📚 مطالعات اسلامی در غرب
✍🏼 قسمت چهاردهم:
ادامه...
🔰 در این میان برخی از مستشرقان جذب تعالیم اسلامی شدند و رسما به این دین گرویدند یا به برخی از آئین ها و آداب مسلمانان عمل می کردند.
تاسیس مراکز آموزش زبانهای شرقی اسلامی، مانند عربی، ترکی، و فارسی و معاهد و مراکز مطالعات اسلامی که طبعا صبغه علمی بیشتری داشتند در این دو قرن نیز ادامه داشت. در ده های اول قرن نوزدهم و در ایام ریاست دوساسی (۱۸۳۸ م) به شکوفایی کم نظیری رسید و محققانی از آلمان، ایتالیا، انگلستان، سوئد، اسپانیا، فنلاند و دیگر کشورهای اروپایی بدانجا شتافتند. دانشگاه ها و مراکز مطالعات مختلفی در همه این کشورها رونق گرفت.
در آمریکا نیز به پیروی از کشورهای اروپایی، نخستین انجمن مطالعات شرقی(آسیایی) در سال (۱۸۴۲ م) تاسیس شد؛ ولی مطالعات اسلامی رسما در قرن بیستم و در دانشگاه «پرینستون» وبا کوشش «فیلیپ حتی» (۱۹۷۸-۱۸۸۶ م) آغاز شد.
🔻تاسیس موسسات تحقیقاتی و مراکز شرق شناسی و اسلام شناسی غربیها در کشورهای اسلامی که با تاسیس انجمن آسیایی بنگال در قرن هجدهم آغاز شده بود، در قرن نوزدهم هم ادامه یافت؛ برای مثال، دولت فرانسه مراکزی را در قاهره، چاد، تونس، الجزایر، مراکش، دمشق، تهران و بیروت تاسیس کرد. دولت انگلستان نیز در چندین شهر مستعمره ی بزرگ خود، هندوستان مرکز اسلام شناسی دایر کرد. چاپ مجله های تخصصی در حوزه مطالعات اسلامی را نیز باید از ویژگیهای قرنهای نوزدهم و بیستم برشمرد.
🔸اما یکی از مهمترین فعالیتهای اروپائیان در حوزه مطالعات اسلامی در قرنهای نوزدهم و بیستم چاپ «دائره المعارف اسلام» است. پیشنهاد و تدارک چنین دائره المعارفی در دهمین کنگره شرق شناسی که در سال (۱۸۹۴ م) در ژنو برگزار شده بود، مطرح و تصویب شد و بلافاصله اقدامات بعدی برای تحقق این مصوبه صورت پذیرفت وسرانجام با همکاری گروهی از اسلام شناسان چاپ اول ان از سال (۱۹۱۳ تا ۱۹۴۲ م) در چهار جلد و یک ضمیمه و به صورت همزمان به زبانهای انگلیسی، فرانسه و آلمانی به چاپ رسید و بعدها ترجمه ترکی وعربی آن هم منتشر شد. اهمیت چاپ این دائره المعارف خروج اسلام شناسان از مرزهای ملی خود و ارائه محصولی نتیجه یک تلاش فرا ملی در زمینه مطالعات اسلامی است که مهمترین دستاورد مطالعات غرب هم به شمار می آید. این اثر مورد توجه قرار گرفت و نسخ ان به فروش رفت. ادامه دارد...
#مطالعات_اسلامی_در_غرب
🆔 @Jarianshenasi
📚 سیر روشنفکری در غرب و ایران
✍🏼 قسمت هفتم
🔰 ادامه سخنان مقام معظم رهبری:
ما در میدان بودیم و میدیدیم؛ بعضی از مواجهههایی که آنوقت صورت میگرفت، علمی نبود؛ مقابله متعصّبانه و از روی اعتقاد بود، امّا نخوانده و نفهمیده، حرفی را رد میکردند، نمیدانستند چیست؛ گوشهای از یک حرف وسیع را میگرفتند و آنرا مشمول جنگ خودشان قرار میدادند و با آن در میافتادند و مقابله میکردند. این، تحجّر و توقّف و مقابله غیر علمی را تداعی میکرد. یک عدّه تحت تأثیر جاذبههای افکار نو و وارداتی، مجذوب اینها میشدند و سعی میکردند اسلام و فکر اسلامی و دین را با اینها تطبیق کنند؛ منّتی هم سر دین میگذاشتند که ما اسلام را جوان پسند و مردمی و قابل قبول کردهایم! گاهی اوقات کاسه از آش داغ تر هم میشدند و چند قدم جلوتر از صاحبان این فکرها پیش میرفتند، برای اینکه مبادا متّهم به مرتجع بودن و این حرفها شوند که این را هم ما در مواردی دیدیم.
🔻نبوّت و توحید و معاد و مباحث امامت و مباحث فقهی و مباحث اجتماعی و سیاسی اسلام را به سمت مشابهات خودش در مکاتب بیگانه از اسلام و احیاناً الحادی و به کلّی بیگانه از دین کشاندند و منّت هم سر اسلام میگذاشتند که ما آمدیم اسلام را همه کسفهم و همه کس پسند و در چشمها شیرین کردیم! این هم یک انحراف دیگر بود؛ هر دوی اینها انحراف بود.
🔸هنر شهید مطهری در آن دوران این بود که با قدرت اجتهاد و با انصاف و ادب علمی ـ چه در زمینه علوم نقلی و چه در زمینه علوم عقلی ـ وسط میدان ایستاد و با این افکار گلاویز شد و آنچه را که تفکّر اسلامی بود، روشن، ناب و بیشائبه وسط گذاشت. علیه او خیلی هم حرف زدند و خیلی هم کار کردند، امّا ایشان اینکار را انجام داد.
در جریان روشنفکری، این نقش بسیار مهمّی است و این شد پایه تفکّرات بعدی جامعه ما. بنده اعتقاد راسخ دارم و بارها هم گفتهام که جریان فکری اسلامی انقلاب و نظام اسلامی ما در بخش عمدهای متّکی به تفکّرات شهید مطهری است.
🔹به هر حال، مسئله ارتقای فکر دینی در دانشگاهها را باید بسیار جدّی گرفت و مراقب باشید خلأ فکری برای دانشجوی ما و روشنفکر دانشگاهی ما بهوجود نیاید. ما خیلی حرف داریم؛ حرف گفتنی و قانع کردنی. باید تبلیغات را عمق داد؛ با حرفهای نو و قوی و منطبق با معیارهای روشنفکری. من از اینکه گفته شود روشنفکری دینی آیا داریم، نداریم، از این بحثها بنده بیگانه و بیزارم. نگاه نو، نگاه مبتکرانه به مسائل دینی و مسائل فکری اسلامی، همان نگاه روشنفکری است و معنایش بدعتگذاری نیست. همان مبانی را با ابعاد جدیدی که انسان به برکت گذشت زمان آن ابعاد را میشناسد، فهمیدن و بیانکردن. از این نبایستی ما غفلت کنیم. ادامه دارد...
#روشنفکری_در_ایران_و_غرب
🆔 @Jarianshenasi
📚 مطالعات اسلامی در غرب
✍🏼 قسمت پانزدهم:
ادامه...
🔰 بدون تردید، تشکیل کنگره های بین المللی شرق شناسی از نمونه های مهم برجسته ی همکاری شرق شناسان کشورهای مختلف برای ارائه محصولی مشترک و فرا ملی و در سطح بین المللی در قرنهای نوزدهم و بیستم است. نخستین کنگره شرق شناسان در سال (۱۸۷۳ م) در پاریس تشکیل شد و پس از آن، هر دو، سه یا چهار سال یکبار – جز در ایام جنگ جهانی اول- این کنگره در یکی از کشورهای اروپایی- بجز کنگره چهاردهم که در الجزایر تشکیل شد- برگزار شده است. تعداد جلسات این کنگره تا پیش از جنگ جهانی دوم بیست کنگره بود. موضوع اصلی این کنگره ها شرق شناسی است و طبعا بخشی قابل توجه از ان به موضوعات اسلامی در حوزه لغت، ادبیات عرب، هنر، تاریخ و اندیشه اختصاص دارد.
همانگونه که قبلا هم اشاره شد، تعداد دانشمندان شرکت کننده در نخستین کنگره از افرادی مانند دیپلماتها، نظامیان و حتی بازرگانان هم کمتر بود؛ ولی بتدریج این نسبت به هم خورد و بر تعداد دانشمندان افزوده شد.
براساس گزارشی که از سوی یونسکو تهیه شده، در شانزده کنگره اول تا قبل از جنگ جهانی اول توجه شرق شناسان بیشتر به مسائل نژادی، باستانشناسی و زبانشناسی معطوف بود و در چهار کنگره ای که در فاصله دو جنگ جهانی تشکیل شد، تعبیر«ملت با مفهوم غربی» به جای طبقه بندی نژادی قبلی را گرفت و این تحول بازتاب تحول فکری اروپا بوده است.
🔻از دیگر ویژگیهای قرنهای نوزدهم و بیستم، استفاده گسترده از امکانات چاپ برای نشر ذخایر وآثار اسلامی است. انبوهی از کتابهای اسلامی در مراکز اسلام شناسی وابسته به دولتهای استعماری، مانند کلکته، بمبئی، حیدرآباد وقاهره به چاپ رسید.
