eitaa logo
کشکول
2.1هزار دنبال‌کننده
94 عکس
84 ویدیو
41 فایل
بیان نکات انگیزشی، احوالات علما، تصاویر بزرگان، احادیث اهل بیت، کلمات قرآنی و... گروه شرائع(پرسش وپاسخ علمی): https://eitaa.com/joinchat/1993736381C529fe81854 ادمین کانال: @Qweazs 🔴کپی کردن مطالب، فقط با ذکر منبع مجاز‼️
مشاهده در ایتا
دانلود
❇️❇️ 💠دریای فقاهت 🔰شیخ مرتضی انصاری [5]: گفتیم که شیخ پس از فراگیری قرآن و گذراندن دوران مکتب، دروس سطح را نزد عمویش آموخت. سپس در سال ۱۲۳۲ ه. ق؛ یعنی در هیجده سالگی به قصد تشرف به عتبات عالیات همراه پدر از دزفول به سوی عراق حرکت کرد. در کربلا، شیخ محمدامین بنا به سفارش شیخ حسین انصاری استاد شیخ مرتضی با سیّد محمد مجاهد فرزند سید علی (صاحب ریاض) از بزرگان حوزه علمیه و از مراجع تقلید آن زمان دیدار کرد. سید فرمود: «شنیده‌ام برادرم، شیخ حسین در دزفول، نماز جمعه اقامه می‌کند؟! » شیخ مرتضی که در پایین مجلس نشسته بود، فرصت را برای بحث علمی با سید مناسب دید و گفت: «مگر در وجوب نماز جمعه تردیدی هست؟ » سپس نزدیک به دوازده دلیل بر وجوب آن آورد، به گونه ای که وجوب نماز جمعه نزد سید و حاضران مجلس، مسلّم گردید، ولی دوباره خود شیخ مرتضی، همانادله را با جواب‌های کافی و متقن رد کرد تا جایی که سید و حاضران همه شگفت زده شدند. سید چون او را نمی شناخت، از نامش پرسید. شیخ محمد امین او را معرفی کرد. سید از چگونگی بیان و استدلال شیخ مرتضی خرسند شد و متوجه گشت نبوغ فکری درخشانی در او نهان است که در آینده می‌تواند در حوزه‌های علمیه رشد کند و مدارج علمی را پشت سر بگذارد. سید با دیدن استعداد سرشار و درخشان شیخ مرتضی، از شیخ محمد امین خواست تا او را برای تکمیل تحصیلات علمی در کربلا بگذارد و مخارج وی را نیز به عهده گرفت. پس شیخ محمد امین به تنهایی به دزفول بازگشت. شیخ مرتضی چهار سال تمام در کربلا بود و در این مدت نزد سیدمجاهد و شریف العلمای مازندرانی، شاگردی کرد و به درس و بحث پرداخت تا آن که والی بغداد از طرف دربار عثمانی داوود پاشا به محاصره و تسخیر کربلا مأمور گشت. در نتیجه، اهل علم و بیشتر مردم این شهر به کاظمین مهاجرت کردند. [۱] شیخ همراه با آنان چند روزی در کاظمین ماند. در این زمان، گروهی از مردم دزفول که به قصد زیارت مشاهد مشرفه آمده بودند، به دلیل ممکن نبودن زیارت کربلا، می‌خواستند به وطن بازگردند. شیخ نیز همراه این گروه به دزفول برگشت و در این مرحله، سفر اول شیخ به عراق پایان یافت. شیخ مرتضی یک سال یا بیشتر در دزفول ماند و آن گاه برای بار دوم به کربلا رفت و افزون بر یک سال در محضر شریف العلما شاگردی کرد. سپس به نجف اشرف رفت و بیش از یک سال نیز در حوزه درس فقیه محقق، شیخ موسی کاشف الغطا حاضر شد و بعد به دزفول برگشت. [۲] ---------- [۱]: نامداران راحل، کریم جوانشیر، سالار، ۱۳۷۵، چ ۱، ص ۱۰۳؛ مکارم الآثار، ج ۲، ص ۴۸۷. [۲]: فقهای نامدار، ص ۳۲۴. https://eitaa.com/joinchat/1881866418Cd47922eac2
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
❇️❇️ 🎧تدریس کتاب [شرائع الاسلام]، ج8 طهارت (: با نوای استاد رضا حسینی • ⚫از کتب فقهی{ مرحوم محقق حلی} رحمة الله علیه https://eitaa.com/joinchat/1881866418Cd47922eac2
❇️❇️ 💠دریای فقاهت 🔰شیخ مرتضی انصاری[6]: شیخ مرتضی انصاری در سال ۱۲۴۰ ه. ق به قصد زیارت حرم امام رضا علیه السلام از دزفول حرکت کرد. وی در این مسافرت می‌خواست با دانشمندان ایران بیشتر آشنا گردد و در صورت امکان، از خرمن دانش آنان بهره گیرد. خود شیخ هنگام حرکت در این باره گفت: «آن چه از عالمان عراق باید ببینم، دیده ام. اکنون مایلم اگر از عالمان ساکن در ایران، شخصیت‌هایی باشند که امکان بهره برداری از خرمن دانش آنان باشد، با آنان ملاقات کرده و از محضرشان بهره گیرم». پیش از سفر، مادر شیخ که چندین سال از فرزندش دور بود، به این مسافرت راضی نمی شد؛ زیرا می‌خواست فرزندش بیش تر نزد او بماند. هر چه شیخ اصرار می‌کرد، مادرش راضی نمی شد تا این که بنا شد به استخاره عمل کنند. وقتی شیخ، قرآن را به نیت مادر گرامی اش گشود، در سر صفحه، این آیه شریفه بود: لا تَخافی و لا تَحزَنی إنا رادّوهُ الیکِ و جاعِلوهُ مِن المرسلینَ. (قصص: ۷) مترس و اندوه مدار که ما، او را به تو باز می‌گردانیم و در شمار پیامبرانش قرار می‌دهیم. این آیه درباره مادر موسی علیه السلام است. وقتی مادر حضرت موسی علیه السلام مأمور گردید فرزندش را در صندوقی بگذارد و به دریا افکند، از طرف پروردگار به او وحی شد که: ای زن! مترس و محزون مباش. ما او [موسی] را به تو برمی گردانیم و او را از پیامبران قرار می‌دهیم. این آیه شریفه، اندوه آن بانوی مکرّمه را تسکین داد و آینده شیخ را نیز روشن ساخت. از این رو، به فرزندش اجازه مسافرت داد. [۱] هم چنین شیخ برای به همراه بردن برادرش، شیخ منصور استخاره کرد که این آیه آمد: سَنَشُدُّ عَضُدَک بأخیک. (قصص: ۳۶) زود باشد که بازویت را به برادرت، نیرومند گردانیم. این آیه درباره هارون برادر حضرت موسی علیه السلام است. بدین ترتیب، شیخ و برادرش در مسیر سفرِ مشهد، به شهر بروجرد رسیدند. در آن زمان، ریاست علمی و مرجع فتوایی آن سامان به عهده شیخ اسداللّه مشهور به حجت الاسلام بروجردی [۲] بود که مردم از علم و فضلش بهره می‌بردند. شیخ در مدرسه علمیه آن عالم ربانی ساکن شد و پس از یک یا دو روز وقتی قصد حرکت داشت، شیخ اسداللّه بروجردی به او گفت: «چنان چه ممکن است بمانید و بخشی از آموزش فرزندانم را به عهده گیرید». از این سخن چنین بر می‌آید که شیخ اسداللّه از مراتب فضل و دانش شیخ آگاهی نداشته است. شیخ انصاری نیز در پاسخ، از برادرش خواست درس‌های معالم را که هنگام سفر برایش گفته و او آن درس‌ها را نوشته است، به ایشان ارایه کند. وقتی شیخ اسداللّه بعضی از آن جزوه‌ها را مطالعه کرد، به درجه علمی و فضیلت شیخ پی برد و از گفته اش پشیمان شد. [۳] آن گاه آنان را به خانه خود برد و کمال پذیرایی را به جا آورد و شیخ را به مدّت یک ماه در بروجرد نگاه داشت. ---------- [۱]: ریحانة الادب، ج ۱، ص ۱۹۱. نویسنده کتاب یاد شده، جریان استخاره را به سفر دوم شیخ به عراق مربوط می‌داند. [۲]: شیخ اسداللّه بن حاج عبداللّه مشهور به حجت الاسلام بروجردی، از بزرگان عالمان امامیه بود. در زمان ریاست علمی این مرد بزرگ، بروجرد مرکز تحصیل علوم شرعیه گردید. عبادت‌ها و ریاضت‌های سخت او معروف است. [۳]: نویسنده دائرة المعارف الاسلامیه زیر نام اسداللّه بن عبداللّه می‌نویسد: «شیخ مرتضی انصاری نخست بر او [شیخ اسداللّه ] شاگردی نموده است. این اشتباه است. استادان شیخ مشخص است و او استاد شیخ نبوده است». برگرفته از: زندگانی و شخصیت شیخ انصاری، ص ۸۸. https://eitaa.com/joinchat/1881866418Cd47922eac2
