eitaa logo
کانال ختم و ترحیم خوانی
15.8هزار دنبال‌کننده
533 عکس
303 ویدیو
35 فایل
بسم الله الرحمان رحیم کانال ختم و ترحیم خوانی🎤 اشعار پندیات، روضه، نوحه و... https://eitaa.com/joinchat/1758134425Ca7138e05ff تعرفه وتبلیغ @kianatv 💠 اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ 💠 کانال را به دوستانتان خودتان معرفی کنید
مشاهده در ایتا
دانلود
‍ ‍ ‌ 🌹در بهترین مکان متولد شد(کعبه) 🌹در بهترین روز متولد شد(جمعه) 🌹جانشین بهترین پیامبر بود(محمد) 🌹همسر بهترین زن دنیا بود(فاطمه) 🌹پدر بهترین بچه های دنیا بود(حسن حسین) 🌹در بهترین ماه به شهادت رسید (رمضان) 🌹در بهترین شب ضربت خورد(اول قدر) 🌹در بهترین شب شهید شد(دوم قدر) 🌹در بهترین حالت بود که ضربت خورد(نماز) 🌹در بهترین حالت نماز بود (سجده) 🌹ای بهترین بهترین ها دستم را بگیر✋ 💓یا علی مددی💓 عید غدیر خم 🌹 پیشاپیش مبارک باد 🌸🎊🌸
▪️به مناسبت چهلمین روز وفات پدر قرخ گوندی آتا قلبیمی دورقان ائلیوبسن قرخ گوندی آتا دیده می گریان ائلیوبسن قرخ گوندی آتا بیزلری سن گوزدن آتوبسان یادایله موسن حالی   پریشان ائلیوبسن قرخ گوندی آتا توپراقین آلتوندا یاتوبسان صبرین ائوینی سن منه ویران ائلیوبسن قرخ گوندی گلوب قبریون اوستونده دایاندیم سس وئرمویوسن عالمی زندان ائلیوبسن قرخ گوندی قوناقلایویلان بیرده دانئش دور خوش گلدین ائله دوربیزی نالان ائلویوبسن قرخ گوندی گیوندون کفنه قبریده یاتدون سن آخ کفنی گیماقی عنوان ائلویوبسن قرخ گوندی یوخومداسنی من آختارورام گل بیرده ئوزیوی گورماقا بی جان ائلویوبسن قرخ گوندی آتا منزلیوی ترک ائلویوبسن توپراقلاری سن بستر الوان ائلویوبسن قرخ گوندی سنی آختارورام گئتموسن الدن آچسان گوزیوی شادوخرامان ائلویوبسن قرخ گوندی فراقیندا بوگوزلریاشی آخدی دیندیر بیزی دور بی سروسامان ائلویوبسن قرخ گوندی بیزی گوزدن آتوب قبریده یاتدون سس وئرمویوسن زارو هراسان ائلویوبسن قرخ گوندی گوروب آل عبا قیداسارت زینب دئدی گوزیاشینی ریزان ائلویوبسن قرخ گوندی حسین کوفه لیلر باشیوی کسدی باشه یتورن عهدیله پیمان ائلویوبسن قرخ گوندی سنون غسلوی قانیله وئروبلر جسمون هدف نیزه وپیکان ائلویوبسن قرخ گوندی حسین دوغرادولار یاوروانصار قان آخدی یره زیور میدان ائلویوبسن قرخ گوندی حسین کوفه لیلر جسمیوی سویدی دورپاره بدن قدیمی چوگان ائلویوبسن قرخ گوندی دولاندوم گینه قانلوچوله گلدیم ئوزجانیوی انصاریوی قربان ائلویوبسن قرخ گوندی منی گوزدن آتان یاره لی قارداش ئوزجانیوی سن هدیه ی قرآن آئلویوبسن قرخ گوندی گئدوب ایندی منی گوزدن آتوبسان قبراوسته منی بلبل خوشخوان ائلویوبسن قرخ گوندی گئدوب لشکریمی ایندی گتوردیم دیندیر بولاری گوزیاشی نیسان ائلویوبسن قرخ گوندی سنه صاحبیله گوزیاشی توکدوخ فخرایلویوری سن اونی مهمان ائلویوبسن
چهلم_مادر دلم میخواد گل رویت ببینم سرصب تا پسین پیشت بشینم زحسرات از جدایی ها بگوییم دوباره در گلستون گل بچینم تبم میسوزونه دل توی سینه بیابرگرد ک ارزوم همینه چهل روزه دلم هوای تو داره چهل روزه دلم شادی نداره چهل روزه وچهل رو گریه کردم خونه عطر محبتهای تو داره چهل روزه ک چیش درراه دارم چهل روزه ک دایم بی قرارم ب جای خالیت گل مینهم باز بروی عکس تو سر میگذارم چهل روزه دعایم بوده مادر چهل روزه دوچشمم بوده بردر چهل روزه ک من مادر ندارم چهل روزه ک تاج سرندارم دوای دردبی درمون کجا رفت چهل روزه درو گوهر ندارم چهل روزه چهل سال ازم گذشته بروی قلبمون