اشعار شاعر ومداح عاشورائ کربلای رحمان سلیمانی سولدوزلو
جوشی
عباس ابن علی مولا ابوالفضل العباس
کنز وفا ابالفضل _ قولسوز آقا ابالفضل
بحر سخا ابالفضل _ یالقوز آقا ابالفضل
دوشن فراتین اوسته پرسیز هما ابالفضل
گوزنون اوخ یاره سینه قان آغلا رام عباس آقامین
مشگنون اوخ پاره سینه قان آغلا رام عباس آقامین
منیم آقام کرب وبلا نون ساقی و سقاسیدی
منیم آقام ارباب عشقین با وفا
عباسیدی
قلم اولان قولارینون قربانی اولسون شیعه لر
قانا دولان شهلا گوزون قربانی اولسون
شیعه لر
گوزنون اوخ یاره سینه قان آغلا رام عباس آقامین
مشگنون اوخ پاره سینه قان آغلا رام عباس آقامین
دوشنده مرکب اوستن سسلندی گل حسینیم
یخلمیشام یوز اوسته گل هارداسان
حسینیم
یوخدور الیمده چاره گوز اوخلانیب حسینیم
یوبانما گل داده آقا دوای دردیم سنسن حسین
بوچولده عباسین آقا نگاری شاهیم سنسن حسین
قانلی گوزومدن قان سوزور گل فاطمه ریحانه سی
جانی چیخور سرداریوین بالینده یوخ بیر کسی
آقا منی عفو ایله گر یاتدیم حضورینده یئره
آقا منی آل لطفیلن عبا سیوم زیر پره
یوبانما گل داده آقا دوای دردیم سنسن حسین
بوچولده عباسین آقا نگاری شاهیم سنسن حسین
به سفارش مداح عالیقدر کربلای
امیر رضا امانی مداح نونهال سولدوزی
نفر دوم مسابقات مداحی استان
ارسالی مداح اهل بیت علیهم السلام
امیر رضا امانی از سولدوز
#اشعار_ترکی
گلچین زیباترین اشعار و نوحه های ترکی
https://eitaa.com/joinchat/2348744791Cd1e41b0233
─┅─⊱✾♡✾⊰─┅─
کانال اشعار عاشقان حضرت ابالفضل(ع)
مدیریت کانال:شعبانپور
@Haram75
---⊱✾♡✾⊰---
#دوش دیدم که مرا گریه کنان می بردند
فارغ از خویش به آنسوی زمان می بردند
کس و کارم همه بودند و به افغان بودند
زیر تابوت ، رفیقانِ پریشان بودند
خاک کردند و به صد ناله صدایم کردند
شب که شد گریه کنان رفته رهایم کردند
لرزه افتاد به جانم ، که رفیقان نروید
در شب تار من اینقدر شتابان نروید
اشک می ریختم و ذکر به لبهایم بود
آسمان بود که جولانگه پاهایم بود
در و دیوار به یکباره زبان وا کردند
من پر سوخته را یکسره رسوا کردند
بدنم سوخت، دلم سوخت ، جوابم کردند
از خجالت زدگی پاک خرابم کردند
ملکی گفت که پرونده سیاه است سیاه
ببریدش که پر از جرم و گناه است گناه
ببریدش که جزایش همه آتش باشد
حکم پرونده فقط آتش سرکش باشد
آه از سینه ی دلسوخته ام سر دادم
باز هم دل به غم حضرت دلبر دادم
گفتم ای شاه کجایی که پرم سوخته است
تو به دادم نرسی پا به سرم سوخته است
ای که یک عمر به یادت جگرم سوخته است
آه ارباب بیا بال و پرم سوخته است
ناگهان هودجی از جنس گل و نور آمد
پرده ها رفت کنار و یکی از دور آمد
وحشت شام سیه میل به زیبایی کرد
باز در حق من آقای من آقایی کرد
آمد و جمع ملک دست به تکریم شدند
همه پیش قدمش امر به تعظیم شدند
گفت آزاد کنیدش دل او غم دارد
چشمهایش همه شب اشک دمادم دارد
این که اینجاست دلش غصه و ماتم دارد
نوکر ماست ، غم ماه محرم دارد
این که در چشم خودش چشمۀ زمزم دارد
زیر پرونده اش امضای مرا کم دارد
این همان سینه زن ماست نپرسید که کیست؟
هیئتی بوده، مگر پیرهن اش مشکی نیست؟
امر فرمود ، از آن غصه نجاتم دادند
با نگاه کرم اش برگ براتم دادند
لطف ارباب مرا دور ز آفاتم کرد
باز مدیون غم مادر ساداتم کرد
تا رها گشتم از آن مهلکه آرام شدم
خیره بر پیرهن مشکی احرام شدم
دیدم از دور چه آهنگ غمی می آید
بوی سیب است و زسمت حرمی می آید
دیدم انگار یکی نوحه سرایی دارد
گله از غربت ایام جدایی دارد
مجلس روضه به پا بود خدایا شکرت
مجلس خون خدا بود خدا یا شکرت
همه بودند ملائک به سر و سینه زنان
انبیاء گرم عزا، اهل حرم گریه کنان
«این حسین کسیت که عالم همه دیوانه اوست
این چه شمعی است که جانها همه پروانه اوست
