eitaa logo
،، احکام و مسائل شرعی ،،
3.5هزار دنبال‌کننده
11.5هزار عکس
3هزار ویدیو
40 فایل
برای پرسیدن سوالات شرعی به آیدی زیر مراجعه فرمایید . @Javanmardi_Ahkam
مشاهده در ایتا
دانلود
﷽؛ ✅ دغدغهٔ حذیفه و درخواست او از امام حسن (ع) 📝 من یک روایت زیبا و پرقیمت در این زمینه برایتان بگویم که کتاب‌های مهم‌ ما این روایت را نقل کرده‌اند و راوی روایت هم حذیفة‌بن‌یمان است . یکی از شخصیت‌های زمان پیغمبر عظیم‌الشأن اسلام که اصالتاً اهل یمن بود . ایشان می‌گوید : تا امیرالمؤمنین (ع) زنده بودند ؛ من در کوفه زندگی می‌کردم و مثل یک غلام ، یک نوکر کنار امیرالمؤمنین (ع) بودم . وقتی حضرت شهید شدند ، منزل امام در کوفه منزل اجاره‌ای بود که این را پس دادند . امام مجتبی (ع) همه را بار کرد و به‌طرف مدینه راه افتادند ؛ چون مردم با حضرت نبودند و اهل‌بیت (علیهم‌السلام) را تنها گذاشتند ، پدر بزرگوارش امیرالمؤمنین (ع) را هم که شهید کرده بودند . حذیفه می‌گوید : من به حضرت مجتبی (ع) گفتم اجازه می‌دهید من هم زندگی‌ام را بار کنم و به مدینه بیایم ؟ من دیگر نمی‌توانم بعد از علی و شما در این شهر بمانم. رفت از برِ من آن‌که مرا راحت جان بود   دیگر به چه امید در این شهر توان بود؟   حضرت فرمودند : شما هم به مدینه بیا . حذیفه از نظر ایمان آدم فوق‌العاده‌ای بود ، ولی سواد نداشت . بیشتر مردم آن روزگار بی‌سواد بودند ، مدرسه و معلم نبود ، نویسنده‌ای وجود نداشت و اسلام کم‌کم مردم را به‌طرف عالم و دانشمند شدن آورد . حذیفه می‌گوید : من کنار این کاروان می‌دیدم که حضرت مجتبی (ع) به یکی از این شترها که بار روی آن است ، توجه خیلی خاصی دارد . من شگفت‌زده می‌شدم که حالا در این کیسه‌ها یا در این بار چه‌چیزی هست که امام مجتبی (ع) به این شتر و بار آن خیلی چشم دارد . من که به خاندان پیغمبر (ص) ارادت دارم ، بروم و از حضرت بپرسم .  خدمت امام مجتبی (ع) آمدم و گفتم : یابن‌رسول الله ! به من اجازهٔ یک پرسش می‌دهید ؟ فرمودند : بپرس ! گفتم : بار این شتری که این‌قدر توجه شما را جلب کرده، بار خاصی است ؟ فرمودند : حذیفه، بله بار خاصی است ؛ چون ما تو را دوست داریم و امین ما هستی ، من به تو می‌گویم . کتابی در این بار است که تمام اوضاع آینده به‌صورت کلی در این کتاب مطرح شده و این همان صحیفه است که اصول کافی می‌گوید. گفتم : یابن‌رسول‌الله ! یک‌جا که برای ناهار یا شام یا استراحت پیاده شدیم ، این کتاب را می‌دهید تا من ببینم ؟ حالا بلد نبود که بخواند ، دلش می‌خواست زیارت کند . امام مجتبی (ع) فرمودند : تا وقتی به مدینه برسیم ، من کتاب را از این بار بیرون نمی‌آورم . یک روز در مدینه به خانهٔ ما بیا ، من این کتاب را می‌آورم و برابرت باز می‌کنم . حذیفه می‌گوید : به مدینه آمدیم و جابه‌جا شدیم . یک روز به منزل حضرت مجتبی (ع) آمدم و گفتم : یابن‌رسول‌الله ! به من وعده دادید که آن کتاب را باز کنید و به من نشان دهید . من خودم سواد ندارم ، اما پسر برادرم را با خودم آورده‌ام ؛ او سواد خواندن دارد ، بعضی از جاهای کتاب را بخواند . فرمودند : مانعی ندارد ! دستور داد آن کتاب را آوردند . حذیفه می‌گوید : کتاب را که باز کردند ، برادرزاده‌ام گفت عموجان این بخش از کتاب اسم شیعیان واقعی اهل‌بیت (علیهم‌السلام) است . حذیفه به او گفت : خوب نگاه کن و ببین اسم من هم نوشته است ؟ دغدغه و وسوسه پیدا کرد که نکند اسم ما در شیعیان اهل‌بیت (علیهم‌السلام) نباشد !  🎤 سخنرانی استاد در تهران،حسینیه اهل بیت-جمادی الاول 1440🔊
﷽؛ " برای شیعیان ، قبور تخریب شده ائمه بقیع ، با گنبد امام رضا علیه‌السلام دارای است . آنچه مهم است قرب آنها نزد خدا و توسل به آن هاست ".
