی هم خبری نبود و به جای آن از اصطلاح مطالعات آسیایی، مطالعات اسلامی و مانند آن استفاده می شد و طبعا این امر تنها یک تغییر نام نبود، بلکه حکایتگر مرحله ای کاملا نو بود. 🔸در کنگره بیست و نهم، همه اعضاء پذیرفتند که شرق شناسی متداول باید از قید تاثیر پذیری از نحوه برداشت و دید و نظریات و خواستها و علائق غربیها رها گردد. مباحث کنگره بیست و هفتم و مصوبات کنگره بیست ونهم و حتی در ادامه آن، مطالب مطرح شده در کنگره سی ام نشان دهنده اعتراف شرق شناسان به وجود انگیزه های غیرعلمی در مطالعات شرقی و اسلامی و ضرورت اصلاح نگرش خود در این زمینه است. 🔹درست دو سال پیش از کنگره بیست و هفتم، یعنی در سال (۱۹۶۵ م) مجمع واتیکان در شورای سراسری خود مصوبه ای گذراند که به موجب آن اسلام به عنوان یک دین الهی پذیرفته شده بود. بدون تردید این مصوبه ی بسیار مهم که پایان بخش یک دوره ی طولانی تلاش ناکام کلیسای کاتولیک برای از میان بردن مسلمانان بود، در تثبیت این جهت گیری جدید موثر بوده است. ادامه دارد... 🆔 @Jarianshenasi
📚 سیر روشنفکری در غرب و ایران ✍🏼 قسمت نهم: 🔰 در این قسمت از بحث به جهت رعایت اختصار از نظر اندیشمندان غرب در خصوص تعریف روشنفکری صرفنظر کرده و به تعریف سه تن از اندیشمندان ایرانی در این باره می پردازیم: 🔻تعریف آل احمد: وی روشنفکری را مساوی با آزادفکری دانسته است و این نوع آزادی اندیشه را در برابر سلطه مسیحیت کاتولیک توجیه می‌کند و می‌گوید: «خالقان و بکارگیرندگان فرهنگ، از روشنفکران شمرده می‌شوند. از همین‌رو، صفت اصلی روشنفکری را خلق، توزیع یا مصرف فرهنگ می‌داند و نیز در توصیف روشنفکری، تعهّد، احساس مسئولیت و آگاهی را از پایه‌های اساسی آن به‌شمار می‌آورد و معتقد است که روشنفکر، فردی آزاد از قید تعصّب یا تحجّر مذاهب و آزاد از سلطه قدرت‌های روز است». 🔸تعریف دکتر شریعتی: وی می‌گوید: «روشنفکر، متفکّری است که به آگاهی رسیده و در نتیجه، دارای جهان‌بینی باز و متحوّل کننده و قدرت درک و تحلیل منطقی اوضاع و احوال زمان و جامعه‌ای که در آن زیست می‌کند، با احساس وابستگی تاریخی، طبقاتی ملّی، بشری و بینش و جهت مشخص اجتماعی و ناچار حسّ مسئولیت که همه زاده همان آگاهی خاص انسانی است. این آگاهی، عالی‌ترین شاخصه نوع انسانی است که در افراد تکامل‌یافته‌تر، متجلّی‌تر است. یک نوع آگاهی ایدئولوژیک و به تعبیر قدما، یک استعداد هدایت و شعور نبوّت و شمّ راهبری است». 🔹تعریف استاد مطهری: ایشان در‌ تعریف روشنفکر، به چهار ویژگی اشاره می‌کند که عبارتند از: ۱) روشنفکر، به مسئولیت خود آگاهی دارد؛ ۲) به فرهنگ و شخصیت جامعه و ملّیت خود آگاهی دارد؛ ۳) به رابطه خود با انسان‌های دیگر آگاه است؛ ۴) این آگاهی خویش را به جامعه انتقال می‌دهد و باعث رشد و آزادی آن می‌شود. بنابراین استاد مطهری، فردی را روشنفکر می‌داند که به آگاهی طبقاتی ملّی و انسانی رسیده است و در راه اصلاح جامعه و رهایی از اصالت‌های اجتماعی قدم برمی‌دارد. 