زینت دوش نبی روی زمین جای تو نیست
خار و خاشاک زمین منزل و مأوای تو نیست
اینقدر نیزه زدند بر بدن نازک تو
جای یک بوسه ی زینب همه اعضای تو نیست»
چشمم افتاد به ناگاه کنار منبر
روضه خوان فاطمه بود و بغلش پیغمبر
شمر برگرد نرو داخل گودال نرو
طرف این بدن خسته ی پامال نرو
شمر برگرد به سمت بدن شاه نرو
اینقدر بر بدن زخمی او راه نرو
نکش اینقدر تو از پشت سرش موی اش را
با لگد کم بزن اینقدر تو پهلویش را
اینقدر حرف سر و نیزه و شمشیر مگو
وقت افتادن سر اینهمه تکبیر مگو
یک نفر کاش بیاید بدنش بردارد
آخر این بی کفن افتاده سه دختر دارد
🔸شاعر:
#مهدی_صفی_یار 🍃
☑️
#پدر
#سالگرد_ختم_پدر
یهساله دلتنگِ نگاهِ پدرم
یهساله که داره میسوزه جیگرم
مَحاله که یادم بره مهربونیت
محاله که فکرت بیفته از سرم
پاشو ببین دوباره بیقراریمو
دو تا چشِ بارونی و بهاریمو
تو رفتی و یه ساله تویِ خونهَمون
هر شب و روز روضهیِ بابا داریمو،،،،
از دلِ مهربون و باصفات میگیم
بغض میکنیم از تو و خندههات میگیم
از ذکرِ یاحسینِ هر روزهیِ تو
از اَشکایِ ماهِ محرّمات میگیم
یه عمر صدا زدی حسین حسین حسین
شک ندارم مهمونِ اربابِ منی
خیالِ من راحته آخه میدونم
حالا کنارِ دلبرِ بیکفنی
حرفِ شبِ اوّلِ قبر که میزنن
هِی به خودم میگم که خیلی ترسیده
آروم میشم وقتی میگم حسین حسین
شک ندارم آقام به دادش رسیده
مگه میشه یکی حسین حسین بگه
امّا حسین دستِ خالیشو نگیره
هر کسی نوکرِ حسینه آخرش
رو زانویِ یوسفِ زهرا میمیره
کاری بلد نیستم براٰ بابا کنم
به جز همین ذکرِ حسین حسین حسین
ثوابِ این روضهیِ گودال واسِه تو
بهشتی میشی با دعایِ زینبین
یادم میاد کفن شدی امّا تنِ ....
عزیزِ فاطمه چرا کفن نداشت
پیراهنِ پاره تو دستِ گرگا بود
سرورِ عالَم چرا سر به تن نداشت
خیمههاشو سوزوندن و بچّههاشو
با تازیانه بردن از تو قتلگاه
سیلی به رویِ دخترِ زهرا زدن
شد بدنِ دخترِ دُردونهَش سیاه
یکی نبود واسِه آقا ختم بگیره
رویِ خاکا یه بدنِ صدپاره بود
زخمِ زبون زدن به دخترِ حسین
تو کوچه بازار وُ محلّهیِ یهود
باید برا آقام حسین گریه کنید
که راهِ عاقبت به خیری همینه
گریه کنید واسه سرِ نیزهنشین
برایِ اون پیکری که رو زمینه
حسین حسین حسین حسین حسین حسین((۴))
شعر:حسین ایمانی
دلم دوباره پرزدسوی مزاربابا
هفت روزمن نشستم درانتظاربابا
دردل نشسته داغت دارم من اشتیاقت
ای مظهرمحبّت سوزم من ازفراقت
دلم شده هوایی بابای من کجایی
دادازغم جدایی بابای من کجایی
ای نوردیده بابا زحمت کشیده بابا
تامرگ توشنیدم رنگم پریده بابا
نام توبرزبانم برلب رسیده جانم
کرده اثرغم تودرمغزاستخوانم
دلم شده هوایی بابای من کجایی
دادازغم جدایی بابای من کجایی
ازبرگریز هجرت گلزارتوخزان شد
ای باغبان قدتو درپای گل کمان شد
بی عشق رویت ای گل یاسی شکسته ام من
بی تودلم گرفته غمگین وخسته ام من
دلم شده هوایی بابای من کجایی
دادازغم جدایی بابای من کجای
بنال ای دل که نالیدن ثوابه
که هر نالیدنُم رنج و عذابه
بنال ای دل به حالِ روزگارُم
که در خاکه همه دار و ندارُم
بنال ای دل غریبی بد بلائیست
بلای جون مو دردِ جدائیست
مو که غربت نصیبُم چون ننالُم
جدایُم از طبیبُم چون ننالُم
عزیزُم از کنارُم پَر کشیده
از این دنیای غم خیری ندیده
شکسته عاقبت سنگِ صبورُم
که گشته قبر او راهِ عبورُم
شدم بیمار و بر دردُم دوا نیست
طبیبُم رفت و در خانه صفا نیست
کِشُم بر دل فراقِ یار تا کی
بزن نی زن شدم همدرد با نی
دلِ افسرده ی مو خون گشته
زِ دردِ دوریش مجنون گشته
#امید زندگانی مادرم رفت
همیشه سایه ی او از سرم رفت
همیشه با خودم می گفتم ای مرد
اگر پیک صبا بوی غم آورد
اگر روزی امیدت مادرت مرد
گل احساس و امید تو پژمرد
چه خواهی کرد با داغ صنوبر
چه خواهد ماند در باغ صنوبر