نکته دیگری که ذکر آن اهمیت زیادی دارد، نقش هیاتهای تبشیری در مطالعات اسلامی در قرنهای نوزدهم و بیستم است. مبلغان و روحانیان مسیحی که روزی هدایت مطالعات اسلامی و حتی نوع رابطه اروپا و جهان اسلام را در دست داشتند، در قرن نوزدهم ضربه زدن به مسلمانها و تلاش برای مسیحی کردن جوامع مسلمان شرق را در پرتو حمایتها و برنامه های دولتهای استعمارگر ادامه دادند، ولی این بارعملا به عنوان ابزار دست استعمارگران و زمینه ساز نفوذ و سیطره ی آنها.
آخرین نکته ای که سزاوار است به ان اشاره شود، تاثیر پذیری هنر و ادبیات غرب از فرهنگ شرقی است.
🔸این گرایش به شرق که در دوره های پیش نیز وجود داشته است، از آغاز قرن نوزدهم به بعد و در پی گسترش روابط غرب با شرق، آن هم از موضعی برتر، ابعاد گسترده ای یافت و به عنوان جریانی مشخص وقوی در گرایشهای هنری و ادبی غرب و با عنوان «شرق زدگی رمانتیک» شناخته می شود. ویژگی اصلی این گرایش شرق شناسانه شیفتگی هنرمند غربی در برابر شرق و نوعی جادو شدن در برابر زیباییها و جاذبه های خیال انگیز آن است. شرق شناسی رمانتیک در کشورهای مختلف اروپایی به دلیل اختلاف شرایط تاریخی واجتماعی و سنتهای فرهنگی به شکلهای مختلف بروز کرد. در آلمان بیشتر در ادبیات و فلسفه و زیبایی شناسی و در انگلستان در قالب شعر ونقل تاریخی و در فرانسه با وجود بروز محدود در هنرهایی مانند معماری، کنده کاری، موسیقی، نمایشنامه نویسی و هنرهای تزیینی به صورت اساسی و گسترده در هنر نقاشی رنگ روغن تجلی کرد. نگاه رمانتیک به شرق که هنرمندان غربی مبتکر آن بودند، تصویری نو از شرق در برابر غربیها رسم کرد که در دگرگون ساختن ذهنیت غربیها از شرق موثر بود.
ادامه دارد...
#مطالعات_اسلامی_در_غرب
🆔 @Jarianshenasi
📚 سیر روشنفکری در غرب و ایران
✍🏼 قسمت هشتم:
🔰 مباحث روشنفکری را رهبر فرزانه انقلاب در چند مرحله ابتدا در سال ۷۱ در جمع وزیر، معاونین و روسای آموزش و پرورش کشور و در سال ۷۷ در جمع دانشجویان دانشگاه تهران و سپس در سال ۸۱ در جمع دانشجویان نمونه و ممتاز سراسر کشور مطرح نمودند. که در این دهه مباحث علوم اسلامی و روشنفکری در دوره اصلاحات شکل و قوت یافته بود و ایشان با احساس نیاز نخبگان در آموزش و پرورش و دانشگاه ها این مباحث ارزشمند را مطرح نمودند که ترجیح دادیم به عنوان مقدمه از این فرمایشات بهره ببریم.
اینک با همین متد و تقسیم بندی بحث را ادامه داده و سخن را با تعریف لغوی و اصطلاحی واژه روشنفکری آغاز خواهیم نمود.
💢 معنای لغوی روشنفکر:
واژه روشنفکر، ترجمه «Intellectual» است.
در اینجا نخست به معنای لغوی فارسی و سپس به معنای اصطلاحی و غربی آن اشاره میکنیم. روشنفکر در زبان فارسی به معانی زیر است:
1. آنکه دارای اندیشه روشن است.
2. کسی که در امور، با نظر باز و متجدّدانه مینگرد.
و در لغتنامه دهخدا بهمعنای «نوگرای، تجدّدپرست، تجدّدگرای، آنکه اعتقاد به رواج آئین و افکار نو و منسوخ شدن آئین کهن دارد» آمده است.بنابراین در لغتنامههای فارسی، واژه روشنفکر را مترادف با شخص روشنفکر یا روشنفکران گرفتهاند.
🔸واژه روشنفکر، امروزه معنای اصلی خود را از دست داده است و برخلاف وضع لغوی، بر اثر کثرت استعمال برای شخص بیاحساس و عاری از هیجان نیز بکار میرود، درحالیکه این واژه در اصل برای دلالت بر شخص باهوش و اندیشمند وضع شده است؛ بنابراین، با توجّه به معنای لغوی این واژه در فارسی و انگلیسی درمییابیم که به لحاظ نکات ادبی، این «صفت مرکب» به کسی گفته میشود که فکر یا اندیشه روان دارد و در معنای لغوی این واژه، قشر گروه یا طبقه ویژهای مورد نظر نبوده است.
واژه روشنفکری از نظر دستور زبان فارسی، حاصل مصدر مرکب و بهمعنای عمل و حالت روشنفکر است. در لغتنامه دهخدا روشنفکری بهمعنای تجدّدخواهی و نوگرایی آمده است.
🔹معادل این واژه در زبان فرانسه «Intellectualite ، clairuoyance» و «Intellectualisme» است که بهمعنای روشنفکری، روشنبینی، قوّه عقلانی، خردگرایی، عقلگرایی، اصالت اندیشه و اعتقاد به زاده تعقّلبودن دانش است.
این واژه در زبان انگلیسی معادل «Intellectualism,Intellectualization»، بهمعنای روشنفکری و عقلانیت است.
🔻روشنفکری به لحاظ تاریخی و تئوریک و در معنای اصطلاحی، پدیدهای بالذّات غربی و محصول نتیجه و رویکرد جنبش اومانیستی بشر به عالم و آدم است. روشنفکری، فرزند مستقیم جهانگردی عصر روشنگری است و آرای فیلسوفانی همچون: بیکن، دکارت، جانلاک و منتسکیو است. به این مفهوم خاص، روشنفکری متعلّق به دوران و تمدّن جدید است، امّا میتوان به مفهوم عام، آن را پدیدهای فراگیر دانست و در جستوجوی مفهوم روشنفکری به تاریخ گذشته خود مراجعه نمود. ادامه دارد...
#روشنفکری_در_ایران_و_غرب
🆔 @Jarianshenasi
📚 مطالعات اسلامی در غرب
✍🏼 قسمت شانزدهم:
🔰 تقویت انگیزه های حقیقت جویانه:
نیمه دوم قرن بیستم
تحولات اروپا پس از جنگ جهانی دوم در روند مطالعات اسلامی تاثیر گذاشت. بارزترین وجه این تاثیر، تثبیت جهت گیری جدیدی بود که ریشه های آن به عصر رنسانس بر می گردد و به تدریج طی قرنهای مختلف قوت یافت و در نیمه دوم قرن بیستم به منتها درجه خود رسید.
این جهت گیری، کنار نهادن نگاه غیر بیطرفانه نسبت به اسلام و پذیرش ان به عنوان یک واقعیت بود که باید با آن کنار امد و ظاهرا نخستین بحث اصولی و جدی در این زمینه از سوی یکی از دانشمندان ایرانی در بیست و هفتمین کنگره شرق شناسی که در سال (۱۹۶۷ م) در میشیگان برگزار گردید، مطرح شد.
وی با برداشتی فلسفی و اجتماعی ادعای عینیت علمی شرق شناسی را مورد تردید قرار داد و اثبات کرد که شرق شناسی به مفهوم متداول آن، امری ذاتا غربی است که نگاهی تحقیر آمیز نسبت به شرق را در دل خود نهفته دارد.
🔻این دیدگاه با استقبال اعضای کنگره از جمله مستشرقانی صاحب نام، چون «فن گرونبام» و «برنارد لوئیس» قرار گرفت؛ و در نتیجه، در بیست و نهمین کنگره که در سال (۱۹۷۳م) در پاریس برگزار شد، رسما جنازه شرق شناسی سنتی تشییع شد و دوره جدیدی آغاز شد که در آن دیگر حتی از نام شرق شناسی هم خبری نبود و به جای آن از اصطلاح مطالعات آسیایی، مطالعات اسلامی و مانند آن استفاده می شد و طبعا این امر تنها یک تغییر نام نبود، بلکه حکایتگر مرحله ای کاملا نو بود.
🔸در کنگره بیست و نهم، همه اعضاء پذیرفتند که شرق شناسی متداول باید از قید تاثیر پذیری از نحوه برداشت و دید و نظریات و خواستها و علائق غربیها رها گردد. مباحث کنگره بیست و هفتم و مصوبات کنگره بیست ونهم و حتی در ادامه آن، مطالب مطرح شده در کنگره سی ام نشان دهنده اعتراف شرق شناسان به وجود انگیزه های غیرعلمی در مطالعات شرقی و اسلامی و ضرورت اصلاح نگرش خود در این زمینه است.
🔹درست دو سال پیش از کنگره بیست و هفتم، یعنی در سال (۱۹۶۵ م) مجمع واتیکان در شورای سراسری خود مصوبه ای گذراند که به موجب آن اسلام به عنوان یک دین الهی پذیرفته شده بود. بدون تردید این مصوبه ی بسیار مهم که پایان بخش یک دوره ی طولانی تلاش ناکام کلیسای کاتولیک برای از میان بردن مسلمانان بود، در تثبیت این جهت گیری جدید موثر بوده است.
ادامه دارد...
