📚 روشنفکری در غرب و ایران
✍🏼 قسمت ۱۲۷
🔰 ملا عبدالرحیم طالبزاده تبریزی
طالبزاده معروف به طالبوف (طالب اُف) در سال ۱۲۱۳ ش در کوی سرخاب تبریز به دنیا آمد. او در تبریز، بیروت، شیراز و تفلیس که کانون تجدّد و آزادیخواهی بودند، تحصیل کرد. طالبوف به دلیل شهرتی که در آذربایجان داشت، در اوّلین دوره مجلس شورای ملّی در سال ۱۳۲۴ ق، به نمایندگی از تبریز انتخاب شد. وی بیست و چهار سال آخر عمر خود را به نوشتن پرداخت و تألیفاتی مانند: نخبه سپهری، اسلامبول سال ۱۳۱۰ ق، سیاست طالبی، الضیاحات در خصوص آزادی را منتشر کرد. طالبوف در اواخر سال ۱۲۸۹ یا اوایل ۱۲۹۰ ش در تمرخان داغستان از دنیا رفت.
♦️طالبوف، فردی به ظاهر مسلمان و دیندار بود، ولی به نقد پارهای از احکام و اندیشههای دینی میپرداخت و آنها را خرافه و افسانه مینامید. وی از فضای سیاسی، اجتماعی روشنفکری آن روزگار متأثر شد و شعار علم و آزادی را در دو نظام لیبرالیسم و سوسیالیسم مطرح میساخت. البته بیشترین تغذیه وی از لیبرالیسم انگلیسی و مکتب اصالت فرد فرانسوی بوده است. زبان علمی او و تکیهاش بر علم، بهشدّت متأثر از عقاید ولتر و دیدرو و سایر اصحاب دایرةالمعارف است. وی اعتقاد داشت که اندیشههای دینی باید بر مبنای علوم تجربی و دانشزمان، مورد دخل و تصرّف قرار گیرند و برخی مفاهیم و معانی دینی کنار گذاشته شوند.
او مدّعی دخل و تصرّف در احکام شرعی و مفاهیم دینی بر مبنای عقل و فهم جزیی بشری بود و دلیل اینکار را نیز «همرنگکردن دین با زمان»، به عبارت امروزی عصریکردن دین میدانست. در واقع او سلف همه پروتستانتیسم های اسلامی و جریانات التقاطی است که به انحاء و اشکال مختلف، خواهان تفسیر اومانیستی مفاهیم دینی بر مبنای ایدئولوژیهای دنیوی بوده و هستند.
وی در نوشتههایش از افرادی مانند ژان ژاک روسو، ارنست رنان، ولتر، بنتام و دیگر فلاسفه لیبرال وابسته به بورژوازی اروپا نام میبرد.
🔹طالبوف بر این باور است که سبب و علّت اصلی ترقّی ملل مغربزمین، دوچیز است: یکی اینکه آفتاب علم و صنعت از مغرب طالع شده و دیگری قانون ایشان است که ملّت برای مصالح امورخود وضع میکنند و حکومت اجرا مینماید.
به نظر طالبوف، قانون به دوگونه مادی و معنوی است. قوانین معنوی را پیامبران به وسیله وحی میآورند و قوانین مادی مانند قانون مدنی و سیاسی به وسیله خردمندان و دانشمندان کشور ساخته میشوند و حقوق و منافع مردم را در نظر میگیرند.
تعریف طالبوف از آزادی نیز تعریف لیبرالیستی است و تحت تأثیر اعلامیه حقوق بشر و قانون کنواسیون فرانسه بود.
🔸ویژگی دیگر طالبوف، شاهدوستی و همراهی او با امتیازدهی شاهان به بیگانگان میباشد. وی همچنین همانند سایر روشنفکران غرب زده، خط فارسی را منشأ و مبدأ بیسوادی ملّت ایران و عقبماندگی آنها از قافله تمدّن غرب میداند و وجود کلمات عربی را سبب اصلی دشوار بودن خطّ فارسی قلمداد میکند.
وی از آغازگران نوعی پروتستانیسم اسلامی بود و به صراحت در کتاب مسالکالمحسنین مینویسد: «احکام شرعی ما برای هزار سال قبل خوب و بجا درست گردید، ولی در عصر ما باید سی هزار نکته جدید بر آن بیفزاییم و آن را از پایه دگرگون سازیم».
طالبوف بر این اساس، مخالفت شدیدی با روحانیت میورزید و حتی به حکمای اسلامی مانند میرداماد ناسزا میگفت و از فرهنگ فلسفه اسلام، اظهار تنفّر مینمود.
طالبوف بهشدّت غربگرا، لیبرال مسلک و معتقد به جدایی دین از سیاست و امور اجتماعی و مبلغ ایران باستان بود.
وی بهدلیل همین گرایشهای التقاطی و تحریفگریها بود که توسط شیخ فضلالله نوری تکفیر گردید.
#روشنفکری_در_ایران_و_غرب
🆔 @Jarianshenasi
#پرونده_انتخابات
#در_غبار_انتخاب(۲)
↙️ تحول فکری هاشمی در روزگار سازندگی
⛔️ یکی از اهداف برنامه پنج ساله توسعه در دوران #هاشمی_رفسنجانی تکنرخی شدن تورم بود. اما رقم تورم در سال سوم دوره دوم هاشمی رفسنجانی (١٣٧٤) به ٤٩.٤ درصد رسید که بالاترین رقم ثبت شده در تاریخ ایران است.
⛔️ برخی معتقدند که دولت هاشمی به جای حرکت آهسته و پیوسته، سعی داشت راه صدساله را یک شبه طی کند، حتی جلوتر از برنامه توسعه و با سرعتی که ساختار اقتصادی ایران آمادگیاش را نداشت.
