ای وای بسوز ای دل به حال روزگارم روزگار بسوز ای دل به حال روزگارم
بنال ای دل کسی را من ندارم ای وای بسوز ای شمع امشب در کنارم
که در خاکه همه دارو ندارم ای روزگار ای روزگار بسوز ای شمع امشب با دلی زار
که تو در سوختن هستی وفادار ایزی موزیک ای وای بسوز ای دل که آن آرام دل رفت
عزیز و مونس من زیر گل رفت ای وایی **
بسوز ای دل غریبی بد بلاییست وای بد بلاییست
بسوز ای دل غریبی بد بلاییست بلای جان من درد جداییست
ای وای عزیز جانم از روزی که مردی جان بابا دانلود شروه سناسیری برای مرگ پدر
ای وای عزیز جانم از روزی که مردی دل و جان مرا همراه بردی بگو یاد عزیزون
ای وای دم مرگت تماشایت نکردم بابا جان دم مرگت تماشایت نکردم
نگه بر روی زیبایت نکردم شروه محبت سناسیری
ای وای عزیزم گره افتاده در کارم ز داغت وی ز داغت
ای داد گره افتاده در کارم ز داغت بگو بابا کجا گیرم سراغت وی گیرم سراغت
ای داد بگو بابا به یاد شبهایی که می نشستیم بگو به
🖤🖤🖤🖤
﷽
#شعر_و_روضه
#تشییع_جنازه_مجلس
#خاکسپاری
#ختم_و_ترحیم_ختم_پدر
#بند_اول
پشت سر جنازه با اشک و آه و زاری
بابا ببین غمینم امون ز بی قراری
اشک هام داره می ریزه ،نم نم روی جنازه
بابا نرو ز پیشم،این راه دور و درازه
😭😭😭
من موندم و غریبی با درد هجر رویت
یه خاطره مونده و میشه بیام به سویت
بابا بابا بابا جون ،برو خدا نگه دار
تاج سرم مهربون،برو خدا نگه دار
😭😭😭
✍#شاعر_رسول چهارمحالی (ساقی)
#بند_دوم🖤
روضه و گریز مجلس تشییع جنازه؛ ای خانواده مصیبت دیده ، ای خواهر و برادر غم کشیده ،
آی مردم مومن و مسلمان خدا به همه شما خیر بده ،اینجا همه ی شما همت کردید و برای این مرحوم تشییع جنازه ی با شکوهی گرفتید؛ همه بودند و با صدای بلند فریاد می زدید: به عزت و شرف لا الا الا الله، بلند بگو لا اله الا الله، ... امّا این جمعیت کجا بود کوفه، شام غریبان امیرالمؤمنین اون شام غریبانی که اولاً اول امام ما شیعه ها شبونه دفن شد و ثانیاً با صدای آروم می کفتند: لا اله الا الله...
😭😭😭
محمد بن حنفیه می گوید: چون برادرانم مشغول غسل شدند، امام حسین آب می ریخت و امام حسن غسل می داد، احتیاج نداشتند به کسی که جسد آن حضرت را برگرداند. هر طرف را که می شستند جسد مطهر آن حضرت می گردید و طرف دیگر ظاهر می شد. بویی خوش تر از مشک و عنبر از جسد مبارکش به مشامشان می رسید..
😭😭😭
چون از غسل فارغ شدند امام حسن صدا زد که ای خواهرم حنوط رسول خدا را بیاور ، پس زینب مبادرت نمود و حنوط را آورد؛ چون حنوط را گشودند کل کوفه از بوی آن خوشبو شد. پس آن حضرت را در ۵ جامه کفن کردند و در تابوت گذاشتند. جلوی تابوت را جبرییل و میکاییل برداشتند و عقب تابوت را امام حسن و امام حسین برداشتند.
😭😭😭
حیان عنزی می گوید: خادمه امیر المؤمنین به من گفت: چون امیر المؤمنین از دنیا رفت مطابق وصیت او پایین تابوت را بر دوش گرفتیم و جلوی آن خودش حرکت می کرد و ما همان وقت صدای زمزمه ای را شنیدیم همچنان به دنبال جنازه آمدیم تا وارد غریین شدیم ، سنگ سفید نورانی ای ما را به طرف خود توجه داد، بدانجا رهسپار شدیم ، قبری حفر کرده و مرقدی آماده را دیدیم که بر آن نوشته بود: این قبری است که نوح برای جسد پاک علی فراهم کرده است.
