eitaa logo
کانال ختم و ترحیم خوانی
16.6هزار دنبال‌کننده
561 عکس
328 ویدیو
36 فایل
بسم الله الرحمان رحیم کانال ختم و ترحیم خوانی🎤 اشعار پندیات، روضه، نوحه و... https://eitaa.com/joinchat/1758134425Ca7138e05ff تعرفه وتبلیغ @kianatv 💠 اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ 💠 کانال را به دوستانتان خودتان معرفی کنید
مشاهده در ایتا
دانلود
شعرداغ فرزند قصه مرگ تورا ناگه شنيدن زود بود درعزايت جامه اندر تن دريدن زودبود آخر اي جان پسراي ميوه قلب پدر در ديار نيستي منزل خريدن زودبود اشک حسرت از دوچشم مادرت هرصبح وشام از غم هجر ره ماهت چکيدن زود بود جان شيرين تر ز جانت از جفاي روزگار در شباب زندگي بر لب رسيدن زودبود مادر بيچاره ات دائم کند آه و فغان بهر او داغ غم مرگ تو ديدن زودبود ديده بگشا با برادرهاي خودبرگو سخن نطق تو خاموش از گفت وشنيدن زودبود بي کس وتنها و بي ياور در اين کنج لحد دور از اهل و عيالت آرميدن زودبود ……………………………………………. شعربراي عزاي جوان اي پسر از غم تو خون شده اشک بصرم خيز و بنگر که زبعد تو چه آمد به سرم زندگاني شده بهر پدرت درد آور خون دل مي چکد از ديده به سوزدجگرم زغمت شام و سحر ديده تر و نالانم رفته طاقت ز دل و خم شده اکنون کمرم من به يادت همه شب ناله کنم تا به سحر تو نمردي پسرم جلوه گري در نظرم باورم نيست که دل کندي و از ما رفتي مانده ام ديده به در تا کسي آرد خبرم از غمت موي سياهم شده چون روز سپيد تا به کي با دل خون گشته به راهت نگرم ببينم اي کاش شبي روي مهت اندر خواب بوسم از خاک رهت اي مه نيکو سيرم پس کجا مانده اجل بر سر بالين آيد جان من گيرد و راحت شوم آخر پسرم ………………………………………..
غم داغ جوان» غم داغ جوان سخت است ودشوار کسی نبود از این غصه خبردار مگر ان کسی که خود داغ جوان دید که دارد دیده ای از غصه خونبار جوان از دست داده خوب داند چه امد بر سر سلطان ابرار غم داغ جوان زخمی است جانکاه که بر این زخم مرهم نیست در کار حسین بن علی زخمی به دل داشت ز داغ ان جوان ماه رخسار که ان عالم به رویا دید ونالید فشاند از دیدگانش اشک بسیار بنا باشد اگر اشکی بریزیم که از هر قطره اش برخیزد اثار تسلی دل غمدیده گردد شود نور وچراغی درشب تار که هم قلب پدر ارام گیرد و هم بهره برد فرزند سرشار بخوانم از جوان سرو قدی که در کرب وبلا از جور اشرار تنش از تیغ کین شد اربا اربا ز جور دشمن بی رحم و غدار دم اخر صدا میزد پدر را بیا بنگر علی را اخرین بار به سرعت امده در قلب میدان بدید ان مردم بدتر ز کفار حسین امد کنار نعش اکبر چنان زد صیحه مولا با دل زار جوانان بنی هاشم بیایید ببینیدم چسان گشتم گرفتار ……………………………