🔸وی بین روشنفکر مسلمان و غیر مسلمان تفاوت قایل است و به جای اصطلاح روشنفکر دینی، اصطلاح روشنفکر مسلمان را بکار می‌برد و از به‌وجودآمدن چنین قشری اظهار خرسندی می‌کند و برای آن پنج ویژگی برمی‌شمرد که عبارتند از: ۱) روشنفکر مسلمان باید به متون و منابع اصل اسلامی آشنا باشد؛ ۲) جامعه‌ اسلامی را کاملاً بشناسد؛ ۳) مبلّغ دین اسلام بوده، اسلام را با روش‌های جدید و در قالب‌های نو به نسل جدید عرضه کند؛ ۴) روشنفکر مسلمان باید غرب را کاملاً بشناسد؛ ۵) روشنفکر مسلمان باید به اسلام مؤمن باشد. ادامه دارد... 🆔 @Jarianshenasi
📚 مطالعات اسلامی درغرب ✍🏼 قسمت هفدهم: 🔰 از دیگر عوامل موثر در این رویکرد تازه، پایان یافتن عصر استعمار و شروع دوره استعمار نو و تشکیل حکومتهای دست نشانده یا طرفدار غرب در کشورهای اسلامی بود که در نتیجه، دولتهای غربی نیاز به صرف هزینه زیاد برای شناخت شرق به روش سنتی و حفظ حضور فیزیکی خود در کشورهای اسلامی نداشتند و لذا با قطع یا کم کردن حمایتهای مالی خود از مطالعات شرقی و اسلامی عملا از وابستگی این مطالعات به دولتها و انگیزه های سیاسی _ تجاری آنها کاستند. 🔻عامل دیگری که در تکوین و تقویت این گرایش جدید موثر بود، پیدایش نظریات علمی جدید درباره ادیان و فلسفه دین بود که بر پایه آن، همه ادیان در یک ردیف قرار می گرفتند و مطالعاتی درباره آنها صورت می پذیرفت. از دید برخی از نویسندگان، حضور دانشمندان مسلمان در دانشگاهها و مراکز علمی اروپایی نیز در پیدایش این جهت گیری نو نقش داشته است؛ زیرا آنان با حفظ اعتقادات دینی مسلمانان در هدایت تحقیقات اسلامی موثر بوده اند. همچنین در کنگره بیست ونهم که به مصوبه مهم آن اشاره شد، برای نخستین بار، تعداد شرق شناسان شرقی بیشتر از شرق شناسان غربی بوده است. یکی از ویژگیها و بلکه پیامدهای این رویکرد نو، گسترش دامنه و تخصصی شدن حوزه های فعالیت شرق شناسی به صورت عام و مطالعات اسلامی به صورت خاص است. در مطالعات اسلامی بعد از جنگ جهانی دوم، حوزه های مطالعات اسلامی عملا از یکدیگر استقلال و تمایز یافتند. کنگره های شرق شناسی نیز که قبلا به صورت عام برگزار می شد و در آن «درباره عموم مطالب در تمام دورانها» سخن به میان می آمد از کنگره بیست و هفتم به بعد به سمت تخصصی تر شدن پیش رفت. 🔸گسترش دامنه مطالعات اسلامی ضرورت تکمیل و تجدید نظر در «دائره المعارف اسلام» را آشکار ساخت و فعالیت علمی ویرایش دوم این دائره المعارف از سال (۱۹۵۰ م) آغاز شد و جلد اول آن در سال (۱۹۶۰ م) منتشر گردید و تاکنون ده جلد آن از ویرایش دوم تا پایان حرف (وی) به چاپ رسیده است وکار تکمیل بقیه مجلدات ادامه دارد. این دائره المعارف که براستی می توان آن را «آئینه تمام نمای مطالعات اسلامی در قرن بیستم» نامید، بهترین گواه دامنه وسیع و تخصصهای فراوان در مطالعات اسلامی است که با همکاری اسلام شناسان شرقی و غربی پدید آمده است. البته چاپ دوم دائره المعارف با وجود برتری آن از بسیاری جهات بر چاپ پیشین، نارسائیها و کمبودهایی نیز دارد که از سوی تعدادی قلیل از اندیشمندان مسلمان مورد توجه و نقد قرار گرفته است. از جمله اینکه، مقالات دائره المعارف از حیث کم و کیف متعادل و یکنواخت نیست و از گنجاندن عناوینی مانند استبداد و استعمار خودداری کرده است. همچنین دائره المعارف از موضوعات فراوان و مطالب مهم درباره جنبه های گوناگون تاریخی، فرهنگی، اقتصادی، سیاسی، مذهبی و اجتماعی جهان تشیع و ایران خالی است. ادامه دارد... 🆔 @Jarianshenasi