❇️❇️ 📣 برای تازه واردها به مرحله‌ی درس خارج: 🎤[ محمدرضا نائینی]: به نظر‌‌ می‌رسد بهترین و پر ثمر ترین راه برای قرار گرفتن روی ریل اجتهاد آن باشد که دانش پژوه، سال‌‌های ابتدائی درس خارج را در درس خارج عبادات، به خصوص طهارت و صلاه شرکت کند، زیرا درس خارج، تمرین اجتهاد است و برای این تمرین، کاری مهم‌تر از سر و کله زدن با نصوص نیست و ابواب عبادات پر نصوص‌ترین ابواب فقهی هستند. نکته‌ی مهم دیگر آن است که شما در ابوابی مثل طهارت و صلاه با انبوهی از نوشته‌‌های فقهی اکابر فقیهان روبرو هستید که مطالعه‌ی آن‌‌ها به رشد علمیتان کمک شایانی خواهد کرد. هرگز به سخنانی که مبنی بر تکراری بودن این مباحث است توجه نکنید؛ شما بنا است در این مرحله به ورزیدگی فقهی برسید؛ یعنی فعلا بنا نیست فتوا بدهید؛ قرار است بیاموزید. به این مطلب نیز توجه کنید: در اجتهاد شیعی هیچ مسأله‌ى فقهی غیر ضروری، حل شده نیست و صرف این که پیشینیان به آن پرداخته‌‌‌اند دلیل بر مختومه شدن آن مسأله‌‌ نمی‌باشد”. برای روشن شدن این سخن کافی است نگاهی به کتب فقیهان نامدار امامیه در قرون متمادی و در همین ابوابی که اشاره شد بیاندازید. خانه‌ی عنکبوت فرض کنید دو معمار‌‌ می‌خواهند دو خانه بسازند اما کارگری در دسترس ندارند؛ یکی بهترین مصالح ساختمانی را تهیه کرده آن گاه چند نفر را از سر راه پیدا نموده بدون آن که آنان هیچ آگاهی از ساختمان سازی داشته باشند به کار‌‌ می‌گمارد؛ دیگری چند نفر را استخدام نموده، جعبه ی ابزار در اختیارشان‌‌ می‌گذارد و مدتی با آموزش آنان مرتبا وادارشان‌‌ می‌کند که کارهای مختلف بنائی را تکرار کنند. در این میان یک آدم ناشی هر دو را تماشا‌‌ می‌کند؛ او ممکن است از معمار اول خوشش بیاید چون فورا مشغول به ساختن منزل مورد نیاز شده و معمار دوم را به سخره بگیرد که کارگرانش را بیهوده به ساختن و خراب کردن دیوار و بازی با آلات کار گمارده و به امور بی فایده وادارشان کرده. سالی‌‌ می‌گذرد، اولی چیزی ساخته مانند “خانه ی عنکبوت” و دومی بنائی رفیع و مستحکم برپا کرده است. حکایت درس خارج رفتن ما طلاب است، با درس رفتنمان مرتبا در حال آموختن فن اجتهاد هستیم. درس مطلوب برای ما درسی است که هر روز مجبورمان کند به کتب اصحاب (خصوصا قدماء) سر بزنیم، نصوص روائی را ببینیم و با کتاب‌‌هائی نظیر ملاذ الأخیار و روضه المتقین خو بگیریم. ما تا چند سال مشغول آموختنیم و پس از آن به پژوهش خواهیم پرداخت، اگر مرحله‌ی اول را به خوبی نگذرانیم نتیجه‌ی پژوهش‌‌های بعدیمان خانه‌ی عنکبوت خواهد شد؛ نگران مسخره کردن‌‌های دیگران هم نباشید. http://ijtihadnet.ir/%D8%A8%D8%B1%D8%A7%DB%8C-%D8%AA%D8%A7%D8%B2%D9%87-%D9%88%D8%A7%D8%B1%D8%AF%D9%87%D8%A7-%D8%A8%D9%87-%D9%85%D8%B1%D8%AD%D9%84%D9%87%E2%80%8C%DB%8C-%D8%AF%D8%B1%D8%B3-%D8%AE%D8%A7%D8%B1%D8%AC-%D9%85/ 💠⭕💠 https://eitaa.com/joinchat/1881866418Cd47922eac2
❇️❇️ 💠دریای فقاهت 🔰شیخ مرتضی انصاری [7]: مدرک صحیحی در دست نیست که شیخ از بروجرد به قم رفته باشد، ولی به یقین به اصفهان رفته و چند روزی در آن جا مانده است. در آن عصر، ریاست دینی اصفهان بر عهده حاج سیدمحمدباقر شفتی رشتی معروف به حجت الاسلام رشتی [۱] بود. اصفهان یکی از مراکز علمی شیعه به شمار می‌رفت و دانشمندانی نامور داشت، ولی مانند حجت الاسلام رشتی که حدود شرعی را نیز اجرا کند، در آن خطه یافت نمی شد. شیخ، نخست برای فهمیدن مقام علمی سید، در مجلس درس او حاضر می‌شد تا این که روزی، سید اشکالی را بر شاگردان القا کرد و در انتظار پاسخ بود. شیخ مرتضی که در پایین مجلس نشسته بود، پاسخ آن اشکال را به یکی از شاگردان یاد داد و از مجلس درس بیرون رفت. وقتی آن شاگرد، پاسخ را به استاد گفت، سید فرمود: «این جواب از آن تو نیست و گوینده آن دارای مقامات بالای علمی است. » هم چنین گفته اند که سید به او فرمود: «این جواب را یا حضرت حجت بن الحسن عج الله تعالی فرجه الشریف به تو تلقین کرده است یا شیخ مرتضی نجفی». هنگامی که آن شخص چگونگی ماجرا را خدمت استاد بیان کرد، سید چند نفر را برای جست وجوی محل سکونت شیخ فرستاد. آنان شیخ و برادرش را در یکی از کاروان سراها یافتند. سید خواست با جمعی برای دیدن شیخ برود و شخصی را پیش تر فرستاد تا به او خبر دهد. شیخ گفت: «به زحمت ایشان راضی نیستم» و به همراهی برادرش به سوی خانه سید روانه شد. در میانه راه، با سید دیدار کرد و سید، شیخ و برادرش را به خانه خود برد. پس از طرح گفت وگوهای علمی، سید پرسید: «با چه قصدی به این شهر آمده اید؟ آیا قصد ماندن دارید یا به جایی دیگر خواهید رفت؟ » شیخ گفت که به قصد ملاقات آمده است. سید اصرار کرد که شیخ در اصفهان بماند و در آن جا ساکن گردد، ولی شیخ گفت به دزفول برمی گردد. ولی سید هم چنان اصرار می‌کرد تا این که شیخ، وجود پدر و مادرش را در دزفول پیش کشید و گفت: «اگر خیال ماندن در ایران را داشتم، اصفهان را ترجیح خواهم داد» و پس از چند روز توقف، آن شهر را ترک کرد. شیخ در ادامه سفرش، به کاشان رفت و در یکی از حجره‌های مدرسه ای در آن شهر ساکن گردید. ملااحمد نراقی صاحب مناهج، مرجعیت علمی و فتوایی آن شهر را در دست داشت. شیخ، ملااحمد نراقی را از هر جهت، کامل و شایان استفاده دید. از این رو، چهار سال در آن شهر ماند و از او درس گرفت. نراقی نیز وجود شیخ را غنیمت می‌شمرد و به مراتب علم و فضل وی اعتماد کامل داشت تا جایی که پس از رفتن شیخ از کاشان فرمود: «بهره ای که من از این جوان بردم، بیش از بهره ای بود که او از من بُرد. » هم چنین گفت: «در مسافرت‌های گوناگونی که داشته ام، بیش از پنجاه مجتهد مسلّم را دیده‌ام که هیچ یک مانند شیخ مرتضی نبوده اند. » هنگام حرکت شیخ از آن شهر، ملااحمد نراقی اجازه مبسوطی به او داد و در آن، شیخ را با بهترین عبارت‌ها ستود.