﷽؛ " از منظر امام رضا (ع) در میدان نبرد با دشمنان بیرونی و درونی توجه ویژه به ".
﷽؛ " وجود مقدس حضرت رضا (ع) تا ، نسبت به اعتقاد شیعه به‌شدت که مبادا تا برپاشدن خیمهٔ عدالت جهانی در معرض قرار گیرند ".
﷽؛ " همهٔ در گفتار و بر قلب پیامبر اسلام نازل شد و این قلب ، افق طلوع همهٔ ، و است ".
﷽؛ " یکی از آثار (ص) در زندگی این است که انسان با توجه قلبی و دائمی به حضرت حق ".
﷽؛ " که پیامبر (ص) برای از امت طلب کرد ، (ع) اوست . یعنی اهل‌بیت (ع) را ، به فقه ایشان و آنها شویم . این یعنی ".
﷽؛ ✅ آخرین وصیت حضرت مجتبی (ع) 📝 به حضرت ابی‌عبدالله (ع) وصیت کرد که اگر برای دفنم کنار قبر پیغمبر (ص) و مادرم زهرا (س) مانعی پیش نیامد ، من را آنجا دفن کنید و اگر بنی‌امیه جلوی جنازه‌ام را گرفتند ، با این مشرکان درگیر نشوید ؛ من راضی نیستم خونی از دماغ کسی در تشییع من بریزد . پیش‌بینی‌شان حقیقت داشت و نگذاشتند ؛ نزدیک به درگیری بین ابن‌عباس و بنی‌امیه بود ، اما ابی‌عبدالله (ع) نگذاشتند درگیری کامل بشود و فرمودند : بدن را برگردانید و به قبرستان بقیع بیاورید . قبر آماده شد . امام مجتبی (ع) ده سال امام واجب‌الاطاعهٔ ابی‌عبدالله (ع) بودند ؛ حالا مأموم می‌خواهد امامش را دفن کند ، برادر می‌خواهد برادرش را دفن کند . این مأموم و این برادر ارزش حضرت مجتبی (ع) را می‌داند . به قول ما خیلی برای ایشان سخت بود که این بدن را وارد قبر کند ؛ اما چاره‌ای نبود ! واردقبر شد ، خودش بدن را روی دست گرفت و میان قبر سرازیر کرد . بدن را رو به قبله گذاشت ، بند کفن را باز کرد ، صورتش را روی صورت برادر گذاشت و گفت : غارت‌زده به کسی نمی‌گویند که مال از دست داده ، غارت زده به من می‌گویند که برادری مانند تو را از دست داده‌ام ...
