این روزمرگی لعنتی گردن منو گرفته ول نمیکنه . هعی هیچی نمیگم توهم سفت چسبیدی منوها، دِ ول کن دیگه بزا یکمی زندگی رنگ بگیره همچی از این حالت بی روحش در بیاد_عافرین قربونت برو خونتون دیگه .
۷ دی ۱۴۰۱
۷ دی ۱۴۰۱
۷ دی ۱۴۰۱
الحمدالله که یه روز پرتوفیق داشتم و تونستیم با تیممون یه نمایش که البته انشاءالله در شان خانم فاطمه زهرا باشه رو اجرا کردیم و اون اشکایی که جاری میشد بزرگ ترین حجت بود .
۸ دی ۱۴۰۱
۱۰ دی ۱۴۰۱
خیلی حرف برا گفتن دارم از چن روز پیش تاحالا ولی در همین حد خلاصه کنم که برای بار چهارم تو این فصل مریض شدم و بازم مقصر شکلاته عزیز بود .
[وی به شکلات حساسیت شدید داره]
۱۰ دی ۱۴۰۱
۱۰ دی ۱۴۰۱
۱۰ دی ۱۴۰۱
۱۰ دی ۱۴۰۱
یه خدایا خستمه خاصی تو نگامه موقع روبه شدن با روانشناس که وقتی چش تو چش میشیم هرچیو میخواستم بگم یادم میره و همونجا متوجه مریضی حادم میشه .
[حداقل بگید تو این مورد ما مثل همیم]
۱۱ دی ۱۴۰۱
۱۱ دی ۱۴۰۱
محبوب من ؛
منتظربهونه هستی دلمو ب دست بیاری؟ خوب اینو برام بخر :
https://eitaa.com/hojreh57/108
۱۲ دی ۱۴۰۱