[۲] شیخ و برادرش پس از کاشان به مشهد مقدس وارد شدند و چند ماهی در آن شهر ماندند. سپس از آن جا به تهران آمدند و در مدرسه مادر شاه جای گرفتند. ---------- [۱]: حاج سیدمحمدباقر، فرزند محمدتقی موسوی معروف به حجت الاسلام، اهل شفت رشت بود. وی یکی از فرهیختگان شیعه و فقیه، اصولی، ادیب، ریاضی و رجالی برجسته ای بود که در علوم غریبه از مشاهیر دوران و در مراحل اخلاقی، یگانه زمان بود. درباره تلاش او برای اجرای حدود شرعی، گفته شده است که وی حد قتل را به نقلی بر ۱۲۰ نفر اجرا کرده است. برگرفته از: زندگانی و شخصیت شیخ انصاری، ص ۸۹. [۲]: ریحانة الادب، ج ۱، ص ۱۹۱؛ معارف الرجال فی تراجم العلما و الادبا، ج ۲، ص ۴۰۱. این دو کتاب، مدت ماندن شیخ را در کاشان، سه سال نوشته اند. [۳]: فقهای نامدار، ص ۳۲۶. https://eitaa.com/joinchat/1881866418Cd47922eac2
❇️❇️ 💠دریای فقاهت 🔰شیخ مرتضی انصاری[8]: شیخ و برادرش پس از شش سال مسافرت، به دزفول بازگشتند. مردم برای استقبال از آنان تا چهار فرسخی شهر آمده بودند. شیخ نیز به گرمی از آنان دل جویی و برایشان دعا کرد. پیش از ورود به شهر، شیخ از احوال شیخ محسن برادر شیخ اسداللّه صاحب کتاب مقابس پرسید که در رأس یکی از خاندان‌های علمی دزفول قرار داشت و از عالمان برجسته آن شهر شمرده می‌شد. وقتی شنید که وی در بستر بیماری است، برای آن که یگانگی و همدلی میان خود و او را به مردم نشان دهد، نخست از شیخ محسن عیادت کرد و ساعتی بر بالینش نشست. سپس به منزل خود رفت. شیخ نزدیک به چهار سال در دزفول ماند آن گاه که شیخ محسن از دنیا رفت، شیخ محمدطاهر، فرزند ارشد او در نماز گزاردن بر جنازه پدر مقدم داشت و خود به او اقتدا کرد. این امر سبب شهرت زیادی برای آقاشیخ محمدطاهر گشت. [۱] بازگشت شیخ به نجف اشرف دو علت مهم داشت: ۱. شیخ به مرکز حوزه‌های علمیه هم چون نجف اشرف، علاقه زیادی داشت؛ زیرا در آن جا بیشتر می‌توانست خدمات علمی انجام دهد. ۲. گویند روزی در زمان سکونت شیخ در دزفول، دو نفر برای داوری در یک درگیری شخصی نزد شیخ می‌رسند و قرار می‌شود که شیخ فردا میان آن دو حکم صادر کند. شب هنگام از سوی یکی از شخصیت‌های با نفوذ شهر به شیخ خبر می‌دهند که چون یکی از طرف‌های دعوا از وابستگان اوست، در صدور حکم، از وی جانب داری شود. شیخ کاملاً رنجیده خاطر گشته، می‌فرماید: «ماندن در شهری که با نفوذان آن، در حکم شرع دخالت می‌کنند، صلاح نباشد». از این رو، شبانه تا منطقه سیاه منصور که در دو فرسنگی شهر است، پیاده می‌آید و صبح، الاغی کرایه می‌کند و به خانه حاج سیداحمد جزایری از عالمان شوشتر وارد می‌شود. وقتی صبح آن روز، خبر مسافرت شیخ در شهر دزفول منتشر شد، [۲] جمعیت زیادی از مردم به همراهی عالمان آن جا به شوشتر آمدند تا شیخ را به دزفول بازگردانند. بزرگان شوشتر هرچه اصرار کردند، شیخ خواسته آنان را نپذیرفت و راهی عتبات عالیات شد. شیخ از شوشتر رهسپار عراق گردید و در سال ۱۲۴۹ ه. ق [۳] وارد نجف اشرف شد. در آن روزگار، دو تن از مردان بزرگ علمی شیعه؛ یعنی شیخ علی فرزند شیخ جعفر کاشف الغطا و شیخ محمدحسن (صاحب جواهر) در رأس حوزه نجف بودند. شیخ چند سالی نزد شیخ علی شاگردی کرد تا این که مرجع اهل زمانه گردید. روزی شیخ علی به شیخ جعفر شوشتری فرمود: «گمان نکن که شیخ مرتضی برای بهره بردن از درس در مجلس ما حاضر می‌گردد، بلکه وی شنیده است که در خانواده‌های علمی (نزد بزرگان علم) تحقیقاتی هست. از این رو، برای به دست آوردن آن‌ها در درس ما حاضر می‌شود». پس از این، شیخ چند سال در هیچ حوزه درسی دیگری حاضر نشد و به تدریس و تصنیف روی آورد. گفتنی است در سال ۱۲۴۹ ه. ق؛ یعنی یک سال پس از فوت پدر شیخ، پسر عمویش، خانواده شیخ را به نجف آورد. ---------- [۱]: زندگانی و شخصیت شیخ انصاری، ص ۹۲. [۲]: زندگانی و شخصیت شیخ انصاری، ص ۹۳. [۳]: آشنایی با علوم اسلامی، مرتضی مطهری، صدرا، ۱۳۶۸، چ ۶، ج ۳، ص ۱۰۱. ایشان تاریخ ۱۲۵۲ و ۱۲۵۳ را سال مسافرت آخر شیخ به عتبات برشمرده است. https://eitaa.com/joinchat/1881866418Cd47922eac2
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
❇️❇️ 🎧تدریس کتاب [شرائع الاسلام]، ج9 طهارت (: با نوای استاد رضا حسینی • ⚫از کتب فقهی{ مرحوم محقق حلی} رحمة الله علیه https://eitaa.com/joinchat/1881866418Cd47922eac2
Voice 001.m4a
43.18M
❇️❇️ 💠تدریس کتاب وسائل الشیعه، جلد اول، باب دوم ( ثبوت الکفر و الارتداد بجحود بعض الضروریات و غیرها مما تقوم الحجه فیه بنقل الثقات) ✳️ جلسه چهارم https://eitaa.com/joinchat/1881866418Cd47922eac2
❇️❇️ 💠دریای فقاهت 🔰شیخ مرتضی انصاری[9]: درباره مقام علمی شیخ انصاری گفته اند: سیدحسین کوه کمره ای که از عالمان روزگار شیخ بوده و مجلس درس نیز داشته است، روزی پیش از آمدن شاگردانش در محل درس حاضر شد و در گوشه مسجد، شیخ ژولیده ای را با چند نفر شاگرد در حال تدریس دید. سیدحسین، به درس او گوش داد و احساس کردکه وی بسیار محققانه بحث می‌کند. روز دیگر زودتر آمد و به درس شیخ گوش داد. وقتی تدریس او را دید، اعتقادش بیشتر شد و احساس کرد که از خودش فاضل تر است و اگر شاگردانش به جای درس او، در درس این شیخ حاضر شوند، بهره بیشتری خواهند برد. از این رو، روز دیگر به شاگردانش گفت: «این شیخ که در آن گوشه با چند نفر شاگرد نشسته است، برای تدریس از من شایسته تر است و خود من نیز از او بهره می‌برم؛ همه با هم به درس او می‌رویم. » از آن روز سیدحسین و شاگردانش در مجلس درس شیخ حاضر می‌شدند. [۱] نام استادانی که شیخ در محضر آنان شاگردی کرده و از خرمن دانش ایشان بهره برده، به قرار زیر است: ۱ شیخ حسین انصاری دزفولی: فرزند شیخ احمد و از عالمان بزرگ خوزستان، جامع معقول و منقول و آراسته به زهد و تقوا بود. شیخ حسین در سال ۱۲۵۳ ه. ق در دزفول از دنیا رفت. او سه فرزند به نام‌های شیخ محمدجعفر و شیخ عبدالکریم و شیخ علی اکبر داشت که هر سه از اهل علم بودند. شیخ انصاری تا ۱۷ سالگی از محضر شیخ حسین بهره برده است. [۲] ۲ شریف العلما: ملامحمد یا محمدشریف فرزند حسنعلی آملی مازندرانی از فقیهان بزرگی بود که در علم اصول مهارت داشت و نادره روزگار خود بود. در مجلس درس او بیش از هزار نفر شرکت می‌کردند. شیخ انصاری و سعید العلمایمازندرانی از جمله شاگردان او هستند. وی در سال ۱۲۴۵ ه. ق در کربلا از دنیا رفت.