معنی چشم انتظاری را نفهمیدم ولی...
جان مادرهای مفقودالاثرها العجل...
#شهید_ابراهیم_هادی
@knhene
مقام معظم رهبری حضرت آیت الله العظمی خامنه ای(مد ظله العالی):
درشبکہهاۍاجتماعـے
فقطبہفڪرخوشگذرانےنباشید
شماافسرانجنگنرمهستید✋🏻
عرصہجنگنرمبصیرتـےعمارگونہ
ومقاومتـےمالڪاشتروارمیطلبد🤞🏼🌱 !
#امر_فرمانده
@knhene
هدایت شده از 💎مفاخراستانیـــزد💎
علمدار مبارزه با بهاییان
پیش از بازگشت شهید صدوقی به یزد، بهاییان قدرت زیادی یافته و پستهای کلیدی برخی از نهادها را در اختیار گرفته بودند.
آنان چنان جسور شده بودند که شبانه با بیل و کلنگ به جان یک خانواده شیعه ابرکوهی افتاده و سر آنان را قطعهقطعه کردند. البته این ماجرا با پیگیری آیتالله سید ابوالقاسم کاشانی به محکوم شدن آنان منجر شد.
بهاییان ساکن یزد، مبلغان دینی را در مسیر برگزاری مراسم عزاداری سالار شهیدان میربودند. به عنوان نمونه، آنان مرحوم حاج شیخ غلامرضا یزدی را چند بار ربودند؛ که با تلاشهای مرحوم وزیری ایشان آزاد شد.
پس از بازگشت شهید صدوقی به یزد روزگار بهاییان سیاه و بسیار محدود شدند.
اما کوتاه کردن دست بهاییان توسط ایشان، به استان یزد محدود نشد و ایشان حرکات آنان را در استانهای همجوار نیز رصد کرده و آنان را محدود ساخت.
برای نمونه، زمانی که بهائیان تصمیم گرفتند تا با خرید خانههای اطراف خانه علیمحمد باب، مركز بزرگی برای تبلیغات فرقه گمراه خود در شیراز به وجود آورند، ایشان برای درهم شكستن این توطئه خانهای مناسب را در همان محله به قیمت گزافی خرید و به مدرسه علمیه تبدیل كرده و آنان را در نیت شوم خود ناکام گذاشت.
@maosya
هدایت شده از فرهیختگانحوزویمیبد
عدالت در مواجهه با مردم
میزان پرداختی قشر مستضعف و مرفهین سرمایهدار باید متفاوت باشد و بر اساس عدالت و میزان بهرهبرداری آنان از امکانات شهر باشد.
#مطالبات_مردمی_از_شورای_ششم
@fahome
هدایت شده از 💎مفاخراستانیـــزد💎
كرامت امام خمینی ره از زبان نخستین سردار مقاومت
بعد از فتح خرمشهر حاج احمد به دیدار امام خمینی رفت.
در این عملیات ترکش به زانوی حاج احمد خورده بود و پایش اصلا خم نمیشد و از عصا استفاده میکرد.
او لنگان لنگان به منزل امام رفته و حدود بیست دقیقهای با ایشان دیدار کرد.
حاج احمد که بیرون آمد گفتم: حاجی عصایت را چه کار کردی؟
حاجی یک نگاهی به پاهایش و یک نگاه به بیت امام کرد و گفت: وقتی خدمت امام رسیدم و خواستم بنشینم، به ایشان گفتم: آقا ببخشید من پایم ترکش خورده و خم نمیشود، شرمندهام باید پایم را دراز کنم.
حضرت امام فرمودند: اشکال ندارد پسرم، پایت را دراز کن. امام از روی کاناپهای که بر روی آن نشسته بودند، خم شدند و دستشان را روی زانوی زخمی من گذاشتند و سه بار روی زانوی من زدند و گفتند:
انشاالله خوب میشود،
انشاالله خوب میشود،
انشاالله خوب میشود.
گزارش عملیات بیتالمقدس را خدمت امام دادم، دست امام را بوسیدم و بلند شدم که بیرون بیایم؛ یادم رفت عصایم را بردارم و با همان حالت بلند شدم و بیرون آمدم و الان هم پیش تو هستم و پایم هم هیچ مشکلی ندارد.
سه روز بعد از این ماجرا حاج احمد بدون عصا به سوریه رفت.
@maosya
آیت الله العظمی خامنه ای:
شوراهای شهر و شهرداران سراسر کشور باید امانتدار رای،اعتماد،محیط زندگی و اخلاق و فرهنگ مردم باشند
@knhene