😭😭😭
اما لا یوم کیومک یا اباعبدالله؛ من نمی دونم چرا رسول خدا برای امام حسین حنوط و کفن نداده بود، مگر خود رسول خدا نفرموده بود: حسین از من و من از حسینم، پس چرا برای او کفن نداده بود، کجا بود ببینه کربلا اسب ها رو نعل تازه زدند و بر پیکر حسین...
😭😭😭
#بحار الانوار ، جلد۴۲ ،
🎤#مداح_اهلبیت(ع)
🎧#استاد_حاج_پیرزاده
👌#پیشنهاد_دانلود
#التماس دعای فرج
#اجرای_سبک
عباس مفتاح – شروه دشتی مرگ برادر:
آخ به اینجا اومدی؛ داداش منزل مبارک!
آخ چه خوش خوابیده ای! منزل مبارک…
چه خوش خوابیده ای تنهای تنها؛ آخ جدا گشتی تو از دردا و غم ها
لالا لالا لالا ای گل گندم… از اون روزی تو رفتی سیر نخندوم
نمیدونوم دلوم داداش دیوانه کیست؛ اسیر نرگس مستانه کیست
لالا لالا لالا لالا عزیزم؛ چقدر خون جگر باید بریزوم؟
لالا لالا لالا ای گل پونه! بیا برگرد داداش بریم به خونه
🔷🔷🔷🔷
بسم الله الرحمن الرحیم
(در فراق پدر)
الا ای مهربان بابا دلم را غم گرفته
تمام آسمان چشم من ، ماتم گرفته
الا ای مهربانم - امید قلب و جانم
ز داغ جانگدازت - ز کف رفته توانم
بهار دلم ، قرار دلم ، چراغ خانه بودی
به لبخند تو ، قسم ای پدر، مه کاشانه بودی
----------------------
بیا ای پدر - بیا ای پدر - که من بی تو غریبم
----------------------
بنال ای دل که گلچین فلک چیده گلم را
ز کف دادم خداوندا تمام حاصلم را
همه دارو ندارم - همه صبر و قرارم
تمام هستیم رفت - خزان گشته بهارم
گلستان گل ، ندارد صفا ، اگر بابا نباشد
بنالم خدا ، که بر سر مرا، دگر بابا نباشد
----------------------------
بیا ای پدر - بیا ای پدر - که من بی تو غریبم
------------------------------
گرفته دل به یاد چهره ی بابا بهانه
شده از دیدگانم سیل اشک غم روانه
صفای قلب زارم - به یادت بی قرارم
غمت زد شعله بر جان - ز مژگان خون ببارم
صفای دلم ، همه حاصلم ، دریغا از جدائی
بیا ای پدر ، که نجوای من ، بُوَد بابا کجائی
--------------------------------
بیا ای پدر - بیا ای پدر - که من بی تو غریبم
------------------------------
سروده ی غلامرضا ابوالقاسمی نجوا
چهلم مادر
دلم میخواد گل رویت ببینم
سرصب تا پسین پیشت بشینم
زحسرات از جدایی ها بگوییم
دوباره در گلستون گل بچینم
تبم میسوزونه دل توی سینه
بیابرگرد ک ارزوم همینه
چهل روزه دلم هوای تو داره
چهل روزه دلم شادی نداره
چهل روزه وچهل رو گریه کردم
خونه عطر محبتهای تو داره
چهل روزه ک چیش درراه دارم
چهل روزه ک دایم بی قرارم
ب جای خالیت گل مینهم باز
بروی عکس تو سر میگذارم
چهل روزه دعایم بوده مادر
چهل روزه دوچشمم بوده بردر
چهل روزه ک من مادر ندارم
چهل روزه ک تاج سرندارم
دوای دردبی درمون کجا رفت
چهل روزه درو گوهر ندارم
چهل روزه چهل سال ازم گذشته
بروی قلبمون مادر نوشته
چهل روزه سیاه روزگارم
چهل روزه گواه پروردگارم
نمیتونم بمونم بعد تومن
دل مو میل برشادی نداره
چهل روزه ک سرگرودنم ای وای
تو چون لیلی منم مجنونم ای وای
چهل روزه ک داغت کرده پیرم
چهل روزه ک بهجرونت اسیرم
چطو اومد دلت ترکم کنی تو
چهل روزه دلم میخواد بمیرم
بجونم ریشه کرده ناله ی غم
چ سازم ک شده عمرت اقد کم
برای تو چهل روزه میبارم
بیاد مصیتهای بیشمار م
اگ یادم کنی دل میشه اباد
تو این چهل روزه ابادی ندارم
چهل روزه مرا مادر بسر نیست
مرا جزمادرم گو مرهمم کیست
محبتهای تو ابری پر از اب