[۳] ۳ و ۴ شیخ موسی و شیخ علی کاشف الغطا: اینان فرزندان شیخ جعفر کبیر معروف به کاشف الغطا هستند که نسبش به مالک اشتر می‌رسد. این دو برادر از مردان علمی و مایه افتخار دانشمندان مذهب جعفری به شمار می‌روند. شیخ انصاری نزدیک به یک سال یا بیشتر نزد شیخ موسی شاگردی کرد. شیخ موسی در سال ۱۲۴۱ ه. ق درگذشت و در کنار قبر پدرش به خاک سپرده شد. شیخ علی نیز در سال ۱۲۵۴ ه. ق به طور ناگهانی در صحن مطهر امام حسین علیه السلام در کربلا، دار فانی را وداع گفت. جنازه اش بر دوش مردم، به نجف اشرف برده شد و نزد پدر و برادرش دفن گردید. شیخ انصاری به مدت ۵ سال از محضر شیخ علی بهره بُرد. ۵ سیدمحمد مجاهد فرزند سیدعلی (صاحب ریاض): از مجتهدان بزرگ و نویسنده کتاب مناهل در فقه است که گاهی صاحب مناهل نیز نامیده می‌شود. وی ۱۳ سال در اصفهان اقامت داشت و عالمان معروف اصفهان در مجلس درسش حاضر می‌شدند. [۴] او کتاب مفاتیح را در علم اصول در آن شهر نگاشت. در سال ۱۲۳۱ ه. ق که خبر درگذشت پدر را شنید، به کربلا بازگشت و ریاست علمی آن جا را به عهده گرفت. شیخ انصاری ۴ سال نزد وی شاگردی کرد. [۵] این استاد بزرگ در سال ۱۲۴۲ ه. ق از دنیا رفت و در کربلا به خاک سپرده شد. ۶ حاج ملااحمد فرزند حاج ملامهدی بن ابی ذر: اهل نراق بود و به این جهت به نراقی معروف شد. ملااحمد نراقی، عالمی معروف و علامه ای مشهور بود و در فقه، اصول، فلسفه و ریاضی مهارت داشت. هم چنین از مذهب‌های باطل و دین‌های منسوخ آگاهی کامل داشت. وی از مشاهیر فقیهان روزگار خود به شمار می‌رفت. نراقی در شعر نیز تبحر داشت و در شعر، تخلّص صفایی را برگزیده بود. ایشان در سال ۱۲۴۵ ه. ق درگذشت که پیکرش را به نجف اشرف بردند و در صحن مطهر امام علی علیه السلام به خاک سپردند. [۶] شیخ نزدیک به ۴ سال در کاشان در مجلس درس ملااحمد نراقی حاضر می‌شد. ---------- [۱]: گلشن ابرار، ص ۳۳۹، برگرفته از: عدل الهی، مرتضی مطهری. [۲]: فقهای نامدار، ص ۳۳۲. [۳]: ریحانة الادب، ص ۱۹۰؛ شریف العلما و سیدمجاهد هم عصر بودند و شیخ چهار سال در درس هر دو شرکت کرد. بار دیگر که از ایران برگشت، یک سال نزد شریف العلما درس خواند. [۴]: زندگانی و شخصیت شیخ انصاری، ص ۹. [۵]: فقهای نامدار، ص ۳۳۲. نویسنده کتاب، مدت شاگردی شیخ نزد سیدمجاهد را دو سال نوشته است. [۶]: زندگانی و شخصیت شیخ انصاری، ص ۱۹۴. https://eitaa.com/joinchat/1881866418Cd47922eac2
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
❇️❇️ 🎧تدریس کتاب [شرائع الاسلام]، ج10 طهارت (: با تدریس استاد رضا حسینی • ⚫از کتب فقهی{ مرحوم محقق حلی} رحمة الله علیه https://eitaa.com/joinchat/1881866418Cd47922eac2
❇️❇️ 💠دریای فقاهت 🔰شیخ مرتضی انصاری[10]: بیشتر مجتهدان و عالمان معروف شیعه در میانه قرن سیزدهم تا اوایل قرن چهاردهم، شخصیت‌های برجسته ای هستند که از مکتب علمی شیخ انصاری برخاسته اند. ناگفته نماند که مقصود از شاگردان شیخ کسانی هستند که در مجلس درس شیخ حاضر می‌گشتند وگرنه شیخ در علم فقه و اصول، شالوده ای ریخته است که پس از او، هر عالم دینی که در جهان تشیّع پرورش یابد، ریزه خوار خوان فضل و دانش شیخ انصاری شمرده می‌شوند.[۱] در جلسه درس شیخ نزدیک به پانصد نفر حاضر می‌شدند. البته میرزامحمد همدانی شاگرد شیخ شمار شاگردان شیخ اعظم را تا سه هزار نفر یا بیشتر برمی شمارد. شاگردان درجه اول و ممتاز شیخ چهار نفرند: ۱. میرزای شیرازی؛ ۲. میرزای رشتی؛ ۳. آقا حسن نجم آبادی (تهرانی) ؛ ۴. آقاسیدحسین کوه کمره ای. خود شیخ فرموده است: «من برای سه کس درس می‌گویم: میرزا محمد حسن شیرازی و میرزا حبیب اللّه رشتی و آقا حسن طهرانی. » در این جا از آقا حسین کوه کمره ای نام برده نشده است. شاید به دلیل سن زیاد، آقا سیدحسین در روزهای آخر عمر در درس شیخ شرکت نمی کرده است.[۲] در این جا، برخی از شاگردان شیخ انصاری را برمی شماریم: ۱ حاج میرزا محمدحسن شیرازی (معروف به میرزای شیرازی و میرزای مجدّد) وی از مجتهدان بزرگ روزگار و جامع معقول و منقول، حاوی اصول و فروع و زعیم شیعه در عصر خود بود. میرزای شیرازی در سیاست نیز صاحب نظر بود و فتوای معروف تحریم تنباکو از اوست. میرزای شیرازی در شعبان ۱۳۱۲ ه. ق در ۸۲ سالگی از دنیا رفت و در نجف اشرف دفن گردید. ۲ حاج میرزا حبیب اللّه رشتی ایشان از عالمان و فقیهان بزرگ امامی بود و پدرانش اهل قوچان بودند. وی علوم خود را نزد مولا عبدالکریم ایروانی در قزوین تکمیل کرد تا آن که در ۲۵ سالگی از این استاد، اجازه اجتهاد گرفت. وی در درس صاحب جواهر و شیخ انصاری شرکت می‌کرد، در حالی که خود در مرتبه بالایی از علم بود. پس از درگذشت شیخ، کار تدریس در حوزه نجف اشرف به محقق رشتی واگذار گردید. وی در سال ۱۳۱۲ ه. ق از دنیا رفت و در صحن مطهر حضرت علی علیه السلام به خاک سپرده شد. [۳] ۳ آقاحسن نجم آبادی تهرانی وی از فاضل ترین شاگردان شیخ بود. پس از وفات شیخ، عالمان در تعیین ایشان برای ریاست علمی و زعامت شیعه اتفاق نظر داشتند، ولی او به دلیل پارسایی و تقوایش، این امر را نپذیرفت و مردم را به میرزای شیرازی ارجاع داد. نجم آبادی در حدود سال ۱۲۸۴ ه. ق به رحمت ایزدی پیوست. ۴ سیدحسین کوه کمره ای یکی از رجال نامی اصول و مراجع