اگر نامهربانی ها شکفتند
اگر غربت نصیبان شعر گفتند
چه خواهد ماند جز پاییز دلگیر
دلی از این زمین و آسمان سیر
بود اندوه من ناباورانه
بود حرف دلم بی مادرانه
الا ای مادر خوب و صمیمی
شکوه روزگاران قدیمی
بود " میمت " نشام مهر و الفت
نشان عشق و امید و محبت
" الف " در نام تو معنای آب است
همان احساس و عشق و التهاب است
بود " دال " تو معنای دلی پاک
دلی بی انتها مانند افلاک
بود " رای " تو روح روشنایی
سرود دلکش باغ خدایی
پس از تو باغ من بی عندلیب است
دلم تنها و غمگین و غریب است
🔘🔘🔘🔘🔘
#سالگرد پدر
شده یکسال که من باباندارم
به روی قبراوسرمیگزارم
شده یک سال که اورامن ندیدم
چه سختیهازدوریش کشیدم
گلی خرمن کنم سایه نداره
غم داغه باباچاره نداره
یه ساله این خانواده داغه بابادیدن.یه ساله روی ماهه باباروندیدن.آی داغه بابادیده های.آی یتیمای مجلس.داغه باباسنگینه وسخته.ولی برادخترسخت تره.دختری که داغه باباببینه خیلی تنهاوبی پشت وپناه میشه.چون اگه دخترعزت داره احترام داره.همه ازوجودباباست...اگه بابانداشته باشی هیچی تودنیانداری
پس اونایی که بابادارن قدرباباشونوبدونن
هرکی که باباداره قدرباباشوبدونه
اونکه بابانداره ازدله ماخبرداره
اونکه بابانداره سرروی دیوارمیزاره
اونکه بابانداره تودنیاهیچی نداره
امون ازیتیمی.امون ازغریبی.یه ساله داغه بابادیدی.برابابات سالگردگرفتی.دوستان.اقوام.آشنایان اومدن براعرض تسلیت.براتون گل آوردن.گفتن این خونه داغداره.داغه بابادیده.بایدتسلای دلشون باشیم.بهتون احترام کردن...ولی گریه کنای مجلس بابا.یه دختری هم داغه بابادید.بجای اینکه بهش تسلیت بگن.تامیگفت بابا.سیلی میزدن.تازیانه میزدن...
😭😭😭😭😭
اگه رقیه هم باباداشت کسی جرات اهانت وسیلی زدن بهش نداشت
یتیمی دردبی درمان یتیمی
یتیمی خواری دوران یتیمی
الهی دختی بی بابانباشد
اگرباشددرجمع مانباشد
الهی دختری درزندگانی
نبیندداغه باب مهربانی
نوحه ،زمزمه ،مرثیه
اشعار تشییع و خاکسپاری
سوم ،هفتم ،چهلم و سالگرد
🔘🔘🔘🔘🔘
زمزمه. .هفت.چهل سال
پدر مادر غیره
مشتر
تموم دلخوشی خونه،،تویی تموم یاور من
بار سفر بستی و رفتی.اما نمیشه باور من
تو رفتی و تموم دنیا، روی سر من میشه آوار
عزیز خوب و مهربونم، پناه من خدا نگهدار
گرفته رنگ و بوی ماتم ،تموم خونه بی تو(مادر)(بابا)
تو رفتی و غمت همیشه به دل میمونه بی تو (مادر) (بابا)
مرهم بزار کمی عزیزم این قلب زار و غصه دارو
. اتیش میگیرم تا میبینم ، رو قبر تو دسته گلارو
چهل روزه به غم اسیرم، چهل روزه دیگه بریدم
چه غصه ایی از این بالاتر، چهل روزه تورو ندیدم.
منی که عاشق تو بودم، چهل روزه که از تو دورم
چهل روزه با اشک چشمام، سنگ مزارتو
میشورم
چهل روزه برات میخونم ،یاسین و سوره تبارک
چهل روز با گریه میگم خونه ی نو باشه مبارک
چهل روز خبر نداری، که خون از این چشام میریزم
راحت بخواب آروم جونم ،لالا لالا لالا عزیزم
لالا لالا لالا عزیزم عزیزم
توجه:
بجای چهل روزه. میشه گفت «چند روزه که» یا «یه ساله که»
#منبع: کتاب --:«نیم از عالم خاک»:--
✍#حسین کریمی نیا
🔘🔘🔘🔘🔘
#رباعي
#جوان ازدست رفته
بود دختر گل بي خار بابا
هميشه دلبرو دلدار بابا
اگر گيرد پسر.دست پدررا
ولي دختر بُود غمخوار بابا
............... ...............
ز دستم دختري والا گوهر رفت
گلي خوشبوي.باخون جگر رفت
صفا درخانه ی مانيست دیگر
بهاراز آسمانم بيخبر رفت
.................................
تونرِ چشم مايی دختر من
توشمع بي صدايی دختر من
زدي با رفتنت.آتش به جانم
بگو با من کجايی دختر من
..............................
اين چراغي است که خاموش.نگردد هرگز
داغ فرزند .فراموش.نگردد هرگز
بارالها.به دلِ خسته و مجروح حسين
مادري هيچ.سيه پوش.نگردد هرگز
.................................
