هدایت شده از ،، احکام و مسائل شرعی ،،
#سوال
⁉️ مگر نمی گویند بدن مبارک امام حسین (علیه السلام) بعد از شهادت قابل تشخیص نبود ، پس چگونه امام سجاد (علیه السلام) آن بدن مطهر را شناخت و دفن کرد ؟
#پاسخ
🔸تکه تکه شدن بدن امام حسین (علیه السلام) به معنای متلاشی شدن آن بدن بطوری که قابل شناسائی نباشد نبوده است مضافاً به اینکه بدن امام معصوم غیر از بدنهای عادی و معمولی است و نوری که از آن بدن ساطع است هر بیننده ای را به خودش آشنا می کند .
🔹علاوه بر همه اینها کسی که بدن حضرت ابا عبدالله الحسین (علیه السلام) را دفن کرد خود امام سجاد (علیه السلام) بود که هم فرزند بزرگ امام حسین (علیه السلام) بود و هر فرزندی بدن پدرش را بهتر از هر کسی می شناسد و هم امام معصوم بود و به قدرت امامت و شناخت حقیقی اشیاء می تواند بدن امام دیگر را تشخیص دهد .
🎆💎{ کارشناس احکام و مسائل شرعی حجت الاسلام والمسلمین سیدشمس الدین جوانمردی لنگرودی از قم المقدسه }💎🎆
https://eitaa.com/Javanmardi_langarudi
﷽؛
#بَابُنَجَاةِالْأُمَّةِ
« فَوَقَفَ يَسْتَرِيحُ سَاعَةً » ؛
در چنین هنگامهای که از کنار بدن #ابوالفضلالعباس علیهالسلام آمده ، از کنار نعش #علیبنالحسین علیهالسلام آمده ، خستگی قابل بیان نیست ، سنگ آمد به جبین خورد ، دامن پیراهن را بالا زد تا خون را پاک کند ، دیگر چه شد ؟ آن گفتنی نیست ...
در این نکته دقت کنید :
دستها را زیر خون قلبش گرفت ، چرا گرفت ؟ وجه این دست گرفتن چه بود ؟
اگر این خون به زمین میریخت ، نه زمینی میماند و نه اهل زمینی !
این است معنای #رحمةاللّهالواسعة و #بَابُنَجَاةِالْأُمَّةِ »
#بیان حضرت آیت الله العظمی وحید خراسانی
#أَللّهُمَّ صَلِّ عَلی #مُحَمَّدٍ وَ #آلِمُحَمَّدٍ وَ عَجِّلْ فَرَجَهُمْ
@Javanmardi_langarudi
#دانشآموخته ستاد ملی ترویج احکام دین
🌐 کارشناس احکام و مسائل شرعی حجت الاسلام والمسلمین سید شمس الدین جوانمردی لنگرودی 🌐
🏴 هنگامى كه #علی_بن_حسين عليهماالسلام از دنيا رفت ، صد خانه از مدينه را يافتند كه شبها براى آنها احتياجاتشان را مىبرده است .¹
⚫️ خاصه و عامه روايت كردهاند كه بر پشت حضرت آثار سياهى بود ؛ به خاطر اينكه كيسههاى آرد را شبانه بر پشت حمل مىنمود و پنهانى به فقرای مدينه مىرساند .²
#پےنوشت
۱. ارشاد، ج۲، ص۱۴۹؛ كشف الغمه، ج۲، ص۷۷.
۲. مناقب آل ابى طالب، ج۴، ص۱۵۴؛ كشف الغمه، ج۲، ص۷۷؛ البدايه و النهايه، ج۹، ص۱۳۳.