مهم شیعه بود. ایشان در کوه کمر به دنیا آمد و در آن جا رشد یافت و به تبریز رفت. از وقتی که شیخ انصاری، درس خارج را آغاز کرد تا زمانی که شیخ زنده بود، وی در درس ایشان شرکت می‌کرد. سید در سال ۱۲۹۱ ه. ق، دار فانی را وداع گفت. ۵ حاج شیخ جعفر شوشتری ۶ سیدجمال الدین اسد آبادی در شعبان سال ۱۲۵۴ ه. ق در روستای اسدآباد همدان به دنیا آمد. چهار سال تمام از محضر شیخ بهره بُرد و در علم تفسیر، حدیث، کلام، حکمت، منطق، ریاضی، طب و هیأت از استادان فن بهره گرفت. تمام مخارج سید در این چهار سال به عهده شیخ بود. سید به کشورهای گوناگون سفر کرد و در راه بیداری و اتحاد مسلمانان بسیار کوشید. ۷ شیخ محمد طه نجف وی یکی از دو نفری است که میرزای شیرازی در احتیاط هایش، مردم را به ایشان ارجاع می‌فرمود. ۸ آخوندمحمدکاظم خراسانی وی دو سال و چند ماه از محضر شیخ بهره بُرد و پس از درگذشت او، تحصیلاتش را نزد میرزای شیرازی به پایان رساند. ایشان ۱۲۰ نفر مجتهد تربیت کرده است. آخوند خراسانی از کسانی است که به واجب بودن مشروطیت، برکناری محمدعلی شاه قاجار از قدرت و لزوم اتحاد و هماهنگی میان مسلمانان، حکم قطعی صادر کرد. مشهورترین کتابش، کفایه الاصول است که در حوزه‌های علمیه تدریس می‌شود. ۹ میرزا محمد همدانی کاظمی صاحب کتاب فصوص الیواقیت فی نصوص المواقیت است. ۱۰ شیخ اسماعیل برغانی ۱۱ ملا فتحعلی سلطان آبادی ۱۲ شیخ محمدحسن مامقانی ۱۳ حاج میرزا ابراهیم خویی ۱۴ شیخ ابوالقاسم دامغانی ۱۵ حاج میرزا حسین نوری ۱۶ شیخ جعفر کاشف الغطا ۱۷ میرزاجواد آقا مجتهد تبریزی ۱۸ میرزامحمدحسن آشتیانی ۱۹ حاج سیدعبدالصمد جزایری[۴] ---------- [۱]: زندگانی و شخصیت شیخ انصاری، ص ۲۰۱؛[۲]: ابعاد شخصیت شیخ انصاری، صص ۵ ۶. [۳]: ابعاد شخصیت شیخ انصاری، ص ۲۷؛ اسلام مجسّم، نوری همدانی، ص ۷۵. [۴]: زندگانی و شخصیت شیخ انصاری، صص ۲۶۱ و ۲۸۰. نک: زندگانی و شخصیت شیخ انصاری، صص ۳۴۸ و ۳۵۹؛ دائرة المعارف تشیع، ج ۲، ص ۵۵۸؛ فقهای نامدار، ص ۳۳۴؛ مکارم الآثار، ج ۲، صص ۴۸۷ ۵۱۷. نویسنده مکارم الآثار، نزدیک به سیصد شاگرد را نام برده است. https://eitaa.com/joinchat/1881866418Cd47922eac2
استاد حمید وحیدی.mp3
1.2M
استاد حمید وحیدی مطلب سخت وپیچیده اگر برایتان تثبیت شد، دیگر به زودی از یادتان نمیرود. عمدا باید کتاب یک مقدار سخت باشد، این مطلب را امثال شیخ انصاری ها عملا ارائه کردند. https://eitaa.com/joinchat/1881866418Cd47922eac2
❇️❇️ 💠دریای فقاهت 🔰شیخ مرتضی انصاری[11]: شیخ در آموزش، روش خاصی داشت. او با زبانی ساده و زیبا درس می‌گفت و با بهترین بیان و برهان، نظر خود را اثبات می‌کرد. گاه نظر بیشتر عالمان پیشین را نمی پذیرفت و از یک رأی و نظر نادر پشتیبانی می‌کرد. دیدگاه‌های گوناگون را نقل نمی کرد، بلکه به زیبایی، آرای محققان و عالمان را اثبات می‌کرد. حافظه بسیار خوب و هوش بالایی داشت. کتاب مطوّل نوشته تفتازانی را چهل بار در دوران درسی و تدریسش، دوره کرد. ایشان در دانش‌های گوناگونِ نحو، صرف، منطق، معانی و بیان چیره دست بود.[۱] اجازه نزد عالمان امامیه بر دو نوع است: ۱. اجازه اجتهاد؛ ۲. اجازه روایت. اجازه اجتهاد آن است که مجتهد جامع الشرایطی، به دیگری که شرایط اجتهاد را دارا باشد، اجازه دهد تا احکام شرعی را از منابع اسلامی استنباط کند. این اجازه، برای گیرنده آن اطمینان علمی ایجاد می‌کند. پس از درگذشت صاحب جواهر، چهارصد مجتهد مسلّم، نه تنها اجتهاد شیخ، بلکه اَعْلَم بودن وی را نیز تصدیق کردند.[۲] اجازه روایتی آن است که مجتهدی به مجتهدی دیگری اجازه دهد تا روایت‌های یک کتاب حدیثی را نقل کند، هر چند آن کتاب نوشته خودش نباشد. این اجازه فایده‌های بسیاری دارد. کسانی که به شیخ، اجازه روایت داده اند عبارتند از: ۱ حاج ملااحمد نراقی؛ ۲ سیدصدرالدین عاملی؛ ۳ شیخ محمد سعید دینوری. -•_-•_-•_-•_-•_-•_-•_-• [۱]: معارف الرجال فی تراجم العلما و الادبا، ج ۲، ص ۴۰. [۲]: زندگانی و شخصیت شیخ انصاری، ص ۹۷. https://eitaa.com/joinchat/1881866418Cd47922eac2
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
❇️❇️ 🎧تدریس کتاب [شرائع الاسلام]، ج11 طهارت (: با تدریس استاد رضا حسینی • ⚫از کتب فقهی{ مرحوم محقق حلی} رحمة الله علیه https://eitaa.com/joinchat/1881866418Cd47922eac2
❇️❇️ 💠دریای فقاهت 🔰شیخ مرتضی انصاری[12]: با آن که چشم شیخ ضعیف بود و در امور مرجعیت تشیّع و رسیدگی به تربیت و تدریس عالمان علوم دینی، گرفتاری‌های فراوانی داشت، بیش از سی جلد کتاب نوشت که هر کدام در موضوع خود کم نظیرند. وی در هر زمینه ای که قلم زده، چنان آن موضوع را بررسی کرده است که نکته ناگفته ای باقی نگذارده و به اصطلاح اهل فن، ورود و خروجش کاملاً آشکار است. خوشبختانه بیشتر نوشته‌های ایشان به چاپ رسیده است. آثار قلمی شیخ به قرار زیر است: ۱ رساله ای در ارث ۲ رساله ای در تقیه ۳ رساله ای در تیمم ۴ رساله ای در خمس ۵ رساله ای در زکات ۶ رساله ای در صلات ۷ رساله ای در تقلید (در این رساله درباره تقلید میت و اَعلم بحث شده است). ۸ رساله ای در رضاع ۹ رساله ای در خلل ۱۰ حاشیه بر استصحاب قوانین ۱۱ مناسک حج ۱۲ حاشیه بر نَجاةُ العبادِ شیخ محمدحسن نجفی (صاحب جواهر) توضیح این که وقتی با اصرار از شیخ خواسته شد رساله عملیه خود را منتشر کند، وی از شدت ورع و رعایت احتیاط نمی پذیرفت تا این که سرانجام به احترام عالمان پیشین و باقی ماندن نامشان، بر بعضی از رساله‌ها حاشیه نوشت که از جمله آن‌ها همین کتاب حاشیه بر نجاة العباد است. ۱۳ حاشیه بر حاشیه بغیة الطالب ۱۴ کتاب طهارت ۱۵ کتاب رجال ۱۶ رساله ای در قطع ۱۷ رساله ای در ظنّ (این رساله، به نام رسالة فی حجیة المظنة چاپ شده است). ۱۸ رساله ای در اصالة البرائة ۱۹ رساله ای در استصحاب ۲۰ رساله ای در تعادل و تراجیح پنج رساله اخیر در یک مجلّد گردآوری شده و فرائد الاصول فی تمییز المقبول یا رسائل نام گرفته است. ۲۱ رساله ای در قاعده «لا ضرر و لا ضرار» ۲۲ رساله ای در قضاء عن المیت ۲۳ رساله ای در تحقیق مسأله مشتق ۲۴ مواسعه و مضایقه ۲۵ اثبات التسامح فی ادلة السنن ۲۶ رساله ای در قاعده «من ملِکَ شَیْئا مَلک الاقرار بِه» ۲۷ مکاسب یا متاجر (از کتاب‌های درسی حوزه‌های علمی است). ۲۸ اصول الفقه (مشتمل بر ۶۲ بحث از بحث‌های اصول فقه است). ۲۹ رساله در رد کسانی که اخبار را قطعیة الصدور می‌دانند. ۳۰ رساله ای در قرعه ۳۱ حواشی متفرقه بر عوائد نراقی ۳۲ رساله ای در ردّ حرام بودن متعه [۱] ---------- [۱]: ریحانة الادب، ج ۱، ص ۱۹۳؛ مکارم الآثار، صص ۴۸۷ ۵۱۷. https://eitaa.com/joinchat/1881866418Cd47922eac2