دخترم.زهجران تو.پرپر مي زند دل
زدل تنگي.به هردرمي زند.دل
چو بلبل.در فراقِ.رويت اي گل
به ديوارِ قفس.سر مي زند.دل
یــــاد پــــــــدر
بحر عشق بیکران بودی پدر اسوه عصر و زمان بودی پدر
تا تو بودی من ترا نشناختم دُرِّ بی نام و نشان بودی پدر
زندگی با عشق تو معنی گرفت مأمن امن و امان بودی پدر
خاطراتت دل تسلی ی من است قوت و تاب و توان بودی پدر
هر چه گویم در مقام تو کم است افتخار جاودان بودی پدر
اعتبار دیگری دادی بما عزت مادر جهان بودی پدر
🔘🔘🔘🔘🔘🔘🔘🔘🔘🔘
#روضه_ختم_زن_جوان😭😭😭
#دشتی
*آخی مو باغ بی گُلم ای داد بیداد*
*چمن بی بلبلم ای داد بیداد*
*عزیزِ جان و جانانه چو خواهر*
*انیس و مونس و فرزانه خواهر*
*به مثل شمع مو سوزُم هماره*
*ندارم از فراقت راه چاره*
*نداشت در آسمونش یک ستاره*
*زِ داغش چشم مو ابرِ بهاره*
*تو بردی خواهرم را آخر ای مرگ*
*درختی بود او بی شاخ و بی برگ*
*بگو(هستی)که غمگینه دل مو*
*بخوان گل رفت منزل مو*
*مجلس امروز به یاد خواهر عزیزمون ... که اجل بهش مهلت نداد تا بتونه فرزندانشو در آغوش مهر و محبت بگیره بخدا داغش خیلی سنگینه ، گر چه مادر نبود ولی مادرانه دلسوزی کرد و مهر ورزید، خداوند به پدر و مادرش و خواهر و برادران و همسر داغدارشون صبر عطا کنه ان شاالله روحشون با بی بی دو عالم حضرت زهرای مرضیه محشور بشه. الهی کسی آرزو به دل از دنیا نره همچون خواهرمون که طعم شیرین مادر شدن رو نچشید....
#اما من بمیرم برای بانوی جوون مدینه که در سن جوانی از دنیا رفت.امان امان امان*
😭😭
*دیدید وقتی خانمی جوون از دنیا بره مهمونا میگن مادرش کجاست ؟، خواهرش کجاست؟(خانم جوون از دنیا بره مادر داره ، خواهر داره)*
😭😭
*آی مادرِ....... کجای مجلس نشستی آی خواهرِ ..... کجای مجلس نشستی اما بمیرم برا اون خانمی که نه مادر داشت نه خواهر داشت امروز شمامادر و خواهرِ .....برا یتیمان بی بی فاطمه زهرا هم مادری کنید هم خواهری کنید، دلتو بزار کنار دل حضرت زینب، کدوم لحظه؟*
*روضه برات بخونم و التماس دعا*
*آقا امیرالمومنین تو دل شب داره از پیراهن بدن زهراشو غسل میده اسماء میگه دیدم یتیمان زهرا یه گوشه آستین دهان گرفتن آروم آروم دارن گریه میکنن میگه دیدم یه مرتبه علی سر گذاشت به دیوار بلند بلند داره گریه میکنه پرسیدم آقا جان شما به بچه ها سفارش کردین بلند گریه نکنید آقا چرا خودتون دارین بلند گریه میکنید*
😭😭
*صدا زد اسماء دست از دل علی بردار، اسماء فاطمه ام رفت درد دلشو به منه علی هم نگفت همه صدا بزنید یا زهرا یا زهرا*
🔘🔘🔘🔘🔘🔘🔘🔘🔘
Z0000003.MP3
13.98M
◾️دشتی سومین روز پدر◾️
#نوای_نی_سومین_پدر☑️
#شاعره_خانم_علیمحمدی📝
#اجرا_استاد_پیام_پرویزی🎤
بزن نی زن نوایت همنوایُم
سه روزه که مو از بابا جدایُم
بزن نی زن که آه و ناله دارُم
سه روزه مو غم صد ساله دارُم
سه روزه مو شدم همرازِ نی زن
بنازُم مو نوای سازِ نی زن
سه روزه مو کشیدُم از غمت درد
تو را جانِ عزیزِت خانه برگرد
چقد سوزُم مو از این دردِ دوری
دِگر بر چشمِ مو نمانده نوری
سه روزه مو کِشیدُم بارِ غمها
نمی آید دِگر مانند بابا
پدر دریای مهر و کوهِ غیرت
به یادش میکشم مو آهِ حسرت
بِروی قلب مو مُهری زِغم خُورد
سه روزه که اجل بابای من بُرد
زبانم شعر وُ شعرم سوز دارد
بدون تو شبم کی روز دارد
برو بابا خدا پشت و پناهِت
بسوزُم بهرِ آخرین نگاهِت
#
Z0000010.MP3
8.55M
🔘نوحه بختیاری ختم پدر🔘
#سبک_جدید_سومین_پدر☑️
#شاعره_خانم_علیمحمدی📝
#اجرا_استاد_پیام_پرویزی🎤
عزا عزا دِرارُم۲
مو دی بوو ندارُم
غم ویده دسته دسته
لَوُم به خنده بسته
ستینِ ایل ورسته
بیوهین وادیارُم
عزا عزا دِرارُم۲
مو دی بوو ندارُم
بوو مو شیرِ دورون
چه باخدا نمازخون
بااخلاق و با ایمون
بِوویِ سردیارُم
عزا عزا دِرارُم۲
مو دی بوو ندارُم
دلِ مو پُر زِ درده
داغِ بِوومه خَرده
سه روز به خاک سرده
بوو تموم طیارُم
عزا عزا دِرارُم۲
مو دی بوو ندارُم
بووم چه غیرتی داشت
چی دُرّی قیمتی داشت
ولا چه صُحوتی داشت
دی غمخواری ندارُم
عزا عزا دِرارُم۲
مو دی بوو ندارُم
کی گُو ایی روزه بینُم
که به عزا نشینُم
غمس زیده زِمینُم