مادر نوشته چهل روزه سیاه روزگارم چهل روزه گواه پروردگارم نمیتونم بمونم بعد تومن دل مو میل برشادی نداره چهل روزه ک سرگرودنم ای وای تو چون لیلی منم مجنونم ای وای چهل روزه ک داغت کرده پیرم چهل روزه ک بهجرونت اسیرم چطو اومد دلت ترکم کنی تو چهل روزه دلم میخواد بمیرم بجونم ریشه کرده ناله ی غم چ سازم ک شده عمرت اقد کم برای تو چهل روزه میبارم بیاد مصیتهای بیشمار م اگ یادم کنی دل میشه اباد تو این چهل روزه ابادی ندارم چهل روزه مرا مادر بسر نیست مرا جزمادرم گو مرهمم کیست محبتهای تو ابری پر از اب تو نوری باوفا نمرت دهم بیست چهل روزه که من مادر ندارم چهل روزه که تاج سر چهل روزه شده کارم بهانه چرا مادرم نمیایی به خانه خدا داند(مادر) که دلم اتش گرفته از ان روزی که تاج سرم رفت.. (مادر..)بگو به من کجایی جون مادر؟ (مادر..)چرا از من جدایی جون مادر؟ زدلم رفته دیگه صبرو قرارم مادر به درد بچه ات دوایی جون مادر (مادر..)خدا خواسته که  من دور از تو باشم؟ همیشه مایل روی تو باشم؟ خداداغی کرده نصیبم که مادر از پس روی تو باشم چهل روزه ک رفتی ازبر من بیا رحمی بکن ب چشم تر من دلت اومد مرا بیمار سازی بیا ازروی محبت مادر من چهل روزه شدم مایل برویت بشینم باز پای گفتگویت بزارم سر بشونه ی مهربانت بخوابم تابد من روبرویت بدنبالت میایم تا دل شب شده نوم قشنگت ذکر این لب نویسم بردل پردرد خستم نمیابم تو را غم شد لبا لب گلی بودی ب پای گلعزارم شدی پر پر نمیدونی چه زارم تو ک هرشو بمو سر میزدی سر گرفتی ازلبم خنده ندارم تو از من دوریومن دورم از گل تو راحت گشتی ورنجورم از گل ترنم ازتو بود عطر بهاری جداگشتن زتو مجبورم از گل چهل روز ک بردی از سرم هوش نمیتونم کنم یادت فراموش چهل روزه ک اهم سینه سوزه چهل روزه مراکردی سیه پوش پرپرواز من بستی ورفتی درامید را بستی ورفتی امیدم بود ک ابادی ببینم در ابادی رابستی ورفتی شبم با نوررویت روز میشه برایم دلخوشیت هروز میشه بسر میشد غم چن ساله ی مو تورفتی زندگیم پرسوز میشه بپایم ریختی سرمایه ات را گرفتی از سر موسایه ات را نمیتونم فراموشت کنم من 🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤
*گلهای بهشت سایه بانت مادر* *صد دسته ستاره ارمغانت مادر* *دیگر چه کسی چشم به راهم باشد* *قربان نگاه مهربانت مادر* ...... *رفتی از من مهر گسستی مادر* *با رفتن خود دلم شکستی مادر* *افسوس که بودی و ندانستم من* *ای در گرانمایه چه هستی مادر* ..... *فلک بردی ز کف صبر و قرارم* *زدی آتش به قلب داغدارم* *ز درگاهت خدایا عفو و رحمت* *برای مادر خود خواستارم*
چهل روزه که من مادر ندارم چهل روزه به داغش سوگوارم چهل روزه دل من بی قراره چهل روزه دو چشمم انتظاره چهل روزه به قبرش می نهم سر به یاد آخرین لبخند مادر چهل روزه که مادر زیر خاکه چهل روزه دل من چاک چاکه چهل روزه شده کارم بهانه چرا مادر نمی آید به خانه چهل روزه گل کاشانه ام نیست چهل روزه چراغ خانه ام نیست چهل روزه غریب این دیارم به جز مادر کسی را من ندارم چهل روزه دم در می نشینم که شاید روی مادر را ببینم چهل روزه یگانه گوهرم نیست چه سازم مرگ مادر باورم نیست چهل روزه که دختر دل غمینه ز داغ مادرش ماتم نشینه چهل روزه پسرها ناله دارند همه از داغ مادر غم گسارند چهل روزه الا ای حی دادار شدم در ماتم مادر عزادار چهل روزه که بی دلبر شدم من نه بی مادر که بی یاور شدم من برای مادرم قرآن بخوانید درون مجلسش تا می توانید سرودم منکه یک شعر چهل روز الهی کس نگردد خانمان سوز