15.54M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
﷽؛ 👈 چرا امام مجتبی (ع) در بقیع دفن شد ؟
﷽؛ 🔷 پیامبر اسلام(صلی الله علیه وآله) دارای چه لقب‌هایی است؟ 🔻پیامبر گرامی اسلام(ص) جامع تمام صفات نیک بودند. 🔺به همین دلیل، در قرآن کریم و روایات، القاب و صفات زیادی برای حضرتشان ذکر شده است که به برخی از آنها اشاره می‌شود: 🍃۱. «رَسولُ الله». 🍃۲. «خاتَمَ النَّبِیِّینَ». 🍃۳. «رَؤُفٌ رَحیم». 🍃۴. «مُنذِر». 🍃۵. «نَجم»: از امام صادق(ع) درباره آیه «وَ عَلاماتٍ وَ بِالنَّجْمِ هُمْ یَهْتَدُون »، پرسیده شد و آن‌حضرت فرمود: «ستاره، رسول خدا(ص) است و علامات ائمه(ع) می‌باشند». 🍃۶. «امین»؛ یعنی کسی که در امانت خیانت نکرده و مورد اطمینان و اعتماد مردم است. 🍃۷. «بَشیر»(بشارت‌دهنده)؛ در روایتی می‌خوانیم وقتی از پیامبر اکرم(ص) علت لقب «بشیر» پرسیده شد، آن‌حضرت فرمود: «[برای این‌که] کسی که از خدا اطاعت کند، به او بهشت را بشارت می‌دهم». 🍃۸. «سید المرسلین»؛امام سجاد(ع) در دعایی با ذکر این لقب بر پیامبر(ص) درود می‌فرستد: «اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ خَاتَمِ النَّبِیِّینَ وَ سَیِّدِ الْمُرْسَلِین». 🌷القاب و صفات دیگری نیز برای پیامبر اسلام(ص) ذکر شده است؛[مانند این‌که در روایتی رسول خدا(ص) نام‌ها و القاب خود را این‌گونه بیان می‌فرماید: «محمد»، «احمد»، «ماحى» که خداوند به‌وسیله من کفر را محو می‌فرماید، «حاشر» که پروردگار [در قیامت] مردم را مقابل من جمع خواهد کرد، «عاقب» که پس از من رسول و پیغمبرى نخواهد بود». 🌱أَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجِّلْ فَرَجَهُمْ🌱 https://eitaa.com/Javanmardi_langarudi 🎆💎{ کارشناس احکام و مسائل شرعی حجت الاسلام والمسلمین سیدشمس الدین جوانمردی لنگرودی }💎🎆
✅ تقلید صدای دیگران 📝 سوال : آیا #تقلید_صدا و لهجۀ دیگران ، صرفاً برای #شوخي و #سرگرمي ، جايز است ؟ 📖 جواب : در صورتی که برای #تمسخر و #استهزاء یا موجب اذیت آنان باشد یا #توهین به ایشان محسوب شود ، جایز نیست .
﷽؛ 🌧 علیه السلام از زبان ✅ خبر از شهادت خویش به اباصلت  ➖ اباصلت هروی می گوید : من در خدمت حضرت رضا علیه السلام بودم . به من فرمود : « ای اباصلت ! داخل این قبّه ای که قبر هارون است ، برو و از چهار طرف آن کمی خاک بردار و بیاور » من رفتم و خاک ها را آوردم .  ➖ امام خاک‌ها را بویید و فرمود : « می‌خواهند مرا پشت سر هارون دفن کنند ، ولی در آنجا سنگی ظاهر می شود که اگر همه کلنگ‌های خراسان را بیاورند ، نمی توانند آن را بکَنند » و این سخن را در مورد بالای سر و پایین پای هارون فرمود .  ➖ بعد وقتی خاک پیش روی هارون یعنی طرف قبله هارون را بویید ، فرمود : « این خاک ، جایگاه قبر من است . ای اباصلت ، وقتی قبر من ظاهر شد ، رطوبتی پیدا می شود . من دعایی به تو تعلیم می کنم . آن را بخوان . قبر پر از آب می شود . در آن آب ماهی های کوچکی ظاهر می شوند . این نان را که به تو می دهم برای آنها خرد کن . آنها نان را می خورند . سپس ماهی بزرگی ظاهر می شود و تمام آن ماهی های کوچک را می بلعد و بعد غایب می شود . در آن هنگام دست خود را روی آب بگذار و این دعا را که به تو می‌آموزم بخوان . همه‌ی آب‌ها فرو می روند . همه‌ی این کارها را در حضور مأمون انجام ده »  ➖ سپس فرمود : « ای اباصلت ! من فردا نزد این مرد فاجر و تبهکار می روم . وقتی از نزد او خارج شدم ، اگر سرم با عبایم پوشانده بودم ، دیگر با من حرف نزن و بدان که مرا مسموم کرده است ». ➖ حضرت امام رضا علیه السلام ولایتعهدی را قبول نمی‌کرد و مکرر می‌فرمود : این عهد و بیعت ناتمام خواهد ماند .  ➖ روزی مأمون به او گفت : خوب است شما به عراق بروید و من جانشین شما در خراسان باشم .  ➖ امام لبخندی زد و فرمود : نه ، به جان خودم قسم من در همین جا اقامتی کوتاه دارم و پیش از اینکه از اینجا بیرون نمی‌روم مگر اینکه مرگ مرا در می‌یابد . یا در عهدنامه‌ای که امام به خط خود نوشت ، مرقوم داشت که علم جامعه و جفر دلالت دارد بر اینکه این امر به سرانجام نخواهد رسید .  ➖ یا گاهی که مأمون می‌نشست و از امامت امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب علیه السلام سخن می‌گفت ، امام به اصحاب خاص خود می‌فرمود : از این سخن‌ها گول نخورید . به خدا قسم خود مأمون می‌کشد ولی من باید صبر کنم تا هنگام فرمان الهی برسد . ➖ حضرت صادق علیه السلام فرمود : از پسر من ، موسی ، پسری به دنیا خواهد آمد که نامش نام علی علیه السلام است . او در سرزمین طوس در خراسان با زهر شهید می‌شود و در غربت دفن می‌گردد . هر کس حق او را بشناسد و زیارتش کند ، خداوند به او پاداش کسانی را که قبل از فتح مکه انفاق کرده‌اند و جهاد نموده‌اند عطا می‌فرماید .  ✅ مسموم شدن امام با انگور ➖ فردا صبح ، امام در محراب خود به انتظار نشست . بعد از مدتی مأمون غلامش را فرستاد که امام را نزد او ببرد . امام به مجلس مأمون رفت و من هم به دنبالش بودم . در جلوی او طبقی از خرما و انواع میوه بود. خود مأمون خوشه ای از انگور به دست داشت که تعدادی از آن را خورده و مقداری باقی مانده بود .  ➖ با دیدن امام ، برخاست و او را در آغوش کشید و پیشانی اش را بوسید و کنار خود نشاند . سپس آن خوشه انگور را به امام تعارف کرد و گفت : « من از این انگور بهتر ندیده ام » . ➖ امام فرمود : « چه بسا انگورهای بهشتی بهتر باشد ».  ➖ مأمون گفت : « از این انگور میل کنید » . ➖ امام فرمود : « مرا معذور بدار » . ➖ مأمون گفت : « هیچ چاره ای ندارید . مگر می خواهید ما را متهم کنید ؟ نه . حتماً بخورید ». ➖ سپس خودش خوشه انگور را برداشت و از آن خورد و آن را به دست امام داد .  ➖ امام سه دانه خورد و بقیه اش را زمین گذاشت و فوراً برخاست .  ➖ مأمون پرسید : « کجا می روید؟ »  ➖ فرمود : « همان جا که مرا فرستادی » . ➖ سپس عبایش را به سر انداخت و به خانه رفت و به من فرمود : « در را ببند » . سپس در بستر افتاد .  ✅ حضور امام جواد بر بالین پدر در لحظه شهادت    ➖ من در وسط خانه محزون و ناراحت ایستاده بودم که ناگهان دیدم جوانی بسیار زیبا پیش رویم ایستاده که شبیه ترین کس به حضرت رضا علیه السلام است . جلو رفتم و عرض کردم : « از کجا داخل شدید؟ درها که بسته بود » . ➖ فرمود : « آن کس که مرا از مدینه تا اینجا آورد ، از در بسته هم وارد کرد ».  ➖ پرسیدم : « شما کیستید ؟» ➖ فرمود : « من حجّت خدا بر تو هستم ، ای اباصلت! من محمد بن علی الجواد هستم » سپس به طرف پدر گرامیش رفت و فرمود:« تو هم داخل شو !»  ➖ تا چشم مبارک حضرت رضا علیه السلام به فرزندش افتاد، او را در آغوش کشید و پیشانی‌اش را بوسید .  ➖ حضرت جواد (ع) خود را روی بدن امام رضا انداخت و او را بوسید . سپس آهسته شروع کردند به گفتگو که من چیزی نشنیدم . اسراری بین آن پدر و پسر گذشت تا زمانی که روح ملکوتی امام رضا علیه السلام به عالم قدس پر کشید.