💫🌠🕋خدا(ﷲجل جلاله) 🕋🌠💫
https://eitaa.com/joinchat/3443851466Cc0ada331ee
🍃✨⚘🍃⚘﷽⚘🍃⚘✨🍃
✿↶ #حـــسآرامـــشنـــــابــــــ ↷✿
❀✵نـیــایـــش بــا خــ♡ــدا✵❀
💫🌸 خـدایا
پیاپی آمدن کرمت
برپاداشتن سپاست را از یاد من برد
و فراوانی بخششت
مرا از شمارش ستایشت درمانده ساخت
و در پی آمدن احسانت
مرا از یاد اوصاف نیکت بازداشت
و پشت هم رسیدن نعمتهایت
مرا از گسترش خوبیهایت درمانده نمود
این است جایگاه آنکه به برازندگی نعمتهای
تو و در برابر آن به کوتاهی خود اعتراف دارد
و به زیان خود به سستی در بندگی
و هدر دادن نعمتها گواهی میدهد
و تویی دلجو و مهربان، نیکوکار کریم
که خواهندهاش را محروم نمیکند
🌸 خـدایا
همان گونه که ما را به لطف طعام دادی
و با احسانت پروریدی پس نعمتهای
سرشارت را بر ما به انجام رسان
ناگواریهای ناخوشایند را از ما دور کن
و از بهرههای هر دو جهان بالاتر و برترش را
چه اینک و چه در آینده به ما عنایت کن
تو را سپاس بر خوبی آزمونت
و بر نعمتهای سرشارت
سپاسی که در خور خشنودیت باشد
و خیر وجودت را به جانب ما جلب کند
ای بزرگ ای کریم
به مهربانیات ای مهربانترین مهربانان🌸💫
✧✾════✾✰✾════✾✧
💫🦋سخنان ناب💌💫
✨💎انسان باید آنقدر
بزرگ باشد که ،اشتباهات
خود را قبول کند
آنقدر باهوش باشد که
از آنها سود ببرد
و آنقدر قوی باشد که
آنها را اصلاح کند✨
💫🌺سخنان ناب؛ نکته ئی ناب💌💫
https://eitaa.com/joinchat/2533621779C3ca6409ca3
@nokteenab
https://eitaa.com/nokteenab
💫📚حکایت ومطالب پندانه وحکیمانه📜💫
https://eitaa.com/joinchat/251396293C8e5d2dd667
💫حکایت خواندنی 📜💫
✨💎❣️✍🏻فردى در پيش حكيمى از فقر خود شكايت مىكرد و سخت مىناليد. حكيم گفت: خواهى كه دههزار درهم داشته باشى و چشم نداشته باشى؟
❣️گفت: البته كه نه. دو چشم خود را با همه دنيا عوض نمىكنم
گفت: عقلت را با دههزار درهم، معاوضه مىكنى؟
گفت: نه
گفت: گوش و دست و پاى خود را چطور
گفت: هرگز...
❣️گفت: پس هم اكنون خداوند، صدهاهزار درهم در دامان تو گذاشته است. باز شكايت دارى و گله مىكنى؟! بلكه تو حاضر نخواهى بود كه حال خويش را با حال بسيارى از مردمان عوض كنى و خود را خوشتر و خوشبخت تر از بسيارى از انسانهاى اطراف خود مىبينى.
❣️پس آنچه تورا دادهاند، بسى بيشتر از آن است كه ديگران را دادهاند و تو هنوز شكر اين همه را به جاى نياورده، خواهان نعمت بيشترى هستى...!!!✨
✨🍂🍁🍂🍁🍂🍁🍂🍁🍂🍁🍂🍁✨
💫📘داستان شب🌜🌜🌜💫
https://eitaa.com/joinchat/294125765C5e67be3e82
💫داستان شب: عابد خداپرست📖💫
روزی روزگاری، عابد خداپرستی بود که در عبادتکده ای در دل کوه راز و نیاز خدا میکرد، آنقدر مقام و منزلتش پیش خدا زیاد شده بود که خدا هر شب به فرشتگانش امر میکرد تا از طعام بهشتی، برای او ببرند... و او را بدینگونه سیر نمایند. بعد از 70 سال عبادت ، روزی خدا به فرشتگانش گفت: امشب برای او طعام نبرید، بگذارید امتحانش کنیم.