📚 سیر روشنفکری در غرب و ایران ✍🏼 قسمت دهم: 🔰 روشنفکر کیست؟ روشنفکر کسی است که با دست‌یافتن به آگاهی ناب بتواند خود را از اسارت قید و بند خطا و خرافه، رها سازد. رهایی از قید و بند خطا و خرافه، ساده و آسان نیست، روشنفکر کسی است که از جریان عادی جامعه جداشده، در سایه آگاهی برتری که به‌دست آورده است، به این جریان با دیده نقد می‌نگرد. 🔻اگر جمود فکری در جامعه را به مرگ یا کوری تشبیه کنیم، روشنفکر زنده‌ای است در میان مردگان و بینایی است در جمع نابینایان. چیزهایی حس می‌کند که دیگران از آن احساس محرومند و ظرایف و دقایقی را درک می‌کند که از نظر دیگران پنهان است و در هر حال، او کسی است که بهره‌ای از روشنایی و زندگی دارد که دیگران ندارند. این بهره ی ارجمند از حیات و روشنایی، خواه محصول وحی و الهام باشد و یا نتیجه توان برتر عقلانی و فراهم‌ آمدن زمینه تکامل فکری. 🔸بنابراین، روشنفکری نوعی بعثت و بیداری است و لازمه‌اش اصلاح رفتارهای فردی و اجتماعی برخاسته از فریب‌ و خطاست. روشنفکر مشعل به‌ دست، راه و چاه را دیده، به نجات و رهایی (ازمفاسد) می‌اندیشد. او در پرتو بینشی روشن و شناختی درست از مبادی و موجبات این مفاسد و لااقل عاملی است برای تجدید حیات و حرکت، برای دستیابی به وضعی بهتر از وضعیت موجود و رهایی از روزمرگی و ابتذال. 🔹در تاریخ حیات بشر، هرگونه تحوّل و تطوّر تکاملی، محصول نوعی روشن‌اندیشی و روشنفکری است. چنان‌که هرگونه عقبگرد و سیر قهقرایی، برخاسته از تاریک فکری و تمایلات لجام‌گسیخته دور از منطق و روشن‌بینی است. ادامه دارد... 🆔 @Jarianshenasi
دوستان عزیز با سلام 🔴 هدف ما از تبادل شبانه با کانالهای دیگر در جهت هم افزایی با سایر کانال های ارزشی با هدف تقویت جبهه انقلاب اسلامی است. 🔸به این وسیله هم برای ما و هم برای سایر کانالهای ارزشی، مخاطبین بیشتری جذب می شود. کانالهای ارزشی در فضای مجازی بایستی یکدیگر را پیدا کرده و به هم دست دهند تا بتوانند در یک جبهه واحد با تهاجم دشمن مواجه شوند. 🔹لازم به ذکر است برای حفظ و صیانت از محتوای کانال و رعایت حال اعضای محترم، برخلاف رویکرد بعضی از کانال های حتی ارزشی، تبلیغات تجاری، بازرگانی و غیر فرهنگی در این کانال انجام نخواهد شد. ♻️ از صبر و حوصله شما سپاسگزاریم.🙏🏻 🌹🍃🍂🍃🍂🌹🍂🍃🍂🍃🌹 🆔 @Jarianshenasi