⛔️ در مورد تغییر دیدگاه اقتصادی هاشمی، #احمد_توکلی، نماینده سابق مجلس شورای اسلامی معتقد است که هاشمی رفسنجانی تا پیش از سال ۱۳۶۵، عمدتا با سوگیریهای میرحسین موسوی، نخستوزیر وقت، که به عنوان سیاستمداری با دیدگاههای چپ اقتصادی شناخته میشد هم عقیده و هم نظر بود.
⛔️ توکلی تاکید میکند از آنجا که هاشمی رفسنجانی، فردی «واقع بین» بود، وقتی دید دولتی کردن به دلیل ایجاد رانت و فساد، با عدالت در تضاد و تناقض است، تفکرات خود را اصلاح کرد. به گفته او، شکست مارکسیسم، فروپاشی شوروی و برچیده شدن دیوار برلین نیز در تغییرات فکری هاشمی رفسنجانی موثر بود.
⛔️ #کاظم_انبارلویی نیز با تاکید بر اینکه هاشمی رفسنجانی از دیدگاههای اقتصادی دولت میرحسین موسوی حمایت میکرد، از تغییر ناگهانی مواضع اقتصادی او سخن به میان میآورد. انبارلویی این تغییرات را به سفر هاشمی به عنوان رئیس مجلس به آسیای شرقی و دیدار از کشورهای چین و به ویژه ژاپن، نسبت میدهد.
ادامه دارد...
#سید_طاها_محسنی
#آنتی_سکولار
@antisecular_ir
📚 روشنفکری در غرب و ایران
✍🏼 قسمت ۱۲۸
🔰 میرزا آقاخان کرمانی
میرزاعبدالحسین خان، مشهور به «میرزا آقاخان کرمانى» ظاهرا در سال ۱۲۷۰ ق در خانوادهاى سرشناس و صاحب نام و اهل علم و عرفان در قصبه «مشیز» از بلوک «بردسیر» کرمان متولد شد. پدرش از ملّاکان بود و به سلسله متصوّفه «اهل حق» تعلّق داشت. جدّه پدرىاش، دختر قاضى تهمتن از بزرگان دین زردشتى بود که به اسلام درآمده بود. جدّ مادرى میرزا آقاخان، میرزا محمدتقى معروف به «مظفرشاه کرمانى» ابتدا جزء فقها بود، ولى بعد به «تصوف» گرایید و از پیروان مشتاقعلى شاه گردید.
چنانکه پیداست، آثار و رگههاى انحراف دینى در گرایشهاى صوفیانه اجداد میرزا آقاخان کاملاً مشهودند؛ او پرورش یافته خانواده اى است که مبتلا به افراط و تندروى در امور دینى بودند.
♦️میرزا آقاخان تحصیلات اصلى خود را در کرمان گذراند و در زمینه ادبیات فارسى، عربى، تاریخ اسلام، ملل و نحل، فقه و اصول، حدیث، ریاضیات و منطق، حکمت و عرفان و طبّ سنّتى آموزشهایى دیده بود. استادان وى در حکمت و طبیعیات حاجى آقا صادق، از شاگردان حاج ملّاهادى سبزوارى بود و استادش در عرفان و تاریخ فلسفه و حکمتِ ملاّصدرا و حکمتِ شیخ احمد احسائى، حاجى سیدجواد شیرازى معروف به «کربلایى» بوده است.
تحصیلات و آشنایى آقاخان با علوم دینى به مراتب بیش از اقران روشنفکر زمانش بود؛ زیرا هیچیک از منوّرالفکرانى که پیشتر به آنها اشاره شد، به اندازه او تحصیلات مدرسى دینى نداشته و اساسا برخى از آنها از معارف ابتدایى اسلام و قرآن بی بهره بودند. ولى تحصیلات علوم دینى موجب نجات او نگردید. شاید یکى از علل آن همان رگههاى افراط و تفریطى بود که از اجدادش به او به ارث رسیده بود و عامل مهم دیگر برخى از استادان وى بوده اند؛ زیرا طبق توصیفى که میرزا آقاخان از استاد اعتقادات خود مىکند، او از هویّت دینى ثابتى برخوردار نبود و به نوعى مصالحه و مسامحه در تعامل با ادیان و فرق دیگر قایل بود و به جاى آنکه قایل به اسلام فقاهتى باشد، با همه ادیان و هرگونه اعتقادى کنار می آمد. به گونه اى که میرزا آقاخان او را چنین وصف می کند: «از بس در حق ابناى بشر یکسان خیرخواهى مىکرد، هیچکس نمىدانست از کدامین ملت است... ارباب دهریه و طبیعى و زندقه و الحاد و قائلین به اباحه و اشتراک را داناترین مردم و صاحب حس نورانى مىدانست... سخنان هر فرقهاى را از عالم شیخى گرفته تا صوفى نعمت اللهى و مبلّغ بابى مىشنید و نسبت به اصحاب همه ادیان صمیمى بود.»
طبق توصیف میرزا آقاخان از استادش، معلوم مىشود وى هیچ اصل ثابت و لایتغیّرى در دین نداشته و به نوعى لاقیدى عقیدتى مبتلا شده بود، تا جایى که بهایىها او را فردى «منافق و مزدور و دهرى مذهب شمرده و معتقد بودند پایش به هیچ جا بند نیست.»
🔹میرزا علاوه بر علوم دینى با زبانهاى فرانسوى و اندکى هم انگلیسى آشنایى داشت و همین امر دریچه تماس او را با فرهنگ و تمدّن غرب گشود.
میرزا آقاخان تا حدود سى سالگى در کرمان زندگى کرد و مشغول تحصیل و تدریس و تألیف بود. در سن ۲۵ سالگى به تقلید از گلستان سعدى، نگارش کتاب رضوان را آغاز کرد.