#مطالعات_اسلامی_در_غرب
🆔 @Jarianshenasi
📚 سیر روشنفکری در غرب و ایران
✍🏼 قسمت نهم:
🔰 در این قسمت از بحث به جهت رعایت اختصار از نظر اندیشمندان غرب در خصوص تعریف روشنفکری صرفنظر کرده و به تعریف سه تن از اندیشمندان ایرانی در این باره می پردازیم:
🔻تعریف آل احمد:
وی روشنفکری را مساوی با آزادفکری دانسته است و این نوع آزادی اندیشه را در برابر سلطه مسیحیت کاتولیک توجیه میکند و میگوید: «خالقان و بکارگیرندگان فرهنگ، از روشنفکران شمرده میشوند. از همینرو، صفت اصلی روشنفکری را خلق، توزیع یا مصرف فرهنگ میداند و نیز در توصیف روشنفکری، تعهّد، احساس مسئولیت و آگاهی را از پایههای اساسی آن بهشمار میآورد و معتقد است که روشنفکر، فردی آزاد از قید تعصّب یا تحجّر مذاهب و آزاد از سلطه قدرتهای روز است».
🔸تعریف دکتر شریعتی:
وی میگوید: «روشنفکر، متفکّری است که به آگاهی رسیده و در نتیجه، دارای جهانبینی باز و متحوّل کننده و قدرت درک و تحلیل منطقی اوضاع و احوال زمان و جامعهای که در آن زیست میکند، با احساس وابستگی تاریخی، طبقاتی ملّی، بشری و بینش و جهت مشخص اجتماعی و ناچار حسّ مسئولیت که همه زاده همان آگاهی خاص انسانی است. این آگاهی، عالیترین شاخصه نوع انسانی است که در افراد تکاملیافتهتر، متجلّیتر است. یک نوع آگاهی ایدئولوژیک و به تعبیر قدما، یک استعداد هدایت و شعور نبوّت و شمّ راهبری است».
🔹تعریف استاد مطهری:
ایشان در تعریف روشنفکر، به چهار ویژگی اشاره میکند که عبارتند از:
۱) روشنفکر، به مسئولیت خود آگاهی دارد؛
۲) به فرهنگ و شخصیت جامعه و ملّیت خود آگاهی دارد؛
۳) به رابطه خود با انسانهای دیگر آگاه است؛
۴) این آگاهی خویش را به جامعه انتقال میدهد و باعث رشد و آزادی آن میشود.
بنابراین استاد مطهری، فردی را روشنفکر میداند که به آگاهی طبقاتی ملّی و انسانی رسیده است و در راه اصلاح جامعه و رهایی از اصالتهای اجتماعی قدم برمیدارد.
🔸وی بین روشنفکر مسلمان و غیر مسلمان تفاوت قایل است و به جای اصطلاح روشنفکر دینی، اصطلاح روشنفکر مسلمان را بکار میبرد و از بهوجودآمدن چنین قشری اظهار خرسندی میکند و برای آن پنج ویژگی برمیشمرد که عبارتند از:
۱) روشنفکر مسلمان باید به متون و منابع اصل اسلامی آشنا باشد؛
۲) جامعه اسلامی را کاملاً بشناسد؛
۳) مبلّغ دین اسلام بوده، اسلام را با روشهای جدید و در قالبهای نو به نسل جدید عرضه کند؛
۴) روشنفکر مسلمان باید غرب را کاملاً بشناسد؛
۵) روشنفکر مسلمان باید به اسلام مؤمن باشد.
ادامه دارد...
#روشنفکری_در_ایران_و_غرب
🆔 @Jarianshenasi
📚 مطالعات اسلامی درغرب
✍🏼 قسمت هفدهم:
🔰 از دیگر عوامل موثر در این رویکرد تازه، پایان یافتن عصر استعمار و شروع دوره استعمار نو و تشکیل حکومتهای دست نشانده یا طرفدار غرب در کشورهای اسلامی بود که در نتیجه، دولتهای غربی نیاز به صرف هزینه زیاد برای شناخت شرق به روش سنتی و حفظ حضور فیزیکی خود در کشورهای اسلامی نداشتند و لذا با قطع یا کم کردن حمایتهای مالی خود از مطالعات شرقی و اسلامی عملا از وابستگی این مطالعات به دولتها و انگیزه های سیاسی _ تجاری آنها کاستند.
🔻عامل دیگری که در تکوین و تقویت این گرایش جدید موثر بود، پیدایش نظریات علمی جدید درباره ادیان و فلسفه دین بود که بر پایه آن، همه ادیان در یک ردیف قرار می گرفتند و مطالعاتی درباره آنها صورت می پذیرفت. از دید برخی از نویسندگان، حضور دانشمندان مسلمان در دانشگاهها و مراکز علمی اروپایی نیز در پیدایش این جهت گیری نو نقش داشته است؛ زیرا آنان با حفظ اعتقادات دینی مسلمانان در هدایت تحقیقات اسلامی موثر بوده اند. همچنین در کنگره بیست ونهم که به مصوبه مهم آن اشاره شد، برای نخستین بار، تعداد شرق شناسان شرقی بیشتر از شرق شناسان غربی بوده است.
یکی از ویژگیها و بلکه پیامدهای این رویکرد نو، گسترش دامنه و تخصصی شدن حوزه های فعالیت شرق شناسی به صورت عام و مطالعات اسلامی به صورت خاص است. در مطالعات اسلامی بعد از جنگ جهانی دوم، حوزه های مطالعات اسلامی عملا از یکدیگر استقلال و تمایز یافتند.
کنگره های شرق شناسی نیز که قبلا به صورت عام برگزار می شد و در آن «درباره عموم مطالب در تمام دورانها» سخن به میان می آمد از کنگره بیست و هفتم به بعد به سمت تخصصی تر شدن پیش رفت.
🔸گسترش دامنه مطالعات اسلامی ضرورت تکمیل و تجدید نظر در «دائره المعارف اسلام» را آشکار ساخت و فعالیت علمی ویرایش دوم این دائره المعارف از سال (۱۹۵۰ م) آغاز شد و جلد اول آن در سال (۱۹۶۰ م) منتشر گردید و تاکنون ده جلد آن از ویرایش دوم تا پایان حرف (وی) به چاپ رسیده است وکار تکمیل بقیه مجلدات ادامه دارد. این دائره المعارف که براستی می توان آن را «آئینه تمام نمای مطالعات اسلامی در قرن بیستم» نامید، بهترین گواه دامنه وسیع و تخصصهای فراوان در مطالعات اسلامی است که با همکاری اسلام شناسان شرقی و غربی پدید آمده است. البته چاپ دوم دائره المعارف با وجود برتری آن از بسیاری جهات بر چاپ پیشین، نارسائیها و کمبودهایی نیز دارد که از سوی تعدادی قلیل از اندیشمندان مسلمان مورد توجه و نقد قرار گرفته است. از جمله اینکه، مقالات دائره المعارف از حیث کم و کیف متعادل و یکنواخت نیست و از گنجاندن عناوینی مانند استبداد و استعمار خودداری کرده است. همچنین دائره المعارف از موضوعات فراوان و مطالب مهم درباره جنبه های گوناگون تاریخی، فرهنگی، اقتصادی، سیاسی، مذهبی و اجتماعی جهان تشیع و ایران خالی است. ادامه دارد...
#مطالعات_اسلامی_در_غرب
🆔 @Jarianshenasi
📚 سیر روشنفکری در غرب و ایران
✍🏼 قسمت دهم:
🔰 روشنفکر کیست؟
روشنفکر کسی است که با دستیافتن به آگاهی ناب بتواند خود را از اسارت قید و بند خطا و خرافه، رها سازد. رهایی از قید و بند خطا و خرافه، ساده و آسان نیست، روشنفکر کسی است که از جریان عادی جامعه جداشده، در سایه آگاهی برتری که بهدست آورده است، به این جریان با دیده نقد مینگرد.
🔻اگر جمود فکری در جامعه را به مرگ یا کوری تشبیه کنیم، روشنفکر زندهای است در میان مردگان و بینایی است در جمع نابینایان.
چیزهایی حس میکند که دیگران از آن احساس محرومند و ظرایف و دقایقی را درک میکند که از نظر دیگران پنهان است و در هر حال، او کسی است که بهرهای از روشنایی و زندگی دارد که دیگران ندارند.
این بهره ی ارجمند از حیات و روشنایی، خواه محصول وحی و الهام باشد و یا نتیجه توان برتر عقلانی و فراهم آمدن زمینه تکامل فکری.
🔸بنابراین، روشنفکری نوعی بعثت و بیداری است و لازمهاش اصلاح رفتارهای فردی و اجتماعی برخاسته از فریب و خطاست.
روشنفکر مشعل به دست، راه و چاه را دیده، به نجات و رهایی (ازمفاسد) میاندیشد. او در پرتو بینشی روشن و شناختی درست از مبادی و موجبات این مفاسد و لااقل عاملی است برای تجدید حیات و حرکت، برای دستیابی به وضعی بهتر از وضعیت موجود و رهایی از روزمرگی و ابتذال.
🔹در تاریخ حیات بشر، هرگونه تحوّل و تطوّر تکاملی، محصول نوعی روشناندیشی و روشنفکری است. چنانکه هرگونه عقبگرد و سیر قهقرایی، برخاسته از تاریک فکری و تمایلات لجامگسیخته دور از منطق و روشنبینی است.