تو نوری باوفا نمرت دهم بیست
چهل روزه که من مادر ندارم
چهل روزه که تاج سر
چهل روزه شده کارم بهانه
چرا مادرم نمیایی به خانه
خدا داند(مادر) که دلم اتش گرفته
از ان روزی که تاج سرم رفت.. (مادر..)بگو به من کجایی جون مادر؟ (مادر..)چرا از من جدایی جون مادر؟ زدلم رفته دیگه صبرو قرارم مادر به درد بچه ات دوایی جون مادر (مادر..)خدا خواسته که من دور از تو باشم؟ همیشه مایل روی تو باشم؟ خداداغی کرده نصیبم که مادر از پس روی تو باشم
چهل روزه ک رفتی ازبر من
بیا رحمی بکن ب چشم تر من
دلت اومد مرا بیمار سازی
بیا ازروی محبت مادر من
چهل روزه شدم مایل برویت
بشینم باز پای گفتگویت
بزارم سر بشونه ی مهربانت
بخوابم تابد من روبرویت
بدنبالت میایم تا دل شب
شده نوم قشنگت ذکر این لب
نویسم بردل پردرد خستم
نمیابم تو را غم شد لبا لب
گلی بودی ب پای گلعزارم
شدی پر پر نمیدونی چه زارم
تو ک هرشو بمو سر میزدی سر
گرفتی ازلبم خنده ندارم
تو از من دوریومن دورم از گل
تو راحت گشتی ورنجورم از گل
ترنم ازتو بود عطر بهاری
جداگشتن زتو مجبورم از گل
چهل روز ک بردی از سرم هوش
نمیتونم کنم یادت فراموش
چهل روزه ک اهم سینه سوزه
چهل روزه مراکردی سیه پوش
پرپرواز من بستی ورفتی
درامید را بستی ورفتی
امیدم بود ک ابادی ببینم
در ابادی رابستی ورفتی
شبم با نوررویت روز میشه
برایم دلخوشیت هروز میشه
بسر میشد غم چن ساله ی مو
تورفتی زندگیم پرسوز میشه
بپایم ریختی سرمایه ات را
گرفتی از سر موسایه ات را
نمیتونم فراموشت کنم من
متن شعر مداحی خاکم نکنید بزارید اربابم برسه حسن عطایی
به موقع تشییع جنازم
به پیرهن مشکیم مینازم ♬♫♪
توخونه ی قبرم یاحسین
یه ضریح شیش گوش میسازم ♬♫♪
خاکم نکنید بزارید اربابم برسه
اونی که واسم همه کسه ♬♫♪
خاکم نکنید دلم فقط آقامو میخوام
امام رضا قول داده میاد ♬♫♪
امام رضا قول داده میاد
حسین حسین ♬♫♪
نوکرت با کفن بیگانس

بکشید روی من بوریا ♬♫♪
وقتی که میخوام جون بدم
رومو بکنید به رو کربلا ♬♫♪
یادم نمیره سحرای ناب روشنی رو
بین الحرمین سینه زنی رو ♬♫♪
یادم نمیره شبای بارونی زیارت
زیرقبه، لحظه ی اجابت ♬♫♪
خاکم نکنید بزارید اربابم برسه
اونی که واسم همه کسه ♬♫♪
خاکم نکنید دلم فقط آقامو میخواد
شهدا رفتن و همه پرپر شدن
برا اربابشون علی اکبر شدن
خاکی بودن ولی آسمونی شدن
به فدایِ حسین تو جوونی شدن
یه بغضی راهِ سینه مو میبنده
دلم اسیرِ غربت اَرونده
تموم دلخوشیِ من این روزا
همین پلاک و چفیه و سربنده
آرزوم اینه که آقام ، یه روزی کربلایی شم
مثل تموم شهدا، برا حسین فدایی شم
بابی اَنت و اُمی یاحسین
به فدایِ لب عطشانِ حسین
سهمم از عاشقی غربت و دوریه
آرزومه بشم راهیِ سوریه
بغضی تو سینه مِ ، غمی توی دلم
بیبی جان نذرِ تو جونِ ناقابلم
من از دیار عاشقا جاموندم
نشسته بغضی تو دلِ واموندهم
گناه دوباره دست و پامو بسته
اسیرم و تو دام دنیا موندم
دلم میخواد پر بزنم ، تو آسمون حرمت
بشم فدایی تو و مدافعانِ حرمت
بابی اَنت و اُمی یاحسین
به فدایِ لب عطشانِ حسین
تکیهگاهِ دلم علم زینبِ
من بهشتم فقط حرم زینبِ
روزیم از سفرۀ کرم زینبِ
اشکم از روضه و علم زینبِ
دل به تمنایِ توئه ، یازینب
واله و شیدایِ توئه ، یازینب
رزق شهادت همه این روزا
بسته به امضایِ توئه یازینب
چشمایِ بارونی من
خیسِ همیشه از غمت
کاش بشه قِسمَتم یه روز
سینهزنی تو حرمت
بابی اَنت و اُمی یاحسین