پس از مرگ پدر، تقریبا به سال ۱۳۰۱ ق به اصفهان رفت و در آنجا جایگاه علمى رفیعى پیدا کرد و مورد عنایت ظلّ السلطان، حاکم سفّاک قاجار، قرارگرفت و یکى از مقامات دیوانى به وى واگذار شد، ولى در اثر اختلاف با ظلّ السلطان به سال ۱۳۰۳ ق رهسپار تهران گردید. در تهران از دست حکمران کرمان شکایت کرد. متعاقبا حاکم کرمان نیز از دولت خواست او را دستگیر کنند. ریشه اختلاف آنها با یکدیگر در مورد مسائل دیوانى بود؛ چون میرزا آقاخان در زمان اقامتش در کرمان با حاکم کرمان همکارى دیوانى داشت. سرانجام، امینالسلطان با دستگیرى میرزا آقاخان موافقت نکرد و او پس از مدتى در همان سال ۱۳۰۳ ق به اسلامبول رفت.
🔸پس از یکى دو ماه اقامت در اسلامبول، براى ملاقات با یحیى صبح ازل، رئیس فرقه أزلیه، به قبرس رفت و با دختر صبح ازل ازدواج کرد. و سپس از آنجا به شام رفت و پس از مدتى به اسلامبول بازگشت و تا سال ۱۳۱۳ ق در آنجا زندگى کرد.
از دوستان بسیار صمیمى و دیرینه میرزا آقاخان چهره منحرفى به نام شیخ احمد روحى بود که شاید همین امر عامل دیگرى در انحراف او به شمار مىآید. میرزا آقاخان نزد پدر شیخ احمد، آخوند ملاّجعفر، درس خوانده بود، به علاوه شیخ احمد از همدرسان او در کرمان به شمار مىآمد؛ چنانکه پس از خروج میرزا آقاخان از کرمان، شیخ احمد هم از کرمان خارج شد و همراه میرزا آقاخان به تهران و اسلامبول و سرانجام، قبرس رفت و در قبرس باهم با دو دختر یحیى صبح ازل ازدواج کردند. آن دو از یک مرام و مسلک پیروى مىکردند و سرانجام، در تبریز در کنار هم به قتل رسیدند. ادامه دارد...
#روشنفکری_در_ایران_و_غرب
🆔 @Jarianshenasi
#پرونده_انتخابات
#در_غبار_انتخاب(۳)
♨️ به حاشیه رفتن عدالت اجتماعی در دولت هاشمی
🔶 پس از بیان مقدمهای در مورد سیاستهای کلی اقتصادی دولت هاشمی رفسنجانی در دو یادداشت گذشته، به تفصیل به بررسی سیاستهای اقتصادی- لیبرالی او و دولتش پرداخته میشود.
⛔️ پس از انتخاب #هاشمی_رفسنجانی در سال ۱۳۶۸ دولت او اولويت خود را اجراي برنامه #توسعه به منظـور بازسازي كشور و پيشبرد توسعه اقتصادي با تاكيد بر اولويت دادن رشد اقتصادي ذكر كرد.
⛔️ دولت جديد، به منظور اجرایی كردن قانون برنامه توسعه، برنامه جديدی در سازمان برنامه و بودجه به نام «برنامه تعديل اقتصادي» تدوين كرد كه در بسياری از موارد برنامه پنج ساله مصوب مجلس تحت الشعاع جهت گيریهای اين برنامه جديد و غير مصوب (برنامه تعديل اقتصادی) قرار گرفت.
⛔️ در«برنامه تعديل اقتصادی» حركت به سوی رشد و رونق اقتصادی از طريق #آزاد_سازي_اقتصادي، محور اصلی بود و در اين راستا بر استراتژی خصوصیسازی شركتهای دولتی و سياست آزادسازی ارز و از طرفی تسهيل صادرات و واردات تاكيد داشت.
⛔️ هدف اصلی اين برنامه آن بود كه با سرمايه گذاری دولت در زمينه بازسازی خسارتهای جنگ تحميلی و بهرهبرداری حداكثری از ظرفيتهای موجود، روندهای منفی اقتصادی حاكم را به نفع ايجاد رشد اقتصادی در كشور تغيير دهد و بستر تداوم رشد در آينده را فراهم كند.
⛔️ بر اين اساس در سالهای ۶۸ تا ۷۶ دولت بر اساس دال مركزی سازندگی و توسعه اقتصادی تنها به رشد اقتصادی و بازسازی خرابیها میانديشيد و میتوان گفت در اين دوران #عدالت_اجتماعی به حاشیه رفت!
ادامه دارد...
#سید_طاها_محسنی
@antisecular_ir
📚 روشنفکری در غرب وایران
✍🏼 قسمت ۱۲۹
🔰 ادامه میرزا آقاخان کرمانی...
راهکارهاى دین زدایى
الف. ارائه دین شناسى تاریخى (ترویج دین طبیعى): میرزا آقاخان مانند ملکم خان و آخوندزاده نه تنها تشیّع، بلکه اساسا هیچ دین و آئینى را قبول نداشت. او معتقد بود ادیان الهى ساخته و پرداخته ذهن بشر هستند؛ انسانهاى گذشته در اثر جهل و نادانى از فرایند شکل گیرى تحولّات و رخدادهاى هستى دچار وحشت و اضطراب مىشدند. از اینرو، براى فرو نشاندن بیم خویش، موجودى نامرئى را به عنوان عامل پیدایش حوادث ترسناک و وحشتزا در نظر مىگرفتند و به درگاه او خشوع و تضرّع مىکردند تا خشم او را فرو بنشانند و خشنودىاش را جلب کنند. وى مىنویسد: "... ریشه معتقدات دینى ترس و بیم بود نسبت به مظاهر طبیعى و ندانستن چگونگى آنها. این خود طبیعى است که جهل و نادانى در طبیعت مولّد و مؤسس و مؤید و مقوّى ترس و هراس است و آدمى به هرچه نادانتر است، ترسش از آن بیشتر... خوف انسانى از مظاهر وحشتزاى طبیعى، نخست تصور دیو را در ذهن او به وجود آورد و هر سختى و بدبختى را اثر بی مهرى آن می دانست. پس به نیایش و پرستش دیو پرداخت و در برابر آن عجز و لایه مىکرد. همینجا بود که براى جلب محبت و استرحام دیوان، عصور عبادت پیدا شد. معتکف شدن در مُغارهها و نخوردن غذا و ننوشیدن آب از جمله عبادات شد."