شرائع، استادحسینی، ج۱۲،طهارت.mp3
7.43M
❇️❇️ 🎧تدریس کتاب [شرائع الاسلام]، ج12 طهارت (: با تدریس استاد رضا حسینی • ⚫از کتب فقهی{ مرحوم محقق حلی} رحمة الله علیه https://eitaa.com/joinchat/1881866418Cd47922eac2
💠انواع معانی (حجة) در کلمات اصولیین: ۱_وجوب متابعت، القطع حجة أی یجب متابعته ۲_طریقیت به سوی واقع، القطع حجة أی طریق إلی الواقع ۳_معذور بودن، القطع حجة أی معذر عند الخطاء ۴_منجز بودن، القطع حجة أی منجز للواقع عند الإصابه ۵_ما یحتج به علی الغیر، القطع حجة أی به یحتج المولی علی العبد ان کان قطعه موافقا للواقع ولم یعمل والعبد علی المولی اذا عمل به والحال انه مخالف للواقع ۶_مجموعه صغرا وکبرای منطقی، کما هو المعروف عند المناطقه ۷_حد وسط در استدلال، لأن الاوسط ما به یحتج لثبوت الاکبر للاصغر ۸_اصطلاح اصولی، أی کل شیئ یثبت متعلقه ولایبلغ درجة القطع [منبع: شرح رسائل استاد علی محمدی، ج۱؛ص۱۳_۱۴] https://eitaa.com/joinchat/1881866418Cd47922eac2
Voice 001.m4a
34.95M
❇️❇️ 💠تدریس کتاب وسائل الشیعه، جلد اول، باب دوم ( ثبوت الکفر و الارتداد بجحود بعض الضروریات و غیرها مما تقوم الحجه فیه بنقل الثقات) ✳️ جلسه پنجم https://eitaa.com/joinchat/1881866418Cd47922eac2
❇️❇️ 💠دریای فقاهت 🔰شیخ مرتضی انصاری[13]: پس از محقق حلی، علامه حلی و شهید اول، شیخ انصاری تنها کسی است که کتاب هایش از سوی عالمان بعدی، همواره حاشیه خورده و شرح شده است،[۱]به گونه ای که تا کنون، بیش از ۲۰۰ نفر از عالمان بزرگوار مانند: آخوند ملامحمدکاظم خراسانی، سیدمحمدکاظم یزدی، حاج میرزاحبیب اللّه رشتی، میرزاحسن آشتیانی و شیخ محمدحسن کاشف الغطا بر کتاب‌ها و نوشته‌های شیخ، حاشیه و تعلیقه نگاشته اند.[۲] با توجه به این که دو اثر شیخ (مکاسب و رسایل) از اهمیت فراوانی برخوردار است، به شرح اجمالی آن دو می‌پردازیم: 🔹۱ کتاب مکاسب (متاجر) کتاب مکاسب یکی از عمیق ترین و دقیق ترین کتاب‌های فقهی شیعه به شمار می‌رود و در سه بخش مکاسب مُحَرَّمه، بیع و خیارات تنظیم شده است. پدید آورنده توانا و چیره دست آن، در این سه بخش، به بیان احکام معاملات و خرید و فروش و ملحقات آن پرداخته است. شیخ بزرگوار در این کتاب، آرای فقیهان بزرگ شیعه را نقد و تجزیه و تحلیل کرده و در هر مسأله، نظر خود را با منطقی محکم و استدلال‌های روشن بر کرسی اثبات نشانده است. از این رو، کتاب مکاسب را می‌توان میدان تبادل آرا و معرکه استدلال‌های گوناگون فقهی دانست. در یک کلام، مکاسب، خلاصه و حاصل عمر پر برکت شیخ بزرگوار و محصول سال‌ها تحقیق و تتبّع ایشان است. در بزرگی شأن این کتاب همین بس که برای سالیان سال، منبع درسی استادان و طلاب حوزه‌های علمیه بوده است و هنوز از کتاب‌های مهم درسی حوزه‌های علمیه به شمار می‌رود. مکاسب، نماد فقه سنتی اسلام و نماینده پویایی و بالندگی فقاهت است. دریای بی کرانه ای است که علمای امت، در آن به غواصی پرداخته و گوهرهای ناب آن را به جهان دین و دانش عرضه کرده اند. به راستی کیست که در وادی فقه و فقاهت، اندک اطلاعی داشته باشد، ولی نام مکاسب شیخ انصاری رحمه الله را نشنیده و از یافته‌های علمی آن استفاده نکرده باشد؟![۳] 🔹۲ کتاب رسایل (فراید الاصول) بر اهل فن پوشیده نیست که بالندگی مکتب اسلام ناب و پاسخ گو بودن آن به تمام مسایل در همه عصرها و قرن ها، در گرو اجتهاد و جهاد علمی و عملیِ فرزانگان این مکتب است. اجتهاد نیز با دانش‌های گوناگونی مانند: ادبیات عرب، تفسیر، رجال، حدیث و اصول فقه پیوند دارد. در این میان، اصول فقه، ریشه و اساس استنباط احکام شریعت است.[۴]از سوی دیگر، به تصدیق اربابان نظر، تا کنون هیچ کتابی محکم تر و دقیق تر از کتاب شریف فرائد الاصول (رسایل) در زمینه اصول فقه نگارش نیافته است. دانشمندان و عالمان بزرگ، این کتاب را به دلیل دارا بودن رموز و نکات بی شمار، بارها و بارها شرح و تفسیر کرده اند و هم اکنون نیز در حوزه‌های علمیه در سطح عالی تدریس می‌شود.[۵] •٠•٠•٠•٠•٠•٠•٠•٠•٠•٠•٠•٠•٠•٠•٠••••٠•٠•٠•٠•٠•٠•٠•٠•٠•٠•٠•٠•٠ [۱]: آشنایی با علوم اسلامی، ج ۳، ص ۱۰۱؛ شیخ اعظم انصاری و مسأله ولایت فقیه، احمد آذری قمی، دبیرخانه کنگره بزرگداشت شیخ اعظم انصاری، ص ۶. [۲]: فقهای نامدار، ص ۳۳۱. [۳]: در محضر شیخ انصاری شرح خیارات، جواد فخار طوسی، نشر مرتضی، ۱۳۷۱، چ ۲، ج ۱، صص ۷ ۸. [۴]: شرح کفایه الاصول، علی محمدی خراسانی، نشر الامام الحسن بن علی، ۱۳۷۹، چ ۱، ج ۱، مقدمه. [۵]: تشریح المقاصد فی شرح الفراید، سید محمدجواد ذهنی تهرانی، نشر حاذق، چ ۲، ج ۱، ص ۷. https://eitaa.com/joinchat/1881866418Cd47922eac2
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
❇️❇️ 🎧تدریس کتاب [شرائع الاسلام]، ج13 طهارت (: با تدریس استاد رضا حسینی • ⚫از کتب فقهی{ مرحوم محقق حلی} رحمة الله علیه https://eitaa.com/joinchat/1881866418Cd47922eac2