دوبیتی های پدر و مادر باورم نیست مادر رفتی و خاموش شدی ترک ما کردی و با خاک هم آغوش شدی خانه را نوری اگر بود ز رخسار تو بود ای چراغ دل ما از چه تو خاموش شدی ********************** مادرم هجر تو اندوه و غم ماست هنوز شد چهل روز فراق غصه به دل‌هاست هنوز دست مهرت زسرم کوته و بیچاره شدم آرزوی رخ زیبای تو رؤیاست هنوز ********************** مادر جان (پدر جان)، یاد آن شب‌ها که ما را شمع جان بودی میان ناامیدی‌ها چراغ جاودان بودی برایت زندگانی گرچه یکسر رنج و سختی بود بنازم همتت مادر (بابا)، که تا بودی، صبور و مهربان بودی ******************** شعله ای خاموش گشت و خانه ای بی نور شد گوهر ارزنده ای پنهان به خاک گور شد مادری شایسته از این عالم ناپایدار چشم خود بربست و از چشم عزیزان دور شد ******************** مادرم (پدرم) دیده برویت نگران است هنوز غم نادیدن تو بار گران است هنوز آنقدر مهر و وفا بر همگان کردی تو نام نیکت همه جا ورد زبان است هنوز ********************* گشته اکنون چشم ما از درد و غم دریا مادر ما چه گوییم بی تو از فردا و فرداها مادر تکیه گه بودی تو ما را ای همه امیدها بی تو عالم ندارد رنگ شادی‌ها مادر ******************** در سالگرد مادر: مادرم یاس‌ها عطرشان را از بوی تن تو به عاریت می‌گیرند شبنم گل واژه اشک‌های توست ای شقایق دشتستان صبوری ای هم آغوش پروانه‌ها ای صفای گل سرخ ای نرگس عشق تو از همه گل‌ها زیباتر و از همه آن‌ها خوشبوتری در سالروز یاد تو عطر همه گل‌های شکفته را نثار وجودت می‌کنیم ******************ه در سوگ پدر: در سوگ مادر: ای دریغ و افسوس که پدر (مادر) نام عزیزی است که دگر هرگز باز تکرار نخواهد گردید ********************ه در سوگ مادر: به قاب کهنه چشمانم ای مادر به جز تصویر زیبایت ندارم *******************ه در سوگ پدر: در سوگ مادر: پدرم (مادرم) دست اجل زود تو را پرپر کرد پسرت (دخترت) گریه کنان رخت عزا بر تن کرد دوستانت همگی در (از) غم تو نالیدند اشک چشم همگان خاک مزارت تر کرد *****************ه در سوک پدر و مادر: پدر جان (مادر جان) لحظات از پی هم می‌آیند و می‌روند اما تو نیستی ولی یاد مهربانی و خوبی‌های بی منت تو گذر عمر را بر ما آسان نموده است. بی تو زیستن برایمان سخت و دشوار است اما ما صبر و مهربانی و خوب بودن را از تو آموختیم تا یاد و خاطره‌ات را زنده نگه داریم. *********ه در سوک مادر: گلهای بهشت سایه بانت مادر صد دسته ستاره ارمغانت مادر دیگر چه کسی چشم به راهم باشد قربان نگاه مهربانت مادر ********************ه در سوگ پدر و مادر: دست دنیا در میان ناله‌ها رو می‌شود قصه گویی با سکوت خاک هم خو می‌شود آن صدایی که درونش قصه‌ها جان می‌گرفت قصه‌هایی که فقط با عشق پایان می‌گرفت پیش چشم ما درون خاک پنهان می‌شود دست‌های قصه گو، ای وای، بی جان می‌شود قصه گوی خوب ما رفتی به خواب، اما بدان خواب دیدم خانه‌ای داری میان آسمان! **********************ه در سوگ مادر: رفتی از من مهر گسستی مادر با رفتن خود دلم شکستی مادر افسوس که بودی و ندانستم من ای در گرانمایه چه هستی مادر **********************ه در سوگ مادر: مادرم جای تو خالیست به کاشانه ما غمت آتش زده بر این دل دیوانه ی ما شمع این محفل ما بودی و خاموش شدی بعد تو رفته صفا دیگر از خانه ما **********************ه در سوگ مادر: نازنین مادر خوبم! چه بگویم که زبان لایق تقریر تو نیست ......................