جوان گریزبه روضه علی اکبر(ع) اگر که گل رود از باغ ، باغبان چه کند ؟ وگر خزان برسد ، با غم نهان چه کند ؟ اگر که غنچه شود پرپر از غمش بلبل نسوزد و نکند ناله و فغان چه کند ؟ زنی که یک پسر از دولت جهان دارد به روز واقعه با ماتم جوان چه کند ؟ اگر که با غم او سازد و کنار آید به دشت خاطره با قد کمان چه کند ؟ شنیده ام که زنی در کرببلا می گفت پس از تو مادر رنجور و ناتوان چه کند ؟ عصای دست پدر بودی و شکستی حیف پس از تو مانده که با داغ بی امان چه کند ؟ غم و غریبی و غربت کنار ، خون خدا میان هلهله با خنجر زبان چه کند ؟ تو قطعه قطعه تر از لفظ اربا اربایی برای شرح غمت مانده روضه خوان چه کند ؟ صریح سرخ سرت را چنین به خون آلود به نیزه می برد اینگونه نیزه بان چه کند ؟ محمد مبشری …………………………………زمزمه داغ جوان سبک ( مدینه شهر پیغمبر ) گوشواره کجایی ای جوان من ببین قدِّ کمان من خدایا شد گلم پرپر ، ز داغش در نوا هستم ‌ ندارم طاقت ماندن ، ز درد و غصه بشکستم …. بسوزم من بسازم من ، ز داغت ای گل نازم شدم خانه خراب آخر ، چرا رفتی تو از دستم …. ز یادم کی رود بیرون ، صفای قد رعنایش هنوزم مانده در گوشم ، طنین لحن زیبایش …. پس از این بنگرم باید به حسرت روی عکسش را عزیزم رفته از دستم ، دگر خالی شده جایش محمد مبشری ………………………………………………………. ناکام نیست آنکه ز دنیا جوان رود یا از جهان شکسته دل و خسته جان رود ناکام نیست آنکه بمیرد ز داغ دل یا عاشقی که با غم و رنج نهان رود ناکام نیست آنکه ز گلزار زندگی ناچیده گل به حسرت ازین بوستان رود ناکام آن کسی که به درگاه ذوالجلال یک ره نکرده سجده ازین خاکدان رود ناکام آن کسی که ز نور محمدی نابرده بهره، خاک شود، از میان رود ناکام آن کسی است که بی مهر مرتضی نزد قسیم نار و قسیم جنان رود ناکام آن کسی که ز درگاه فاطمه مطرود گردد و ز پی این و آن رود ناکام آن کسی است که بیگانه با حسن در حال جهل و غفلتش از تن روان رود ناکام، آن کسی است که عشق حسین را پیدا نکرده، بی خبر از این جهان رود ناکام آن کسی است که همچون معاویه قرآن به کف به جنگ امام زمان رود دنیا، حسان، چو مرحله ی امتحان ماست ناکام، آن که رد شده از امتحان رود …………………………………………………دوست رفیقان در جوانی چون حبابند. به پیری گر رسند چون آفتابند. رفیقان زبانی را به خروار . خریداری کنم با پول ودینار. رفیقان دگر هم جان نثارند. به پای دوستان جان میسپارند. خریداریشان سخت است ودشوار. به سیم زر ویا درهم ودینار. رفیقانی که جان را هدیه کردند. به کنج قلب یاران تکیه کردند. بله نام رفیقان مسمم. به پیش چشم ما باشد مجسم. نسازند خاطر یاران مشوش. به سینه نامشان گشته منقش. رفیقی گر تو راست اندر جوانی . اگر قدر ورا از جان بدانی . به روز پیری وتنهایی ای دوست. گلی اندر کنارت داری ای دوست. غلام قدر رفیقان نیک داند. ز دل نام رفیقان نیک خواند. ……………………………………… شهریار جوانی حسرتا با من وداع جاودانی کرد وداع جاودانی حسرتا با من جوانی کرد بهار زندگانی طی شد و کرد آفت ایام به من کاری که با سرو و سمن باد خزانی کرد قضای آسمانی بود مشتاقی و مهجوری چه تدبیری توانم با قضای آسمانی کرد شراب ارغوانی چاره رخسار زردم نیست بنازم سیلی گردون که چهرم ارغوانی کرد هنوز از آبشار دیده دامان رشک دریا بود که ما را سینه آتشفشان آتشفشانی کرد چه بود ار باز می گشتی به روز من توانائی که خود دیدی چها با روزگارم ناتوانی کرد جوانی کردن ای دل شیوه جانانه بود اما جوانی هم پی جانان شد و با ما جوانی کرد جوانی خود مرا تنها امید زندگانی بود دگر من با چه امیدی توانم زندگانی کرد جوانان در بهار عمر یاد از شهریار آرید که عمری در گلستان جوانی نغمه خوانی کرد