❇️❇️ 💠دریای فقاهت 🔰شیخ مرتضی انصاری [14]: شیخ در زهد و عبادت، یگانه روزگار و در میان خاص و عام مشهور بود. ایشان حتی در میان غیر شیعه به زهد و پارسایی معروف است و در این باره داستان‌هایی بر سر زبان هاست که بیان می‌شود: ۱. سلطان عثمانی چون از والی عراق که از اهل سنت بود احوال شیخ را پرسید، وی در پاسخ گفت: «و اللّه هو الفاروق الاعظم؛ به خدا سوگند! او فاروق اعظم است». ۲. در ایام حکومت نجیب پاشا قرار شد کسی جز نظامیان، در کربلا و نجف تفنگ نیاورد. به همین دلیل، در دروازه شهر، تفنگ زایران را می‌گرفتند و نام صاحبش را بر کاغذی نوشته، به آن می‌چسباندند و چون از شهر بیرون می‌آمد، تفنگش را به او می‌دادند. برخی خبرچینان که بغض شیخ انصاری را در دل داشتند، به حاکم نجف گفتند که مردم، تفنگ‌های بسیاری به رسم امانت، در خانه شیخ مرتضی پنهان کرده اند. حاکم، صاحب منصبی را که از اهل تسنّن بود، مأمور کرد تا با مأموران وارد خانه شیخ شوند و هر چه تفنگ در آن جا بود، بیاورند. آنان بی خبر به خانه استاد اعظم آمدند و اتاق ها، سردابه ها، چاه‌ها و دیوارهای خانه را به دقت گشتند، ولی اثری از جنگ افزار ندیدند. حتی دیدند خانه شیخ فرش ندارد و چیزی نیافتند مگر چند وصله گلیم کُهنه و لحاف‌های بروجردی از بین رفته و اندکی وسایل مِسی که در خانه‌های فقیران نیز یافت می‌شود. مأمور شگفت زده شد و نزد حاکم رفت و گفت: «مردم خلافِ واقع گفته اند. این مرد کاملاً از دنیا و امور دنیایی کناره گیری کرده است». [۱] ۳. بالیوز، نماینده سیاسی انگلستان در بغداد که دو سال در پی شرف یابی به خدمت شیخ بود و موفق نشده بود، سرانجام روزی در بیابان، هنگامی که شیخ برای زیارت حضرت سلمان می‌رفت، او را از دور دید و گفت: «به خدا سوگند! وی یا عیسی بن مریم یا نایب خاص او است». [۲] ۴. روزی همسر شیخ انصاری از او خواست تا چادر شبی برای پوشانیدن رخت خواب‌های منزل خریداری کند. شیخ به دلیل تقوا و پارسایی اش، بدین کار تن در نداد. همسر شیخ که از نمایان بودن رخت خواب‌ها در گوشه اتاق ناراحت بود، پس از ناامید شدن از جلب موافقت شیخ، در خرید گوشت صرفه جویی می‌کرد. وی به جای سه سیر گوشت، تا مدتی دو سیر و نیم می‌خرید و با مبلغی که از این راه پس انداز می‌شد، توانست یک چادر شب بخرد. وقتی شیخ، آن چادر را دید و چگونگی خرید آن را دانست، با ناراحتی گفت: «افسوس که تا به حال، مقداری از وجوه بیت المال بی جهت مصرف شده است. من گمان می‌کردم سه سیر گوشت، حداقلی است که ما می‌توانیم با آن زندگی کنیم و اکنون به نادرستی این پندار پی بردم. » آن گاه دستور داد تا آن چادر شب را پس دهند و از آن روز به بعد، به جای سه سیر گوشت، دو سیر و نیم بخرند. [۳] ۵. میرزاحبیب اللّه رشتی از شاگردان عالم و زاهد شیخ بود. روزی بر منبر درس گفت: «شیخ استاد، علمش را به من و ریاست و سیاستش را به میرزای شیرازی داد، ولی زهدش را با خود برد. » یکی از شاگردان از پای منبر به او گفت: «جناب استاد! شما نیز بسیار زاهدید». میرزا حبیب اللّه با این که خود انسان وارسته ای بود، پاسخ داد: «ما و شما معنای واقعی زهد را نفهمیده ایم. به یاد دارم در سفری که در خدمت شیخ به زیارت کربلا می‌رفتیم، در میانه راه، توشه و غذای سفر ما تمام شد. از یک روستا، ظرف ماستی آوردند تا شیخ آن را بخرد و با نانش میل کند. شیخ، بهای ظرف ماست را از فروشنده پرسید. وی جواب داد: چهار پول (هر چهل پول برابر با یک ریال بوده است)، در حالی که ارزش چنان ماستی درآن زمان، بیش از دو پول نبود. شیخ به آن شخص گفت: چون این جا صحراست و ما هم به ماست تو نیازمندیم، من ماست را به بهای سه پول از تو می‌خرم، ولی ماست فروش نپذیرفت. شیخ ماست را نخرید و نان خشک خود را در آب خیس کرد و خورد. ما سبب این عمل را از شیخ پرسیدیم. گفت: نفس من حق بیش از یک پول را بر من ندارد».[۴] ---------- [۱]: زندگانی و شخصیت شیخ انصاری، ص ۱۱۱. [۲]: زندگانی و شخصیت شیخ انصاری، ص ۱۰۹. [۳]: سیمای فرزانگان، ص ۴۳۰. [۴]: استاد الفقها، ص ۱۶۴. https://eitaa.com/joinchat/1881866418Cd47922eac2
استاد، مبلغی .mp3
591.6K
❇️❇️ 🎙علوم رجال، درایه، حدیث و... را چگونه باید خواند؟ 🔹همه را باید خواند، اما در علم درایه شناخت اصطلاحات کافی است. 🔸 را به نظر من همه باید بخوانند، که اگر نخوانند خسارتش زیاد است. 💠استاد مبلغی 🔸کپی مطالب با ذکر منبع🔸⏬ https://eitaa.com/joinchat/1881866418Cd47922eac2
❇️❇️ 💠دریای فقاهت 🔰شیخ مرتضی انصاری[15]: ۶. شخصی عبای بسیار خوبی را به عنوان هدیه به شیخ تقدیم کرد. شیخ عبا را پوشید و از آن بسیار تعریف و از آورنده آن تشکر کرد. سپس به ملارحمت اللّه، خادم خود دستور داد تا عبا را به بازار ببرد و بفروشد و با پول آن چند عبا بخرد. خادم چنین کرد. آن گاه شیخ، عباها را به طلاب نیازمند داد و خود یکی از آن‌ها را برداشت و پوشید. [۱] ۷. ناصرالدین شاه در سفر مشهد به خدمت فیلسوف معروف، ملاهادی سبزواری رسید. او را روی گلیمی کهنه دید و فیلسوف با همان وضع فقیرانه از او پذیرایی کرد. شاه روزی به یکی از خاصّان خود گفت: «ملاهادی را مردی بسیار زاهد یافتم. » آن شخص گفت: «شیخ انصاری از او هم زاهدتر بود؛ زیرا دنیا به شیخ روی آورد، ولی شیخ آن را نخواست، ولی دنیا به ملاهادی سبزواری روی ننمود. » شاه قاجار گفت: آری! [۲] ۸. هنگامی که شیخ خواست دخترش را به ازدواج برادرزاده اش، شیخ محمدحسن انصاری درآورد، حاج محمد صالح کبه، وکیل شیخ در بغداد به نجف آمد و از ایشان خواست تا اجازه دهد وی تمام مخارج این امر خیر را از مال خویش بپردازد. شیخ اجازه نداد و نپذیرفت و مراسم عروسی را با جهیزیه بسیار ناچیز انجام داد. [۳] ۹. از دختر شیخ نقل شده است: «در کودکی وقتی به مکتب می‌رفتم، رسم بود شاگردان، ناهارشان را به مکتب می‌آوردند و همراه با خانم معلم غذا می‌خورند. روزی به مادرم گفتم: از منزلِ برخی از عالمان، سینی‌های غذا که در آن چند نوع طعام هست، به مکتب می‌آورند، ولی شما برایم نان و قدری تره می‌فرستید، به گونه ای که من شرمنده می‌شوم. شیخ سخن مرا شنید و با حالت تغیّر فرمود: بار دیگر نان تنها برای او بفرستید تا نان و تره به دهنش خوش آید».[۴] ۱۰. دارایی شیخ هنگام وفات، معادل هفده تومان پول ایرانی بود که همان مقدار هم بدهی داشت، به گونه ای که بازماندگانش توانایی برگزاری مراسم عزا را نداشتند و یکی از اشراف وقت، آن را به عهده گرفت. شیخ انصاری از حقوق شرعی استفاده نمی کرد و حتی یک پول از حقوق فقیران را تصرف نکرد.[۵] عبادت‌های شیخ از سن بلوغ تا آخر عمر، گذشته از واجبات و نافله‌ها و دعاها و تعقیبات، به قرار زیر بوده است: ۱. قرائت یک جزء کلام اللّه ؛ ۲. نماز حضرت جعفر طیار؛ ۳. زیارت جامعه و عاشورا در هر روز.[۶] ---------- [۱]: استادالفقها، ص ۱۶۵. [۲]: استادالفقها، ص ۱۶۵. [۳]: زندگانی و شخصیت شیخ انصاری، ص ۱۱۲. [۴]: زندگانی و شخصیت شیخ انصاری، ص ۱۱۲؛ سیمای فرزانگان، ص ۶۵۸. [۵]: شرح حال رجال ایران، ج ۶، ص ۲۶۱؛ زندگانی و شخصیت شیخ انصاری، صص ۱۱۲ ۱۱۳؛ ریحانه الادب، ج ۱، ص ۱۹۲؛ سیمای فرزانگان، ص ۴۵۸. [۶]: قصص العلما، ص ۱۱۳. https://eitaa.com/joinchat/1881866418Cd47922eac2