آن شب عابد هر چه منتظر غذا شد، خبری نشد، تا جایی که گرسنگی بر او غالب شد. طاقتش تمام شد و از کوه پایین آمد و به خانه آتش پرستی که در دامنه کوه منزل داشت رفت و از او طلب نان کرد، آتش پرست 3 قرص نان به او داد و او بسمت عبادتگاه خود حرکت کرد.
سگ نگهبان خانه آتش پرست به دنبال او راه افتاد، جلوی راه او را گرفت... مرد عابد یک قرص نان را جلوی او انداخت تا برگردد و بگذارد او براهش ادامه دهد، سگ نان را خورد و دوباره راه او را گرفت، مرد قرص دوم نان را نیز جلوی او انداخت و خواست برود اما سگ دست بردار نبود و نمی گذاشت مرد به راهش ادامه دهد. مرد عابد با عصبانیت قرص سوم را نیز جلوی او انداخت و گفت : ای حیوان تو چه بی حیایی! صاحبت قرص نانی به من داد اما تو نگذاشتی آنرا ببرم؟
🍁
❤️حکایات عبرت آموز❤️
🔘داستان کوتاه
راننده ماشینی در دل شب راهش را گم کرد و بعد از مسافتی ناگهان ماشینش هم خاموش شد.
همان جا شروع به شکایت از خدا کرد: خدایا پس تو داری اون بالا چکار میکنی؟و...
در همین حال چون خسته بود خوابش برد، وقتی صبح از خواب بیدار شد از شکایت شب گذشتهاش خیلی شرمنده شد.
ماشینش دقیقا نزدیک یک پرتگاه خطرناک خاموش شده بود...
همه ما امکان به خطا رفتن را داریم، پس اگر جایی دیدیم که کــارمان پیــش نمیرود، شکایت نکنیم، شایـد اگــر جلــوتر برویم پرتگاه باشد...
❣️حکایات عبرت آموز❣️
📚#داستان_سخنرانی_ملانصرالدین
ﺍﻫﺎﻟﯽ ﺭﻭﺳﺘﺎﯾﯽ ﺍﺯ #ﻣﻼﻧﺼﺮﺍﻟﺪﯾﻦ ﺩﻋﻮﺕ ﻣﯽﮐﻨﻨﺪ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺭﻭستایشان ﺳﺨﻨﺮﺍﻧﯽ ﮐﻨﺪ . ﻣﻼﻧﺼﺮﺍﻟﺪﯾﻦ ﭘﺎﺳﺦ ﻣﯽ ﺩﻫﺪ ﮐﻪ ﺍﮔﺮ ﻧﻔﺮﯼ ﭘﻨﺞ ﺳﮑﻪ ﺑﻪ ﺍﻭ ﺑﺪﻫﻨﺪ ﺑﺮﺍﯼ ﺍﯾﺮﺍﺩ ﺳﺨﻨﺮﺍﻧﯽ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺁﻣﺪ .
ﺍﻫﺎﻟﯽ ﺭﻭﺳﺘﺎ ﮐﻨﺠﮑﺎو ﺍﺯ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﻣﻼ ﭼﻪ ﭼﯿﺰ ﺑﺎ ﺍﺭﺯﺷﯽ ﻣﯽ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺑﻪ ﺁﻧﻬﺎ ﺑﮕﻮﯾﺪ ﮐﻪ ﺑﺎﺑﺖ ﺁﻥ ﭘﻮﻝ ﺍﯾﻦ ﭼﻨﯿﻨﯽﻃﻠﺐ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ، ﺑﻬﺮ ﺯﺣﻤﺘﯽ ﮐﻪ ﺷﺪﻩ ﻧﻔﺮﯼ ﭘﻨﺞ ﺳﮑﻪ ﻓﺮﺍﻫﻢﮐﺮﺩﻩ ﺑﻪ ﺩﺳﺖ ﻭﯼ ﻣﯽ ﺭﺳﺎﻧﻨﺪ .
ﺩﺭ ﺭﻭﺯ ﻣﻮﻋﻮﺩ ﻣﻼ ﺩﺭ ﺣﺎﻟﯿﮑﻪ ﺳﮑﻪ ﻫﺎ ﺩﺭ ﺟﯿﺒﺶ ﺟﺮﯾﻨﮓ ﺟﺮﯾﻨﮓ ﺻﺪﺍ ﻣﯽﮐﻨﻨﺪ ﺑﻪ ﺑﺎﻻﯼ ﻣﻨﺒﺮ ﻣﯽ ﺭﻭﺩ ﻭ ﺳﺨﻨﺮﺍﻧﯽ ﺑﺴﯿﺎﺭ ﺯﯾﺒﺎﯾﯽ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ .
ﺳﭙﺲ ﺍﺯ ﻣﻨﺒﺮ ﭘﺎﯾﯿﻦ ﺁﻣﺪﻩ ﺭﻭ ﺑﻪ ﻣﺮﺩﻡ ﺁﻣﺎﺩﻩ ﺧﺮﻭﺝ ﻣﯽ ﮔﻮﯾﺪ : ﺑﯿﺎﯾﯿﺪ ﺟﻠﻮ ﻭ ﭘﻮﻟﺘﺎﻥ ﺭﺍ ﭘﺲ ﺑﮕﯿﺮﯾﺪ .
اﻫﺎﻟﯽ ﺭﻭﺳﺘﺎ ﻫﺎﺝ ﻭ ﻭﺍﺝ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﺣﺮﻑ ﻣﻼﻧﺼﺮﺍﻟﺪﯾﻦ ﻟﺤﻈﻪ ﺍﯼﮔﻨﮓ ﻭ ﮔﯿﺞﻣﯽ ﻣﺎﻧﻨﺪ ﻭ ﺳﭙﺲ ﻣﯽ ﮔﻮﯾﻨﺪ : ﻣﻼ ﺍﯾﻦ ﺩﯾﮕﺮ ﭼﻪ ﺻیغه ﺍﯼ ﺍﺳﺖ !
ﺁﻥ ﭘﻮﻝﺩﺭﺧﻮﺍﺳﺖ ﮐﺮﺩﻧﺖ ﭼﻪ ﺑﻮﺩ ﻭ ﺍﯾﻦ ﭘﺲ ﺩﺍﺩﻥ ﭼﻪ ﻣﻌﻨﯽ ﺩﺍﺭﺩ؟
ﻣﻼﻧﺼﺮﺍﻟﺪﯾﻦ ﻟﺒﺨﻨﺪ ﻣﻠﯿﺤﯽ ﻣﯽﺯﻧﺪ ﻭمیگوﯾﺪ : ﺩﻭ ﻧﮑﺘﻪ ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﻣﺴﺌﻠﻪﺍﺳﺖ .
ﺍﻭﻝ ﺍﯾﻨﮑﻪ، ﺁﺩﻡ ﻭﻗﺘﯽ ﺑﺎﺑﺖ ﭼﯿﺰﯼ ﭘﻮﻝ ﻣﯽﭘﺮﺩﺍﺯﺩ ﺳﻌﯽ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ ﺑﻪﻧﺤﻮ ﺍﺣﺴﻦ ﺍﺯ ﺁﻥ ﺍﺳﺘﻔﺎﺩﻩ ﮐﻨﺪ . ﻫﻤﺎﻧﻄﻮﺭ ﮐﻪ ﺷﻤﺎ ﺑﻪ ﺩﻗﺖ ﺑﻪ ﺣﺮﻓﻬﺎﯾﻢ ﮔﻮﺵ ﺩﺍﺩﯾﺪ.
ﻭ ﺩﻭﻡ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﻭﻗﺘﯽ ادم پوﻝ ﺗﻮﯼ ﺟﯿﺒﻬﺎﺵ ﺑﺎﺷﺪ ﺧﯿﻠﯽ ﻗﺸﻨﮓ ﺻﺤﺒﺖ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ.
در دنیای امروز :
فقر آتشی است که خوبیها را می سوزاند
و ثروت پرده ایست که بدیها را می پوشاند
و چه بی انصافند آنانکه یکی را می پوشانند به احترام داشته هایش و دیگری را می سوزانند به جرم نداشته هایش
▪️▪️🌿🌺🌿▪️▪️
✨🖤🥀🕯🕊یــادویــادبـــود امــوات🕊🕯🥀🖤✨
https://eitaa.com/joinchat/272367822Cfee8efbb10
✨💚«هـــوالـــبـــاقـــــی» 💚✨
✨🖤🥀🕯🕊به رسم کهن یادکنیم یاد یاران، یاد عزیزان، یاد آنهایی که روزگاری دربین بودند، ولی امروز یادشان باماست🕊🕯🥀🖤✨
💫📚داستانهای زیباو تأثیر گذار📖💫
https://eitaa.com/joinchat/2162622656C7d14b265ef
💫داستان زیبا📖💫
📚پیرزنی برای سفید کاری منزلش کارگری را استخدام کرد.