♦️وى با این مقدمات، زمینه انکار هر موجود ماورایى و قدرت غیبى را فراهم آورده، ریشه عبادات و نماز و روزه را در ذهن خواننده مىخشکاند. سپس به سراغ اعتقاد به ملائکه و فرشتگان مىرود، مىگوید: «همین که پندار آدمى ترقّى کرد، درصدد دفع هرچه موحش برآمد و تصور اعتقاد به پرى و فرشته به وجود آمده، انسان به پریان روى آورد و برانداختن دشمنان خود، یعنى دیوان، را از آنان خواست. در این مرحله، ترس از دیوان کاسته شد و پرستش پریان و فرشتگان جارى گشت و در ذهن آدمى بیم و امید هر دو وجود داشت. براى خشنودى خاطر پریان، محفل جشن و سرور فراهم نمود.»
🔹سپس براى صحّت نظریه خود به اساطیر و پندارهاى آیینهاى موهوم یونان و مصر و ایران و هند باستان تمسّک جست و سرانجام، آن را بر کتب آسمانى تطبیق کرد. وى مىنویسد: «سبقت دیوان را بر پریان و فرشتگان از اینجا مىدانیم که در میتولوژى یونان و آیین مصریان و ایرانیان و هندوان، همه جا آمده است که در یک عصر، کره زمین در زیر پنجه و قهر دیوان بود و همین معنى در کتابهاى دینى آسمانى منعکس است و شیطان را معلم ملائکه مىدانند. سرانجام، آدمى به کمک و قوّت فرشتگان بیخ و بن دیوان را از زمین برکند. افسانه تهمورث دیوبند و دیگر داستانهاى همسان آن حکایت از همین تصور ذهنى مىکند.»
🔸روشنفکرانى همچون میرزا آقاخان، به پیروى از روشنفکران عصر نوزایى اروپا، دینى را قبول داشتند که آموزههاى آن با عقل و حس قابل درک باشد، و از آنرو که از منظر آنها امورى همچون ملائکه و فرشتگان و شیطان از راه عقل و حس قابل اثبات نبودند، سعى مىکردند با تبیین تاریخى شکل گیرى اعتقادات دینى، آن را به موهومات و بافتههاى جاهلانه ذهن انسانهاى بدوى و متحجّر مبدّل نمایند، تا از این رهگذر، ایمان مردم نسبت به دین سست گردد و زمینه براى نیل به جامعه مدنى، یعنى جامعه مترقّى و متمدّن، فراهم آید. از منظر آنها، نخستین شرط ترّقى و تعالى اروپا، گریز از مسیحیت بوده است؛ از اینرو، براى رشد ایران نیز ابتدا باید بنیان تعهدات مذهبى را سست کرد. ادامه دارد...
#روشنفکری_در_ایران_و_غرب
🆔 @Jarianshenasi
#پرونده_انتخابات
#در_غبار_انتخاب(۴)
🔴 وامدار سازمانهای غربی
💢 هاشمی رفسنجانی برای موفقیت در بازسازی اقتصاد ایران، سیاست تنش زدائی در عرصه بینالملل و اصلاح اقتصادی در عرصه داخل را اتخاذ کرد.
💢 در شرایط پس از جنگ، دولت سعی کرد تا سیاستهای اقتصادی خود را با سیاستهای اقتصادی دنیا هماهنگ نماید چرا که شرایط را برای تلفیق اقتصاد ایران در نظام جهانی مناسب میدید.
💢 بانک جهانی و صندوق بینالمللی پول، اجرای فرمولهای اقتصادی دیکته شده خود را از شرایط پرداخت وام و سرمایهگذاری در ایران، اعلام کرد.
💢 دولت هاشمی نیز، در راستای فرمولهای دیکته شده بانک جهانی و صندوق بینالملل پول، سیاستهای خصوصیسازی، شناورکردن قیمت ارز، تشویق صادرات غیر نفتی، تشویق سرمایهگذاری خارجی و بهرهگیری از شوکهای اقتصادی نظیر برداشتن کنترل از روی قیمتها و کاهش سریع یارانهها و... را در جهت تلفیق هرچه بیشتر اقتصاد کشور در جامعه جهانی، اعمال کرد.
💢 این در حالی است که رهبر انقلاب بارها مخالفت خود را با استقراض از سازمانه های پولی بین المللی و اجرای سیاست های لیبرالی آنان در داخل کشور اعلام کردند:
✅ «در طول سالهای گذشته، در دولت های مختلف، چندبار می خواستند از بانک جهانی یا صندوق بینالمللی پول، وام بگیرند، بنده نگذاشتم؛ ... اینکه ما از بیگانه طلب بکنیم و متعهّدِ در مقابل بیگانه بشویم، این خطای بزرگی است؛ باید اقتصاد درونزا باشد».
ادامه دارد...
#سید_طاها_محسنی
#آنتی_سکولار
https://eitaa.com/antisecular_ir
📚 روشنفکران در غرب و ایران
✍🏼 قسمت ۱۳۰
🔰 ادامه میرزا آقاخان کرمانی...