هدایت شده از ،، احکام و مسائل شرعی ،،
📝 اسرای کربلا چه روزی از کربلا به سمت شام حرکت کردند ؟
📖 طبق نقل کتابهای تاریخی و مقاتل ، کاروان اسراء کربلا در روز یازدهم محرم از کربلا حرکت کرده و در روز دوازدهم به کوفه وارد شدند و در روز نوزدهم محرم از کوفه به سوی شام حرکت کردند و در روز اول صفر به شام وارد شدند
#منبع پایگاه عرفان
هدایت شده از ،، احکام و مسائل شرعی ،،
🌷 وقایع شام عاشورا و آتش زدن خیمه ها
📝 از جمله مصائب سختی که به اهل بیت : وارد شد ، آتش زدن خیمه ها به وسیله ی دشمن بود. این مصیبت سنگین را مقتل ابومخنف ، ارشاد مفید ، بحارالأنوار ، معالی السبطین ، مُثیر الأحزان ابن نُما و ناسخ التواریخ نقل کردند . [1]
📝 وقتی اهل بیت : با دیدن منظره ی اسب و یقین به شهادت امام علیه السلام پیدا کردند صدا به گریه و ناله بلند کردند ، عمر سعد با عصبانیت فریاد زد : « وَیلَکُم أکُبّوا عَلَیهِم فی الخیام وَ ضرِّموها ناراً وَ أحرِقوها مَن فیها » وای بر شما ، خیمه ها را به سر این گریه کنندگان فرو بریزید ، آتش در آن ها بیندازید و آن ها را با هرکس در اوست بسوزانید . سپس شمر فرمان داد آن چه در خیمه هاست غارت کنید . از طرفی دشمن خیمه ها را غارت کردند ، از طرف دیگر آتش به خیمه ها زدند .
📝 حمید بن مسلم میگوید : جمعیتی با شمر به خیمه ی حضرت سجاد علیه السلام در حالی که به شدت مریض بود و روی فرشی افتاده بود ، حمله کردند ، من دیدم فرش را از زیر پای حضرت زین العابدین علیه السلام کشیدند . به شمر گفتند این جوان مریض را نمی کشی ؟ من گفتم : شگفتا ، چه می کنید ؟ دست برداشتند، تا عمر سعد رسید ، فریاد زد : کاری به این جوان نداشته باشید .
📝 در هر صورت اهل بیت : از میان شعله ها فرار کردند و هر کدام به طرفی رفتند . ولی دشمن دنبال آنان می آمد و با تازیانه و گره نی به آن داغدیدگان حمله می کرد ، دستبند و گوشواره و خلخالشان را به غارت می برد ، و گوششان با کشیدن گوشواره پاره میشد . در چنین حال عجیبی ارشاد مفید صفحه ی صد و هشتاد ، می گوید : اهل بیت: که دیگر همه ی مصائب به آن ها هجوم آورده بود ، در حال فرار نزدیک کشته ها آمدند ، با دیدن آن بدن ها فریاد برداشتند ، لطمه به صورت زدند ، راوی می گوید : والله من زینب را فراموش نمی کنم که در آن حال برای ابی عبدالله علیه السلام می گریست و با صدای جان سوز و قلبی سوزان می گفت : « وا مُحمداه ، صَلّی عَلَیکَ مَلیکُ السَّماء هذا حُسینٌ مُرَمَّلٌ بِالدِّماء مُقَطَّعُ الأعضاء وَ بَناتُک سبایا » ای حبیب خدا که فرشتگان آسمان بر تو درود می فرستند ، این حسین توست که در میان بیابان افتاده ، به خونش غلتیده، اعضایش قطعه قطعه شده ، دخترانت اسیر شدند ، نسلت را کشته اند ، باد بیابان بر آنان می وزد ، « بِأبی مَن أضحی عسکَرَهُ فی یَومِ الإثنَینِ نَهبا » پدر و مادرم فدای آن که یاران و سرا پرده ی جلالش را روز دوشنبه ، در ثقیفه به غارت بردند ، و خیمه هایش را واژگون کردند . پدر و مادرم فدای آن مسافر غریبی که امید بازگشت برای او نیست . پدر و مادرم فدای بدن چاک شده ای که جای درستی در بدن او وجود ندارد و برای معالجه و درمان کارش از کار گذشته است .