📚 مطالعات اسلامی در غرب ✍🏼 قسمت هجدهم: ادامه... 🔰 نخستین کنگره پس از جنگ جهانی دوم، کنگره بیست و یکم بود که در سال (۱۹۴۸ م) در پاریس تشکیل شد. تغییر نام این کنگره در سال (۱۹۷۶ م) به «کنگره جهانی علوم انسانی آسیایی و شمال آفریقا» و تغییر ترکیب قومی شرکت کنندگان در آن و افزایش چشمگیر حضور دانشمندان شرقی و تخصصی شدن موضوعات مورد بررسی و تشکیل کنگره های فرعی با موضوعات جزئی و تخصصی تر، از ویژگیهای کنگره های شرق شناسی در نیمه دوم قرن بیستم است. 🔻موارد قابل توجه در حوزه مطالعات اسلامی در غرب پس از جنگ جهانی دوم عبارتند از: اهتمام دوباره به زبانهای شرقی از جمله زبانهای اسلامی مانند عربی، فارسی و ترکی؛ تاسیس سازمانها و موسسات تخصصی اسلام شناسی؛ اعزام گسترده هیاتهای باستانشناسی وانتقال میراث اسلامی به موزه های غربی و تاسیس موزه های تخصصی اسلامی؛ ترجمه گسترده قرآن به بیشتر زبانهای اروپایی؛ حضور دانشجویان مسلمان برای انجام دادن مطالعات اسلامی در دانشگاههای اروپایی و جذب استادان مسلمان به محیطهای علمی اروپایی؛ ریشه های عربی هنر و به ویژه نقاشی انتزاعی و سورئالیستی غرب و سرانجام راهیابی اطلاعات منصفانه درباره تمدن اسلامی به برخی از کتابهای درسی کشورهای اروپایی مانند فرانسه. 🔸با این همه، برخی نویسندگان معتقدند با وجود کاهش شدید کینه توزی ها و لجاجتها در مطالعات اسلامی، به ویژه پس از جنگ جهانی دوم و استقلال آن از انگیزه های دینی و سیاسی ضد اسلامی و انگیزه های اقتصادی منفعت طلبانه، هنوز هم رگه هایی از جهت گیری های منفی قبلی و تعصبات کور و برداشتهای نادرست و سخنان اهانت آمیز نسبت به شرق اسلامی در پاره ای از آثار غربی ها به چشم می خورد که شاید یکی از عوامل آن، مبارزات ضدغربی و استقلال خواهی کشورهای اسلامی بوده است. ادامه دارد... 🆔 @Jarianshenasi
📚 سیر روشنفکری در غرب و ایران ✍🏼 قسمت یازدهم: 🔰 با توجّه به تعاریف صورت‌گرفته از نگاه متفکّرین، به طور خلاصه می توان گفت: روشنفکران گروهی هستند که به روابط جامعه و دولت انتقاد دارند، از وضع موجود راضی نیستند و تسلّط سنّت را به نقد می‌کشند. روشنفکران، بهترین مدافعان ارزش‌های شناختی و اخلاقی، هستند.آنان متولّیان ویژه عقایدی انتزاعی، همچون: عدالت، حقیقت و پاسدار معیارهای اخلاقی می باشند. 🔻همچنین روشنفکران در مقام آگاهی‌ دهنده مردم و درپی خلق، انتقال و انتقاد افکار و عقایدند. افرادی مسئول، متعهّد و انقلابی اند و با تحجر دینی و استبداد سیاسی مبارزه می‌کنند. کسانی هستند که به آگاهی طبقاتی، ملّی و انسانی رسیده‌اند و درصدد اصلاح جامعه بوده و برای رهایی از اسارت‌های اجتماعی قدم برمی‌دارند. آنان بدون اینکه مسئولیت سیاسی داشته باشند، در امور مربوط به منافع و مصالح عمومی جامعه دخالت می‌کنند و از خود واکنش نشان می‌دهند. آنها به وضع موجود انتقاد دارند و در صدد اصلاح آن هستند. 🔸 روشنفکران افرادی هستند که جامعه را می‌شناسند و نسبت به آن احساس درد می‌کنند و روشنفکری را راهی برای امرار معاش نمی‌پندارند؛ بنابراین می‌توان نتیجه گرفت که اشتغالات فکری و نقد و ارزیابی روابط سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی، و نیز کوشش در جهت اصلاح وضع موجود، از ویژگی‌های بارز روشنفکران است. 🔹از جمله مشخّصات دیگر این گروه، مقیّد‌نبودن به تفکّر سنّتی و نظام کهن در ساختار اجتماعی و سیستم تفکّر است. در تفکّر و تولید دانش نیز، نوآور و خلاقند و معمولا از کسی پیروی نمی‌کنند. 🆔 @Jarianshenasi