ه قربان نگاه خسته ات، مادر جان لبخند به گل نشسته ات، مادر جان چه شبها تا سپیده، درد کشیدی ندای یا علی (ع)، یا رب کشیدی ********************** در سوگ مادر: چون مهر، بـزرگ و بی نشانی مادر آرام دل و عزیز جانی مادر ای کاش همیشه جاودان می بودی آن قدر که خوب و مـهربانی مادر شعر از: آقای محمد روحانی نجوا کاشانی ********************* در سوگ مادر: عمری که هست فانی، قدر و بها ندارد باغی که گشت بی گل، سیر و صفا ندارد مادر که بزم ما را، می داد شور و حالی رفت از جهان و دیگر، کاری به ما ندارد **
پندیات زندگی بهر بشر شور و نوائی دارد زنگ این قافله هر روز صدائی دارد غنچه از خُرَمّیِ باغ و گلستان خندان که بهار است و گل و عشق صفائی دارد بلبل از زمزمة باد خزان با فریاد در عزای گُلِ خود نغمه سرائی دارد چه توان کرد که قانون طبیعت این است هرکه چون شمع برافروخت فنائی دارد قدر دانی زجوانی بنما ای منعم که چو پیری برسد رنج و بلائی دارد با جوانان چه بسا پنجه به پنجه زده است پیر خم گشته که امروز عصایی دارد درد پیری رسد آنرا که جوان مرگ نشد نتوان گفت که این درد دوائی دارد آدمیت بخورو خواب و زرو زیور نیست این متاعیست که هر بی سرو پائی دارد لب فرو بند ز اندازه سخن بیش مگو هر سخن نکته و هر مسئله جایی دارد (کربلائی) نبود هرکه رود کرببلا کربلائیست که دل کرببلائی دارد مرحوم ناد_علی_کربلایی
سلام ای خفته در خاک جدایی عزیز جان من مادر کجایی سلام ای شاهکار آفرینش سلام ای مادر ای نور خدایی چه شبهایی که بر بالینم ای یار نخوابیدی و کردی لای لایی کجایی مادر غم پرور من (ما) چرا از تونمی آید صدایی قرار جان ما برگرد مادر ندارد خانه بی رویت صفایی دلم بیمار عشق روی ماهت نمی‌خواهم به جز رویت دوایی سه چند روز است مادر رفته ای تو فغان و ناله از این بینوایی
─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅ ❃﷽❃ ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌┅─ ای که از مزرعــه ی مهــر ثـمر می خواهی وز لــب یار دل آزرده شکـر می خواهی بنشان نخل محبّت به دل دشمـن ودوست گر که از نخل وفا میــوه ی تر می خواهی بی عمل کس نرسیده است به مقصدای یار همتی کن گـراز ایـن باغ تو بَر می خواهی "به عمل کار برآید به سخـنـدانی نیسـت " پیشه کن کار اگر شوکت و فر می خواهی می دهدخواب گران خرمــن عمـرت بر باد نیمه شب خیز اگر فیـض سحـر میخواهی شک سیاه است به دل راه مده درشب تار با صـــفا باش اگــر نور قــمـر می خواهی همـدم مرغ سـحـر باش و بزن نـغمه حق باش محــرم اگر از یار خـــبر می خـواهی جاده یکدست نشیب است وپر از تیـر بلا بر حذر باش که در راه ســپر می خـواهی تا که ققنوس شـوی از دل خاکسـتر عشق شب هجران ز غـم یار شـــرر می خـواهی شاد کن هر دل غـمــدیـده که در ره دیدی به دمی یا درمی گـر کـه اثــر می خـواهی دل به دســـت آر کـه آهـی نـرود بـر افلاک چشم بر هم منه گر نور بصـر می خـواهی وصل آن اســت که در مسـلخ او سر بدهی ســر بینــداز اگـر حُســن قَــدَر می خواهی نام نیک است بدیــوان عمل حاصـل عشق عاشقی کن اگر از عشــق ثمــر می خواهی مهـرور زیست " شـــقایـق" همـه آیین صفا ای که از بحـــر وفا گـنـج گـهر می خواهی