ادامه دارد...
#روشنفکری_در_ایران_و_غرب
🆔 @Jarianshenasi
✅ دوستان عزیز با سلام
🔴 هدف ما از تبادل شبانه با کانالهای دیگر
در جهت هم افزایی با سایر کانال های ارزشی با هدف تقویت جبهه انقلاب اسلامی است.
🔸به این وسیله هم برای ما و هم برای سایر کانالهای ارزشی، مخاطبین بیشتری جذب می شود. کانالهای ارزشی در فضای مجازی بایستی یکدیگر را پیدا کرده و به هم دست دهند تا بتوانند در یک جبهه واحد با تهاجم دشمن مواجه شوند.
🔹لازم به ذکر است برای حفظ و صیانت از محتوای کانال و رعایت حال اعضای محترم، برخلاف رویکرد بعضی از کانال های حتی ارزشی، تبلیغات تجاری، بازرگانی و غیر فرهنگی در این کانال انجام نخواهد شد.
♻️ از صبر و حوصله شما سپاسگزاریم.🙏🏻
🌹🍃🍂🍃🍂🌹🍂🍃🍂🍃🌹
🆔 @Jarianshenasi
📚 مطالعات اسلامی در غرب
✍🏼 قسمت هجدهم:
ادامه...
🔰 نخستین کنگره پس از جنگ جهانی دوم، کنگره بیست و یکم بود که در سال (۱۹۴۸ م) در پاریس تشکیل شد. تغییر نام این کنگره در سال (۱۹۷۶ م) به «کنگره جهانی علوم انسانی آسیایی و شمال آفریقا» و تغییر ترکیب قومی شرکت کنندگان در آن و افزایش چشمگیر حضور دانشمندان شرقی و تخصصی شدن موضوعات مورد بررسی و تشکیل کنگره های فرعی با موضوعات جزئی و تخصصی تر، از ویژگیهای کنگره های شرق شناسی در نیمه دوم قرن بیستم است.
🔻موارد قابل توجه در حوزه مطالعات اسلامی در غرب پس از جنگ جهانی دوم عبارتند از:
اهتمام دوباره به زبانهای شرقی از جمله زبانهای اسلامی مانند عربی، فارسی و ترکی؛ تاسیس سازمانها و موسسات تخصصی اسلام شناسی؛ اعزام گسترده هیاتهای باستانشناسی وانتقال میراث اسلامی به موزه های غربی و تاسیس موزه های تخصصی اسلامی؛ ترجمه گسترده قرآن به بیشتر زبانهای اروپایی؛ حضور دانشجویان مسلمان برای انجام دادن مطالعات اسلامی در دانشگاههای اروپایی و جذب استادان مسلمان به محیطهای علمی اروپایی؛ ریشه های عربی هنر و به ویژه نقاشی انتزاعی و سورئالیستی غرب و سرانجام راهیابی اطلاعات منصفانه درباره تمدن اسلامی به برخی از کتابهای درسی کشورهای اروپایی مانند فرانسه.
🔸با این همه، برخی نویسندگان معتقدند با وجود کاهش شدید کینه توزی ها و لجاجتها در مطالعات اسلامی، به ویژه پس از جنگ جهانی دوم و استقلال آن از انگیزه های دینی و سیاسی ضد اسلامی و انگیزه های اقتصادی منفعت طلبانه، هنوز هم رگه هایی از جهت گیری های منفی قبلی و تعصبات کور و برداشتهای نادرست و سخنان اهانت آمیز نسبت به شرق اسلامی در پاره ای از آثار غربی ها به چشم می خورد که شاید یکی از عوامل آن، مبارزات ضدغربی و استقلال خواهی کشورهای اسلامی بوده است.
ادامه دارد...
#مطالعات_اسلامی_در_غرب
🆔 @Jarianshenasi
📚 سیر روشنفکری در غرب و ایران
✍🏼 قسمت یازدهم:
🔰 با توجّه به تعاریف صورتگرفته از نگاه متفکّرین، به طور خلاصه می توان گفت:
روشنفکران گروهی هستند که به روابط جامعه و دولت انتقاد دارند، از وضع موجود راضی نیستند و تسلّط سنّت را به نقد میکشند. روشنفکران، بهترین مدافعان ارزشهای شناختی و اخلاقی، هستند.آنان متولّیان ویژه عقایدی انتزاعی، همچون: عدالت، حقیقت و پاسدار معیارهای اخلاقی می باشند.
🔻همچنین روشنفکران در مقام آگاهی دهنده مردم و درپی خلق، انتقال و انتقاد افکار و عقایدند. افرادی مسئول، متعهّد و انقلابی اند و با تحجر دینی و استبداد سیاسی مبارزه میکنند.
کسانی هستند که به آگاهی طبقاتی، ملّی و انسانی رسیدهاند و درصدد اصلاح جامعه بوده و برای رهایی از اسارتهای اجتماعی قدم برمیدارند.
آنان بدون اینکه مسئولیت سیاسی داشته باشند، در امور مربوط به منافع و مصالح عمومی جامعه دخالت میکنند و از خود واکنش نشان میدهند. آنها به وضع موجود انتقاد دارند و در صدد اصلاح آن هستند.
🔸 روشنفکران افرادی هستند که جامعه را میشناسند و نسبت به آن احساس درد میکنند و روشنفکری را راهی برای امرار معاش نمیپندارند؛ بنابراین میتوان نتیجه گرفت که اشتغالات فکری و نقد و ارزیابی روابط سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی، و نیز کوشش در جهت اصلاح وضع موجود، از ویژگیهای بارز روشنفکران است.
🔹از جمله مشخّصات دیگر این گروه، مقیّدنبودن به تفکّر سنّتی و نظام کهن در ساختار اجتماعی و سیستم تفکّر است. در تفکّر و تولید دانش نیز، نوآور و خلاقند و معمولا از کسی پیروی نمیکنند.
#روشنفکری_در_ایران_و_غرب
🆔 @Jarianshenasi
📚 مطالعات اسلامی در غرب
✍🏼 قسمت نوزدهم:
🔰حوزه ها و زمینه های مطالعات اسلامی
مستشرقان عموم مسائل اسلامی را مطالعه کرده اند. حوزه های فعالیت مستشرقان برای شناخت اسلام به روشهای گوناگون دسته بندی شده است. این تقسیم بندی بر اساس اهمیت حوزه فعالیت و سپس فراوانی آثار پدید آمده از سوی مستشرقان در یازده محور به شرح زیر می باشد:
فهارس و کلیات، قرآن کریم، زندگانی پیامبر(ص)، حدیث، فقه، فلسفه، عرفان، تصوف، اخلاق، فرق و مذاهب اسلامی، زبان عربی، تاریخ، علم و تمدن اسلامی و جغرافیا.
🔻آثار پدید آمده از سوی مستشرقان در این حوزه ها از نظر سیر تاریخی، کشور و منطقه جغرافیایی که اثر در آن پدید آمده است، عمق و دقت و دور بودن از برداشتهای نادرست درباره اسلام در یک سطح قرار ندارد. در نگاهی کلی می توان گفت برخی از مولفان این آثار به احیای آثار مسلمانان از طریق تصحیح نسخ خطی همت گماشته و برخی دیگر از طریق ترجمه ی این آثار به زبانهای اروپایی به شناساندن میراث مسلمانان به غرب مدد رسانده اند و برخی دیگر از طریق تالیف آثاری جدید، به تحقیق و بررسی جنبه های مختلف حیات اجتماعی و فرهنگی مسلمانان پرداخته اند. دسته اخیر، یعنی مستشرقان که تالیفات آنان گاه مبتنی بر برداشتهای نادرست از اسلام است، بیش از دو دسته دیگر نیازمند نقد و بررسی است.
🔸انگیزه های مطالعات اسلامی
یکی از مسائل مهم و بحث برانگیز که در مطالعات و آثار مربوط به شرق شناسی و مطالعات اسلامی در غرب جایگاهی خاص دارد، مساله انگیزه های خاورشناسان و اسلام شناسان غربی است. این موضوع از این نظر اهمیت دارد که در موضع مسلمانان نسبت به محصولات فکری مستشرقان و نحوه تلقی آنان تاثیر دارد. اگر انگیزه ی همه ی فعالیتهای مستشرقان را اهداف سیاسی و استعماری بدانیم، نسبت به اظهار نظرها و اقدامات علمی آنان نیز باید به دیده تردید بنگریم؛ و اگر آنان را به دور از این اهداف بدانیم، نوع نگاه تفاوت خواهد کرد. در اینجا انگیزه های مطالعات اسلامی را در سه دسته ی انگیزه های تبشیری ودینی، انگیزه های سیاسی واستعماری و انگیزه های علمی بررسی می کنیم.
🔹انگیزه های تبشیری و دینی
در گذشته از خاستگاه اولیه دینی مطالعات اسلامی سخن به میان آمد و نقش عالمان دینی مسیحی و ارباب کلیسا در روی آوردن به فراگیری زبان عربی و ترجمه متون اسلامی، به ویژه قرآن، و تلاش برای فهم دین اسلام به منظور یافتن نقاط ضعف آن و ضربه زدن به آن آشکار شد.