وى براى وهمى جلوه دادن اعتقاد به خداوند، ابتدا اعتقاد به ربّ النوع هاى ساخته و پرداخته بشر را مطرح نمود؛ پس از بیان چگونگى شکل گیرى پرستش ربّالنوعها، همه ادیان، حتى دعوت پیامبران را دعوتى موهوم خواند و پیامبران را مخترعان دین و انسانهاى دین آور معرفى کرد! «خلاصه اینکه همه پرستشهاى مردم راجع مىگردید به «پرستش اوهام و افکار» و هیچکدام از آن معتقدات به صورت ارادى و اختیارى حاصل نگردیدند، بلکه به طور لایشعر ظهور یافت. چون آن اوهام پرستى مخرّب هستى و زندگانى و معاش آدمى شد، پیغمبران برخاستند و ادیان تازه اى آوردند و آن دین آوران را، که فطرتهاى تابناک بودند، باید «لسان دعوت طبیعت» خواند. این داعیان طبیعت در میان هر قوم ظهور یافتند و بر حسب اقتضاى آن عصر، و احوال آن ملت سخن گفتند.»
♦️استفاده از تعابیرى همچون «لسان دعوت طبیعت» یا «داعیان طبیعت» کاملاً مبیّن این حقیقت است که آقاخان پیامبران را تنها روشنفکرانى می دانست که طبیعت عصر و زمان خود را درک نمودند و اعتقاداتى موافق با طبع انسان عصر خویش ارائه نمودند؛ اعتقاداتى که هیچگونه اصل و ریشه واقعى و ماورایى ندارند تا صحّت و سقم آنها با توجه به واقعیتهاى غیبى ارزیابى گردند. از منظر میرزا آقاخان، ادیان الهى ساخته و پرداخته انسانهاى روشن ضمیرى است که با مقتضاى زمان همخوانى دارد.
وى در اینباره مىنویسد: «حکمت تمام ادیان، قانون خلقت و ایجابات طبیعت است که در هر عصر و هر قوم، آنچه از براى اصلاح احوال ایشان لازم است، به عرصه ابداع و اختراع مىآورد.»
🔹پیامبر خواندن برخى از صاحبان علم و ادب همچون مولوى و حافظ توسط برخى از روشنفکران امروز، در حقیقت همان طرح میرزا آقاخان براى ساختگى جلوه دادن ادیان و طبیعى و بشرى انگاشتن اعتقادات دینى است که به صورت وارونه بیان مىشود؛ یعنى میرزا آقاخان پیامبران را به مخترعانِ دین و روشنفکرانِ مولّد اندیشه تشبیه مىکرد، ولى امروزه برخى از روشنفکران صاحبان آثار فرهنگى بزرگ را به پیامبر تشبیه مىکنند که نتیجه هر دو قداست زدایى از پیامبران و انکار وحى و دین آسمانى، و زوالپذیر شمردن تعالیم انبیاست. چرا که وقتى پذیرفتیم نبى در حقیقت یک انسان روشن ضمیر است که نیاز انسان عصر خویش را درک کرده، به مقتضاى نیاز او به او خوراک فکرى و اعتقادى می دهد، بالطبع باید بپذیریم در صورت تغییر شرایط و گذر زمان دوشادوش تبدّل ادبیات و فرهنگ، اعتقادات دینى نیز باید تغییر کند؛ باید روشنفکر دیگرى به عنوان پیامبر ظهور نماید، آموزه هاى پیام آور پیشین را نسخ کرده، و دین جدیدى تدوین نماید.
🔸از اینرو، روشنفکران دین گریز همواره با روایاتى که دال بر تغییرناپذیر بودن و ثبات احکام اسلام می باشد مخالفت می کرده اند؛ از جمله یکى از منوّرالفکران صدر مشروطه در مقالهاى که در روزنامه اختر به چاپ رسید، چنین مىنویسد: «تا چند از «حلال محمد صلى الله علیه و آله حلال الى یوم القیامه و حرام محمد حرام الى یوم القیامه» بحث و تحقیق کنید؟ بلى، حلال آن سرور حلال و حرامش حرام، ولى در آن عهد و عصر بود که اختر اقبال دینش از برج سعادت و اوج استقامت رخ می نمود و نیز قوّت و شوکت آئینش پرتوافکن به تمامى جهان بود. و اما در چنین عصر و زمان، که مشاهد و محسوس هر دانا و نادان است که آیین اسلام را نجم غرور و اقبال دم به دم رو به انحطاط و زوال است، وضع روزگار اقتضا ندارد که دیگر پیروى چنین آیین بىرونق و رواجى کنند؛ چرا که به حکم تجربت پیران آزموده کار، پیروان چنین عادت و آیین را انجامِ روزگار به هزاران رنج و محنت و ذلّ و مهانت خواهد کشید.»
♦️این جملات کاملاً نشان مىدهند که از منظر این گروه از منوّرالفکران، تعالیم اسلام مانند آداب و رسوم فردى و اجتماعى محصول یک قرارداد و پذیرش اجتماعى هستند و هیچگونه واقعیتى ماوراى محتواى قرارداد ندارند که بتوان صحّت و سقم و حقّانیت آنها را با محک واقعى ارزیابى نمود. از اینرو، همانگونه که آداب و رسوم اخلاقى در اقوام و ازمان متحوّل مىشوند، برخى به احترام مهمان از جا برخاسته، برخى دیگر کلاه از سر مىگیرند، ادیان هم به مرور زمان و یا در مکانهاى گوناگون تغییر مىیابند؛ مثلاً، حجاب و قصاص در یک زمان و یا در میان یک قوم مطلوب و در زمان و مکان دیگر نامطلوب خواهند بود. ادامه دارد...
#روشنفکری_در_ایران_و_غرب
🆔 @Jarianshenasi
#پرونده_انتخابات
#در_غبار_انتخاب(۵)
🔴 هاشمی و اجرای سیاست تعدیل اقتصادی
❇️ سیاست تعدیل اقتصادی از سوی دو نهاد اصلی اقتصادی غرب یعنی صندوق بینالمللی پول و بانک جهانی به کشورهای در حال توسعه دیکته میشود.