بِهلین شیون وِرارُم
عزا عزا دِرارُم۲
مو دی بوو ندارم
هر کی بِوو نداره
سی مو عزا دِراره
Z0000008.MP3
18.31M
🔘نوحه بختیاری پدر🔘
#نوحه_سومین_روز_پدر☑️
#شاعره_خانم_علیمحمدی📝
#اجرا_استاد_پیام_پرویزی🎤
سه شو بووم به خاکه ۲
دلُم به سیش هلاکه ۲
بووم یَه دم یَه ساعت ۲
نیا دی تا قیامت ۲
سه شو بووم به خاکه ۲
دلُم به سیش هلاکه ۲
سه روزه که ایسوزُم ۲
کافر به حال و روزُم ۲
سه شو بووم به خاکه ۲
دلُم به سیش هلاکه ۲
سه روز عزا نشستُم ۲
چه داغی نودی دستُم ۲
سه شو بووم به خاکه ۲
دلُم به سیش هلاکه ۲
سه روز دُندال ایخونُم ۲
سی بِوو مهروونُم ۲
سه شو بووم به خاکه ۲
دلُم به سیش هلاکه ۲
زحمِ مو زحم ماره ۲
بووم مِنه مزاره ۲
سه شو بووم به خاکه ۲
دلُم به سیش هلاکه ۲
مَر تو وفا ندیدی ۲
که دل زِمون بُریدی ۲
سه شو بِووم به خاکه ۲
دلُم به سیش هلاکه ۲
ای بِوو لَو به خندُم ۲
داغِت زِ زونی وَندُم ۲
سه شو بووم به خاکه ۲
دلُم به سیش هلاکه ۲
چه روزگاری داشتُم
بِو سردیاری داشتُم
چه روزگاری داشتُم
بِوو غمخواری داشتُم
سه شو بووم به خاکه ۲
دلُم به سیش هلاکه ۲
پرویزی مو ایسوزُم ۲
بخون سی بِو عزیزُم ۲
سه شو بووم به خاکه ۲
دلُم به سیش هلاکه
4_6033055477389069104.mp3
14.55M
در فراق مادر
درسبک (خبر دارای عاشقان ابولفضل)
باقلم بهنام تخت مینا تبریزی
منه خاطر یاتمیان آنا لایلای
منی گوزدن آتمیان آنا لایلای
صفای قلبيم آنام لایلای
دوای دردیم آنام لایلای
غمونده گوزیاشیم هی آخار آغلار
بوقلبمی یاندروب یاخار آغلار
دوشنده یاده اورک سنی ایستر
بالالارون عکسیوه باخار آغلار
صفای قلبيم آنام لایلای
دوای دردیم آنام لایلای
آنا قدرون چوخلی کاشکی بولیدیم
سنون هرگون خوش اوزیوی گوریدیم
گئدندن سن ورد ذکریم اولوبدی
اولونجه سن کاش آنا من اولیدیم
صفای قلبيم آنام لایلای
دوای دردیم آنام لایلای
اورگ سنسیز هیچ غمه داها دوزمز
سنون تک هیچ کس بودردیمی بولمز
منه سلطانلار گله اولا یولداش
سنون بیر لحظه یرون منه ویرمز
صفای قلبيم آنام لایلای
دوای دردیم آنام لایلای
#دوش دیدم که مرا گریه کنان می بردند
فارغ از خویش به آنسوی زمان می بردند
کس و کارم همه بودند و به افغان بودند
زیر تابوت ، رفیقانِ پریشان بودند
خاک کردند و به صد ناله صدایم کردند
شب که شد گریه کنان رفته رهایم کردند
لرزه افتاد به جانم ، که رفیقان نروید
در شب تار من اینقدر شتابان نروید
اشک می ریختم و ذکر به لبهایم بود
آسمان بود که جولانگه پاهایم بود
در و دیوار به یکباره زبان وا کردند
من پر سوخته را یکسره رسوا کردند
بدنم سوخت، دلم سوخت ، جوابم کردند
از خجالت زدگی پاک خرابم کردند
ملکی گفت که پرونده سیاه است سیاه
ببریدش که پر از جرم و گناه است گناه
ببریدش که جزایش همه آتش باشد
حکم پرونده فقط آتش سرکش باشد
آه از سینه ی دلسوخته ام سر دادم
باز هم دل به غم حضرت دلبر دادم
گفتم ای شاه کجایی که پرم سوخته است
تو به دادم نرسی پا به سرم سوخته است
ای که یک عمر به یادت جگرم سوخته است
آه ارباب بیا بال و پرم سوخته است
ناگهان هودجی از جنس گل و نور آمد
پرده ها رفت کنار و یکی از دور آمد
وحشت شام سیه میل به زیبایی کرد
باز در حق من آقای من آقایی کرد
آمد و جمع ملک دست به تکریم شدند
همه پیش قدمش امر به تعظیم شدند
گفت آزاد کنیدش دل او غم دارد
چشمهایش همه شب اشک دمادم دارد
این که اینجاست دلش غصه و ماتم دارد
نوکر ماست ، غم ماه محرم دارد
این که در چشم خودش چشمۀ زمزم دارد
زیر پرونده اش امضای مرا کم دارد
این همان سینه زن ماست نپرسید که کیست؟
هیئتی بوده، مگر پیرهن اش مشکی نیست؟
امر فرمود ، از آن غصه نجاتم دادند
با نگاه کرم اش برگ براتم دادند
لطف ارباب مرا دور ز آفاتم کرد
باز مدیون غم مادر ساداتم کرد
تا رها گشتم از آن مهلکه آرام شدم
خیره بر پیرهن مشکی احرام شدم
دیدم از دور چه آهنگ غمی می آید
بوی سیب است و زسمت حرمی می آید
دیدم انگار یکی نوحه سرایی دارد
گله از غربت ایام جدایی دارد
مجلس روضه به پا بود خدایا شکرت
مجلس خون خدا بود خدا یا شکرت
همه بودند ملائک به سر و سینه زنان
انبیاء گرم عزا، اهل حرم گریه کنان