پیش فرض این گروه از اسلام شناسان این بود که در این دین دشمن مسیحیت (اسلام) هیچ خیری یافت نمی شود. و به قول «ماکسیم رودنسون» «ترس مسیحیان از اسلام» به طور محسوسی در مطالعات اسلامی تاثیر گذاشت واین روح بدبینی نسبت به مسلمانان سبب شد که کلیسای اروپا به منظور تثبیت ایمان مسیحی به مخدوش جلوه دادن چهره ی اسلام و پیامبر خاتم(ص) و دستاوردهای تمدن اسلامی بپردازد.حاکمیت این تفکر مجادله آمیز دارای پوشش دینی، برمطالعات اسلامی، به ویژه در مراحل آغازین آن و شکل گیری این جریان در دامان کشیشان و در بستر کلیسا، بنیادی غیر صحیح به آن داد و آن را در پوسته ای از خرافات و کج اندیشیهای دوران تاریک قرون وسطایی فرو برد که سبب شد تا چندین سده پس از آن، انگیزه ی اصلی این مطالعات، همچنان اثبات باطل بودن دین اسلام برای مسیحیان و متقاعد ساختن مسلمانان به این موضوع و متمایل ساختن آنها به آیین مسیحیت باقی بماند... ادامه دارد
#مطالعات_اسلامی_در_غرب
🆔 @Jarianshenasi
📚 سیر روشنفکری در غرب و ایران
✍🏼 قسمت دوازدهم:
🔰 روشنفکری و رسالت
هدف بعثتها، هدایت بوده، هر روشنفکری بیش از آنکه به فکر برونبردن گلیم خویش از موج بوده باشد، به گرفتن غریقان تلاش کرده است. وجدان و عواطف بشری، تمایل غریزی انسان به ابراز کمال و جمال و هنرش، غرور و اعتماد و اطمینان شخص به یافتههای روشن قوای ادراکی خویش و وابستگی سعادت شخص و خانواده روشنفکر به سعادت و صلاح جامعه عواملی هستند که همه روشنفکران را با احساس رسالت و تعهّد در مقابل جامعه بشری، پیوند دادهاند.
🔻از اینجاست که روشنفکران ملل و نسلهای مختلف، برای بیداری و رهایی مردم کوشیدهاند. حتی در مواردی خود را فدای این رسالت و تعهّد کرده، به تحمّل شکنجه و تبعید و اعدام هم تن دادهاند؛ بنابراین بسیار طبیعی است که روشنفکران نسبت به جهل و گمراهی جامعه حسّاس بوده، دست به مبارزه و ستیز زده، از سازش و مسامحه دوری جویند. تسامح از دیدگاه سیاسی و نیز بهخاطر جلوگیری از جنگها و برخوردها و تحقیرهای ناشی از جهل و تعصّب، امری پسندیده است، امّا این پسندیدگی هرگز به نهاد و طبیعت تسامح مربوط نیست؛ بلکه ناشی از مصالح اجتماعی و سیاسی و اقتصادی است. امّا از دیدگاه روشنفکری، تسامح، نوعی خیانت به رسالت روشنفکر است.
🔸اگر از دیدگاه روشنفکر، جامعه در یک حالت غیر منطقی و غیر عقلانی است، سازش روشنفکر با این وضع نامعقول با اقتضای روشنفکری و ذهن عقلانی وی در تضاد است؛ یعنی یک روشنفکر، در عین اینکه به لحاظ فکر و اندیشه تشخیص میدهد که فلان روش، درست و بَهمان روش، بر خطاست، عملاً نسبت به هر دو روش، روی خوش نشان بدهد و با کسانی هم که با روش نادرست و خطا رفتار میکنند، بهگونهای برخورد و تعامل داشته باشد که با کسانیکه دارای روش درست میباشند، دارد. چنین چیزی بهمنزله آن است که بگوییم رفتار یک موجود آگاه و مختار، برخلاف آگاهیش باشد.
🔹اکنون جای این سؤال است که اگر تسامح طبعاً با روشنفکری سازگار نیست، پس غرب چگونه پس از سالها تلاش و تأثیر روشنفکران به تسامح گردن نهاده است؟
در پاسخ به این پرسش، به همین قدر اکتفا میکنیم که تسامح امتیازی بود که طبقه روشنفکر از جامعه دیندار غرب گرفت تا بتواند نتایج روشناندیشی خود را عملی سازد. تسامح روش پیشنهادی طبقه روشنفکر نبود. روشنفکری در غرب، تسامح را بهعنوان دستاورد مبارزات خود ارج مینهد تا بتواند فضای مناسب رشد و رواج روشنفکری را داشته باشد. در اینباره، در آینده بیشتر بحث خواهیم کرد.
#روشنفکری_در_ایران_و_غرب
🆔 @Jarianshenasi
🎯جریان شناسی مطالعات قرآنی در جهان اسلام
محمدجواد محمدی مجد
✂️برشهایی از متن:
🔺امین الخولی که خود از شاگردان غیرمستقیم محمد عبده بود مکتبی را بنا نهاد که بعدها به «مکتب ادبی» یا «المدرسه البیانیه» معروف شد که میتوان آن را نقطهعطفی در تاریخ مطالعات قرآنی معاصر و بهمثابی دوران گذاری از مطالعات سنتی بهغلبه خوانشهای مدرن دانست. در این مکتب، خوانش فرهنگی-بلاغی از قرآن کریم مورد توجه قرار گرفت. بدین معنا که برای فهم بهتر معارف قرآن باید آنرا در قالب فرهنگ و زبان عربی عصر نزول فهم کرد.
🔺جریان سومی که بهنوعی میتوان آنرا ادامهی مکتب امین خولی دانست و از آن به «جریان روشنفکری مسلمان» تعبیر کرد در ربع آخر قرن بیستم ظهور کرد. این جریان، درصدد هماهنگی بین آموزههای مدرنیته مثل سکولاریسم، حقوق بشر، آزادی، دموکراسی، برابری جنسیتی و… با سنت (تراث) و مشخصا آموزههای قرآن کریم بود و داعیهی بازخوانی یا نقد تراث را داشت.
🖇متن کامل:
https://rizy.ir/Cmk
⬅️ شعوبا، پایگاهی برای آشنایی با جامعه و فرهنگ ملل مسلمان:
@shouba_ir
📚 مطالعات اسلامی در غرب
✍🏼 قسمت بیستم:
ادامه انگیزه های تبشیری و دینی...
🔰 بدین سان، مطالعات اسلامی وفعالیتهای تبشیری، به دلیل وحدت منشاء و خاستگاه، با وجود تعدد روشها و تجلیات، در حقیقت همچون دو روی یک سکه یکدیگر را تکمیل و یک هدف را تعقیب می کردند و مطالعات اسلامی تا قرنها ابزاری در خدمت اهداف تبشیری کلیسا بود. عالمان مسیحی در قالب مطالعات اسلامی با مطرح ساختن مطالبی مانند تشکیک در رسالت پیامبر(ص) و صحت صدور قرآن و نفی اصالت فقه اسلامی و اعتبار ریشه های یهودی و مسیحی برای تعالیم اسلامی و مانند آن عملا زمینه لازم را برای گرایش مسلمانان به مسیحیت فراهم می ساختند. سیطره روح صلیبی بر مطالعات اسلامی تا دامن گسترده بوده است که گفته شده آوازه مستشرقانی چون «نولدکه» و «بروکلمان» تابعی از متغیر میزان هماهنگی آثار و نوشته های آنان با امیال و خواسته های کلیسا بوده؛ ولی اصحاب کلیسا بشدت با مستشرقی به نام «ریسکه» که بر خلاف آن دو خاورشناس، داوری وجدان را از نظر دور نداشته است دشمنی ورزیده اند برای اینکه او اسلام را ستوده بود و افتراها و دروغهایی را آنان بر حضرت محمد(ص) می بستند نپذیرفته بود؛ چنانکه مبانی آنان راجع به تاریخ اسلام را نیز رد کرده بود.
🔻با وجود راه یافتن دیگر انگیزه ها در مطالعات اسلامی و تحت تاثیر قرار گرفتن اهداف تنصیری، آثار تعصب دینی و انگیزه های تبشیری همچنان در نوشته های گروهی از اسلام شناسان قرون معاصر پدیدار است و به اعتقاد «آلبرت حورانی»، حتی در آغاز قرن نوزدهم پژوهشگران اروپایی دو هدف را در مطالعات اسلامی خود تعقیب می کردند: یکی اینکه اسلام دشمن و رقیب سرسخت مسیحیت است؛ و دیگری اینکه اسلام چیزی بیش از مجموعه ای از تصورات بشری نسبت به خداوند و جهان هستی نیست.
🔸شایسته توجه است که در بیانیه ای که برای اهداف سال ۲۰۰۰ میلادی، فعالیت در نشریه «دات لین» در آمریکا به چاپ رسیده چنین آمده است: «جهان اسلام یکی از جاهایی است که کمتر مورد توجه مبشران قرار گرفته است. یک پنجم ساکنان جهان را در حال حاضر مسلمانان تشکیل می دهند و جهان اسلام یکی از آخرین خطوط دفاعی است که باید توسط انجیل شکسته شود». ادامه دارد...
#مطالعات_اسلامی_در_غرب
🆔 @Jarianshenasi
📚 سیر روشنفکری در غرب و ایران
✍🏼 قسمت سیزدهم:
🔰بررسی سیر روشنفکری در غرب
روشنفکری پدیدهای غربی است که زائیده تحوّلات جدید فکری و فلسفی مغرب زمین بوده است و دستاورد آن بهعنوان یک کالای معرفتی و اجتماعی بعدها وارد سرزمینهای اسلامی گردیده است.