❇️ شرط این دو بازوی اقتصادی غرب برای دادن وام اقتصادی به کشورها، اجرای تمام و کمال بندهای این سیاست است.
❇️ این سیاست، یک نسخه عمومی و همگانی بود که بدون توجه به نوع اقتصاد کشورها به آنها پیشنهاد و تحمیل میشد. این نسخه برای همه کشورها یکسان بود.
❇️ نکته جالب آنکه تفاوتهای ساختاری ملتها از جمله نوع فرهنگ، اعتقادات مذهبی، نوع سیستم سیاسی، آمادگی نظام اقتصادی کشور مورد نظر، میزان اعتماد مردم به دولت برای اجرای این برنامه، همگی نادیده گرفته میشد و کوچکترین عدول از بندهای سیاست تعدیل با واکنش شدید صندوق پول و بانک جهانی مواجه میشد.
❇️ سیاست تعدیل اقتصادی دارای مؤلفههای تندی همانند سیاستهای شوک درمانی برای افزایش و واقعی کردن قیمت حاملهای انرژی، کاهش یکباره ارزش پول ملی در لوای حمایت از صادرات، خروج یکباره دولت از اقتصاد، خصوصیسازی گسترده و واگذاری بسیاری از نهادهای دولتی در پوشش کاهش هزینه دولت و اصطلاحاً چابکسازی دولت است.
❇️ دولت اول #هاشمی تمام و کمال این اقدامات را در کشور به اجرا در آورد و زمینهساز شورشهای مهمی در دولت دوم خود شد.
ادامه دارد...
#سید_طاها_محسنی
#آنتی_سکولار
#عید_نوروز
@antisecular_ir
📚 روشنفکری در غرب و ایران
✍🏼 قسمت ۱۳۱
🔰 ادامه میرزا آقاخان کرمانی...
از منظر این دست روشنفکران، اگر رشد اقتصادى و توسعه مدنى کشور نیاز به ترویج صنعت توریسم همراه با گسترش بىحجابى و یا استقراض از دول استعمارگر و یا بانکدارى همراه با ربا و برقرارى روابط دوستانه با مستکبران عالم داشته باشد، الزاما باید آن را پذیرفت؛ چرا که در فلسفه حیات، ارزشى متعالىتر از نیل به تمدن و ترقّى مادى وجود ندارد. بنابراین، چشمپوشى از تنعمّات دنیوى به سبب پاسدارى از ارزشهاى دینى، امرى پوچ و بیهوده است.
♦️ب. ستایش از دیانت و مدنیت ایران باستان:
از دیگر شیوههاى آقاخان براى مبارزه با اسلام، تعریف و تمجید از اوضاع اجتماعى و پادشاهان ایران باستان و بازگرداندن همه مشکلات و نابسامانی هاى کشور به ورود اسلام و مسلمانان فاتح به ایران است.
وى در سخنانش از کوروش و داریوش و هخامنشیان و ساسانیان حمایت کرده، عصر ساسانى را عصر اقتدار و رشد دولت و ملت معرفى مىکند و قوانین ادارى و اجتماعى و علم و صنعت ساسانى را مىستاید، حتى دین ساسانیان را دینى موافق با پیشرفت و تمدن مىشمارد. وی مىگوید: «با تأسیس دولت ساسانى، تاریخ ایران روشنى مخصوصى یافت و قدرت ملت و حکومت و کیش، همه خادم و رهسپر مقصد واحد طبیعى ترقّى گردیدند. آیین مملکتدارى و قوانین مدنى وسعت یافت... دانش و فن و صنایع و هنر پیشرفت شایان کرد، فلاحت و تجارت رونق خاص گرفت و کشور آبادانى یافت و نیز مردم ایران در آداب مدنیّت و اخلاق ستوده و فضیلت و بزرگوارى ممتاز بودند. همچنین در عالم دیانت، «قانون زند» استوارترین آیینهاى ازمنه سابقه بود و مدارس بر «پروگره و نظام و ترقّى» قرار داشت.»
🔹وى در کنار این همه تمجید ناروا از ایران باستان، وقتى به ایران اسلامى مىرسد، صرفا به خاطر کینهاى که از اسلام دارد و آن را سدّ راه گسترش فرهنگ مبتذل غرب در ایران مىبیند، چنین مىگوید: هر شاخه از درخت اخلاق زشت ایران را که دست مىزنیم، ریشه او کاشته عرب و تخم او بذر مزروع آن تازیان است!
میرزا آقاخان، میرزا فتحعلى آخوندزاده و برخى روشنفکران امروز در حالى فکر مرتجعانه احیاى ایران باستان را دنبال مىکنند که غالب مورّخان ایران باستان از آن دوران به زشتى و تاریکى یاد کرده اند و اساسا یکى از علل موفقیت فاتحان مسلمان بر آنها را نارضایتى مردم از اوضاع سیاسى اجتماعى جامعه شان دانستهاند. آنها در حالى دین و موبدان عصر ساسانى را عامل ترقّى و تعالى معرفى می کنند که مورّخان آنها را عامل رکود و فساد شمردهاند.
سعید نفیسى در اینباره مىنویسد: «در تمام این دوره، پادشاهان همه دست نشانده موبد موبدان بودند و هر یک از ایشان که فرمانبردار نبود، دچار مخالفت موبدان مىشد و او را بدنام مىکردند؛ چنانکه یزدگرد دوم، که با «ترسایان» بدرفتارى نکرد و به دستور موبدان به کشتار ایشان تن در نداد، او را «بزهکار» و «بزهگر» نامیدند و همین کلمه است که تازیان «اثیم» ترجمه کردند و وى پس از هشت سال پادشاهى، ناچار شد مانند پدران خود با ترسایان ایران بدرفتارى کند.»