به فدایِ لب عطشانِ حسین
#نوحه _ختم _پدر
بابای مهربانم
نیروی جسم و جانم - بابای خوش بیانم - بابای جان فشانم
بابا تو بی ریایی بابا تو دل ربایی
تنها امید مایی بابای مهربانم
كاش می شد پدرم برگردد
گونه از بوسة او تر گردد
باز بینم رخ نیكویش را
شام هجران وی آخر گردد
كاش می آمد و غم ها می رفت
دیده سویش به تماشا می رفت
از دل خون و پریشان شده ام
دلهره ترس و تمنّا می رفت
كاش بابای ز جانم بهتر
می كشید دست نوازش بر سر
این تن خستة رنجور و نحیف
می نشانید به محبّت در بر
بابای مهربانم
بابا تو بی ریایی بابا تو دل ربایی
تنها امید مایی بابای مهربانم
كاش می شد كه بیاید از ره
بر شب تار بتابد چون مه
نور امّید بپاشَد در دل
دست ظالم نماید كوته
كاش یك بار دگر می دیدم
در رُخَش بارقة امیدم
دل به یُمن نگهش می آسود
غنچه از لعل لبش می چیدم
كاش بود و غم ما را می دید
نقش زنجیر به پا را می دید
با دلم از غم فردا می گفت
این همه شور و نوا را می دید
بابای مهربانم
بابا تو بی ریایی بابا تو دل ربایی
تنها امید مایی بابای مهربانم
كاش می آمد و پیشم می ماند
قصة مهر به گوشم می خواند
لشكر ماتم و اندوه و بلا
با نگاهی ز وجودم می راند
كاش بند غم دل وا می شد
دیده محو رخ بابا می شد
از پس ابر سیه می بارید
سینه چون پهنة دریا می شد
كاش آن رفته سفر می آمد
موسم غصّه به سر می آمد
تا نوازش كند این غنچة ناز
با دو صد بوسه ز در می آمد
بابای مهربانم
بابا تو بی ریایی بابا تو دل ربایی
تنها امید مایی بابای مهربانم
كاش غم ها همگی می رفتند
سایه های زندگی می رفتند
عشق و امّید پناهی می یافت
عقده های بندگی می رفتند
كاش می شد پدرم برگردد
گونه از بوسة او تر گردد
باز بینم رخ نیكویش را
شام هجران وی آخر گردد
سروری در غم و سوگ پدری
گوید از دغدغه های دختری
گوید از عشق و امید و آرزو
از دل خون و گل خون جگری
بابای مهربانم
شاعر : محمدرضا سروری
🖤🖤🖤🖤
متن آهنگ پدر خوب است و مادر نازنینه محمدرضا اسحاقی
───┤ ♩♬♫♪♭ ├───
آخ جانا…
پدر خوب است و مادر نازنینه؛ برادر میوه روی زمینه
رفیقان قدر یکدیگر بدانید؛ که آخر جای ما زیرِ زمینه…
رفیقونم به وقت رفتن؛ از چپ و راست
چنون رفتن که گردشان ناپیداست…
چنان رفتن، که منزل مانده خالی
───┤ ♩♬♫♪♭ ├───
محمدرضا اسحاقی پدر خوب است که مادر نازنین است
موزیکفا • محمدرضا اسحاقی • دانلود آهنگ پدر خوب است و مادر نازنین است محمدرضا اسحاقی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
به نام خدا
#پدر
#ره_توشه_مجالس_ختم
#سبک:اربابم حسین جان
بابایم کجایی،از ما تو جدایی(2)
در دل مانده رویایت_گریانم در عزاست
می خوانم ز داغت_قربان جمالت
بابایم کجایی،از ما تو جدایی(2)
ای نور دو چشمانم_بهر تو که گریانم
همچون شمع سوزانم_ای جانی و جانانم
افتخارم ای بابا_غمگسارم ای بابا
دار و ندارم هستی تو_چشم انتظارم ای بابا
بابایم کجایی،از ما تو جدایی(2)
محتاج دعای توأم_من غرق خدای توأم
آری آشنای توأم_بنگر بر عزای توأم
ای نامت نشان من_ای جانت جهان من
نسل ات دودمان من_ذکرت بر زبان من
بابایم کجایی،از ما تو جدایی(2)
نازم صدق و صفای پدر_گریم بر وفای پدر
افتم خاک پای پدر_هستم مبتلای پدر
گل بی خارم بابا_شمع شب تارم بابا
ببین که زارم بابا_بی کس و کارم بابا
بابایم کجایی،از ما تو جدایی(2)
📝شاعر:کربلایی رسول چهارمحالی(ساقی عطشان )
.
