#ارسالی
سلام
ببخشید بابت مدارس و معلمان کاری بکنید لطفا....
بعضی معلم ها واقعا وضعشون بده، بچها هم معلم ها براشون الگو هستن....
ای کاش ریاست آموزش و پرورش همانطور که ارگان بالا دستی هست و به مدارس نامه مزنه که شهریه بگیرن نامه مزد رعایت حجاب و عفاف....
بعضی معلم ها با لاک سر کلاس میان
خیلیا هم مانتویی هستن...
متاسفانه ما داریم در این زمینه ها کوتاهی می کنیم.
بچهای ما دارن الگو می گیرن
ببخشید
عذرخواهی از شما
فقط خواستم دغدغه ام را بگم...
🦋✨@Javaheraneh_1403✨🦋
در حاشیه برگزاری کارگاه ژئوتوریسم معدنی و فرآوری گوهرسنگهای بافق فرصتی دست داد صحبتی با مشاور بانوان فرمانداری بافق در هتل نیکان این شهرستان داشته باشم.
فعالیتهای خوب و قابل توجهی مقتضی حال انجام شده ولی مساله مشترک همه شهرستانها، لزوم همکاری و حمایت مسوولین هست از طرح ها و پروژه های اجتماعی بخصوص در مورد بانوان، جهت بسامان کردن وضع موجود و رسیدن به وضع مطلوب
شهرستان بافق با وجود معدن از جمله شهرهای پردرآمد محسوب میشه ولی جالب اینجاست بر عکس شهر صنعتی اردکان، اکثر کارکنان بخش معدن از افراد بومی هستند.
همچنین بخشی از درآمد معدن صرف زیباسازی، گردشگری، فضای سبز و امور رفاهی شده است.
مجموعه هتل نیکان از جمله فعالیتهای رفاهی برای عموم مردم میباشد. مسوولین و مردم در برگزاری برنامه ها مشکل فضا و نیرو ندارند.
ان شاالله اردکان عزیز و دوست داشتنی ما هم بتونه به همت مسوولین و مدد صنعت از نظر رفاهی به حدی برسه که برای برگزاری یک برنامه درگیر نبود فضا و مکان مناسب نباشیم.
همچنین که شهر ما از فضای تفریحی مناسب، شهر بازی درخور ثروتمندترین شهر برای بچه ها، سینما و یا باشگاه خاص بانوان خالی است.
🦋✨@Javaheraneh_1403✨🦋
به نام خالق عشق:
روزی اگر دختری داشته باشم،
اجازه میدهم موهایش را بلند کند و بریزد روی شانههایش...
آنقدر در بغل میگیرمش،
و نوازش میکنم دستها و پاهایش را،
که دلش هرگز هوای آغوشِ هیچ غریبهای را نداشته باشد ...
شانهای از بلور میخرم برایش،
و تار به تار گیسوانش را میبافم،
تا دلش نگیرد از بی محلّیِ آدمهای یخزده ...
یک روز صدایش میزنم ""رها""،
تا بداند دلش فقط باید برای خودش باشد...
برای خودش شور بزند...
روزِ دیگر صدایش میزنم ""نسترن"" و ""نرگس""،
تا بداند با یک گل هم بهار میشود،
تا زمستان راهِ قلبش را پیدا نکند ...
یک روز،
""گندم"" میخوانمش تا بداند برکتِ خانه است، و اگر برود ،
همۀ اشتیاقِ مرا با خودش میبَرَد ...
یک روز ""سحر"" میخوانمش،
تا یاد بگیرد پایانِ تمامِ شبها را در خودش بیابد نه در دستانِ دیگران ...
یک روز،
""الهه"" و ""صنم"" میخوانمش،
تا همیشه بداند پرستیدنیست...
یک روز ""خورشید"" است و یک شب ""مهتاب""نیمه شب،
افسانه است و دست نیافتنی ....
صبح هم،
""عسل جان"" میخوانمش تا با شنیدنِ این اسم،
از دهانِ آن که قَدرش را نمیداند،
دست و پایش را گم نکند ...
پائیز که شد،
صدا میزنمش ""باران"" و حتماً میبرَمش روی برگهای زرد و نارنجی،
که راه برود و ذوق کند از لحظه به لحظۀ زنده بودنهایش...
آنقدر میخوانَمَش بانو جان و خاتون جان،
که باور کُنَد دختر بودن، چقدر شیرین است،
اگر دوست داشتنِ خودت را بیشتر از همۀ دنیا بلد شده باشی...
تمامِ داستانهای هزار و یک شب را برایش میخوانم،
تا یادش بماند شهرزادِ قصّه گو بودن خوب است امّا فقط برای پادشاهی که دروازه سرزمینِ دلش را،
فقط برای همین یک شهربانو گشوده باشد...
روزی اگر دختری داشته باشم،
حتماً به او خواهم گفت که تا آدمش را پیدا نکرده،
قدرِ بهشتِ خانهاش را بداند،
"حوّا شدن این روزها ،
تقاصِ عجیبی دارد،
آری
من دخترم را "رها " صدا می زنم.!
#آزادهرمضانی
🦋✨@Javaheraneh_1403✨🦋
یکم تامل ....😔
دست به دست هم بدیم تا حال و هوای بچه ها بهاری بشه ...
منتظر کمکهای شما هستیم :
💳 ۵۸۹۲۰۸۸۰۰۲۰۱۴۰۴
🦋✨@Javaheraneh_1403✨🦋