📝 پدر و مادرم فدای آن که جان من تنها، فدای او باد . پدر و مادرم فدای آن که غرق محنت بود تا جان سپرد. پدر و مادرم فدای آن که با لب تشنه شهید شد و محاسن شریفش به خون سرش رنگین شد و از محاسنش خون می چکید . پدر و مادرم فدای آن که جدّش پیامبر خداست . پدر و مادرم فدای آن که نوه ی رسول هدایت است . پدر و مادرم فدای محمد مصطفی و علی مرتضی علیه السلام و خدیجه ی کبری سلام الله علیها و فاطمه ی زهرا سلام الله علیها سیده ی نساء .
📝 راوی میگوید : والله قسم ، دوست و دشمن به این حال گریه کردند ، سپس سکینه آمد خودش را روی بدن پدر انداخت ، گلوی بریده را به آغوش گرفت و رها نمی کرد . امّا « فَجتَمَعَ عِدَّة مِنَ الأعراب حَتي جَرّوها عَنه » عده ای از این اعراب جمع شدند و او را به زور از بدن پدر بزرگوارش جدا کردند .
#پی_نوشت
🍃 [1] - وقعة الطف، الإرشاد ، ج2 ، ص112 ؛ بحارالأنوار ، 45 ، ص58-60 ؛ معالی السبطین ، ج2 ، ص88 ؛ مثیر الأحزان ، ص77-78 ؛ ناسخ التواریخ
#منابع
#مقتل سيدالشهدا (علیه السلام) از مدينه تا مدينه
#نوشته حضرت استاد حسین انصاریان
✅ تعزیه خوانی
📝 سؤال : در برخی مناطق ، بهخصوص روستاها ، #مراسم_شبیه_خوانی برگزار می شود که گاهی اثر مثبتی در نفوس مردم دارد ، برگزاری این مراسم چه حکمی دارد ؟
📖 جواب : اگر مراسم #شبیه_خوانی مستلزم مفسده و مشتمل بر امور دروغ و باطل نباشد و با توجه به مقتضیات زمان باعث #وهن_مذهب نباشد ، اشکال ندارد ، ولی در عین حال بهتر است ، مجالس وعظ و ارشاد و ذکر #مصائب حسینی و #مرثیهخوانی برپا شود .
هدایت شده از ،، احکام و مسائل شرعی ،،
✅ مقدار مجاز خوردن تربت
📝 پرسش : آیا خوردن روزانه تربت به نیت شفا جایز است؟ مقدار آن چقدر باید باشد؟
📖 پاسخ : جایز است به اندازه یک عدس از آن را در نصف استکان آب حل کنند و گاهی به قصد استشفاء از آن تناول کنند نه هر روز.
#حضرت_آیت_الله_مکارم_شیرازی
https://eitaa.com/Javanmardi_langarudi
﷽؛
🕌 راه دادن کودک به مسجد
📝 سؤال : آیا راه دادن بچههای کوچک به #مسجد کراهت دارد ؟
📖 جواب : #راه_دادن_بچه به مسجد اگر به گونه ای باشد که موجب #مزاحمت برای #نمازگزاران باشد یا احتمال دهند مسجد را نجس کند ، مکروه است ، در غیر این دو صورت اگر باعث علاقه مندی آنان به مسجد و نماز شود ، مستحسن و نیکو است .
savab-ziarat-emam-hosein.hasheminejad.mp3
4.4M
﷽؛
❤️ ثواب زیارت امام حسین "علیه السلام"
#حضرتاستادهاشمےنژاد
@Javanmardi_langarudi
azadar-asli-moharam.alimp3_.mp3
2.51M
﷽؛
✅ عزادار اصلی محرم
#حاجآقاعالے
@Javanmardi_langarudi
✅ روضه شب دوازدهم محرم ؛ مصيبت امام زين العابدين (علیه السلام)
📝 « امام علي بن الحسين عليهما السلام» ـ ملقب به «سجاد»، «زين العابدين»، و «سيد الساجدين» ـ در کربلا حدود 22 سال سن داشت .