استا د مبلغی.mp3
609.7K
❇️❇️ 🎙چرا در گذشته زودتر به میرسیدند؟ ⭕چون اجتهاد خیلی مقدماتِ چندانی نداشت و وصول به آن سهل تر بود، بعدا پیچیده تر شد و اقوال ونگاه ها بیشتر شد. 🔵 فقیهانی که به اجتهاد میرسیدند به سادگی نبود، شب و روز نداشتند. آقای شب ها تا صبح بیدار میماند، وگاهی اوقات مطالعه وی حتی تا حدی طول میکشید که نزدیک به قضا شدن نمازش میشد، وی غرق در مطالعه بود. میکردند اینطور نیست که زود به اجتهاد میرسیدند. 🔴الان کار نمیکنند، اگر کار کنند خیلی شاید بتوان بهتر از گذشتگان بود... 💠استاد مبلغی 🔸کپی مطالب با ذکر منبع🔸⏬ https://eitaa.com/joinchat/1881866418Cd47922eac2
❇️❇️ 💠دریای فقاهت 🔰شیخ مرتضی انصاری [16]: با وجود آن همه وجوه شرعی که شیعیان برای شیخ می‌فرستادند، وی مانند یک فقیر، زندگی را می‌گذراند. حتی اموالی را که به عنوان هدیه به وی می‌دادند، میان طلاب و نیازمندان تقسیم می‌کرد. [۱] بازرگانان بغداد مبلغ قابل توجهی از حلال ترین سرمایه خود را برای شیخ فرستادند و پیغام دادند که این مبلغ از وجوه شرعی نیست تا شما اشکال کنید و آن را مصرف نکنید، بلکه از سرمایه خود ماست که می‌خواهیم به شما ببخشیم تا در کهولت سنی که دارید، در رفاه باشید. شیخ آن وجه را نپذیرفت و فرمود: «حیف نیست حال که عمری را به فقر گذرانده ام، در این آخر عمر خود را غنی کنم و نامم از فهرست فقیران محو شود و در آخرت، از مقام آن‌ها بازمانم».[۲] شیخ منصور انصاری برادر شیخ انصاری در زمان مرجعیت عامه شیخ، به قصد زیارت راهی مشهد مقدس گشت. هنگام حرکت، شیخ انصاری به او فرمود: در این سفر، خواه ناخواه، میان تو و شاه و امیران دولت ایران، ملاقاتی روی خواهد داد. عزت نفست را از دست مده و از آن‌ها پولی قبول مکن و بدین وسیله، خود را بنده آنان نساز! وگرنه اگر چیزی از ایشان پذیرفتی، دیگر پیش من نیا و در بازگشت از مشهد، در دزفول بمان».[۳] در دوران رهبری شیخ انصاری که وجوه شرعی بسیاری به وی می‌رسید، خانواده اش از نظر معیشتی در وضع سختی به سر می‌بردند و هزینه ناچیزی که شیخ برای خانه کنار می‌گذاشت، برای گذران زندگی کافی نبود. از این رو، همسرش نزد یکی از عالمان که پیش شیخ احترام و منزلتی داشت، از کمی مقرّری خانه شکایت کرد و از او خواست تا در این باره با شیخ گفت وگو کند تا اندکی بر آن افزوده شود. آن عالم خدمت شیخ رفت و خواسته خانواده را بیان کرد. شیخ به سخنان وی به طور کامل گوش داد، ولی هیچ نگفت. وقتی به خانه آمد، به همسرش فرمود: «لباس‌های مرا شست و شو ده و آب‌های چرکین آن‌ها را نگه دار و دور مریز. » همسر شیخ به فرموده شیخ عمل کرد. شیخ فرمود: «آب‌های چرکین را بیاور! » وقتی که آب‌ها را آورد، به همسرش گفت: «بنوش! » او گفت: «بنوشم. یعنی چه؟ انسان از این چیزها متنفّر است و عاقل چنین نمی کند. » شیخ فرمود: «این مال‌هایی که پیش من است، در نظرم مانند همین آب چرکین است. همان گونه که تو نمی توانی و نمی خواهی از این آب بنوشی، من هم حق ندارم و برایم جایز نیست تا به شما بیش از آن چه اکنون می‌دهم، بپردازم؛ زیرا این سرمایه ها، حقوق فقیران است و شما با دیگر نیازمندان در نظرم یکسانید».[۴] آیت اللّه العظمی موسی زنجانی می‌فرماید: «با وجود این که بسیاری از خواص، شیخ را بر صاحب جواهر مقدم می‌دانسته اند، ولی هر چه سراغ شیخ می‌روند که رساله بنویسد، او می‌گوید صاحب جواهر هست و به خود اجازه نمی دهد که در مقابل صاحب جواهر، موجودیتی برای خود قایل شود و رساله بدهد. این مطلب هم بر عقل و هم بر تقوای فوق العاده ایشان دلالت دارد».[۵]عالم بزرگوار آقامیرزامحمدتقی اردوبادی از مظفرالدین شاه قاجار و او نیز از یکی از عالمان نقل می‌کند: «وقتی در نجف اشرف، محضر شیخ انصاری حاضر می‌شدم، شبی در عالم واقعه، شیطان را دیدم که چند ریسمان در دست داشت. پرسیدم: این‌ها را برای چه به دست گرفته ای؟ گفت: این‌ها را به مردم می‌بندم و به سمت خود می‌کشم. در روز گذشته یکی از این‌ها را به گردن شیخ مرتضی انصاری انداختم و از اتاقش تا بیرون کوچه کشیدم، ولی در میان کوچه از قید رها شد و برگشت. وقتی بیدار شدم، خواب خود را نزد شیخ عرض کردم. شیخ فرمود: شیطان راست گفته است. شیطان دیروز می‌خواست به لطایف الحیل مرا گول زند؛ زیرا چیزی در خانه لازم شده بود و من پولی نداشتم. با خود گفتم یک قِران از سهم امام را که نزد من بی مصرف مانده است، به عنوان قرض برمی دارم و سپس ادا می‌کنم. وقتی آن پول را برداشتم و به کوچه آمدم، پشیمان شدم و آن را به جای اوّلش برگرداندم».[۶]هنگامی که نزدیک بیست هزار تومان نزد شیخ آورده بودند و او به تقسیم آن مشغول بود، شخصی آمد و چهار تومان طلب خود را از شیخ می‌خواست و می‌گفت: «برای شما مقداری گندم آورده بودم و مبلغ آن هنوز نرسیده و طول کشیده است. » شیخ فرمود: «چند روز دیگر مهلت بدهید. » آن مرد پذیرفت و رفت. پرسیدند: «یا شیخ! این مقدار سرمایه در دست شماست، چرا طلب مردِ کاسب را ندادید و از او مهلت خواستید؟ » فرمود: «این‌ها مال فقیران است و ربطی به من ندارد و از مال خود چیزی ندارم. می‌خواهم این فرش را بفروشم و ادای دین کنم».[۷] [۱]: زندگانی و شخصیت شیخ انصاری، ص ۱۱۰؛ فقهای نامدار، ص ۳۲۷. [۲]: زندگانی و شخصیت شیخ انصاری، ص ۱۱۱؛ سیمای فرزانگان، ص ۳۹۸. [۳]: سیمای فرزانگان، ص ۳۹۹. [۴]: سیمای فرزانگان، ص ۴۲۹. [۵]: ابعاد شخصیت شیخ انصاری، صص ۱۵ ۱۶.[۶]: زندگانی و شخصیت شیخ انصاری، ص ۱۱۴. [۷]: زندگانی و شخصیت شیخ انصاری، ص ۱۱۴. @Charayea