#ترحیم_خوانی
#دختر از دست داده
گریز به روضه فرزند -( گریز به روضه ی حضرت رقیه(س) برای فرزند دختر )
آی پدر و مادر دختر از دست داده، دختر برکت زندگی و شیرینیه زندگیه، می گن دختر غمخوار باباشه، خدا نکنه برای باباش مشکلی پیش بیاد دخترش از همه نگران تره برای باباش، آخه می گن دختر بابائیه، همین طور اگر برای دختر هم مشکلی پیش بیاد بابا برای برطرف کردن مشکل دخترش خودش رو به آب و آتیش می زنه، اگر خدای نکرده دختر شما از یه بلندی به زمین بیفته و شما شاهد ماجرا باشی چکار می کنی؟! بمیرم کربلا سر امام حسین به روی نیزه و مشاهده کرد که رقیه از روی ناقه ای به زمین...
نقل شده شبی رقیه از روی ناقه به زمین افتاد یک دختر سه ساله آن هم نیمه ی شب ناخودآگاه از روی شتر به زمین بخورد، خدا می داند؟ آیا این دختر دیگر توان راه رفتن را داشته باشد یا...؟
و از آن شبی که از روی ناقه افتاد دختر بچه های دیگر و گاهی زینب به او کمک می کردند تا راه برود . همه ی بدن رقیه درد می کرد. این طفل سه ساله را پس از گرسنگی و تشنگی چه منزل سوار بر ناقه و گاهی پیام تا شام آوردند.
رقیه در خرابه شبی سر از خواب برداشت، آنقدر گریه کرد و پدر را طلب کرد که صدای گریه اش به گوش یزید ملعون رسید؛ دستور داد سر بریده ی پدرش را برایش ببرید، سر بریده ی امام حسین را برای رقیه آوردند، دو دست کوچکش را به صورت پدر گذاشت، سر را برداشت، به سینه چسباند و با اشک و با سوز و گداز با سر بریده ی پدر سخن گفت:
« یا ابتاه ! من الذی خضبک بدمائک؟ »
یا ابتاه ! من الذی قطع وریدیک؟
یا ابتاه ! من الذی ایتمنی علی صغر سنی؟
یا ابتاه ! من للیتیمه حتّی تکبر...؟
یا ابتاه ! لیتنی توسدت التراب و لا اری شیبک مخضباً بالدماء »
یعنی: « ای پدر جان! چه کسی تو را به خونت رنگین کرد؟
ای پدر جان ! چه کسی رگ های گردنت را برید؟
ای پدر جان ! چه کسی مرا در کودکی یتیم کرد؟
ای پدر جان ! دختر بی پدر به چه کسی پناه ببرد تا بزرگ شود؟
ای پدر جان ! کاش نابینا بودم تا این منظره را نمی دیدم.
ای پدر جان ! کاش خاک را بالش زیر سر قرار می دادم، ولی محاسن تو را خضاب شده به خون نمی دیدم.»
با سر بریده مشغول سخن گفتن بود که ناگهان دیدند همین طور که دارد حرف می زند و سر بابا در دامن رقیه است صدای یتیم حسین ضعیف تر شد و کم کم دیدند صدای دختر نمی آید.