📝 فرداي روز عاشورا «عمر بن سعد» جنازههاي لشکر خويش را جمع کرد و بر آنان نماز خواند و دفن کرد ؛ و امام حسين (علیه السلام) و اصحاب او را همچنان در بيابان باقي گذاشت و فرمان حرکت به سوی کوفه را صادر کرد . هر يک از قبايل کوفه و عرب ، براي آنکه خود را نزد «ابن زياد» عزيز کنند ، سرهاي مطهر شهداء را بين خود تقسيم کردند و آنها را بر نيزه زدند و آماده حرکت شدند .
📝 آنگاه زنان و کودکان اهل بيت (ع) را بدون حجاب مناسب بر شتران و چارپايان بدون زين نشاندند و همچون اسراي کفار به سوي کوفه بردند .
📝 چون ابن سعد با اسيران نزديک کوفه رسيد مردم شهر براي تماشا جمع شده بودند . زني از اهل کوفه که از بلندي بر اسيران مشرف بود پرسيد :
«شما اسيران کدام طايفهايد»
گفتند : «اسيران آل محمد»!
آن زن فرود آمد ؛ چادر و مقنعه و جامههايي آورد تا خود را بپوشانند .
📝 اينک ، حال امام سجاد (ع) را تصور کنيد ؛ از يک سو بيماري بر آن حضرت مستولي است ، تب و ضعف بر آن حضرت فشار ميآورد؛ از سوي ديگر غم از دست دادن پدر و برادران و عموها و عموزادگان قلبش را ميفشارد؛ از طرف ديگر سر بريده شهداء را در جلوي چشمانش دارد ؛ و از همه سختتر و دردناکتر اينکه ـ اين مظهر غيرت الهي ـ عمهها و خواهران خود را ميبيند که با آن وضع در معرض ديد خائنان و دشمنان هستند …
📝 پيش از ورود اسرا به دارالحکومه ، رأس مطهر امام حسين (ع) را در مقابل ابن زياد گذاشتند . وي عصايي از چون خيزران به دست گرفته بود و با آن بر لب و دندان امام ميزد .
📝 اين جسارت وي ، اعتراض بسياري از حاضران را برانگيخت. «زيد بن ارقم» صحابي پيامبر (ص) و از ياران اميرالمؤمنين (ع) در جنگ صفين بود و در آن هنگام پيرمرد شده بود به عبيدالله نهيب زد :
«چوب خود را بردار ! به خدا سوگند پيغمبر را ديدم که همين جاي چوب تو را ميبوسيد» و سپس شروع به گريستن کرد .
📝 ابن زياد گفت :
«اگر نه اين بود که پيرمردي خرف و ديوانه شدهاي گردن تو را ميزدم» . زيد برخاست و در حالي که بيرون ميرفت گفت:«اي عرب! از امروز بنده شديد . پسر فاطمه را کشتيد و پسر مرجانه را امارت داديد . به خدا قسم نيکان شما را خواهد کشت و اشرار را به کار خواهد گرفت».
📝 ديگر از کساني که حضور داشت «انس بن مالک» بود که با ديدن سر مطهر امام (ع) و جسارت عبيدالله گريست و گفت :
«شبيه ترين مردم است به پيغمبر».
📝 سپس اسرا را بر ابن زياد وارد کردند . وي هنگامي که امام سجاد (ع) را ديد پرسيد :«کيستي؟» فرمود : «علي بن الحسين».
📝 آن ملعون گفت : «مگر علي بن الحسين را خدا نکشت؟» امام فرمود : «برادري داشتم علي نام داشت. مردم او را کشتند». ابن زياد گفت:«خدا کشت» امام فرمود:«الله يتوفي الانفس حين موتها» ابن زياد خشمگين شد و گفت : «در پاسخ من دليري ميکني؟ او را ببريد و گردن بزنيد». پس حضرت زينب گفت:«اي پسر زياد! هر چه خون از ما ريختي بس است» و امام را در آغوش گرفت و فرمود:«والله از او جدا نميشوم. اگر ميخواهي او را بکشي مرا نيز بکش».