نوحه تشییع و دفن نوکران امام حسین علیه السلام سبک : به ذکر یا خدا یا الله دل ِ ما پر غم و بی تاب است عزای نوکر ارباب است یا حسین، یا ابا عبدالله حسین جان ای شهید عطشان آمده برایت یک مهمان یا حسین، یا ابا عبدالله همنوا با گل آلاله عُمری از داغ تو زد ناله یا حسین، یا ابا عبدالله ز رحمت کن تو یادش آقا برس امشب به دادش آقا یا حسین، یا ابا عبدالله روح بندگی اش تو بودی همه زندگی اش تو بودی یا حسین، یا ابا عبدالله سینه میزد برایت آقا به یاد کربلایت آقا یا حسین، یا ابا عبدالله کربلایی که بس غوغا شد خونجگر در آنجا زهرا شد یا حسین، یا ابا عبدالله بمیرم روی خاک افتادی به مقتل تشنه لب جان دادی یا حسین، یا ابا عبدالله
ســـایه سار دل غمــپرور من مادر بود بخدا نور دو چشــم تَر من مــــادَر بود خون دل خورد بپای من و از پای فتاد همه جا و همه جــا یاوَر من مـادَر بود از نسیـــم نَفَسَــش بــوی دعـا می آمد نه فَقَط یار که تاج سَــر من مــادر بود پی پروردن من خون جگر خورد بَسی خونجگر از غم بال و پَـر من مادَر بود آنکه سیـنه سپَر درد و بلایم میکَـــــرد دل و دلدادهٔ من دلبَــــر من مــادر بود چــــون پرستار که دلبستهٔ بیمــار بُوَد روزوشب حافظ بَرگ وبَرمن مـادر بود گرچه بابا همه جا پُشت وپناه من بود بخـــدا تکیـــه گه آخَــــر من مادر بود
   یعنی پدر یعنی  تلاش و کوشش و  کار پدر یعنی  که غیرت   عزم  بسیار پدر   یعنی    سپر    در    زندگانی فدا    کرده      برای    ما    جوانی پدر   یعنی  ستون   کوه   شهامت خدای   بخشش و جود  و  کرامت پدر       یعنی     تمام     خانواده که  او  سستی به کارش ره نداده پدر    یعنی     محبت     مهربانی بود   مهرش   به  عالم   جاودانی پدر     یعنی     صلابت   بردباری شرافت      استقامت      پایداری پدر  یعنی  گلستان  باغ و بستان صفا  گرمی  پناهی  در   زمستان پدر   یعنی   که    دنیا   دلنوازی اُبهت     افتخار     و    سرفرازی پدر  یعنی  که   با   او  بی نیازی کند   بر   مشکل   ما  چاره سازی پدر   یعنی   غم   فرزند  خوردن ملامت ها   کشیدن   رنج   بردن پدر   یعنی   چراغ   خانه   داری صفای   محفل   و   کاشانه داری پدر   یعنی   که   بی یاور  نمانی ز  چشمانش حدیث عشق خوانی پدر    یعنی   دوای   غصه و غم به  زخم  دل بنازم  اوست مرهم پدر  یعنی  که  چتر   سایه گستر از   او   هرگز   نباشد   یارِ   بهتر پدر  یعنی  که  پشتت  گرم باشد که  زیر  سر  ز  بودش  نرم باشد پدر  یعنی   که  اسرار   تو   داند همیشه  پشت   تو   محکم  بماند پدر یعنی که لطفش بیکران است حمایت می کند تا پای جان است پدر  یعنی  نفس  در  خانه  داری کنارش    امنیت    جانانه   داری پدر  یعنی  فشار   و  زحمت کار اسیر    زندگی     باشد    گرفتار پدر   یعنی   محبت    بی نهایت به  سختی ها بود حامی  برایت پدر  یعنی  دلش  دریا  و طوفان بود    ساحل    پناه   امن  انسان پدر  از  تو  نخواهد  جز  محبت خودش باشد  برادر  باب رحمت پدریعنی که زحمت کار وهی کار کنون درخانه رنجوراست و بیمار پدر  یعنی  عصا  عینک مریضی مبادا      آبرویش     را    بریزی پدر  یعنی  نگاهش  بر  در اکنون دلش از  هجر تو گردیده پر خون پدر  یعنی    پسر   دختر  کنارش روا   باشد که   برداری  تو بارش پدر یعنی غروب  است  و زمانی ترا   گفتم  که  قدرش  را  بدانی پدر  یعنی  مزار    و   سوگواری بود  عکسش  به  قابی  یادگاری پدریعنی زهجرش غصه خوردن به  حمدی یاد  او  همواره  بردن خداوندا   نگه دار    آنکه     دارد که   همت   بهر  یاریش    گمارد پدر     یعنی    قرار    (بیقراری) برایت   غصه دارم  چون نداری بیقرار اصفهانی