البته نمیتوان تاریخ دقیقی برای آغاز این دوران در غرب تعیین کرد، ولی شاید بتوان آن را دورانی دانست که در سه دهه سوم قرن هفدهم تا آغاز قرن نوزدهم، در اروپا جریان داشته است.
در واقع بذر روشنفکری غرب، از قرن ۱۶ میلادی کاشته شد، در قرن ۱۷ رشد کرده و در قرن ۱۸ به ثمر رسید. سیر تکاملی روشنفکری در همه مراحل، آثار و نتایج درخشان و ارزشمند خود را بهعنوان اعجاز این بعثت به همراه داشت.
شناخت این جریان جدید غرب، نیازمند نگاه کلان به دورههای فلسفی آن سامان است.
♦️بررسی دورههای فلسفی غرب:
برخی مورّخان فلسفه، دورههای فلسفه غرب را به شش دوره تقسیم کردهاند:
🔸الف) دوره یونان باستان
این دوره قابل تقسیم به دو مقطع است:
یکی دوره حکمای قبل از سقراط و دیگری دوره سقراط، افلاطون و ارسطو.
دوره قبل از سقراط بیشتر به مسائل طبیعت شناسی میپرداختند، درحالیکه سقراط، افلاطون و ارسطو به مسائل فلسفه اوّلی و متافیزیک توجّه ویژهای داشتند.
🔹ب) دوره شکّاکیت آکادمی
با مرگ افلاطون و ارسطو، شاگردان این دو وارد بحثهای فلسفی شدند و تحوّلی را در آن ایجاد کردند و همین، سبب شکّاکیت جدید در این زمینه شد. این شکّاکیت، با شکّاکیت دوره قبل از سقراط که سوفسطائیان ابداع کردند، تفاوت داشت و سبب ظهور دوره فلسفی دیگری به نام «هلنیزم» گردید.
🔸ج) دوره هلنیزم
این دوره، از چهارصد سال قبل از میلاد تا چهارصد سال بعد از میلاد (حدود هشتصد سال) ادامه داشت. مباحث این دوره با مباحث دوره افلاطون و ارسطو تفاوت اساسی داشته و ساختار جدیدی پیدا کرد. کیهانشناسی، هستیشناسی، معرفتشناسی و نفسشناسی که در دوران افلاطون و ارسطو از اهمیت خاصی برخوردار بود، در دوره هلنیزم دارای اهمیت نبوده و به جای آن، خودشناسی، جهت رسیدن به سعادت و لذّت، اهمیت ویژهای یافت.
🔹د) قرون وسطی
در این دوره هزارساله (قرن چهارم تا اواسط قرن پانزدهم میلادی) شخصیتهایی چون آگوستین قدیس، آنسلم قدیس و توماس آکویناس ظهور کردند و فلسفه اسکولاستیک نیز در همین دوره با احیای دوره افلاطون و ارسطو به وجود آمد. با این تفاوت که فلسفه افلاطون و ارسطو آمیخته با علوم رایج و دین مسیحیت گشت، از این رو، فلسفه اسکولاستیک فقط الهیات بالمعنیالاعم یا متافیزیک (بهمعنای اصطلاحی) نبود؛ بلکه دین مسیحیت و باورهای دینی با این فلسفه عجین شد. ادامه دارد....
#روشنفکری_در_ایران_و_غرب
🆔 @Jarianshenasi
📚 مطالعات اسلامی در غرب
✍🏼 قسمت بیست و یکم:
🔰انگیزه های سیاسی و استعماری
انگیزه های سیاسی واستعماری مطالعات اسلامی و شرق شناسی همواره مورد توجه نویسندگان بوده و نقد و تحلیل های زیادی درباره آن مطرح شده است. در این قسمت تلاش خواهد شد به استناد پاره ای اظهار نظرها و اسناد، آمیختگی بخش قابل توجه از مطالعات شرق شناسی و اسلامی را با انگیزه های غیرعلمی و اهداف سیاسی و اقتصادی و استعماری مورد بررسی قرار دهیم. برخی از این اسناد و شواهد به شرح زیر است:
🔻اولین استاد کرسی مطالعات عربی در دانشگاه کمبریج، یعنی«ابراهام ویلوک» در نامه ای خطاب به موسس این کرسی بدون پرده پوشی نوشت:
«این کرسی تنها هدف فعال ساختن ادب و نشر معارف را ندارد، بلکه هدف آن همچنین خدمت به پادشاهی و حکومت در زمینه های تجارت با سرزمینهای شرقی و گسترش آفاق کلیسا و پراکندن دیانت مسیحیت بین حیرت زدگان در تاریکی(ساکنان سرزمینهای شرقی) است.
🔸در ماده اول قانون بنیاد مدرسه زبانهای شرقی پاریس نیز که اولین بار در سال (۱۷۹۵ م) با نام «مدرسه مخصوص زبانهای شرقی» تاسیس شد واز مراکز عمده پرورش خاورشناسان فرانسه بوده، چنین آمده است:
«در محوطه ی کتابخانه ملی، مدرسه ای عمومی ایجاد خواهد شد و هدف آن آموزش زبانهای زنده شرقی ای خواهد بود که برای سیاست و تجارت سودمند تشخیص داده شوند».
و وقتی جمعیت آسیایی در سال (۱۸۲۱ م) در فرانسه تاسیس شد، دست اندرکاران آن در آگهی تبلیغاتی شروع به کار آن نوشتند که هدف اصلی این انجمن پیش از هرچیز:
«گرد آوری اسناد ارزشمندی است که برای اقدامات دیپلماسی در خاور نزدیک و طرحهای تجاری در سراسر آسیا ضروری است و سپس گردآوری اطلاعات درباره صنایع مهمی مانند نساجی و سفالکاری که دسترسی به اطلاعات پیرامون آنها در تالیفات شرقی ها آسان است».
🔹نکته مهم و قابل توجه دیگری که در این زمینه باید از نظر دور نماند این است که تعدادی از مستشرقان و اسلام شناسان صاحب نام پرآوازه، عضو یا مستقیما در خدمت سفارتخانه ها و کنسولگری ها و سرویس های سیاسی، جاسوسی و نظامی دولتهای استعمارگر بودند و برای مشروعیت بخشیدن به سیطره ی دولتهای استعماری بر شرق از هیچ تلاشی فروگذار نکردند و به آنان در زمینه چگونگی برخورد با افکار عامه ی مردم درباره اسلام کمک می کردند. که در اینجا فقط به عنوان نمونه به چند مورد اشاره می کنیم:
«دوساسی» (۱۸۳۸ م)، مستشرق معروف و مستشار مقیم در وزارت خارجه که به هنگام لشکرکشی فرانسه به الجزایر بیانیه ی فرانسه خطاب به مردم الجزایر را ترجمه کرد. وی از سال (۱۸۰۵ م) به بعد، مشاور وزیر خارجه و وزیر جنگ فرانسه در کلیه تصمیم گیری های مربوط به شرق بود و به یمن خدماتی که به امپراتور فرانسه کرد به دریافت لقب«بارون» نایل آمد. ادامه دارد...
#مطالعات_اسلامی_در_غرب
🆔 @Jarianshenasi
📚 سیر روشنفکری در غرب و ایران
✍🏼 قسمت چهاردهم:
🔰ادامه بررسی دوره های فلسفی غرب
🔻م) دوره رنسانس و جدید
این دوره با اصلاحگری و رفورمیسم لوتر و کالوین آغاز شد و تحوّلات اجتماعی و مذهبی به وجود آمد و شخصیتهایی چون فرانسیس بیکن در انگلستان و رنه دکارت در فرانسه، تحوّلات فلسفی را ایجاد کردند؛ مثلاً بیکن به شدّت با منطق ارسطو مخالفت کرد و در مقابل ارغنون ارسطو، منطق جدیدی مبتنی بر حس و تجربه ابداع نمود.
در این دوره، دو نحله پدیدار گشت؛ یکی نحله عقلگرایی فرانسه و آلمان و دیگری نحله تجربهگرایی انگلستان. دوره عصر جدید تا قرن هجدهم ادامه یافت و مکتب تجربهگرایی هیوم و فلسفه استعلایی کانت و عصر روشنگری را به وجود آورد
🔸و) دوره معاصر
قرن نوزدهم، از جایگاه ویژهای برای مکاتب فلسفی، یعنی پوزیتوسیم و اگزیستانسیالیسم برخوردار است. فلسفه اگزیستانسیالیسم، بیشتر در ادبیات و هنر تأثیرگذار بوده است. از این رو، بیشتر رماننویسها از فلسفههای اگزیستانس متأثّر شدند.
آثار آلبرکامو، کافکا، سارتر، صادق هدایت و...، از همین فلسفه، تأثیر پذیرفتهاند. علّت اینکه به فلسفه اگزیستانسیالیسم، فلسفههای اگزیستانس اطلاق میشود این است که این فلسفهها فقط در پرسش با یکدیگر مشترکند، امّا پاسخهای یکسانی ندارند.
کی یرکگارد، مارسل، هایدگر، سارتر، نیچه و...، پرسشهای مشترک وجود و خودشناسی را مطرح میکنند، امّا پاسخهای این فیلسوفان متفاوت است؛ بنابراین، میتوان به تعداد فیلسوفان اگزیستانس، مکتب اگزیستانسیالیسم وجود داشته باشد. فلسفههای معاصر غرب بر برخی از روشنفکران ایرانی تأثیر زیادی گذاشتهاند.