🔸کریستین سن روحانیت ساسانى را به تعصّب و تمامیت خواهى متصّف نموده، مىگوید: «روحانیون زردشتى بسیار متعصّب بودند و هیچ دیانتى را در داخل کشور تجویز نمی کردند، لیکن این تعصّب بیشتر مبتنى بر علل سیاسى بود. دین زردشت دیانت تبلیغى نبود و رؤساى آن داعیه نجات و رستگارى کلیه ابناى بشر را نداشتند. اما در داخل کشور مدعى تسلط تام و مطلق بودند.»
و یا نفیسى مىنویسد: «از کریتر، موبد موبدان زمان شاپور اول، که پس از او نیز مدتى بر سر کار بوده، سه کتیبه... باقى است و جزئیات اقداماتى را که به «زور شمشیر» براى انتشار دین زردشت در نواحى مختلف به کار برده است، بیان می کند.»
این در حالى است که فاتحان مسلمان هرگز ایرانیان را ملزم به پذیرش دین اسلام نکردند؛ بلکه آنها را در پذیرش اسلام و پرداختن جزیه در صورت باقى ماندن بر ادیان خویش مخیّر مىکردند. آنها نه تنها پیروان سایر ادیان را نمی کشتند، بلکه آنان را در پذیرش دین آزاد مىگذاردند. ولى روشنفکران خودباخته غربى ادیان و روحانیان باستانى را بر اسلام اصیل و علماى اسلامى ترجیح مىدهند؛ چرا که آنها اهل معامله و مصالحه بودند و در برابر دنیا، از باورهاى خود دست مىکشیدند. ولى روحانیت شیعه و مکتب تشیّع اهل مصالحه با دنیاگرایان و غربزدگان و مستکبران نیست.ادامه دارد...
#روشنفکری_در_ایران_و_غرب
🆔 @Jarianshenasi
#پرونده_انتخابات
#در_غبار_انتخاب(۶)
💢 هاشمی و سوء استفاده از تریبون نماز جمعه
🔶 سال ۱۳۶۹ را میتوان سال ورود و اجرای سیاست تعدیل در اقتصاد ایران دانست. این در حالی بودکه در سال ۱۳۶۸ و همزمان با استقرار دولت اول هاشمی رفسنجانی، برنامه اول پنج ساله توسعه تدوین شد و همه قوا از جمله دولت موظف بودند این برنامه را که نوعی سند بالادستی نظام محسوب میشد اجرا کنند.
🔶 اما با ورود کارشناسان صندوق بین المللی پول و دیدار با تکنوکراتهایی همانند محمدحسین عادلی، نوربخش، روغنی زنجانی، مسعود نیلی، محمدعلی نجفی و... برنامه پنج ساله رسماً کنار گذاشته شد و بسته تعدیل ساختاری جایگزین آن شد.
🔶 قبل از اجرای رسمی برنامه تعدیل و با توجه به پیش بینی تبعات سنگین اجرای آن، نیاز بود که برای خاموش کردن و مرعوب نمودن منتقدین احتمالی این برنامه، نظام را حامی این سیاست معرفی کنند.
🔶 به همین دلیل هاشمی رفسنجانی که بنا به عادت دیرین خود برای شکستن تابوها از تریبون نماز جمعه استفاده میکرد این بار نیز از همین طریق زنگ آغاز این سیاست را به صدا در آورد.
🔶 او از همین تریبون با خطبه معروف به دانشگاه آزاد، توانست طرح ایجاد یک دانشگاه پولی! را خواسته نظام معرفی کند و به همین روش نیز با تاکید بر نیاز شدید کشور به سرمایهگذاری خارجی و بیان محسنات رابطه با نهادهای اقتصادی چون صندوق بینالمللی پول و بانک جهانی و البته انتقاد از انزواگرایی، مسیر اجرای تعدیل را هموار کند.
ادامه دارد...
✍#سید_طاها_محسنی
#آنتی_سکولار
#عید_نوروز
https://eitaa.com/antisecular_ir
📚 روشنفکری در غرب و ایران
✍🏼 قسمت ۱۳۲
🔰 ادامه میرزا آقاخان کرمانی...
ج. تمجید از حقوق زن در ایران باستان:
میرزا آقاخان با مقایسه وضع زنان در ایران باستان و ایران اسلامى، تلاش مىکند احکام زن در اسلام را ناعادلانه و موجب محجوریت و محدودیت آنان جلوه دهد و از این رهگذر، آنها را وادار به گریز از شریعت کند. وى براى دفاع از حقوق زن بر دو نکته حجاب و تعدد زوجات در اسلام انگشت نهاده وضعیت زن در ایران پیش از اسلام را مىستاید و معتقد است: زنان در ایران باستان از آزادى بیشترى برخوردار بودند و در تمامى صحنهها غیر از حاکمیت و فرماندهى مانند مردان حضور داشتند. مىگوید: «از آن بدتر حجاب بی مروّت زنان است. در ایران باستان، زنان با مردان شریک زندگانى بودند، باهم مراوده داشتند و در سفر و حضر با هم سوار مىشدند و به جز در امر حکومت و فرماندهى، از حقوق دیگر بهرهمند بودند. حال هزار سال است زنان ایران... در زیر پرده حجاب... مستور و در خانهها محجور و مهجور گشتهاند.»
♦️سپس به قانون تعدّد زوجات مىتازد و آن را با روابط نامشروع زن و مرد مقایسه نموده، عامل سست شدن پیوند زناشویى مىشمارد، مىگوید: «قانون تعدّد زوجات، لذت زن و شوهرى را به نفاق و کینه ورزى مبدّل ساخته و مایه فقر و پریشانى خانوادهها گردیده است و همان فقر و بیچارگى فحشا را ترویج کرده و امراض مسرى و مهلک را نشر داده و مردمى را به روز سیاه نشانده است.»