«این حسین کسیت که عالم همه دیوانه اوست
این چه شمعی است که جانها همه پروانه اوست
زینت دوش نبی روی زمین جای تو نیست
خار و خاشاک زمین منزل و مأوای تو نیست
اینقدر نیزه زدند بر بدن نازک تو
جای یک بوسه ی زینب همه اعضای تو نیست»
چشمم افتاد به ناگاه کنار منبر
روضه خوان فاطمه بود و بغلش پیغمبر
شمر برگرد نرو داخل گودال نرو
طرف این بدن خسته ی پامال نرو
شمر برگرد به سمت بدن شاه نرو
اینقدر بر بدن زخمی او راه نرو
نکش اینقدر تو از پشت سرش موی اش را
با لگد کم بزن اینقدر تو پهلویش را
اینقدر حرف سر و نیزه و شمشیر مگو
وقت افتادن سر اینهمه تکبیر مگو
یک نفر کاش بیاید بدنش بردارد
آخر این بی کفن افتاده سه دختر دارد
🔸شاعر:
#مهدی_صفی_یار 🍃
☑️
فـراق مــــــادر
من که از بی مادری جز دیده ی گریان ندارم سایه ای بر سر بغیر از ناله سوزان ندارم
رفته از دستم خدایا مادر نیکو سرشتم اشکم و جایی بغیر از دیده دامان ندارم
مادرم ای گوهر دریای عشق و مهربانی مهربانتر از تومن در عالم امکان ندارم
داغ مرگت میزند آتش بجانم وا مصیبت روز و شب از ماتمت جز ناله و افغان ندارم
کی شود رویت ببینم ای بهار زندگانی رفتی و من از فراغت جز تنی بی جان ندارم
در هوای شمع رویت سوزم از درد جدایی کن نگاهی جان مادر طاقت هجران ندارم
گر بیایی سوی خانه صورت ماهت ببوسم هدیه چیزی غیر جان ای گوهر رخشان ندارم
بر مزارت ناله دارد این دل پر درد و آهم جز خدا از دیگرانم دیده ی احسان ندارم
دادم از کف مادرم را یاری ام کن ای خدایا همچو «شیدا» غیر اشک و ناله سوزان ندارم
#مادر
#پدر
#سالگرد_ختم_پدر
یهساله دلتنگِ نگاهِ پدرم
یهساله که داره میسوزه جیگرم
مَحاله که یادم بره مهربونیت
محاله که فکرت بیفته از سرم
پاشو ببین دوباره بیقراریمو
دو تا چشِ بارونی و بهاریمو
تو رفتی و یه ساله تویِ خونهَمون
هر شب و روز روضهیِ بابا داریمو،،،،
از دلِ مهربون و باصفات میگیم
بغض میکنیم از تو و خندههات میگیم
از ذکرِ یاحسینِ هر روزهیِ تو
از اَشکایِ ماهِ محرّمات میگیم
یه عمر صدا زدی حسین حسین حسین
شک ندارم مهمونِ اربابِ منی
خیالِ من راحته آخه میدونم
حالا کنارِ دلبرِ بیکفنی
حرفِ شبِ اوّلِ قبر که میزنن
هِی به خودم میگم که خیلی ترسیده
آروم میشم وقتی میگم حسین حسین
شک ندارم آقام به دادش رسیده
مگه میشه یکی حسین حسین بگه
امّا حسین دستِ خالیشو نگیره
هر کسی نوکرِ حسینه آخرش
رو زانویِ یوسفِ زهرا میمیره
کاری بلد نیستم براٰ بابا کنم
به جز همین ذکرِ حسین حسین حسین
ثوابِ این روضهیِ گودال واسِه تو
بهشتی میشی با دعایِ زینبین
یادم میاد کفن شدی امّا تنِ ....
عزیزِ فاطمه چرا کفن نداشت
پیراهنِ پاره تو دستِ گرگا بود
سرورِ عالَم چرا سر به تن نداشت
خیمههاشو سوزوندن و بچّههاشو
با تازیانه بردن از تو قتلگاه
سیلی به رویِ دخترِ زهرا زدن
شد بدنِ دخترِ دُردونهَش سیاه
یکی نبود واسِه آقا ختم بگیره
رویِ خاکا یه بدنِ صدپاره بود
زخمِ زبون زدن به دخترِ حسین
تو کوچه بازار وُ محلّهیِ یهود
باید برا آقام حسین گریه کنید
که راهِ عاقبت به خیری همینه
گریه کنید واسه سرِ نیزهنشین
برایِ اون پیکری که رو زمینه
حسین حسین حسین حسین حسین حسین((۴))
شعر:حسین ایمانی
#روضه_ختم_زن_جوان😭😭😭
#دشتی
*آخی مو باغ بی گُلم ای داد بیداد*
*چمن بی بلبلم ای داد بیداد*
*عزیزِ جان و جانانه چو خواهر*
*انیس و مونس و فرزانه خواهر*
*به مثل شمع مو سوزُم هماره*
*ندارم از فراقت راه چاره*
*نداشت در آسمونش یک ستاره*
*زِ داغش چشم مو ابرِ بهاره*
*تو بردی خواهرم را آخر ای مرگ*
*درختی بود او بی شاخ و بی برگ*
*بگو(هستی)که غمگینه دل مو*
*بخوان گل رفت منزل مو*
*مجلس امروز به یاد خواهر عزیزمون ... که اجل بهش مهلت نداد تا بتونه فرزندانشو در آغوش مهر و محبت بگیره بخدا داغش خیلی سنگینه ، گر چه مادر نبود ولی مادرانه دلسوزی کرد و مهر ورزید، خداوند به پدر و مادرش و خواهر و برادران و همسر داغدارشون صبر عطا کنه ان شاالله روحشون با بی بی دو عالم حضرت زهرای مرضیه محشور بشه. الهی کسی آرزو به دل از دنیا نره همچون خواهرمون که طعم شیرین مادر شدن رو نچشید....