📝 ابن زياد کمي به آن دو نگريست و گفت : «عجبا که اين زن دوست دارد با برادرزادهاش کشته شود ! او را رها کنيد که با اين بيماري که دارد خواهد مرد»… امام سجاد (ع) سپس رنج سفر به شام و غم اسيري و عذاب در دربار يزيد را تحمل کرد… و تا پايان عمر شريفش، همواره در اندوه مصيبت کربلا بود…
📝 روايت کردهاند که مردي بطّال و دلقک در مدينه زندگي ميکرد که به هزل و مزاح خود مردم مدينه را ميخنداند . وي روزي گفت: «علي بن الحسين مرا مانده و عاجز گردانده است ؛ چرا که هر چه تلاش کردم هيچ نتوانستم وي را به خنده افکنم».
📝 امام سجاد (ع) در محرم سال 94 (يا 95) هجري ، هنگامي که 57 سال داشت، با زهر يکي از فرزندان «عبدالملک مروان» مسموم شد و در بستر احتضار افتاد .
📝 حضرت در اين ايام ، تمامي فرزندان خود را جمع کرد و فرزند بزرگوارش «محمد بن علي عليه السلام» - که او نيز در مصيبت کربلا حضور داشت و در آن زمان کودکي 4 ساله بود – را وصي خود قرار داد و وي را «باقر» ناميد و امر ساير فرزندان خود را به آن جناب واگذار کرد و به آنان موعظه و وصيت نمود .
📝 سپس امام باقر را به سينه چسباند و فرمود :
« تو را وصيت ميکنم به آنچه وصيت کرد مرا پدرم در هنگام شهادت خود و گفت که پدرش او را وصيت کرده بود به اين وصيت در هنگام وفات خود که : زنهار ستم مکن بر کسي که ياوري بر تو غير از خداوند ندارد » .
📝 آوردهاند که چون حضرت (علیه السلام) وفات کرد، تمامي مدينه در ماتمش عزادار گشت و مرد و زن و سياه و سفيد و صغير و کبير در مصيبتش نالان شدند و از زمين و آسمان آثار اندوه نمايان بود .
👇👇👇
👆👆👆
👈الا لعنة الله علي القوم الظالمين و سيعلم الذين ظلموا أي منقلب ينقلبون👉
#نکته
آنچه بايد بدان توجه فراواني داشت اينکه آن حضرت ، فقط در سفر کاروان امام حسين (علیه السلام) از مکه به کربلا ، و در روزهاي منتهي به عاشورا بيمار بود . راز اين امر هم آن زمان آشکار شد که تمامي فرزندان و اهل بيت امام (علیه السلام) ـ حتی علي اصغر شش ماهه ـ در روز عاشورا به شهادت رسيدند یا به سختی زخمی شدند .
هنگامي که «شمر» با اراذلش به خيمهها حمله کرد ميخواست آن حضرت را بکشد اما يکي از لشکريان دشمن به نام «حميد بن مسلم» ـ و نيز گفتهاند خود «عمر بن سعد» ـ بيماري حضرت را به شمر يادآور شد و با تلاش بسيار ، مانع از شهادت ايشان گرديد .
پس بيماري حضرت سجاد (علیه السلام) تنها منحصر به همان چند روز بود ؛ و زشت است براي شيعه اهل بيت (علیه السلام) که اين را نداند و از آن حضرت با القابي همچون « زين العابدين بيمار » ياد کند !
#منابع
1. شيخ عباس قمي ؛ منتهي الآمال ؛ با کوشش و تلخيص آيةالله رضا استادي ؛ قم : دفتر نشر مصطفي ، 1380
2. سيد بن طاووس ؛ اللهوف في قتلي الطفوف ؛ قم : منشورات الرضي ، 1364
3. شيخ عباس قمي ؛ نفس المهموم ؛ ترجمه و تحقيق علامه ابوالحسن شعراني ؛ قم: انتشارات ذويالقربي ، 1378