❤جوان دست طوفان بلا غنچه من پر پر کرد شعله بر خرمنم افکنده و خاکستر کرد سرو قدی که امید پدر و مادر بود بی گنه رفت و چه ها با پدر ومادر کرد خویش وبیگانه ز داغ تو عزادار شدند حیف از ان سرو که در خاک سیه بستر کرد علی ای تازه جوانم کمرم بی تو شکست ناله و زاری من گوش فلک را کر کرد بخدا شادی و رونق ز دل وخانه برفت دست تقدیر مرا رخت سیه در بر کرد تسلیت واژه ناچیز بود در غم تو شفق از خون جگر چهره خود احمر کرد …………………………………………. بی مهر رخت روز مرا نور نماندست وز عمر مرا جز شب دیجور نماندست هنگام وداع تو ز بس گریه که کردم دور از رخ تو چشم مرا نور نماندست می‌رفت خیال تو ز چشم من و می‌گفت هیهات از این گوشه که معمور نماندست وصل تو اجل را ز سرم دور همی‌داشت از دولت هجر تو کنون دور نماندست نزدیک شد آن دم که رقیب تو بگوید دور از رخت این خسته رنجور نماندست صبر است مرا چاره هجران تو لیکن چون صبر توان کرد که مقدور نماندست در هجر تو گر چشم مرا آب روان است گو خون جگر ریز که معذور نماندست حافظ ز غم از گریه نپرداخت به خنده ماتم زده را داعیه سور نماندست …………………………………………..
روضه و زبانحال در فوت فرزند الهي هيـــچ بابايي نبيـــند كه در سوگ جوان خود نشيند منم آن باغـــبان زار و خسته كه در سوگ جوان خود نشسته يه دعا ميكنم، هر كسي كه دل شكسته است زير لب آمين بگه... درسته مرگ پير و جوان نميشناسه... درسته وقتي اجل برسه ، بايد بريم... اما دعاي من اينه ، الهي جگر هيچ پدر مادري به داغ جوان نسوزه... به گمانت نرسد داغ جوان آسان است خون اگر گریه کنی بهر جوان جا دارد الهي هيچ مادري چشم انتظار بچه اش نمونه... از امام صادق(ع)پرسيدند ، آقا جان!!!در اين دنيا بهترين لحظه براي پدر چه لحظه اي است؟؟؟ بگـــفتا زاده ي خـــتم النّبيين نــبـاشـد لـذتي بـالا تر از اين جـوانـي در بــهار زنــدگــاني بـه هـنـگــام شباب و كامراني خــرامــان گـام بر دارد هَماره كــنـد بـابـا بـه اندامش نظاره بـگـويـد گرچه زحمتها كشيدم ولـي زيـبـا جـوانـي پـروريدم آقا فرمود: لحظه اي كه يك پسر جوان بشه ، جلوي چشم بابا راه بره... همه ي آرزوي پدر و مادر اينه ، ميگن الهي به ما فرصت بده ، زنده بمونيم عروسيه پسرمونو ببينيم... امـيــدش زيــر چـرخ آبنوسي كـنـد از بـهـر فرزندش عروسي دوباره از امام صادق(ع) پرسيد، آقا جان ، سخت ترين لحظه ي عمر پدر چه لحظه اي است؟؟؟ حضرت فرمود: لحظه اي كه يك پدر جان سپردن فرزندشو ببينه... هــمـان زيـبـا جوان سَـرو بالا دهــد جـان در بـرِ چشمان بابا يه جمله از زبان پدر و مادر داغديده ي ........... بگم. پسرم باور نميكردم، يه روز من زنده باشم و تو زير خاك باشي... باور نميكردم، يه روز با چشم گريان به دوستانت خوش آمد بگم... آرزو داشتم دوستانت رو شب عروسيت دعوت كنم، اما افسوس كه نشد... خدا نكنه هيچ پدري جان دادن بچه اش رو ببينه... داغ جوان خيلي جانسوزه... پدر و مادري كه داغ جوان ببينند ، ديگه روي لبهاشون گل خنده نمينشينه... وقتي يك جوان از دنيا ميره،پدر ميگه: خدايا عصاي پيري از دستم افتاد... برادر ميگه: خدايا كمرم شكست... خواهر براي برادرش اشك ميريزه...ناله ميزنه... امابميرم براي دل مهربون مادر... مادر ميگه:خدايا جگرم ميسوزه... از اين به بعد با اين مادر داغديده مهربانتر باشيد... چرا؟؟؟ آخه مادريكه داغ جوان ببينه، دلشكسته ميشه... اينجا اين مردم آمدند ، اشك چشم اين پدر و مادر داغديده را پاك كردند... تسليت دادند، ابراز همدردي كردند... اما بميرم براي دل داغديده ي حسين... فدای اون لحظه ای اباعبدالله به کنار بدن پاره پاره علی رسید... پـسر نـگاه به اشك غم پدر مي كـرد پدر نـظاره به خون سر پسر مي كـرد پدر ز داغ پسر باغ لاله در دل داشـت پسر نشـانه ز زخـم هزار قاتـل داشت هر روضه اي از روضه هاي كربلا خوانده بـشود، مـداح يـا واعـظ مـ ي گويـد، انشاءاالله اين روضه را يك شب كنار قبرش بخوانيم. اما تنها روضه اي كه خيلي سخت است و نمي شه كنار قبرش خواند ، روضه ي آقا علي اكبر (ع) است، مخصوصاينكه شب جمعه باشد. آخه پيش بابا روضه ي جگرگوشه را نمي خوانند، نبايد به زخم نمك زد. لذا علي اكبر (ع) از آن لحظه اي كه از بابا آب تقاضا كرد و بابا نتونـست بـه او آب بدهد، ناراحت بود. لحظه هاي آخر صدا زد: بابا ! الان از دست جدّم رسول الله سيراب شدم. هميشه پدر دوست دارد وقت جان دادن، سرش روي دامن پسرش باشد... گاهي محتضر مي خواهد جان بدهد، مي بيند جان از بدنش نمي رود، چشم به راهه، بعضي ها مي گند چشم به راه پسرشه، مي خواد بار آخر پسر را ببيند تـا پسر مي آيد، سر بابا را به دامن مي گيره، پدر راحت جان مي دهد. اما خدا نياره پدر سر بالين پسر بيايد ... پدر ز خون پسر صورتش خضاب شده پسر ز سوز عطش،قطره قطره آب شده پدر به چهره ي فرزند خويش چهره نهاد پسـر كنـار پـدر ناله اي زد و جان داد 🍁🍁🍁 كيست اين كشته كه دريا شده خونين جگرش سيـنه اي نيـسـت كـه سوزي نبرد از شررش با هـمه زخـم بـدن ، قـاتـل او گشت دو زخم كـه يـكي بـر جـگـرش بود و يكي بر كمرش
جهت_ تدفین مادر زمزمه مناسب تدفین  داری میری خدا نگهدارت مسافرم دست علی یارت دلم شده چند روزه بیمارت خدا نگهدار ببین دلم ز غصه صد چاکه صدای نالمون تا افلاکه «مادر»خوبمون زیر خاکه خدا نگهدار دارم برا تو روضه میخونم این خونه میشه بی تو زندونم همیشه چشم برا تو می مونم خدا نگهدار تموم باورم خدا حافظ خدا حافظ مادر ، وعده و دیدار ما به قیامت. فرزندان داغدا نمیدونم بودین بالا سر مادر یا نه؟ تموم باورم خدا حافظ یگانه گوهرم خدا حافظ عزیز مادرم خدا حافظ خدا حافظ خداحافظ خداحافظ