#اما من بمیرم برای بانوی جوون مدینه که در سن جوانی از دنیا رفت.امان امان امان*
😭😭
*دیدید وقتی خانمی جوون از دنیا بره مهمونا میگن مادرش کجاست ؟، خواهرش کجاست؟(خانم جوون از دنیا بره مادر داره ، خواهر داره)*
😭😭
*آی مادرِ....... کجای مجلس نشستی آی خواهرِ ..... کجای مجلس نشستی اما بمیرم برا اون خانمی که نه مادر داشت نه خواهر داشت امروز شمامادر و خواهرِ .....برا یتیمان بی بی فاطمه زهرا هم مادری کنید هم خواهری کنید، دلتو بزار کنار دل حضرت زینب، کدوم لحظه؟*
*روضه برات بخونم و التماس دعا*
*آقا امیرالمومنین تو دل شب داره از پیراهن بدن زهراشو غسل میده اسماء میگه دیدم یتیمان زهرا یه گوشه آستین دهان گرفتن آروم آروم دارن گریه میکنن میگه دیدم یه مرتبه علی سر گذاشت به دیوار بلند بلند داره گریه میکنه پرسیدم آقا جان شما به بچه ها سفارش کردین بلند گریه نکنید آقا چرا خودتون دارین بلند گریه میکنید*
😭😭
*صدا زد اسماء دست از دل علی بردار، اسماء فاطمه ام رفت درد دلشو به منه علی هم نگفت همه صدا بزنید یا زهرا یا زهرا*
🔘🔘🔘🔘🔘🔘🔘🔘🔘
Z0000003.MP3
13.98M
◾️دشتی سومین روز پدر◾️
#نوای_نی_سومین_پدر☑️
#شاعره_خانم_علیمحمدی📝
#اجرا_استاد_پیام_پرویزی🎤
بزن نی زن نوایت همنوایُم
سه روزه که مو از بابا جدایُم
بزن نی زن که آه و ناله دارُم
سه روزه مو غم صد ساله دارُم
سه روزه مو شدم همرازِ نی زن
بنازُم مو نوای سازِ نی زن
سه روزه مو کشیدُم از غمت درد
تو را جانِ عزیزِت خانه برگرد
چقد سوزُم مو از این دردِ دوری
دِگر بر چشمِ مو نمانده نوری
سه روزه مو کِشیدُم بارِ غمها
نمی آید دِگر مانند بابا
پدر دریای مهر و کوهِ غیرت
به یادش میکشم مو آهِ حسرت
بِروی قلب مو مُهری زِغم خُورد
سه روزه که اجل بابای من بُرد
زبانم شعر وُ شعرم سوز دارد
بدون تو شبم کی روز دارد
برو بابا خدا پشت و پناهِت
بسوزُم بهرِ آخرین نگاهِت
#
Z0000010.MP3
8.55M
🔘نوحه بختیاری ختم پدر🔘
#سبک_جدید_سومین_پدر☑️
#شاعره_خانم_علیمحمدی📝
#اجرا_استاد_پیام_پرویزی🎤
عزا عزا دِرارُم۲
مو دی بوو ندارُم
غم ویده دسته دسته
لَوُم به خنده بسته
ستینِ ایل ورسته
بیوهین وادیارُم
عزا عزا دِرارُم۲
مو دی بوو ندارُم
بوو مو شیرِ دورون
چه باخدا نمازخون
بااخلاق و با ایمون
بِوویِ سردیارُم
عزا عزا دِرارُم۲
مو دی بوو ندارُم
دلِ مو پُر زِ درده
داغِ بِوومه خَرده
سه روز به خاک سرده
بوو تموم طیارُم
عزا عزا دِرارُم۲
مو دی بوو ندارُم
بووم چه غیرتی داشت
چی دُرّی قیمتی داشت
ولا چه صُحوتی داشت
دی غمخواری ندارُم
عزا عزا دِرارُم۲
مو دی بوو ندارُم
کی گُو ایی روزه بینُم
که به عزا نشینُم
غمس زیده زِمینُم
بِهلین شیون وِرارُم
عزا عزا دِرارُم۲
مو دی بوو ندارم
هر کی بِوو نداره
سی مو عزا دِراره
Z0000008.MP3
18.31M
🔘نوحه بختیاری پدر🔘
#نوحه_سومین_روز_پدر☑️
#شاعره_خانم_علیمحمدی📝
#اجرا_استاد_پیام_پرویزی🎤
سه شو بووم به خاکه ۲
دلُم به سیش هلاکه ۲
بووم یَه دم یَه ساعت ۲
نیا دی تا قیامت ۲
سه شو بووم به خاکه ۲
دلُم به سیش هلاکه ۲
سه روزه که ایسوزُم ۲
کافر به حال و روزُم ۲
سه شو بووم به خاکه ۲
دلُم به سیش هلاکه ۲
سه روز عزا نشستُم ۲
چه داغی نودی دستُم ۲
سه شو بووم به خاکه ۲
دلُم به سیش هلاکه ۲
سه روز دُندال ایخونُم ۲
سی بِوو مهروونُم ۲
سه شو بووم به خاکه ۲
دلُم به سیش هلاکه ۲
زحمِ مو زحم ماره ۲
بووم مِنه مزاره ۲