حسّاسیت میرزا آقاخان بر روى حجاب امرى طبیعى است؛ زیرا حجاب نقش مؤثرى در عفّت دینى جامعه داشته، راه نفوذ ابتذال غربى را مسدود می کند. از اینرو، افرادى همچون میرزا آقاخان، که در پى ترویج فرهنگ غرب در ایران بوده اند، از آن ناراحت هستند. ولى انتقاد او از تعدّد زوجات چیزى جز یک بهانه جویى غیر طبیعى نیست؛ چرا که تعدد زوجات در عصر ساسانى به گونه تبعیض آمیز و زشتى جریان داشت وحقوق زن به شدت در آن عصر تضییع مىشد. ولى میرزا آقاخان این فرازهاى تاریخ ایران باستان را نادیده گرفته است.
🔹کریستین سن اوضاع اجتماعى و حقوق زن در عصر ساسانى را بر اساس احکام و قوانین زند و اوستا چنین توصیف مىکند: «اصل تعدّد زوجات اساس تشکیل خانواده به شمار مىرفت. در عمل، عده زنانى که مرد مىتوانست داشته باشد، به نسبت استطاعت او بود»؛ یعنى حد و مرز خاصى نداشت، در حالى که در اسلام هر مرد نمی تواند بیش از چهار زن دائم بگیرد.
نکته جالب توجه اینکه آنها بین زنان از روز نخست تبعیض قایل شده، از میان زنان یکى را به عنوان «سوگلى» یا «پادشاه زن» یا «زن ممتاز» و از او پایینتر را «زن خدمتکار» مىنامیدند. در حالیکه یکى از شروط اولیه و مهم اسلام براى تعدد زوجات، برخورد عادلانه و یکسان میان آنان است.
🔸در نظام اجتماعى و خانوادگى ساسانى، زن سوگلى و زنان خدمتکار از حقوق متفاوتى برخوردار بودند؛ براى نمونه، شوهر مکلّف بود مادام العمر زن ممتاز و سوگلى را نگهدارى کرده، نان او را تأمین کند، ولى نسبت به سایر زنان چنین تکلیفى براى او درج نشده است.
و یا زنانى که عنوان «چاکرزن» داشتند، فقط فرزندان ذکورشان در خانواده پدرى نگهدارى مىشدند، و این نشان مىداد که آنها بر خلاف آنچه میرزا آقاخان مبلّغ آن است، مانند دوران جاهلیت عرب، پسران را بر دختران ترجیح مىدادند و دختران را در خانه نمىپذیرفتند.
آنان مرزهاى تعدّد زوجات را گسترش داده، با محارم خویش نیز ازدواج مىکردند.
کریستین سن مىگوید: «در میان آنها ازدواج با اقارب به هیچ وجه زنا محسوب نمی شده، بلکه عمل ثوابى بوده که از لحاظ دینى اجرى عظیم داشته است.»اینها نشان می دهند ازدواج با محارم کاملاً مورد تأیید ادیان و روحانیانشان بوده و عرف و شرع ایران باستان، آن را تأیید مىکرده است.
برخى معتقدند: احتمالاً قول هیون تسیانگ چینى در اوایل قرن هفتم میلادى (اوایل ظهور اسلام) که می گوید ازدواج ایرانیان عصر او بسیار آشفته است، ناظر به همین رسم باشد. ادامه دارد...
#روشنفکری_در_ایران_و_غرب
🆔 @Jarianshenasi
#پرونده_انتخابات
#در_غبار_انتخاب(۷)
✡️ نورچشم هاشمی، مرد کلیدی تعدیل سازی
♨️ در دولت #هاشمی_رفسنجانی، حضور تندروترین اشخاص و اتخاذ افراطیترین سیاستهای تعدیلی در اقتصاد کشور مشاهده میشود.
♨️ همچنین، مخربترین برنامههای اقتصادی که آثار آن هنوز هم در سطح جامعه مشاهده میشود، در همین دولت اجرایی شد که علاوه بر آثار مستقیم اقتصادی چون تورم دو رقمی، بیکاری گسترده، استقراض بی سابقه،آثار غیر مستقیمی چون اباحه گری در فرهنگ، ترویج اشرافی گری، افزایش جرم و جنایت؛ رواج دلالی و سوداگری هم گریبان جامعه را گرفت.
♨️ مرحوم #محسن_نوربخش را میتوان مغز اقتصادی کابینههای هاشمی دانست. نوربخش که دکترای اقتصاد خود را از دانشگاه کالیفرنیا گرفته بود، به شدن معتقد به آموزههای اقتصادی غرب بود.
♨️ وی در دولت اول هاشمی وزیر امور اقتصادی و در دولت دوم نیز رئیس کل بانک مرکزی بود و نقش فراوانی در اجرایی کردن بند بند سیاستهای تعدیل داشت.
♨️ اعتقاد و علاقه شخص هاشمی رفسنجانی به مرحوم نوربخش تا اندازهای بود که پس از آنکه مجلس پنجم با توجه به سابقه اقتصادی نوربخش به وی برای وزارت امور اقتصادی دولت پنجم رأی نداد، به فاصله فقط چند دقیقه به عنوان مشاور اقتصادی رئیس جمهور و سپس رئیس کل بانک مرکزی انتخاب شد.
♨️ نوربخش بعدها اعتراف کرد که دولت سازندگی هیچ برنامه و تئوری اقتصادی مشخصی غیر از برنامه تعدیل نداشت و به برنامههای دیکته شده صندوق بینالمللی پول، به مثابه راه نجات اقتصاد مینگریستند!
ادامه دارد...
#سید_طاها_محسنی
#آنتی_سکولار
#عید_نوروز
https://eitaa.com/antisecular_ir