. ختم دختر نوجوان عزیز خفته   در  خاکم          گل    باغ   دلم     بودی درخشان   گوهر   پاکم           چراغ   محفلم    بودی کجا یابم دگر   چون تو           اگر گِرد جهان گردم تو را ای نازنین دختر             که یار و همدمم بودی   کجایی   دختر  غم     پرور   من عزیز  خوب   و از  گل   بهتر من هنوز هم  با  چنین   ماتم     نشینی  نمیشه     مُردن        تو    باور   من     جوان   نازنین     در خاک     رفتی از این  دنیای  غم   غمناک    رفتی زدی     آتش   به   جان  دوستداران    چو گل  پاک   آمدی  و  پاک  رفتی     ای جگر گوشه  که دیده‌ی  من  جای  تو   بود دلم     آشفته     آن      قامت   رعنای   تو    بود کی خبر   داشتم   از کینه   این   چرخ   کبود              که چو صیاد کمین کرده    جویای   تو  بود . الهی از کفم رفت دختر من. چراغ خانه ی من دختر من. همی نالم زمرگش روز وشبها. کای دختر پدر جان مانده تنها. اگر بودی کنار بستــــــــــر من. به وقت مــــرگِ بابا،دختر من. سرم در وقت مُردن میگرفتی. به زانویت عــــزیزم میگرفتی. ولی حالا به جای دخترم مــن. سرت گیرم به دامن دخترم من. زداغت ناله ها دارم عـــــزیزم . چرا از کف تو را دادم عـــزیزم. (غلام) دسـت دعا دارد همیشه. بقاء دختــــران خواهد همیشه. . درعزای دخترجوان نازنین دخترگلعذارم طاقت دوریت راندارم آتش افکنده هجرت بجانم خوش بودازغمت جان سپارم خون شدآخردل نامرادم کی رودخاطرتوزیادم این من واین غم بی شمارت بعدازاین کس نیایدبه دادم کربلای محمد مهرى .
338.4K
خدادادی خادم الزهرا سلام الله علیها: عباس مفتاح – شروه دشتی مرگ برادر: 🖤💔🖤💔🥀🥀🕊🕊 آخ به اینجا اومدی؛ داداش منزل مبارک! آخ چه خوش خوابیده ای! منزل مبارک… چه خوش خوابیده ای تنهای تنها؛ آخ جدا گشتی تو از دردا و غم ها لالا لالا لالا ای گل گندم… از اون روزی تو رفتی سیر نخندوم نمیدونوم دلوم داداش دیوانه کیست؛ اسیر نرگس مستانه کیست لالا لالا لالا لالا عزیزم؛ چقدر خون جگر باید بریزوم؟ لالا لالا لالا ای گل پونه! بیا برگرد داداش بریم به خونه غم داغ برادررا برادرمرده میداند داداشهای عزیزم روحتون شاد😭 🖤💔🖤💔🥀🕊🕊 بانوای مداح اهل بیت ع🎧 🎤👌
4_5884333412902243882.mp3
6.79M
‍ ‍ زبان_مادر ای پسرجان ربودی قرارم / رفتی و کرده ای داغدارم من چگویم از این داغ هجران/ روز وشب بهر تو اشکبارم ای پسر جان امان از جدایی۲ داغ تو آتشی زد بجانم /سوخت از داغ تو استخوانم تا ابد من پسر نغمه خوانم/ مرگ تو کرد مرا ناتوانم ای پسرجان امان از جدایی۲ مادری بوده ام داغدیده/ که اجل بند قلبش بریده روز وشب کارمن بود و زاری / رشتهٔ عمر من شد بریده ای پس جان امان از جدایی از برات رنج و سختی کشیدم/ چون گل لاله ایی پروریدم باغبان بودم و خیر ندیدم / داغ مرگ جوانم بدیدم ای پسر جان امان از جدایی نورچشمم .چشام سو نداره/   بی تو گلزار برام بو نداره مادرت کور شده در عزایت /  زانو و بازو نیرو نداره ای پسر جان امان از جدایی آرزو بود ه داماد ، گردی / حجله بنشینی دلشاد ،گردی کی گمان بود پسر جان بمیری/ اینچنین زارو ناشاد ، گردی ای پسرجان امان از جدایی ای صفا کم کن شعر ماتم / دل شده زار و مضطر دمادم سوزد از این عزا قلب مادر / تا قیامت شود چشم پرنم ای پسرجان امان از جدایی ✍ قاسم جناتیان قادیکلایی 🥀🥀🥀🥀🥀