وقتی کارگر وارد منزل پیرزن شد، شوهر پیر و نابینای او را دید و دلش برای این زن و شوهر پیر سوخت.
اما در مدتی که در آن خانه کار می کرد متوجه شد که پیرمرد انسانی بسیار شاد و خوش بین است.
او درحین کار با پیرمرد صحبت می کرد و کم کم با او دوست شد...
در این مدت او به معلولیت جسمی پیرمرد اشاره ای نکرد.
پس از پایان سفید کاری وقتی که کارگر صورت حساب را به همسر او داد، پیرزن متوجه شد که هزینه ای که در آن نوشته شده خیلی کمتر از مبلغی است که قبلا توافق کرده بودند.
پیرزن از کارگر پرسید که شما چرا این همه تخفیف به ما می دهید؟
کارگر جواب داد: من وقتی با شوهر شما صحبت می کردم خیلی خوشحال می شدم و از نحوه برخورد او با زندگی متوجه شدم که وضعیت من آنقدر که فکر می کردم بد نیست.
پس نتیجه گرفتم که کار و زندگی من چندان هم سخت نیست...
به همین خاطر به شما تخفیف دادم تا از او تشکر کنم.
پیرزن از تحسین شوهرش و بزرگواری کارگر منقلب شد و گریه کرد.
زیرا او می دید که کارگر فقط یک دست دارد.
✨🍃🌼🍃🌼🍃🌼🍃🌼🍃🌼🍃✨
💫🌌🌠هر شب یک پیام شبانگاهی🌠🌌💫
https://eitaa.com/joinchat/4155834555C21d78843f4
⭐️⭐️⭐️⭐️⭐️🌙
⭐️⭐️⭐️⭐️🌙
⭐️⭐️⭐️🌙
⭐️⭐️🌙
⭐️🌙
✨🌸بـــســم ﷲ الــرحــمــن الــرحــیم🌸✨
✨🦋به خدا خواهم گفت
🦋در فراسوی این
🌌شب تاریک و سیاه
🌠نور عشق بی حدش را
🦋بتاباند بر خوشه ی
🦋 آرزوهای شما تا
⭐️صدها ستاره بروید
🌺روی لبهای شما
🌙شبتون بخیر✨
💫💓🕊🌠🕌چهارشنبه های امام رضایی🕌🌠🕊💓💫
https://eitaa.com/joinchat/1964703950C788a17d688
✨💠صلوات خاصه امام رئوف ، ثامن الحجج ، حضرت علی بن موسی الرضا عليه السلام
🔹اللّٰهُمَّ صَلِّ عَلَىٰ عَلِيِّ بْنِ مُوسَىٰ الرِّضَا الْمُرْتَضَىٰ الْإِمامِ التَّقِيِّ النَّقِيِّ وَحُجَّتِكَ عَلَىٰ مَنْ فَوْقَ الْأَرْضِ وَمَنْ تَحْتَ الثَّرَىٰ الصِّدِيقِ الشَّهِيدِ صَلاةً كَثِيرَةً تامَّةً زاكِيَةً مُتَواصِلَةً مُتَواتِرَةً مُتَرادِفَةً كَأَفْضَلِ مَا صَلَّيْتَ عَلَىٰ أَحَدٍ مِنْ أَوْلِيَائِكَ
🔸خدایا درود فرست بر علی بن موسی الرّضا، امام پسندیده با تقوا بیعیب و حجّتت بر هر که روی زمین و هر که زیر زمین است، آن راستگوی شهید، درودی بسیار و کامل و پاک و به هم پیوسته و پیاپی و در پی هم مانند برترین درودی که بر یکی از اولیایت فرستادی.✨
✨🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃✨
✨💠حـدیـث نـــــاب💌✨
✨🦋🔆راوی میگوید: شنیدم که امام رضا علیه السلام میفرماید: "خدا بیامرزد بنده ای را که امر ما را زنده کند .
گفتم چگونه امر شما را زنده کند ؟ فرمود :" دانش های ما را فرا گیرد و به مردم بیاموزد. زیرا اگر مردم ، زیباییهای سخنان ما را میدانستند ، از ما پیروی میکردند."🦋✨
✨🔅عیون اخبار الرضا علیه السلام، ج۱✨
💫🍃🌻💓☀️🕊🕌🕊☀️💓🌻🍃💫
⭐️🌙
⭐️⭐️🌙
⭐️⭐️⭐️🌙
⭐️⭐️⭐️⭐️🌙
⭐️⭐️⭐️⭐️⭐️🌙