📚 مطالعات اسلامی در غرب ✍🏼 قسمت نوزدهم: 🔰حوزه ها و زمینه های مطالعات اسلامی مستشرقان عموم مسائل اسلامی را مطالعه کرده اند. حوزه های فعالیت مستشرقان برای شناخت اسلام به روشهای گوناگون دسته بندی شده است. این تقسیم بندی بر اساس اهمیت حوزه فعالیت و سپس فراوانی آثار پدید آمده از سوی مستشرقان در یازده محور به شرح زیر می باشد: فهارس و کلیات، قرآن کریم، زندگانی پیامبر(ص)، حدیث، فقه، فلسفه، عرفان، تصوف، اخلاق، فرق و مذاهب اسلامی، زبان عربی، تاریخ، علم و تمدن اسلامی و جغرافیا. 🔻آثار پدید آمده از سوی مستشرقان در این حوزه ها از نظر سیر تاریخی، کشور و منطقه جغرافیایی که اثر در آن پدید آمده است، عمق و دقت و دور بودن از برداشتهای نادرست درباره اسلام در یک سطح قرار ندارد. در نگاهی کلی می توان گفت برخی از مولفان این آثار به احیای آثار مسلمانان از طریق تصحیح نسخ خطی همت گماشته و برخی دیگر از طریق ترجمه ی این آثار به زبانهای اروپایی به شناساندن میراث مسلمانان به غرب مدد رسانده اند و برخی دیگر از طریق تالیف آثاری جدید، به تحقیق و بررسی جنبه های مختلف حیات اجتماعی و فرهنگی مسلمانان پرداخته اند. دسته اخیر، یعنی مستشرقان که تالیفات آنان گاه مبتنی بر برداشتهای نادرست از اسلام است، بیش از دو دسته دیگر نیازمند نقد و بررسی است. 🔸انگیزه های مطالعات اسلامی یکی از مسائل مهم و بحث برانگیز که در مطالعات و آثار مربوط به شرق شناسی و مطالعات اسلامی در غرب جایگاهی خاص دارد، مساله انگیزه های خاورشناسان و اسلام شناسان غربی است. این موضوع از این نظر اهمیت دارد که در موضع مسلمانان نسبت به محصولات فکری مستشرقان و نحوه تلقی آنان تاثیر دارد. اگر انگیزه ی همه ی فعالیتهای مستشرقان را اهداف سیاسی و استعماری بدانیم، نسبت به اظهار نظرها و اقدامات علمی آنان نیز باید به دیده تردید بنگریم؛ و اگر آنان را به دور از این اهداف بدانیم، نوع نگاه تفاوت خواهد کرد. در اینجا انگیزه های مطالعات اسلامی را در سه دسته ی انگیزه های تبشیری ودینی، انگیزه های سیاسی واستعماری و انگیزه های علمی بررسی می کنیم. 🔹انگیزه های تبشیری و دینی در گذشته از خاستگاه اولیه دینی مطالعات اسلامی سخن به میان آمد و نقش عالمان دینی مسیحی و ارباب کلیسا در روی آوردن به فراگیری زبان عربی و ترجمه متون اسلامی، به ویژه قرآن، و تلاش برای فهم دین اسلام به منظور یافتن نقاط ضعف آن و ضربه زدن به آن آشکار شد. پیش فرض این گروه از اسلام شناسان این بود که در این دین دشمن مسیحیت (اسلام) هیچ خیری یافت نمی شود. و به قول «ماکسیم رودنسون» «ترس مسیحیان از اسلام» به طور محسوسی در مطالعات اسلامی تاثیر گذاشت واین روح بدبینی نسبت به مسلمانان سبب شد که کلیسای اروپا به منظور تثبیت ایمان مسیحی به مخدوش جلوه دادن چهره ی اسلام و پیامبر خاتم(ص) و دستاوردهای تمدن اسلامی بپردازد.