🖤🖤🖤🖤🖤
بسم الله الرحمن الرحیم
عجب بوی خوشی دارد برادر
نوای دل کشی دارد برادر
ز جا برخیز و بنگر از فراقت
دل من آتشی دارد برادر
الا ای همدمم ای مهربونُم
الا ای هستی و ای هم زبونُم
تو رفتی ، زیر گِل خفتی عزیزم
غمِ مرگت زده آتیش به جونُم
چرا از پیش ما رفتی برادر
چو شمعی بی صدا رفتی برادر
به آهِ سرد و قلبِ پر غمِ خود
از این دار فنا رفتی برادر
دلی دارم که با غم خو گرفته
ز خوشحالیِ دنیا رو گرفته
ز بس پاشیده چشمم گوهرِ اشک
فضا ، عطر گلِ شب بو گرفته
برادر با دلی آرام رفتی
ز دنیا راحت و خوشنام رفتی
بعالم مرگ حق باشد ، ولیکن
دلم سوزد که تو ناکام رفتی
ببار ای چشم چون ابر بهاری
که گردون می کند ناسازگاری
برادر ، رفتی از پیشم ، ولیکن
بجا مانده ست عکست یادگاری
گُلم را از جفا بُبرید گلچین
عجب رعنا گُلی بُگزید گلچین
چو کردم ناله ای جانسوز ، دیدم
به آهِ سردِ من خندید گلچین
بسوزم از غمت با چشم نمناک
بیایم بر مزارت با دلی چاک
بجا باشد اگر نالم ، عزیزان
گُل عشق و امیدم رفته در خاک
شعر از : امیررضا فرجوند
#برادر
👇🌴
مناسب مجالس ختم در مصائب برادر جوان، زبان حال خواهر غمديده
برادر جان غمت بر من گران است ندارم چاره يي اشكم روان است
برادر جان تو بودي جانِ خواهر اميد اين دل بريان خواهر
تمام آرزوهايم تو بودي تو رفتي قلب زارم را ربودي
عروسيات عزا شد واي بر من غمت بي منتها شد واي بر من
چرا تعجيل كردي مهربانم تو بودي زين جهان آرام جانم
اجل آيد الهي من بميرم كه بعدِ مرگ تو از عمر سيرم
نباشد اين مصيبت را دوايي بُود اين امتحان امر خدايي
«محمّدي» شريك درد ما شد كه با غم وارد ماتم سرا شد
#برادر
شعربرای فراق برادر
برادر پشتم از داغت شکسته
دو چشمونم به خون غم نشسته
برادر کن نگاهی بر دل من
ز بعد تو شدم زار و چه خسته
برادر جان نگاه من براهت
تو رفتی و خدا پشت و پناهت
برون رفته ز کف صبر و قرارم
که بینم من دوباره روی ماهت
گل باغ صفایی ای برادر
تو مهمان خدایی ای برادر
شده قلبم پر از اندوه و ماتم
ز جمع ما جدایی ای برادر
اگ مردیم بمیریم هردوتامون
ببندن سنگ جفتی از برامون
اگ مردیم بمیریم موسم گل
گل وبلبل نشینن در عزامون
نه امید وصال تو شبونه
کنم پرواز و من از آشیونه
بیایم تا مزارت ای گل من
که شاید تو .... برگردی خونه
شبا میگریم از هجرت عزیزم
برایت اشک و از دیده بریزم
تو کردی ناتوانم با فراغت
دگر بابا زجایم برنخیزم
چرا غم ریشه ی جونم گرفته
چرا غصه گریبونم گرفته
خداوندا چرا از دل ننالم
اجل نور دوچشمونم گرفته
جدایی مو نمیخاستم خدا کرد
نمیدونم کدوم کافر دعا کرد
نمیدونم خدا کرد یا قضا کرد
به حجران تو مارا مبتلا کرد
موضوعات مرتبط: شعرفراق برادرفارسی وترکی
#برادر
4_5987752432933799279.mp3
2.18M
# برادرجان
یکی دردو یکی درمون پسنده ای برادرجان
یکی وصل و یکی هجران پسنده ای برادرجان
من از درمان ودردو وصل وهجران ای برادر جان
پسندم انچه را جانان پسنده ای برادر جان ( حسین حسینم ابی عبدالله)
سه غم امد بجونم هر سه یکبار ای برادر جان
یتیمی و اسیری و غم یار ای برادر جان
یتیمی واسیری چاره داره ای برادر جان
ولی اخر کشد مارا غم یار ای برادر جان ( حسین حسینم ابی عبدالله)
یتیمی درد بی درمان یتیمی ای برادرجان
یتیمی خاری دوران یتیمی ای برادر جان
الهی طفل بی بابا نباشه ای برادر جان
اگه باشه دراین دنیا نباشه ای برادر جان ( حسین حسینم ابی عبدالله)
#همراه با اهنگ
#برادر