397.2K
خدادادی خادم الزهرا سلام الله علیها: ❣﷽❣ ◾️ ◾️ ( مدینه شهر پیغمبر ) ◾️ 👌👌 خدایا مادرم دیگر،به رویم چشم خود بسته بدون مادرم آخر،شدم از زندگی خسته. زمرگ مادرم دارم،به سینه غصه ی بسیار. زبعد مردن مادر،شدم از دوریَش بیمار. ◾️کجایی مادر خوبم کجایی مادرم مادر دگر رویش نمی بینم،که از او توشه برچینم. بمانم در غم وحسرت،دگر اورا نمیبینم. شده مشکل غم مرگت،برایم مادر ای مادر. الا سنگ صبور من به قربانت شوم مادر. ◾️کجایی مادر خوبم کجایی مادرم مادر به یاد خاطرات تو،زدل نالم به روز وشب. (غلام)روسیاه توکند گریه به روز وشب. ◾️کجایی مادر خوبم کجایی مادرم مادر ┈ 🖤💔🖤💔🖤 بانوای مداح اهل بیت ع🎧 🎤👌 سبک👇
4_5792116543751982419.mp3
3.94M
« شروه دشتی در مرگ برادر » عمری را زحمت ●  بیجا کشیدم …  !! ای دلم دیوانه و دیوونه تر شد …  !! خراب و کهنه و ●  پوسیده تر شد …  !! روزگار ای گلی گم کرده ام میجویم او را …  !! به هر گل میرسم میبویم اورا …  !! گل من یک ●  نشانی در بغل داشت …  !! وای گلم پیراهن کهنه  ● به تن داشت …  !! هفت هشت روزه که بوی گل نیومد …  !! صدای نغمه  ● داداش نیومد …  !! برید از باغبون گل بپرسید …  !!
: 🍂🍁🍂 غزل درمقام پدر تاج عزت به سراهل جهان است پدر،، گوهر پرثمرنسل جوان است پدر،، ای بشر قدرپدر دان که درایام حیات،، توندانی که بهین گنج گران است پدر،، خاک پایش به سردیده نهی بازکم است،، نوردیده به بصر راحت جان است پدر،، گفته اش رابپذیز ازدل وجان ای فرزند،، باش اگاه که چون گنج نهان است پدر،، سایه اش تابسرت هست نماشکرخدا،، تاگزندی نرسد برتوشباناست پدر،، «« شروع مرثیه پدر»» الا ای سروباغ آ رزویم ،- شکوه زندگی وابرویم ،، بهارعمرتو اخرخزان شد ،، زداغت مانده عقده درگلویم ،، دوسه روزه که رفتی دردل خاک ،، بگو این درد را من باکه گویم ،، نمیخاهم پس ازتو زندگی را ،، گلی رابی تو من هرگز نبویم ،، خدا داند که درقلب منی تو،، بود عکست همیشه روبه رویم ،، ««« تصنیف »»» ای بابا،(2)رفتی زدار فانی —-بامرگ ناگهانی —-----باباکجای،،دادازجدای ای بابا(2)ازداغ تو غمینم،،،،،،،ازرفتنت حزینم.،،بابا کجای ،،،دادازجدای ای بابا (2)چشم ازجهان ببستی،، پشت مرا شکستی ،، باباکجای،،دادازجدای،، «« روضه »» السلام علیک یاابا عبدالله عزیزان داغ داغ پدردیدید .ولی شما نازنین بدن بابا رابا عزت واحترام برداشتید ،غسل دادید،کفن نمودید ،بخاک سپردید .امادلا بسوزه براغریب کربلا حسین،که نازنین بدنش سه روز دو دشب عریان و بی سر روی خاک گرم کربلا ،،عوض انکه پیکرجگر گوشه زهرا را بردارند ده تاحرامی سوار بر اسب ،،نازنین بدن حسین رازیر سم اسبان ستوران ،.....همه بگیم حسین جان صلی الله علیک یامظلوم یااباعبدالله