حاکمیت این تفکر مجادله آمیز دارای پوشش دینی، برمطالعات اسلامی، به ویژه در مراحل آغازین آن و شکل گیری این جریان در دامان کشیشان و در بستر کلیسا، بنیادی غیر صحیح به آن داد و آن را در پوسته ای از خرافات و کج اندیشیهای دوران تاریک قرون وسطایی فرو برد که سبب شد تا چندین سده پس از آن، انگیزه ی اصلی این مطالعات، همچنان اثبات باطل بودن دین اسلام برای مسیحیان و متقاعد ساختن مسلمانان به این موضوع و متمایل ساختن آنها به آیین مسیحیت باقی بماند... ادامه دارد 🆔 @Jarianshenasi
📚 سیر روشنفکری در غرب و ایران ✍🏼 قسمت دوازدهم: 🔰 روشنفکری و رسالت هدف بعثت‌ها، هدایت بوده، هر روشنفکری بیش از آنکه به فکر برون‌بردن گلیم خویش از موج بوده باشد، به گرفتن غریقان تلاش کرده است. وجدان و عواطف بشری، تمایل غریزی انسان به ابراز کمال و جمال و هنرش، غرور و اعتماد و اطمینان شخص به یافته‌های روشن قوای ادراکی خویش و وابستگی سعادت شخص و خانواده روشنفکر به سعادت و صلاح جامعه عواملی هستند که همه روشنفکران را با احساس رسالت و تعهّد در مقابل جامعه بشری، پیوند داده‌اند. 🔻از اینجاست که روشنفکران ملل و نسل‌های مختلف، برای بیداری و رهایی مردم کوشیده‌اند. حتی در مواردی خود را فدای این رسالت و تعهّد کرده، به تحمّل شکنجه و تبعید و اعدام هم تن داده‌اند؛ بنابراین بسیار طبیعی است که روشنفکران نسبت به جهل و گمراهی جامعه حسّاس بوده، دست به مبارزه و ستیز زده، از سازش و مسامحه دوری جویند. تسامح از دیدگاه سیاسی و نیز به‌خاطر جلوگیری از جنگ‌ها و برخورد‌ها و تحقیرهای ناشی از جهل و تعصّب، امری پسندیده است، امّا این پسندیدگی هرگز به نهاد و طبیعت تسامح مربوط نیست؛ بلکه ناشی از مصالح اجتماعی و سیاسی و اقتصادی است. امّا از دیدگاه روشنفکری، تسامح، نوعی خیانت به رسالت روشنفکر است. 🔸اگر از دیدگاه روشنفکر، جامعه در یک حالت غیر منطقی و غیر عقلانی است، سازش روشنفکر با این وضع نامعقول با اقتضای روشنفکری و ذهن عقلانی وی در تضاد است؛ یعنی یک روشنفکر، در عین اینکه به لحاظ فکر و اندیشه تشخیص می‌دهد که فلان روش، درست و بَهمان روش، بر خطاست، عملاً نسبت به هر دو روش، روی خوش نشان بدهد و با کسانی هم که با روش نادرست و خطا رفتار می‌کنند، به‌گونه‌ای برخورد و تعامل داشته باشد که با کسانیکه دارای روش درست می‌باشند، دارد. چنین چیزی به‌منزله آن است که بگوییم رفتار یک موجود آگاه و مختار، برخلاف آگاهیش باشد. 🔹اکنون جای این سؤال است که اگر تسامح طبعاً با روشنفکری سازگار نیست، پس غرب چگونه پس از سال‌ها تلاش و تأثیر روشنفکران به تسامح گردن نهاده است؟ در پاسخ به این پرسش، به همین قدر اکتفا می‌کنیم که تسامح امتیازی بود که طبقه روشنفکر از جامعه دیندار غرب گرفت تا بتواند نتایج روشن‌اندیشی خود را عملی سازد. تسامح روش پیشنهادی طبقه روشنفکر نبود. روشنفکری در غرب، تسامح را به‌عنوان دستاورد مبارزات خود ارج می‌نهد تا بتواند فضای مناسب رشد و رواج روشنفکری را داشته باشد. در این‌باره، در آینده بیشتر بحث خواهیم کرد. 🆔 @Jarianshenasi