🔹فلسفه تحلیل زبانی توسط ویتگنشتاین متأخر از پوزیتویسم منشعب شد و سومین مکتب معاصر غرب را پدید آورد و آن را جانشین پوزیتویسم نهاد.
چهارمین فلسفه معاصر، فلسفه پدیدارشناسی است که انشعاب دیگری از اگزیستانسیالیسم است. البته مؤسّس پدیدار شناسی را باید کانت، فیلسوف آلمانی نیمه دوم قرن هجدهم دانست.
امّا این مکتب فلسفی به عنوان نظام فلسفی ، توسط هوسرل مطرح گردید و هایدگر و دیگران دنباله آن را گرفتند، اما خود هایدگر و سپس گادامر، مکتب هرمنوتیک فلسفی را پایهریزی کردند. حاصل سخن اینکه، فلسفههای اگزیستانس، منشأ پیدایش پدیدارشناسی و هرمنوتیک و فلسفه پوزیتویسم، منشأ پیدایش فلسفه تحلیل زبانی گشت. ادامه دارد....
#روشنفکری_در_ایران_و_غرب
🆔 @Jarianshenasi
♦️در سلسله جلسات آتی هریک از این ادوار تاریخی روشنفکری در غرب را به اختصار و اجمال بیان خواهیم کرد. ‼️
📚 مطالعات اسلامی در غرب
✍🏼 قسمت بیست و یکم:
🔰انگیزه های سیاسی و استعماری
انگیزه های سیاسی واستعماری مطالعات اسلامی و شرق شناسی همواره مورد توجه نویسندگان بوده و نقد و تحلیل های زیادی درباره آن مطرح شده است. در این قسمت تلاش خواهد شد به استناد پاره ای اظهار نظرها و اسناد، آمیختگی بخش قابل توجه از مطالعات شرق شناسی و اسلامی را با انگیزه های غیرعلمی و اهداف سیاسی و اقتصادی و استعماری مورد بررسی قرار دهیم. برخی از این اسناد و شواهد به شرح زیر است:
🔻اولین استاد کرسی مطالعات عربی در دانشگاه کمبریج، یعنی«ابراهام ویلوک» در نامه ای خطاب به موسس این کرسی بدون پرده پوشی نوشت:
«این کرسی تنها هدف فعال ساختن ادب و نشر معارف را ندارد، بلکه هدف آن همچنین خدمت به پادشاهی و حکومت در زمینه های تجارت با سرزمینهای شرقی و گسترش آفاق کلیسا و پراکندن دیانت مسیحیت بین حیرت زدگان در تاریکی(ساکنان سرزمینهای شرقی) است.
🔸در ماده اول قانون بنیاد مدرسه زبانهای شرقی پاریس نیز که اولین بار در سال (۱۷۹۵ م) با نام «مدرسه مخصوص زبانهای شرقی» تاسیس شد واز مراکز عمده پرورش خاورشناسان فرانسه بوده، چنین آمده است:
«در محوطه ی کتابخانه ملی، مدرسه ای عمومی ایجاد خواهد شد و هدف آن آموزش زبانهای زنده شرقی ای خواهد بود که برای سیاست و تجارت سودمند تشخیص داده شوند».
و وقتی جمعیت آسیایی در سال (۱۸۲۱ م) در فرانسه تاسیس شد، دست اندرکاران آن در آگهی تبلیغاتی شروع به کار آن نوشتند که هدف اصلی این انجمن پیش از هرچیز:
«گرد آوری اسناد ارزشمندی است که برای اقدامات دیپلماسی در خاور نزدیک و طرحهای تجاری در سراسر آسیا ضروری است و سپس گردآوری اطلاعات درباره صنایع مهمی مانند نساجی و سفالکاری که دسترسی به اطلاعات پیرامون آنها در تالیفات شرقی ها آسان است».
🔹نکته مهم و قابل توجه دیگری که در این زمینه باید از نظر دور نماند این است که تعدادی از مستشرقان و اسلام شناسان صاحب نام پرآوازه، عضو یا مستقیما در خدمت سفارتخانه ها و کنسولگری ها و سرویس های سیاسی، جاسوسی و نظامی دولتهای استعمارگر بودند و برای مشروعیت بخشیدن به سیطره ی دولتهای استعماری بر شرق از هیچ تلاشی فروگذار نکردند و به آنان در زمینه چگونگی برخورد با افکار عامه ی مردم درباره اسلام کمک می کردند. که در اینجا فقط به عنوان نمونه به چند مورد اشاره می کنیم:
«دوساسی» (۱۸۳۸ م)، مستشرق معروف و مستشار مقیم در وزارت خارجه که به هنگام لشکرکشی فرانسه به الجزایر بیانیه ی فرانسه خطاب به مردم الجزایر را ترجمه کرد. وی از سال (۱۸۰۵ م) به بعد، مشاور وزیر خارجه و وزیر جنگ فرانسه در کلیه تصمیم گیری های مربوط به شرق بود و به یمن خدماتی که به امپراتور فرانسه کرد به دریافت لقب«بارون» نایل آمد. ادامه دارد...
#مطالعات_اسلامی_در_غرب
🆔 @Jarianshenasi
📌 توجه :
❇️ از آنجائیکه مباحث تاریخ روشنفکری و فلاسفه ی غرب در دوره یونان باستان و دوره های پس از آن، به موضوع مورد بحث ما چندان ارتباطی پیدا نمی کند به جهت اختصار، سیر روشنفکری در غرب را از دوره ی قرون وسطی پی گرفته و ادامه می دهیم. انشاالله🌹
📚 سیر روشنفکری در غرب و ایران
✍🏼 قسمت پانزدهم
🔰 فلسفه غرب در قرون وسطی:
قرون وسطی دورهای نسبتاً طولانی از تاریخ غرب را در برمیگیرد. این دوره از سده چهارم میلادی آغاز میگردد و تا سده چهاردهم، یعنی تا عهد رنسانس ادامه مییابد. گرچه برخی قرون وسطی را دوران تاریکی فکر و اندیشه نامیدهاند، امّا با این همه، نخستین عوامل تحوّلات فکری غرب در دورههای بعدی را باید در لابهلای سطور همین دوران جستجو کرد. از طرفی، سدههای میانی را میتوان دوران طلایی نفوذ و غلبه مسیحیت در غرب بهشمار آورد، همچنانکه میتوان تزلزل موقعیت اجتماعی و سیاسی مسیحیت را در همین دوران مشاهده کرد.
🔻دوران اوّلیه قرون وسطی شاهد اوج پیشرفت مسیحیت رومی بود؛ بهگونهای که امپراتوری روم، مسیحیت را رسمیت بخشید و زمینه گسترش این نهضت مذهبی را در سراسر مرزهای جغرافیایی خود فراهم ساخت. تا این زمان شهر آتن به عنوان مرکز علم و حکمت زبانزد آفاق بود. در این شهر، دانشمندان روم از قدیم الایّام به تعلیم حکمت و انتشار دانش اشتغال داشتند تا آنکه مسیحیت در قلمرو امپراتوری روم رسمیت یافت. امپراتوری و ملّت روم، در دورانی میانی، وارث یک مسیحیت تحریف شدهای بودند که بر تعلیمات و آداب دینی نادرست خود تأکید میورزید و بر نشر معارف به اصطلاح مذهبی که با روح و واقعیت مسیحیت ناب سازگاری نداشت، پافشاری میکرد.
🔸این دین مورد تأیید و حمایت دستگاه امپراتوری روم غربی واقع شد. از طرفی حکما و دانشمندان، مشکل میتوانستند به تعالیم غیر عقلانی چنین دینی معتقد و ملتزم گردند. در نتیجه عرصه بر حکما تنگ گردید، بازار علم و حکمت از رونق افتاد و اقتدار حکما رو به ضعف گرایید تا آنجا که «یوستی نیانوس»، امپراتور روم، فلسفه را مایه گمراهی و فساد دانست. وی کمکم بساط حکمت و حوزه فلسفی را برچید و از نشر معارف فلسفی جلوگیری به عمل آورد. این خود یکی از دلایل و عوامل سقوط و انحطاط تمدّن غرب باستان بهشمار میرود؛ زیرا تمدّن غرب باستان تا حدود زیادی وامدار رشد و تعالی فلسفه باستان بود.
🔹تاریخ امپراتوری بزرگ روم نشان میدهد که چگونه این امپراتوری عظیم، سالیان درازی بر دو منطقه مهم خاوری و باختری، زمام حاکمیت و سلطه خود را حفظ کرده بود. جدایی بخش باختری از بخش خاوری در دوران اوّلیه قرون وسطی صورت گرفت و در نتیجه، امپراتوری بزرگ روم در آخرین دهه از سده چهارم میلادی به دو بخش باختری و خاوری تجزیه گردید. روم باختری شامل ایتالیا با بخش بزرگی از فرانسه و آلمان و اتریش و بخشی از آفریقای شمالی بود و امّا روم شرقی، آسیای صغیر، سوریه، فلسطین، مصر و شبه جزیره بالکان را در بر میگرفت.
