شعرخوانی خانم اطهری.mp3
608.5K
#روایت_منظوم
🎙شعرخوانی سرکار خانم اطهری در جلسه روایت قدس
خودم را دوربینی رو به یک دیوار میبینم
خودم را سوژه کردم صحنه را ناچار میبینم
چه زجری میکشم در خود روایتهای زخمی را!
اهمّیّت ندارد من چقدر آزار میبینم؟
قلمقحطی ست؟! گیریم آب و نانی نیست، جنگ این است؟!
در اوج کربلا هم گوشهای اخبار میبینم؟!
رفیق بچگی ها که فروشی نیست، آقاجان!
مسیر دوستان را کوچه و بازار میبینم
چه بر تشنه، چه بر دشنه، فقط گریه؟! سر افشاندی
چگونه سربلندی را مصیبتوار میبینم؟!
گمانم باید از حال و هوای روضه زد بیرون
حماسی، با خروش جنگ هم یک بار میبینم:
بهجای دست بر سر، دست را بالای هر دستی ...
که دستان ابوالفضل تو را در کار میبینم
خجالت میکشم با فتح خون سرگرم میمانم
چقدر «آوینیانه»! داغ یک سردار میبینم!
وطن یعنی چه؟ پرچم چیست؟ دنیا را چه میبینی؟
عجب! از مرزهایی که از استعمار میبینم
سرِ هر پیچ تاریخی پلی محکم میان ماست
چرا جغرافیا را من فقط دیوار میبینم؟
🗓 ٢ آبان ماه
@Jebhe_revayate_Quds🇵🇸
شعرخوانی آقای ناصحی_روایت قدس.mp3
718.7K
#روایت_منظوم
🎙شعرخوانی جناب اقای ناصحی در جلسه روایت قدس
سنگ، دیدی بر زمین افتاده مشکل برمدارش
روزگار است این و می خواهد بمانی بر مدارش
سنگ بود و جنگ بود و لشگر ابلیس هم بود
دستهای ما ولی می کرد دائم سنگسارش
غزّه یا پیغمبر طوفان؟! چه صاحب معجزاتی!
سنگ، موشک شد به دستان فلسطینی تبارش
ذکر سبحان الذی أسری بعبده خوانده شاید
این بُراق آسمان پیما به فرمان سوارش
غرق حیرت نیستم گر غزّه مرحب کشته باشد
شیعه ی خیبرگشایی بوده شاید در کنارش
بی قراری های قدس از بین خواهد رفت آری
غیرت لبنان اگر باشد در این غم بی قرارش
آیه ی إنّا فتحنا را کدامین مرد خوانده؟
جاءَ نصراللهِ والفتح است رمز اقتدارش
کودکان را غرق خون می خواستی یارب؟! بفرما
ما رأیت إلا جمیلا، کربلا این است کارش
یا لثارات الحسین از روی لبهامان نرفته است
منتقم می آید و مائیم یارب! جان نثارش
🗓 ٢ آبان ماه
@Jebhe_revayate_Quds🇵🇸
#راویان_قدس
#روایت_منظوم
_____________________________
جز شهادت عاشقی را راه نیست
خاک و خون غزه را آن آه نیست
غم به جانِ جان رفته از برای ما چرا؟
او همی رب و درون جان نمی بیند تو را؟
قدس را بنگر چگونه با جنون خونین شده
مادری فرزند در آغوش و او غمگین شده
ای شهادت از سعادت خوب داری آن خبر
گر کُشی ما زنده تر خواهیم شد ای در حضر
کلنا غزه به خون عاشقان سوگند خور
اشک هر کودک نباشد کمتر از زریِّ دُر
یا که فریاد پدر را گوش کن
در طنین بغض او هم کوش کن
جز ندای حمد للهش همی گفتار نیست
این ندای خیبر و یک رقعه از پیکار نیست
مکتب قسّام ما را درس عشق آموخته
جز ز عشق و عاشقی دارد کسی اندوخته؟
ای کتائب ای شهود دست الله کبیر
ای که صهیون باد اندر دست مولایش اسیر
قلب ما با هر تپش نام شما نجوا کند
با ندای نصرٍ أو استشهادتان غوغا کند
صبح ما صبح حماس است و حماسه در برش
وان غروبی جز شهادت نیست اندر آخرش
نیست فرقی در زبان و رنگ و ملیت ز ما
چون شکوه قدس هر آزاده ای را آشنا
🔹️تقدیم به مردم مظلوم فلسطین و جنبش حماس به ویژه رزمندگان گردان های شهید عزالدین قسّام
شاعر: خانم مهدیه عبیدی
🗓 ۲۹ آبان ماه، اصفهان
@Jebhe_revayate_Quds🇵🇸