سه شو بووم به خاکه ۲
دلُم به سیش هلاکه ۲
مَر تو وفا ندیدی ۲
که دل زِمون بُریدی ۲
سه شو بِووم به خاکه ۲
دلُم به سیش هلاکه ۲
ای بِوو لَو به خندُم ۲
داغِت زِ زونی وَندُم ۲
سه شو بووم به خاکه ۲
دلُم به سیش هلاکه ۲
چه روزگاری داشتُم
بِو سردیاری داشتُم
چه روزگاری داشتُم
بِوو غمخواری داشتُم
سه شو بووم به خاکه ۲
دلُم به سیش هلاکه ۲
پرویزی مو ایسوزُم ۲
بخون سی بِو عزیزُم ۲
سه شو بووم به خاکه ۲
دلُم به سیش هلاکه
1_5740956264.mp3
5.15M
دشتی حضرت زینب س گریز به روضه امام سجاد علیه السلام
# زبانحال حضرت زینب
ای دل همیشه قلب دشمن سنگ بوده بیداد بیدادم
میخوام زینب بخونم گودال ببینم چقد سنگ روضه خوردیا امیدوارم حقشو اداء کنیا
همیشه $....
داداش سر پیراهنت هم جنگ بوده بیداد بیدادم
آخ
داداش ولی شرمنده زینب دیر فهمید بیداد بیدادم
وای که انگشتر به دستت تنگ بوده بیداد بیدادم
گفت حسین من بخوان قرآن که صوت دلربایت بیداد بیدادم
زقرآن علی دارد حکایت امان آخی.... امانم
آخ بیا داداش ببین حال خرابم2
زهجرونت ببین در پیچ وتابم داداش
سلام من ،به غیرت الله ،آقام علی بن الحسین
رسیدند صدا زدآقا جان تو این چهل منزل کدوم منزل به شما سخت گذشت
آی بچه غیرتیا
فرمودند :سه مرتبه الشام الشام الشام
بمیرم الهی به سهل ساعدی فرمودند: (اومد محضر زین العابدین گفت آقا من از محبین شمام )
فرمودند:سهل پول همرات داری یانه؟عرض کرد دارم آقا فرمود: برو پول بده به اینایی که سرها رو نیزه زدن بهشون بگو یا جلو برند یا عقب بیان چرا؟
فرمود انقدر این مردم به بهونه سرا ناموس ما را نگاه نکنن ای وای هان
ناله داری یانه؟ ای حسین ...
میگه انجام دادم، آمدم محضر زین العابدین آقا تمامه !
فرمود پارچه داری یانه؟عرض کردم عبام را برات پاره میکنم
فرمود پارچه زیر این زنجیر بنداز این گرما زنجیر رو داغ کرده
میگه قسمتی از عبام رو پاره کردم تا این زنجیر رو از گردن مبارک بلند کردم دیدم خون تازه از گردن مبارک جاریه!
#امان_از_دل_زینب
#چه_خون_شد_دل_زینب😭😭🏴🏴
آجَرَکَ الله یا صاحب الزمان فی مُصیبَتِ جَدِّکَ الحُسین علیه السلام
صلوات
دلم دوباره پرزدسوی مزاربابا
هفت روزمن نشستم درانتظاربابا
دردل نشسته داغت دارم من اشتیاقت
ای مظهرمحبّت سوزم من ازفراقت
دلم شده هوایی بابای من کجایی
دادازغم جدایی بابای من کجایی
ای نوردیده بابا زحمت کشیده بابا
تامرگ توشنیدم رنگم پریده بابا
نام توبرزبانم برلب رسیده جانم
کرده اثرغم تودرمغزاستخوانم
دلم شده هوایی بابای من کجایی
دادازغم جدایی بابای من کجایی
ازبرگریز هجرت گلزارتوخزان شد
ای باغبان قدتو درپای گل کمان شد
بی عشق رویت ای گل یاسی شکسته ام من
بی تودلم گرفته غمگین وخسته ام من
دلم شده هوایی بابای من کجایی
دادازغم جدایی بابای من کجای
بنال ای دل که نالیدن ثوابه
که هر نالیدنُم رنج و عذابه
بنال ای دل به حالِ روزگارُم
که در خاکه همه دار و ندارُم
بنال ای دل غریبی بد بلائیست
بلای جون مو دردِ جدائیست
مو که غربت نصیبُم چون ننالُم
جدایُم از طبیبُم چون ننالُم
عزیزُم از کنارُم پَر کشیده
از این دنیای غم خیری ندیده
شکسته عاقبت سنگِ صبورُم
که گشته قبر او راهِ عبورُم
شدم بیمار و بر دردُم دوا نیست
طبیبُم رفت و در خانه صفا نیست
کِشُم بر دل فراقِ یار تا کی
بزن نی زن شدم همدرد با نی
دلِ افسرده ی مو خون گشته
زِ دردِ دوریش مجنون گشته