🔻به هر حال در دوران اوّلیه قرون وسطی بود که زمینه هرج و مرج و قهر و خشونت و آشوب وط ناامنی بهوجود آمد و اوضاع فرهنگی، سیاسی و اجتماعی غرب، به وخامت گرایید و بالأخره به حدّی تیره و تار شد که برخی (بهغلط یا درست)، از آن دوران، بهعنوان عصر تاریک و ظلمانی یاد میکنند.
عدّهای در تحلیل این پدیده دو عامل را بهعنوان عوامل زمینه ساز یک چنین وضعیت نابهنجاری برشمردهاند، یکی مخالفت امپراتوری باختری با فعالیت حکما و فلاسفه و ممانعتکردن از نشر حکمت و فلسفه و دیگری تحجّر، تصلب و انجماد کلیساها و سایر محافل و نهادها و مراکز و مؤسّسات دینی وابسته به مسیحیت.
در این میان، روم خاوری از جنبه فرهنگی و بازرگانی به مراتب پیشرفتهتر از روم باختری بود. در واقع بخشی شرقی روم، که شامل آسیای صغیر، سوریه، فلسطین، مصر و شبه جزیره بالکان میشد، وارث واقعی و مستقیم فرهنگ یونان باستان بهشمار میرفت. بحث ما در اینجا صرفاً درباره اروپای قرون وسطاست که در حوزه جغرافیایی و سیاسی، فرهنگ روم باختری قرار داشت. ادامه دارد....
#روشنفکری_در_ایران_و_غرب
🆔 @Jarianshenasi
با سلام
🌹ضمن عرض خوشامد به دوستان عزیز
♻️ قابل ذکر است که سلسله مباحثی با دو موضوع:
🔸مطالعات اسلامی در غرب
🔹سیر روشنفکری در غرب و ایران
در این کانال در حال انجام است. برای دریافت این مباحث به پست های گذشته در این کانال رجوع فرمایید.
📚 مطالعات اسلامی در غرب
✍🏼 قسمت بیست و دوم:
ادامه انگیزه های سیاسی و استعماری:
🔰 دیگر مستشرق پرآوازه ی فرانسوی، «لوئی ماسینیون» (۱۹۶۲ م) است که به عنوان مشاور حکومت فرانسه در امور اسلامی در وزارت امورخارجه فرانسه خدمت می کرد و در سال (۱۹۰۸ م) در بغداد به اتهام جاسوسی علیه دولت عثمانی دستگیر شد و حتی حکم اعدام او صادر شد، ولی جان سالم بدر برد. او که خود صریحا اعتراف کرده است: «من در ایام جنگ جهانی اول با حرارت و اشتیاق در خدمت دولت بودم و آرزوی فتح هرچه سریعتر مغرب را با قوت سلاح داشتم». وی یکی از افسرانی بود که در سال (۱۹۱۷ م) تحت فرماندهی ژنرال«آلنبی» وارد قدس شد. این ژنرال همان کسی است که پس از ورود به بیت المقدس گفت: «امروز جنگهای صلیبی به پایان رسید». ماسینیون بعد از جنگ جهانی اول، ماموریت جلب تمایل مسلمانان سوریه و لبنان به استعمار فرانسه را مطابق شرایط اشغال داشت ودر سال (۱۹۱۹ م) وزیر وقت امورخارجه فرانسه شخصا ماموریت تحقیق درباره قانون اساسی سوریه را به او واگذار کرد.
🔻در انگلیس نیز شرق شناسی و اسلام شناسی و باستانشناسی همواره پوششی برای اهداف سیاسی و نظامی و جاسوسی بوده است. بخصوص پس از ورود و سیطره انگلیس برهند، عده ای از مستشرقان در لباس سیاستمداران یا نظامیان در خدمت دولت بریتانیا قرار گرفتند و این پیوند تا بدانجا دامن گسترد که پاره ای از دولتمردان انگلیسی پیش از هر تصمیم سیاسی درباره شرق، مستشرقان را گرد می آوردند و با آنها مشورت می کردند. در اوایل قرن بیستم، «لرد کرزون» از جمله کسانی بود که اصرار زیادی بر تاسیس مدرسه مطالعات شرقی داشت؛ زیرا معتقد بود این عمل جزء ضروری تاسیس امپراتوری است و به حفظ موقعیت انگلستان در شرق مدد می رساند.
🔸«ادوارد براون» (۱۹۲۶ م) نیز که در مدح او به ویژه برای مطالعات ایرانی، سخنها گفته شده است و وجودش برای ایران «نعمتی خداداد، گنجی بادآورد و یکی از برکات نیکو و نادر طبیعت» شمرده شده است، در خدمت اهداف استعماری انگلستان بود و در عموم آثار خود به دنبال تحقق اهداف بریتانیا بود. تحقیقات او درباره «فرقه ی بابیه» درست در همین راستا صورت گرفت. تاکید او بر آریایی بودن نژاد ایرانی و نزدیک بودن آنها به اروپائیان و سامی بودن نژاد اعراب درست هنگامی مطرح شد که در ایران و عربستان نفت پیدا شد و ایجاد اختلاف میان ایرانیان و اعراب می توانست به ابزاری مهم در دست دولت بریتانیا تبدیل شود. ادامه دارد...
#مطالعات_اسلامی_در_غرب
🆔 @Jarianshenasi
📚 سیر روشنفکری در غرب و ایران
✍🏼 قسمت شانزدهم
🔰 فلسفه اسکولاستیک در قرون وسطی
این مکتب، از قرن نهم میلادی به وجود آمد و تا قرن پانزدهم رواج داشت. این ابتدا تحت تاثیر تفکرات کشیشی به نام سنت اگوستین که وی نیز تحت تاثیر شدید اندیشه های نوافلاطونی در حوزه اسکندریه بود، واقع گردید. وی بنیان گذار بسیاری از افکار و سنت هایی است که از سوی کلیسا پذیرفته شد و در طول قرون وسطی به عنوان سنن اصلی مسیحیت در اروپا رایج بود. و به تعبیری نقطه اتصال تفکر یونان باستان و روم قدیم به سده های میانه است.
🔻واژه Scholastic از ریشه لاتین Schola بهمعنی مَدرَس است. در قرون وسطی، علم و حکمت تنها در مدارس و کلیساها تدریس میشد؛ بنابراین مجموعه علم و حکمت، منتسب به مدرسه (مدرسی) و به نام اسکولاستیک معروف شد و طرفداران این مکتب نیز مَدرَسیّون یا رواقیّون لقب یافتند. رواقیّون کمتر میکوشیدند، تا مثل پدران روحانی و پدران اولیه کلیسا، مناسبات اقتصادی را بهطور خالص درک کنند؛ زیرا برای آنان موضوع عمده، چگونگی انطباق و توافق رفتار اقتصادی با اخلاق مسیحیّت بود.
🔸هدف این مکتب، بسط و شرح تعالیم حضرت مسیح، بهکمک فلاسفه یونان بود. بروز اندیشه مدرسی، به نظر عدّهای از نویسندگان، اوّلین آزمون حضور دین در صحنه اجتماعی شمرده میشود.
دو ویژگی کلی را برای این مکتب میتوان برشمرد:
۱. اندیشه ارسطو به خوبی شناخته شد و آموزههای ارسطویی بهعنوان عالیترین مرجع فکری مدرسیها مورد توجّه قرار گرفت.
۲. مکتب مدرسی، توجه خاص به استدلال قیاسی و احتجاج نظری داشت.
🔹نمایندگان مکتب اسکولاستیک
توماس آکویناس : آکویناس بزرگترین فیلسوف قرون وسطی است؛ که در تمامی مدارس حکمت، سرآمد بود. او اهل ایتالیا بود و مدتی نزد آلبرت بزرگ، ملقّب به ارسطوی قرون وسطی، به فراگیری فلسفه ارسطویی مشغول شد. وی آنقدر ارسطو را تجلیل کرده بود، که بعدها کاتولیکها مثل یک پیامبر به ارسطو اهمیت میدادند. وی مدتی بهعنوان استاد دانشگاه پاریس به تدریس فلسفه و اخلاقیّات پرداخت. تعلیمات آکویناس، تلفیقی از فلسفه ارسطو با اصول مسیحیّت است. او در زمینه مالکیّت، ربح، قیمت، سود و مزد، مباحثی در کتاب "سیستم خداشناسی"خود ارائه کرده است.
ویلیام اوکامی (۱۲۹۰-۱۳۵۰)؛ نیز از فلاسفه مدرسیها در قرون وسطی به شمار میرود. او اعتبار زیادی میان مدرسیان دارد. پویایی فکر او بهگونهای است که در عین قرار گرفتن در بین متفکران مدرسی، طرفداران اصالت تسمیه قرن پانزدهم نیز وی را بنیانگذار تسمیهگرایی میدانند.
از جمله دیگر نمایندگان شاخص این مکتب میتوان به آنتونین فلورانس (۱۳۸۹-۱۴۸۹)، راجر بیکن (۱۲۱۴-۱۲۹۴)؛ جان وای کلیف (۱۳۲۰-۱۳۸۴)، آلبرتوس ماگنوس (۱۱۹۳/۱۲۰۶-۱۲۸۰) نیز اشاره کرد.
لذا فلسفه ای که در قرون وسطی رایج بود و می بایست در مدارس و دیرهای کلیسا تدریس می شد و سرپیچی از آن عواقب سنگینی داشت، فلسفه اسکولاستیک بود. ادامه دارد...
#روشنفکری_در_ایران_و_غرب
🆔 @Jarianshenasi